هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
119942
نام: آیه
شهر: مردادسرد
تاریخ: 11/12/2013 9:14:26 AM
کاربر مهمان
  السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
سلام بر لبلن تشنه حسین(ع)
سلام بر دستان قلم شده عباس(ع)
و سلام بر حنجر به خون نشسته علی اصغر (ع)
دوستان خوبم سلام!
خسته ام خیلی خسته ام میشه برام دعا کنید؟
مدتهاست که به سایت سر نزدم اگه سلامی بی جواب مونده منو ببخشید
باور کنید اینقدر خسته ام که حتی خودم را هم یادم رفته اگه میشه خواهشمو رد نکنید و توی این روزها و شبها منو هم دعا کنید مخصوصاً تاسوعا و عاشورا! اگه بدونید چقدر خسته ام اگه بدونید و باورتون بشه دیگه بریدم برام حتماً دعا می کنید محتاج دعای گرمتون هستم دعای سبزتون را ازم درغ نکنید

التماس دعا
119941
نام: شهیدامیرکبیر
شهر: وطن
تاریخ: 11/12/2013 6:09:24 AM
کاربر مهمان
  سلام بر قافله عشق که در کربلا منزل گزید

یا حسین بی نظیر ترین صحنه ای عالم را رقم زدی و با تمام زیبایی

به دیدار خدا رفتی

**************************************************
سلام بر همه حرف دلی ها
(رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس/گویی ولی شناسان رفتنداز این ولایت)
دوستان برای من گنهکار هم دعا کنید برای همگی شما آرزوی

سلامتی تندرستی و روزهایی سرشار از امید را دارم

امیرکبیر 21/8/1392 ساعت 6:12 دقیقه صبح

119940
نام: ک
شهر: ک
تاریخ: 11/12/2013 3:36:16 AM
کاربر مهمان
  خدایا نجاتم بده.خسته ام ناتوانم نجاتم بده.رحم کن
119939
نام: سایه
شهر: تهران
تاریخ: 11/12/2013 12:32:35 AM
کاربر مهمان
  خدایا ازت متشکرم الان حالم خوبه کمکم همین طوری بمونه خدایا کمکم کن به خودم مسلط باشم خدایا کمکم کن من همیشه تو رو صدا کردم الان تو اوج جونی و انرژی ام الان پرم از احساس الان دقیقا لبه پرتگاهم که هر آن ممکنه سقوط کنم خدایا خودت هوای دلم رو داشته باش خدایا کمکم کن کم نیارم دلم میخواد فقط عشق خودت تو قلب من باشه فقط خودت خداجون
خدایا آدمات اذیتم میکنن خدایا خیلی دلم برات تنگ شده خدایا نمیای زمین؟
خدایا اینکه میگن تو از رگ گردن نزدیک تری رو من نمیفهمم ی لحظه بیا پایین بغلم کن بگو غصه نخور من اینجام تنهات نمیذارم خدایا میدونم ی دنیا ازت دور شدم خدایا من بنده بدیم تو که خدای خوبی هستی خدایا دلم گرفته خدایا میدونی الان که دارم مینویسم چشام داره میباره خدایا الان بهت احتیاج دارم خدایا خودت به قلبم آرامش بده کمکم کن آروم شم
119938
نام: فاطمه
شهر: هشتگرد
تاریخ: 11/12/2013 12:16:36 AM
کاربر مهمان
  بخوان به گوش سحرها اذان علی اکبر
بخوان دوباره برایم بخوان علی اکبر
لب ترک ترکت را به هم بزن اما
تکان نخور که نپاشد جهان علی اکبر
دوباره داغ پیمبر تحملش سخت است
نرو جوانی حیدر بمان علی اکبر کنار جسم تو رسم جهان عوض شده است/نشسته پیر کنار جوان علی اکبر/مسیح زندگی ام روی خاک افتاده ست/عجیب نیست شدم نیمه جان علی اکبر/بریده گریه امان مرا کنار تنت/میان هلهله ها الامان علی اکبر/ اگر چه پهلوی تو، یادمادرم افتادم/شکسته کوفه سرت را چنان علی...اکبر
119937
نام: میثاق
شهر: کرج
تاریخ: 11/11/2013 11:50:33 PM
کاربر مهمان
  بابى انت و امى یا آل المصطفى انى مؤمن بولایتکم معتقد لامامتکم مقر بخلافتکم
دیشب به سیل اشک ره خواب مى‏زدم
نقشى به یاد خط تو بر آب مى‏زدم

