هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
120142
نام: بهاره
شهر: ايران
تاریخ: 11/17/2013 1:49:03 PM
کاربر مهمان
  اي خدااااااااا....
اي خدااااا.....
احساس مي كنم دوسم نداري اره بهت حق ميدم
اي خداااااادوست دارم‎ ‎
120141
نام: آشغال
شهر: کثافت
تاریخ: 11/17/2013 1:44:42 PM
کاربر مهمان
  سلام به همگی.از دوستانی که راهنماییم کردن مخصوصا هدی ازاصحاب کهف وآقای سیف الدوله بی نهایت ممنونم.منوکه یادتونه؟عادت کرده بودم به دیدن فیلم بد.توبه کردم فکرکنم این دفه واقعیه.الان یک ماهه شروع کردم به خوندن نمازهای قضام هرروزیک روزکامل نمازقضا می خونم +زیارت عاشورا.ازاهلبیت کمک گرفتم خیلی کمکم کردن.دعاکنین سرتوبه ام بمونم.
120140
نام: حسین
شهر:
تاریخ: 11/17/2013 1:43:08 PM
کاربر مهمان
  سلام یک سوال میخوام بپرسم میدونم خنده داره که کسی ندونه ولی چیکار کنم من نمیدونم

میشه بگید عطر وادکلن چه فرقی با هم دارند واز کجا متوجه بشیم

ایا از نوع شیشه .بو ویا چیز دیگر ممنونم از لطفتون
120139
نام: حامد حاج عبدالباقی
شهر: کربلا
تاریخ: 11/17/2013 1:38:13 PM
کاربر مهمان
 
در ادامه

دعوای شکم دعوای مسخره ای است که همه ی ما با آن درگیر هستیم. فکرش را بکنید اختلاف همه غذاها ی عالم خیلی کم است. خدا حفظ کند آقای جوادی آملی را می گفتد: « فرق تمام غذاها بیست سانتی متر است. یعنی از نوک زبان تا ته زبان.» وقتی از این فاصله گذشت دیگر باهم فرقی ندارند. می خواهد چلو کباب و پیتزا باشد یا نان و ماست. همه ی دعواها بر سر همین بیست سانتی متر است. شمر نتوانست دعوای بیست سانتی متری را برای خود حل کند.


حضرت علی علیه السلام یک بار اراده کرد جگر بخورد گفت هفته بعد، هفته بعد، هفته بعد افتاد ماه بعد، یک سال این خوردن جگر را به تأ خیر انداخت. بعد از یک سال جگر تهیه کرد. دود جگر کباب کرده از دیوار خانه بیرون رفت. در زدند کسی گفت: خوش به حال شما که بوی این غذا از خانه تان بلند است من چند ماهی است از این غذا نخورده ام، حضرت فرمودند: « این غذا را به او بدهید » دوستی می گفت: مولا علی مسئله ی شکم را برای خود حل کرده بود و می توانست از غذایش بگذرد و به قول سعدی:


تنور شکم دم به دم تافتن مصیبت بود روز نایافتن


اما شمر نتوانست مسئله غذا را برای خود حل کند. شمر عبدالبطن یعنی اسیر و بنده ی شکم بود و این اسارت او را بیچاره کرد.


یک روز بهلول از راهی می گذشت. هارون او را صدا زد و گفت: ما را نصیحتی نمی کنی؟ می خواست او را دست بیندازد بهلول گفت: حوصله نصیحت ندارم. اما می توانم سوالی از تو بپرسم؟ گفت: بفرما. بهلول گفت: اگر می خواستی غذا بخوری و غذا را در دهانت گذاشتی و هر کاری کردی غذا پایین نرفت چه کار می کنی؟ حاضری چقدر از ثروتت را بدهی؟ هارون کمی فکر کرد و گفت: نیمی از ثروتم را می دهم. بهلول گفت: حالا سوالم را طوری دیگر مطرح می کنم. اگر غذا پایین رفت ولی هر کاری کردی نتوانستی آن را دفع کنی چه می کنی؟ گفت معلوم است می میرم.


نصف ثروتم را می دهم تا رهایی پیدا کنم. بهلول گفت: می بینی همه دعوا سر یک روده و یک فرو دادن و پس دادن است، توجه به همین ریزه کاری ها ما را از گناه و عصیان باز می دارد. از امام پرسیدند: تقوا چیست؟ فرمود: وقتی در بیابان راه می روی سعی می کنی خارهای ریز در پایت نرود یا خارهای درشت؟ اگر عاقل باشید هر دو. تقوا این است یعنی نه مرتکب گناه کوچک شوی و نه بزرگ. چرا که گناهان ریز، زمینه ارتکاب گناهان بزرگ است.


