اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
120082 |
نام:
علی
شهر:
البرز
تاریخ:
11/16/2013 8:34:44 AM
کاربر مهمان
|
به ناله زهرا(س) شد سینه ی همه پر آه
شراره ی دلها شد ماتم رسول الله
ای نور تو مشکات حق حیدر تو مصباح دین
جان ما فدای غمت یا رحمة لّلعالمین
سیّدی رسول الله ...
افنخار ما آقا نوکریه دلبندت
هستیم همگی خاکِ زیر پای فرزندت
فدای امامه حسن جونه تمومه عالمه
به یاد غریبی او هر چی بخونیم باز کمه
سیدّنا مولا حسن...
الهی به راه عشق همگی فدایی شیم
به مدد ثار الله بنده ای خدایی شیم
یا نبی و یا مجتبی یاضامن آهو رضا
دلِ ما میخواد دسته جمع به زودی بریم کربلا
سیّدنا یا مظلوم...
ما نمیذاریم هرگز رهبرمون و تنها
مثل شهریاری و احمدیِ روشن ها
خوش به حالتون که شما فدای ولایت شدین
گفتین که نباید گذاشت حرف امام و رو زمین
سیدّنا یا مظلوم...
برام دعا کنید مشکلاتم حل بشه.مرسی
|
|
120081 |
نام:
شهر:
تاریخ:
11/16/2013 8:19:22 AM
کاربر مهمان
|
هیچ داری ازدل مهدی خبر؟ گریههای هر شبش را تا سحر؟ از پس پرده نمی آید برون دوستانش اندک و دشمن فزون گرچه از یمن وجودش زنده ایم قلب او را بارها سوزانده ایم دست مهدی بسته از رفتار ماست قفل زندانش همین کردار ماست ماعبید و عبد دنیا گشته ایم غافل ازمهدی زهرا گشته ایم... اللهم عجل لولیک الفرج
|
|
120080 |
نام:
شهر:
تاریخ:
11/16/2013 8:17:37 AM
کاربر مهمان
|
ياالله يا ثارالله آجرك الله يا بقيه الله سلام آقا اجازه دست خودم نیست خسته ام در درس عشق من صف آخر نشسته ام یعنی نمی شود که ببینم سحر رسید درس غریب غیبت کبری به سر رسید آقا اجازه بغض گرفته گلویم آنقدر رد شدم که رفت آبرویم استاد عشق صاحب عالم گل بهشت باید که مشق نام تو را تا ابد نوشت ********************* آقا بيا تا زندگي معنا بگيرد آقا گفته اند يكنفر بايد بيايد تا انتقام دست سقا بگيرد اللهم عجل لولیک الفرج يا عباس ع
|
|
120079 |
نام:
شهر:
تاریخ:
11/16/2013 7:56:01 AM
کاربر مهمان
|
رویدادهای مهم امروز در تقویم هجری 12 محرم 1435 *ورود كاروان اسيران كربلا به كوفه (61 ق) در روز دوازدهم محرم سال 61 قمري، كاروان اسيران كربلا كه شامل زنان و كودكان شهيدان قيام كربلا بود، وارد شهركوفه شد. سرپرستي اين كاروان را امام سجاد(ع) فرزند امام حسين(ع) و حضرت زينب(س) خواهر آن امام، بر عهده داشتند. اين دو بزرگوار، با وجود سختيها و ناملايمات فراوان كه از سپاهيان يزيد ديده بودند، در كوفه باشجاعت و صراحت، ستمها و جنايات حكومت اموي را افشاء و مردم اين شهر را به خاطر ياري نكردن امام حسين(ع) و مقابله با ايشان سرزنش كردند. امام سجاد(ع) و حضرت زينب در مدت اقامت در كوفه، وظيفه و رسالت خود را مبني بر ابلاغ و نشر پيام امام حسين(ع) در جامعه، به شايستگي انجام دادند. *دفن اجساد مطهر شهداي كربلا در شب دوازدهم (61 ق) در روز 12 محرم سال 61 قمري، هنگامي كه نيروهاي يزيد، كربلا را ترك كردند، مردم قبيلهي بنياسد از روستاي غاضريه كه نزديك كربلا بودند اجساد شهداء را دفن كردند. پيكرهاي مطهر ياران وفادار امامحسين(ع) در كنار بدن پاك آن سرور به خاك سپرده شدند. *شهادت حضرت "امام زين العابدين(ع)" به روايتي (95 ق) شهادت امام سجاد(ع) در برخي نقلها سال 92 ق و در نقلي ديگر سال 94 و در منابعي ديگر سال 95 ذكر شده است. همچنين در روز شهادت آن حضرت اختلاف وجود دارد. در برخي منابع، شهادت ايشان را در روز 22 18 و 25 ماه محرم نيز ذكر كردهاند. زمان حضرت امام سجاد(ع) پُر از اختناق و تقيّه بود و كسي در برابر جاسوسان بنياميه، مجال نفس كشيدن نداشت؛ با اين حال، امام سجاد(ع)از ارشاد و نشر احكام اسلام فروگذاري نكرد. ايشان به هر نحوِ ممكن، مسائل اسلامي را بيان مينمود و در هدايت مردم ميكوشيد. از جمله آثار امام سجاد(ع) صحيفهي سجاديه است كه مشتمل بر 54 دعا از دعاهاي آن حضرت ميباشد. مدت عمر آن امام، 57 سال و زمان امامت آن بزرگوار 34 سال بود. آن امام همام، سرانجام به دستِ هشام بن عبدالمَلِك در زمان خلافت وليد بن عبدالملك مسموم شد و به شهادت رسيد. پيكر مطهر امام سجاد(ع) در قبرستان بقيع و در كنار مرقد مطهر عموي گراميش حضرت امام حسن مجتبي(ع) واقع است.
