اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
12062 |
نام:
بی نام و نشان
شهر:
.....
تاریخ:
9/22/2005 7:09:27 PM
کاربر مهمان
|
خدایا شکرت
|
|
12061 |
نام:
جلیا
شهر:
بیلهسوار
تاریخ:
9/22/2005 5:47:57 PM
کاربر مهمان
|
شهدارا
|
|
12060 |
نام:
بی قرار
شهر:
تهران
تاریخ:
9/22/2005 4:28:36 PM
کاربر مهمان
|
سلام!
داداش کوچیکتون بی قرار میخواد تو یه مسیر خیلی خیلی مهم پا بذاره...چی ؟...الان خدمتتون عرض میکنم.
ما کم کم میخوایم واسه خودمون آستین بالا بزنیم...یعنی زدیم ها ولی ان شاالله دیگه رسما" میخوایم بریم خواستگاری...به دعای خیر همه تون هم-تا اطلاع ثانوی-احتیاج مبرم دارم.ان شاالله به حق خانوم حضرت زهرا(س) همه ی جوونای کشورمون خوشبخت بشن.
برادر کوچیکتون بی قرار.
|
|
12059 |
نام:
بی قرار
شهر:
تهران
تاریخ:
9/22/2005 4:22:49 PM
کاربر مهمان
|
سلام!
۱.خواهر خوبم مهدیه خانم و برادر گلم بهنام جان!
حقیر هیچ وقت برادرا و خواهرای خوبشو فراموش نمیکنه.ان شاالله بیشتر در خدمتتون خواهم بود.
۲.برادر عزیزم حامد جان!
به عنوان وصیت به شما میگم و نه نصیحت.
عزیز یه کم بیشتر فکر کن.افق دیدت رو بازتر کن.کسی رو که میخوای انتخاب کنی یه عمر باهاش زندگی می کنی.تو با یه نفر ازدواج می کنی اما در اصل با یه خونواده ی دیگه داری ارتباط برقرار میکنی.شاید هم اصلا" صلاح نیست با اون ازدواج کنی؟البته تلاشتو بکن نشد هم اصلا" عیبی نداره حتما" حتما" خدا یه دونه بهترش رو برات در نظر داره؟
داداش نیمه ی پر لیوان لطفا"...
برادر کوچیکتون بی قرار.
|
|
12058 |
نام:
مجنون
شهر:
همین اطراف
تاریخ:
9/22/2005 3:51:59 PM
کاربر مهمان
|
دوست دارم یک صبح جمعه
به رسم خوش عهدی
بشنوم از سمت حجاز
آوای خوش اناالمهدی
دوستان دعای فرج نرود
ماراهم دعا کنید
اللهم عجل لولیک الفرج
|
|
12057 |
نام:
بهنام
شهر:
...
تاریخ:
9/22/2005 3:39:03 PM
کاربر مهمان
|
سلام به همه...
بی قرار جان هنوز نیومدی از مشهد ،نکنه بو وفا شدی ما رو از یاد بردی و یا اینکه رفیق نیمه راه شدی
از پانیذ کسی خبر نداره؟؟
التماس دعا
خدا نگه دار
|
|
12056 |
نام:
زینب
شهر:
قزوین
تاریخ:
9/22/2005 3:28:58 PM
کاربر مهمان
|
این محمد مرا اذیت می کند
|
|
12055 |
نام:
گمنام
شهر:
عشق آباد
تاریخ:
9/22/2005 2:46:46 PM
کاربر مهمان
|
به نام مهربانترين مهربانان
پيش از اين نيت بيش ازين انديشه ي عشاق بود
مهرورزي تو با ما شهره ي آفاق بود
ياد باد آن صحبت شبها كه با نوشين لبان
بحث سر عشق وذكر حلقه عشاق بود
سايه معشوق گر افتاد بر عاشق چه شد؟؟؟
ما به او* محتاج* بوديم او به ما *مشتاق* بود
حسن مهرويان مجلس گر چه دل مي برد و دين
بحث ما در لطف طبع و( خوبي اخلاق )بود
در شب قدر ار صبوحي كرده ام عيبم مكن
سر خوش آمد يار و جامي بر كنار طاق بود
**************************
يا ارحم الراحمين
|
|
12054 |
نام:
فروردین
شهر:
تهران
تاریخ:
9/22/2005 2:34:00 PM
کاربر مهمان
|
بنام خدا
بنام آنکه صبر را در دل ما جای داد
درد دل یک رزمنده جا مانده از قافله عشق
باز دلم هوای شلمچه کرده است باز از فرسنگها راه برای بوی عطر خاکریزهایش مستم می کند .