به نام جلیل هستی بخش

گفته بودیم که قلمها را یکسره بر زمین نهیم از سوز دل و با زدیدیم که قلم تاب نمی آورد هجران ورق را که ورق یکسره در احتضار بود از فراق یار و قلم خونین مرثیه می سرود در هجران ورق

شنیده ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت فراق یار نه آن میکند که بتوان گفت

حدیث هول قیامت که گفت واعظ شهر کنایتیست که از روزگار هجران گفت

این بود که باز با قلب زخم خورده از رنج روزگارمان قلم را به خنجر درد صیقل دادیم و ورق تن بی تاب خود را به ضربه های بیرحم قلم سپرد تا.... جاودانه کند حدیث نامکرر عشق را

مولای من!

دیر زمانیست که درد ندیدن تو را به امید وصالت به جان خریده ایم و نفس هایمان در فضای انتظار ظهور تو به بار می نشیند

آقا جان !

می دانم که قدمهای کوچک ما نمیتواند صراط عظیم تو را بپیماید اما .... فلبهای ما عاشق تست . جانهای ما بیقرار دیدن تو و آماده ی جانفشانی در راه تو

مددی مولا جان !

ما منتظران بیقرار تو چشم انتظار باران رحمت تو هستیم تا جانهامان را با عطر حضور تو آکنده کنیم

اللهم عجل لولیک الفرج
119936
نام: نیکان
شهر: خاک خدا
تاریخ: 11/11/2013 11:12:03 PM
کاربر مهمان
  جلوه ایثار و عشق ...

باز صدای نوحه جانان از این وادی به گوش میرسد و ناقوس جانها به لرزه می افتد

آنگاه که با بالا رفتن دستهای حسینیان اشکهای زینب فرو میریزد

این چه سریست در کالبد هستی ؟؟؟ که با نام حسین و ناله بر مظلومیتش تمام گناهان بخشوده میشود ؟

پایتخت نشینان دیار شور و شعور حسینی در سرزمینی کوچک با دلی بزرگ به بلندای بیرق حسین همنوا با ناله آسمان و زمین دوشادوش هم نوای یا نثارات الحسین سر میدهند و یا حسین گویان دل در گروه یار دارند

یوسف زهرا بیا !

که حسینیان چشم به راه دم مسیحاییت به سوگ حسین نشسته اند بیا و داغ زینب را در غم از دست دادن برادر التیام بخش

غزاداران حسین آیا میشنوید صدایی می آید ........

آیا آزاده ای هست که مرا یاری کند ؟؟؟؟؟

کجاست آزاد مرد دشت نینوا که ببیند آوای بلندش را که در طنین فریاد عزادارانش به گوش میرسد ؟؟؟

حسینیان ....

محرم باهمه شور و نوایش آمد

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله

(سایت المهدی عج)
119935
نام: اتوسا
شهر:
تاریخ: 11/11/2013 10:38:38 PM
کاربر مهمان
  واسم دعا کنین دیگه کناه نکنم تورو خدا برام دعا کنین من خسته شدم از گناه از خیانت دروغ برام دعا کنین
119934
نام: محمد
شهر: خانه حسرت
تاریخ: 11/11/2013 9:49:27 PM
کاربر مهمان
  سلام به غربت هزار وصد ساله ...
سلام خدا به چشمان همیشه بیدار وپرخون ...
سلام فاطمه به رنج کشیده ترین حجت حق...
سلام ما به انتظاری بی انتها و اضطرابی عظیم ...