|
|
120078 |
نام:
ماهتاب
شهر:
تاریخ:
11/16/2013 1:47:07 AM
کاربر مهمان
|
از کجا معلوم؟...شاید 313نفر هستن... ماها زیادی خوابیم!
|
|
120077 |
نام:
سید انور
شهر:
کآبل
تاریخ:
11/16/2013 12:06:47 AM
کاربر مهمان
|
سلام خیلی خوشحالم که دراین سایت خویش برنامه های مورد پسند مومنین را نشر مینماید
|
|
120076 |
نام:
زهرا مرادی
شهر:
ملایر
تاریخ:
11/15/2013 11:57:41 PM
کاربر مهمان
|
فدات بشم امام زمان که هر جا صدات میکنم تنهام نمیزاری فدات بشم که هر وقت از هر زمانی تنها تر می شوم میای و دستم و می گیری .فذای غریتت اقا جونم کی میشه بیای چشمای کور منو به جمال خودت روشن کنی .نازنینم دوست دااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارم
|
|
120075 |
نام:
حسن عسگری
شهر:
زنجان-ابهر
تاریخ:
11/15/2013 11:32:45 PM
کاربر مهمان
|
التماس دعا و زیارت کلیه امامای و زیارتگاهها که خودتان میدونید سلامتی امام زمان شفا یافتن تمام مریضها سلامتی
|
|
120074 |
نام:
منم گدای فاطمه
شهر:
انتظار
تاریخ:
11/15/2013 11:13:41 PM
کاربر مهمان
|
عشق معنايش ولايت مي شود عشق تصويرش محبت مي شود عشق يعني كوچه اي باريك وتنگ
عشق يعني عاشقي نزديك مرگ
عشق يعني چادري خاكي شده سينه اي ازكينه اي شاكي شده
عشق يعني صحنه ي قالوابلي صحنه ي گودال خون، دركربلا
عشق يعني شعله برجان وتنم ذكر و ياد تّل زینب می کنم عشق يعني تير بر سمّ آخته پيكري راقطعه قطعه ساخته عشق يعني هجده سرروي ني تاچهل منزل نموده راه طي عشق يعني سنگ بردندان تو
بي وفائيها به فرزندان تو
عشق هم عهدي به پيمان علي (ع)است
مشكل مهدي(عج)به دستان علي(ع)است...
"عشق يعني انتظار منتظر "
|
|
120073 |
نام:
.
شهر:
.
تاریخ:
11/15/2013 9:45:15 PM
کاربر مهمان
|
...ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان مثل تیری که رها میشود از دست کمان
خسته از ماندن و آمادهی رفتن شده بود بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود
مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود مست میآمد و رخساره برافروخته بود
روح او از همه دل کنده، به او دل بسته بر تنش دست یدالله حمایل بسته
بیخود از خود، به خدا با دل و جان میآمد زیر شمشیر غمش رقصکنان میآمد
یاعلی گفت که بر پا بکند محشر را آمده باز هم از جا بکند خیبر را
آمد، آمد به تماشا بکشد دیدن را معنی جملهی «در پوست نگنجیدن» را
بی امان دور خدا مرد جوان میچرخید زیر پایش همهی کون و مکان میچرخید
بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد رفت از میسره از میمنه بیرون آمد
آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه گفت: لا حول و لا قوة إلّا بالله
مست از کام پدر، زادهی لیلا، مجنون به تماشای جنونش همه دنیا مجنون
آه در مثنویام آینه حیرت زده است بیت در بیت خدا واژه به وجد آمده است
رفتی از خویش، که از خویش به وحدت برسی پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسی
نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد به تماشای نبرد تو خداوند آمد
با همان حکم که قرآن خدا جان من است آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است
ناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست دیدمت خرم و خندان قدح باده به دست
آه آیینه در آیینه عجب تصویری داری از دست خودت جام بلا میگیری
زخم ها با تو چه کردند؟ جوانتر شدهای به خدا بیشتر از پیش پیمبر شدهای
پدرت آمده در سینه تلاطم دارد از لبت خواهش یک جرعه تبسّم دارد
غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا آه، لب واکن و انگور بخواه از بابا
گوش کن خواهرم از سمت حرم میآید با فغان "پسرم وا پسرم" میآید
باز هم عطر گل یاس به گیسو داری ولی این بار چرا دست به پهلو داری؟!
کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است یاس در یاس مگر مادر من برگشتهست؟!
مثل آیینهی در خاک مکدّر شدهای چشم من تار شده؟ یا تو مکرّر شدهای؟!
من تو را در همهی کربوبلا میبینم هر کجا مینگرم جسم تو را میبینم
ارباً اربا شده چون برگ خزان میریزی کاش میشد که تو با معجزهای برخیزی
ماندهام خیره به جسمت که چه راهی دارم باید انگار تو را بین عبا بگذارم
باید انگار تو را بین عبایم ببرم تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم...
|
|