2. نکته ی دوم که در شخصیت شمر بود این بود که چشم دیدن پیشرفت هیچ کس را نداشت و به خاطر همین مسئله است که به کربلا آمد.


شمر نزد عبید الله بن زیاد نشسته بود که نامه ایی از عمر بن سعد به عبیدالله رسید. عمربن سعد نوشته بود: ای امیر من با حسین مذاکره کردم. حسین سه پیشنهاد دارد : 1- به مکه و مدینه برگردد. 2- اگر اجازه بدهی به هر سرزمینی بخواهد برود. 3- بیاید دست در دست یزید بگذارد و بیعت کند.


عمر بن سعد نمی خواست جنگی صورت بگیرد و در آغاز دوست نداشت امام حسین کشته شود. اما در ادامه برای جنایت آماده شد.


عبید الله می گفت: بد نیست اگر این طوری شود مسائل ما حل می شود. همان جا شمر محکم به پهلوی عبیدالله زد و گفت: الان فرصت بسیار خوبی است و حسین در چنگ توست. عمر بن سعد دارد سازش می کند در حالی که حسین در هفتاد کیلو متری ما اردو زده است و به راحتی می توانیم او را در پنجه خود بگیریم. اگر برگردد در مکه و مدینه قدرتی برهم می زند و دیگر هیچ کس نمی تواند با او درگیر شود. ابن زیاد گفت: خوب گفتی. الان چنگال هایمان در گلویش فرو رفته. خودت بلند شو و برو. گفت: من می روم اما اگر عمربن سعد نپذی
120138
نام: ali
شهر: pakestan
تاریخ: 11/17/2013 1:16:06 PM
کاربر مهمان
  zead dast tang wa perei shanam sar dar gom hei ran
120137
نام: یازرلو
شهر: رامیان
تاریخ: 11/17/2013 1:05:13 PM
کاربر مهمان
  خدایا من خیلی بدم خودت کمکم کن بنده خوبت باشم یه برادر زاده دارم که خیلی واسم عزیزه بچه ها ازتون میخوام براش دعا کنین تو زندگیش موفق باشه اخه جون و زندگیم
120136
نام: خروش!
شهر: همین دور و برا
تاریخ: 11/17/2013 12:55:24 PM
کاربر مهمان
 

یا لطیف...


سلام به همگی

عزاداریهاتون قبول باشه ان شاءالله.

امیدوارم همه تون حاجت روا بشید

و حسین فاطمه، شفیع شما در روز محشر...







120135
نام: !
شهر:
تاریخ: 11/17/2013 12:29:14 PM
کاربر مهمان
  بهم میگه بی دین!
به زور بر میداره میبرتم خیابون
عینک آفتابی می زنم چشام نسوزه
کاش عینک صورتم بود!
یه گوشه وا میستم
دسته ها و هیئتا میان و میرن
ته دلم یه ذره هم عاشورایی نیست
یه بغض از خیلی وقت پیش گلومو فشار میداد
عجب جای خوبی
بهم میگه آهای بی دین ببین ملت چطوری واسه ی حسین جنب و جوش می کنن

بغضمو فرو میدم و به زور می گم
خسته شدم
از بس خدا رو صدا کردم و خدا برعکس جوابمو داد
بهم میگه حالا بیا و یه بارم واسطه ی خدا رو صدا کن
میگم برو بابا دلت خوشه!
داری از سر بی دردی حرف میزنی !

خوبه که عینک آفتابی زدم
خودش داره از یه نفر که کنار خیابون ایستاده و گریه می کنه عکس میندازه

حالا خودشم داره گریه می کنه
منم که اینطرف برای دردهای دل خودم

120134
نام: حامد حاج عبدالباقی
شهر: کربلا
تاریخ: 11/17/2013 12:17:23 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم
امام حسین(ع) را چه کسی به شهادت رساند؟! فردی که 16 بار پای پیاده به حج رفت!