قصه عشق مارا بایستی با غروب تنهایی دانست . با هوای ابری پائیزان و با مرغی که به ناچار برای نیمه های بی احساس قفس نغمه سرای میکند
ماجرای غم انگیز مارا در محفل شمع و پروانه بایستی شنید . و در عمق لبخندهای پیوند خورده با اشک و درد های سوزان سینه های داغدیده
باز دلم هوای شلمچه کرده است
باز زوزه جانسوز غروبش در گوشم می پیچد . باور کنید خودم دیگه خسته شده ام .
همینکه می آید نفسی بگیرم با شهر بسازم . همینکه آرام آرام با زندگی روز مره دست اخوت می دهم نمی دانم چه می شود که درست هنگام هنگامه آنجا که میروم تا خط جدید را در بودنم رقم بزنم به سراغم می آید .
خدایا چاره ای . درمانی . راهی
خودم هم می دانم که یک بیابان چند خاکریز و یک غروب نمی تواند این چنین هستی مرا به بازی گیرد .
که بیابان بسیار است و خاکریز مشتی خاک و غروب که همه جا یافت می شود . و آنچه این چنین عنان وجودم را در کف دارد ارواحی بلند از خون شهیدان است که از مشتی خاک . شلمچه ساخته است . برای این است که پس از سالها بعد از جنگ بچه های ما رفقای ما که در گونی های کوچک و فشرده شده چهار تکه استخون آنها به شهرها می رسد .اینها واقعاً عاشورا بپا می کردند .
برای این است که دلم تنگ شلمچه کرده است و دارم دیوانه میشوم . برای این است که بر خاک شلمچه بوسه می زنم . تو گوئی که دیواره خاک کعبه را می بوسم .
قربان آن ستونی که در نیمه های شب پیچ و خم خاکریزها را با آرامش حرکت ابر طی میکرد .
قربان آن اشکی که در پرتو منورهای عشق با لبخند عقد اخوت می خواند
قربان آن انگشتی که وقتی بر ماشه بوسه میزد تمام کعنات بر انگیخته می شد
قربان آن نمازی که در سنگر شروع می شد ودر بهشت به اتمام میرسید
قربان آن غروبی که در بیابانهای شلمچه بوی غربت را همراه می آورد و در زمین گرم و تفتیده کربلای جنوب لبهای خشک رزمندگان را به دعا و نیایش به جنبش در می آورد .
قربان آن خاکریزی که خاکش با خون پاک شهیدان منزوج می شد که بوی عطر آن بوی پیراهن یوسف است برای بینائی چشم رزمندگان یعقوب صفت . آری عزیزان اگر تا این اندازه از شلمچه می گویم برای این است که اینجا یعنی شهرها حماسه نیست گذشت نیست اینجا ایثار ساده لوحیست اینجا خوبی سبکترین واژه و پاکی در پوچیست اینجا خیانت به رفیق قابوس جاویدان است اینجا محبوب واژه ای گنگ و نا مفهوم است .
خون پيكره حق در طول تاريخ از قلب عاشوراست . و اگر حقيقت را بخواهي هنوز روز عاشورا به شب نرسيده است . كاروان تاريك روان است و ياران عاشورائي با عشق شيدائی . خود را به صحراي كربلا مي رسانند .
راه كاروان عشق از ميان تاريخ مي گذرد و هركس در هر زمان بدين صلاوت لبيك گويد از ملزمات كربلاست . اري عزيزان به خداوندي خدا ، رزمندگان در آخرين لحظه نيز با ما شوخي مي كردند ، برويد از شلمچه بپرسيد . وقتي ميگويم رزمنده شما تمام جديت و مردانگي را بگيريد و برايش اندامي بسازيد ، بخدا قسم رزمنده اي در كنجي آرام گرفته بود تا ساعتها نمي فهميديم كه او خواب است ويا شهيد گشته . آري عزيزان وقتي نام شهيدي را ميبرم شما كاغذ برداريد هر چه از خوبي مي دانيد بنويسيد و آنگاه چهره معصومش ظاهر مي گردد . اي عزيزان ما هم خواهيم رفت شما مي مانيد و راه شهيدان ، شما را به مظلوميت آن مردي كه احساس دل
|
|
12053 |
نام:
نینجا
شهر:
ژاپن
تاریخ:
9/22/2005 1:48:49 PM
کاربر مهمان
|
اللهم عجل لولیک الفرج
|
|