هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
12132
نام: عبدلله
شهر: عراق
تاریخ: 9/25/2005 3:41:08 AM
کاربر مهمان
  با سالم خدمت همه بچه های با معرفت
سلام جامونده جون از تهران
می خواستم بهت بگم عراق وطنم است مثل تو که ایران وطن است .همان های که اسمشون به جهاد بردی راهمون را سد کردن و نمیذارن که بتونیم برسیم زیارت.امیدوارم یک روز بیاد که بتونم همه تون را دعوت کنم با هم بریم زیارت آمین
12131
نام: سید محمد حسین
شهر: تهران
تاریخ: 9/25/2005 3:17:33 AM
کاربر مهمان
  سلام


جون من بچه سید حرف دل بزنید بابا. چرا همش حرفای همدیگر رو جواب می دید؟ اینقدر دو طرفه صحبت نکنید.
از ما گفتن بود.
طبق خبر موثق ادمین حرف دل خیلی از شما ناراضیه. به نقل از یکی از دوستانم.
12130
نام: اشفته
شهر: مهاجر
تاریخ: 9/25/2005 3:04:13 AM
کاربر مهمان
  سلام بر همهی بروبچه های عزیز
خدایا نمی دانم کدام راه را انتخاب کنم توش موندم به حق زینب کبری به حق سالار شهیدان خدایا کمکم کن هر کدام به صلاحم است اونا انتخاب کنم ای همه هستی ام
بچه ها تورو خدا واس من هم دعا کنید خیلی خیلی محتاجم
12129
نام: پانیذ
شهر: تهران
تاریخ: 9/25/2005 2:24:40 AM
کاربر مهمان
  **********سلام، من با همتون آشتی کردم************
با عرض سلام خوش آمد گویی به تمامی عضوهای جدید سایت.
سلام کاملا مخصوص و ویژه خدمت بهنام عزیز، بیقرار جان ، ناشناس مهربان، جامونده گرامی.
من از همتون ممنونم به خاطر لطفتون.
امیدوارم از دست من رنجیده نشده باشین.
من همتون رو دوست دارم و دلم می خواد دوست خوبی برای شما و برای بچه های جدید سایت باشم.
۱- بی قرار جان من برات دعا می کنم امیدوارم هر چی صلاح خیر شما در آن هست اتفاق بیفته.
اما مطمئن باش هر چیزی که پیش بیاد مصلحت خداوند.
۲- راستی بهنام جان مشکلت حل شد همون مشکلی که از همه بچه ها خواسته بودی برات دعا کنند.
12128
نام: بهنام
شهر: ...
تاریخ: 9/25/2005 1:23:06 AM
کاربر مهمان
  سلام به همه دوستان عزیزم

دوستان عزیز تر از جانم ،پانیذ خانوم و بی قرار که همیشه من به یادشون هستم.و همه عزیزانی که همیشه برای من دعا می کنن .از همه شما منون هستم.عزیزان همهآماده باشین ،این بار پانیذ خانوم اومده برای دعوا !!!!!!!!آخه مگه جی شده که اینقدر عصبانی هستی؟؟؟

اگه کسی می دون که چی شده به من هم بگه ،خوشحال می شم.

بی قرار جان من که همیشه برات دعا می کنم ،امید وارم که مستجاب بشه ....

مرسی از همه شما زیزانم

التماس دعا
12127
نام: جامونده
شهر: تهران
تاریخ: 9/24/2005 10:54:35 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه

شرمین عزیز از کویر لوت فکر کنم بهتره ÷درت را دعا کنی تا هدایت بشه نه اینکه ....