یکی از افراد مقابل ابا عبدالله الحسین علیه السلام، شمر بن ذی الجوشن است. از فرماندهان سپاه امام علی در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت. به گزارش سرویس مذهبی خبرنو؛ یکی از افراد مقابل ابا عبدالله الحسین علیه السلام، شمر بن ذی الجوشن است. از فرماندهان سپاه امام علی در جنگ صفین و جانباز امیر المومنین کسی که در میدان جنگ تا شهادت پیش رفت. این چنین کسی حالا در کربلا شمر می شود. با ورودش به کربلا همه چیز عوض می شود. شمر آدم کوچکی نیست اگر نیایش های شمر را برای شما بخوانند و به شما نگویند که این ها مال شمر است شما با آن ها گریه می کردید. حال می کردید، هیچ گاه گفته نمی شود که وقتی شمر دستش را به حلقه خانه خدا می زد چگونه با خدا زمزمه می کرد!


فرض کنید الان از صحنه کربلا خارج شده اید، یک نفر به شما هم می بگوید همه چیز برای رفتن شما به خانه خدا آماده است. آیا شما حاضرید با پای پیاده به این سفر بروید؟ مطمئنا می گویید: نه! اما اگر به این سفر سه و چهار ماه که زخم خستگی، تشنگی و گرسنگی دارد. یک بار بروید بار دیگر به شما بگویند نمی روید. این آقایی که ما صحبتش را می کنیم (شمر) شانزده بار با پای پیاده به سفر حج رفته است. فکر نکنید شمر اهل نماز و روزه نبوده و یا از آن دسته آدم هایی بوده که عرق می خوردند، عربده می کشیدند؛ شمر و بسیاری دیگر که آن طرف ایستاده اند، آدم هایی هستند که پیشانی پینه بسته داشتند. بسیاری از آن ها اهل تهجد بودند.


تعدادی از این افراد با پیغمبر (ص) هم دیده شده اند. وقتی امام حسین به کربلا وارد شد بعضی از این افراد را صدا زد و فرمود: « مگر شما پیغمبر را ندیدید؟» الان این افرادی که پیغمبر را دیده بودند و رو به سوی قبله نماز می خواندند، رو در روی امام ایستاده اند. امروز من در کتاب تاریخ مسعودی می خواندم که در کربلا هر روز 20000 نفر در فرات غسل می کردند. غسل قربة الی الله که حسین را بکشند و می گفتند: غسل می کنیم تا ثوابش بیشتر باشد.


در ظهر عاشورا وقتی ابا عبدالله علیه السلام برای نماز خواندن، اذان می گفتند فکر نکنید در آن طرف کسی نماز نمی خواند. آن ها هم نماز می خواندند! برخی از این افراد به ابا عبدالله علیه السلام می گویند که نماز شما قبول نیست! و حبیب به آن ها می گوید: « نماز شما قبول است؟! » درگیری می شود .حبیب به شهادت می رسد. حضرت حبیب پیش از نماز ظهر ابا عبدالله به شهادت رسیدند.


چه خصوصیاتی باعث شکل گیری شخصیت های منفی می شود؟
ما در کربلا به کلاس شمر شناسی نیاز داریم. یک کلاس به عنوان تحلیل شخصیت شمر. شمری که شانزده بار به مکه رفته، جانباز امیر المومنین بود، کسی که در کنار مولا زخمی شده بود، چه شد که فرمانده جنگ حضرت علی علیه السلام به این جا رسید؟ این مسئله نیاز به تحلیل و بررسی دارد. این هشدار و اندازی برای امروز و فردای ما.


شمر با سه ویژگی، شمر شد
1. اولین خصوصیت شمر این بود که می گفت: شکم از همه چیز برای من مهم تر است. مهم بود که غذای خوب بخورد و برای دست یافتن به این غذا دست به هر کاری می زد.


آیا غذا برای شما اولین مسئله زندگی است؟ در خانواده های ما وقتی که شام را خوردند به فکر ناهار فردا هستند.


دعوای شکم دعوای مسخره ای است که همه ی ما با آن درگیر هستیم. فکرش را بکنید اختلاف همه غذاها ی عالم خیلی کم است. خدا حفظ کند آقای
120133
نام: مهدی
شهر: مشگین شهر - لاهرود
تاریخ: 11/17/2013 12:15:31 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرحمن الرحیم
باعرض سلام وتسلیت بمناسبت ایام سوگواری حضرت ابا عبداله الحسین (علیه السلام)

لطفا به ایمیل من مطالب بفرستید ممنون میشم ،
<<ابتدا <قبلی 12020 12019 12018 12017 12016 12015 12014 12013 12012 12011 12010 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=12015&mode=print