ندارم عزیز از ایش واقعا شعرت قشنگ بود

سولماز عزیز از تبریز شعر شما هم خیلی قشنگ بود ولی اگر متنش فارسی بود راحت تر میشد خواند

فاطمه خانوم از چالوس متنت خیلی احساسی بود و قشنگ

شب عزیز نمیدانم مطالب بچه ها را خواندی یا نه ولی امیدوارم نا امیدیت از بین رفته باشد

************
با آرزوی موفقیت همه شما
الاحقر جامانده از غافله شهدا
12126
نام: ندارم
شهر: eshhhhhhhhh
تاریخ: 9/24/2005 8:33:57 PM
کاربر مهمان
  وقتی ستاره مر

آن ماه نازنین

آرام جان سپرد

گفتم که باز هم

شامی دگر رسید

از راز عاشقان

پرده برون کشید

من در سکوت شب

تنها نشسته ام

با یاد بی کسی

شبنم فشانده ام

در آن غبار اشک

دیدم خدای ِ من

آرام و بی صدا

پیشم نشسته است

ناگه دلم تپید

اشکم فرو چکید


گفتم : خدای ِ من

اینجا چه جای توست؟

ناگاه آمدی

جانم فدای تو

خوش آمدی برَم
بنشین که خسته ام

درد ِ دلم شنو

دیگر شکسته ام

سویم نگه نکرد


گفتم : خدای من

ای مهربان پدر

با من جفا نکن

حالا که آمدی

دردم دوا بکن

سویم نگه نکرد


گفتم : خدای ِ من

آرام ِجان ِ من

من بنده ی تو ام

باید که بشنوی

تو این فسانه ام

سویم نگه نکرد


گفتم که ای خدا

ای سایه ی خموش

چیست این گناه من

کز من ربوده ای

آرام جان من؟


برخاست او ز جا

فریاد کردمش:

بنشین خدا مرد

دیگر مَرو مَرو

خواهی اگر رَوی

جان منم ببر.


برگشت سوی من

با آن نگاه پاک

خاموش و مهربان

لبخند بر لبش

آرام پر کشید
12125
نام: solmaz
شهر: tabriz
تاریخ: 9/24/2005 5:40:03 PM
کاربر مهمان
  khobroyane jahan rahm nadarad deleshan
bayad az jan gozarad harke shavad ashegeshan
roze aval ke sereshtand ze gel peykareshan
sangi andar geleshan bod haman shod deleshan
12124
نام: بی قرار
شهر: تهران
تاریخ: 9/24/2005 4:55:29 PM
کاربر مهمان
  سلام!
۱.برادر عزیزم ناشناس جان!
ما هنوز اول راهیم و محتاج به دعای شما.
امیدوارم لیاقت عمل کردن به توصیه های شما رو داشته باشم.
۲.برادر یا خواهر خوبم غریب از شهر دور!
از لطفت خیلی ممنون ان شاالله همه ی جوونامون خوشبخت و عاقبت به خیر بشن.
۳.برادر بزرگوارم بازمانده جان!
اولاً امیدواریم کسی که وبلاگ شما رو هک کرده هدایت بشه!
ثانیاً چشم حتماً به وبلاگ جدیدتون سر میزنم.
نکته ی آخر اینکه هفته ی دفاع مقدس رو تبریک میگم.
در ضمن یه خواسته ای از همه تون داشتم که اگر وقت کردید حتماً این هفته یه سری به آسایشگاه جانبازان بزنید.
برادر کوچیکتون بی قرار.
12123
نام: بی قرار
شهر: تهران
تاریخ: 9/24/2005 4:47:14 PM
کاربر مهمان
  سلام!
۱.خواهر خوبم پانیذ خانم!
بی خیال آبجی...چرا این قدر تند میری؟ما چندبار صدات کردیم.بروبچه های اینجا همه با معرفتن.امیدوارم بیشتر اینجا بیایی.در ضمن حتماً دعام کن که داداش بی قرارت خیلی محتاجه.
۲.برادر یا خواهر عزیزم شب از تهران!
اولاً ما خیلی دوستت داریم هر چقدر که بخوای...
ثانیاً در شان شما نیست که از خودکشی حرف بزنی .
ثالثاً اگه قرار باشه هرکی به خاطر هر مسئله ی کوچیک یا بزرگی خودکشی کنه دیگه هیچ آدمی رو زمین نمیمونه.
رابعاً راهنمایی های دوستان هم خیلی میتونه کمکت کنه حتماًحتماً دعام کن.
برادر کوچیکتون بی قرار.
<<ابتدا <قبلی 1219 1218 1217 1216 1215 1214 1213 1212 1211 1210 1209 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1214&mode=print