اگر از شدت درد تو اگاه بود دلی دردهای خود را مضحک و بی ارزش می دید اما چی کنیم که
ماییم یک دنیا غفلت و توقع از عالم وادم ...
شیعیان فرزند حسین پشت درب جهل ما خون دل میخورد و خون میگرید ؛؛؛ کاش ثمره ی عزاداری زیارات و عبادات و سفرها و جلسات و هیات رفتن ها و نوحه گری ها وشعر سرودن ها و درد دل گفتن ها و قران خوندن ها و تحصیلات حوزوی و منبرها و روضه ها وگریه های ما یک چیز باشد :
"معرفت امام صلوات الله علیه "
و الا ارزشش در حد همون رفع نیازها و مشکلات شخصی باقی خواهد موند و امام هم به کوه ها مانوس تر می مونن تا شهر های شیعیان...
روزی بزرگی حضرت رو در کوهی مشرف به شهر دید در مناسبتی از ایام سوگواری اهلبیت علیهم السلام .بعد از مکالمه ای مختصر حضرت رو دعوت کرد به میان مردم و از ایشون خواست بیان و به غیبت پایان بدن و گفت که مولای من مردم در انتظار شما هستند .. فرمودند شیعیان ما اکثرشان حق ما را میخورند و مارا نمیشناسند الا به اسم ونسب .
یعنی همون معرفت مورد نیاز رو ندارند .
ما بر حسین میگرییم و او بر ما ،،، راه ظهور رو اگر مقداری دشمن و شیاطین جنی و انسی بسته باشند مقداری هم عدم شناخت و معرفت شیعه نسبت به امام و نبود یا کمبود رفتار دقیق و بینش عمیق در قبال حضرت بسته ...
ایا خدا اخرین ذخیره ی خودشو میان یه جماعت غیر عالم و بی بصیرت میفرسته ؟ هرگز ...
کاش علمای ما تمام همتشونو بزارن سر این موضوع که امثال منو از خواب مرگبارمون بیدار کنند و
همه رو بسمت عارفانه زندگی کردن سوق بدن انشالله و الا این وضع نا بسامان بدتر و پایدارتر میشه...
امروز مراسم تشییع برادر دوستم بود که سی وسه سال بیشتر نداشت و بخاطر سرطان بعد از دو سال شیمی درمانی وهزینه های هنگفت با وجود نداری بالاخره از پا دراومد و بچه اش ابولفضل چهار ساله رو
با مادرش تنها گذاشت ...من و سعید قبل از همه رفتیم سر قبرش کنده بودن و سه طبقه پایین بود واماده دریافت شخص متوفی "به سعید گفتم بیا کنار این قبر خالی بشین و فکر کن خودتو...
گفت اون که ازش گریزی نیس اما من دارم به این فکر میکنم که چقدر جوون وپیر هر روزچهره به تیره تراب میزاره بدون اینکه امامشو دیده ودرک کرده باشه ..
گفتم اون الان در محضر خوبان هستش ایشالله ،گفت شاید اره اما وقتی دستت از دنیا کوتاه شد
دیگه خیلی تاسف داره که نمیتونی واسه امام زمان خودت کاری کنی حتی یک حرکت خیلی جزیی مثل
دو رکعت نماز هدیه به حضرت ...
گریه کردیم واسه جوونی داداش دوستمون و غفلتهای بی کران خودمون ...
التماس دعا از همگی و فرستادن حمدی تنها برای امرزش روح تمام رفتگان ...
119933
نام: بی قرار
شهر:
تاریخ: 11/11/2013 9:28:17 PM
کاربر مهمان
  سلام دوستان عزاداریهاتون قبول
تو رو خدا ما رو هم خیلی دعا کنین
من یه مشکلی دارم که هیچ جا نمیتونم ازش حرف بزنم الا اینجا ازتون میخوام راهنماییم کنین و بگین اگه شما جای من بودین چی کار میکردین؟
چندماهی هست عقد کردم ولی متاسفانه شوهرم با اینکه اهل مسجد و نماز وروزه هست حس بسیجی نداره متاسفانه قبل از عقد هم جوری همه چیز رو نشون داد که من برداشت کردم خیلی تفاوت نداریم ولی بعدش فهمیدم خیلی چیزا رو که بهشون اعتقاد نداشته ظاهرسازی کرده و بعضی ها رو هم دروغ گفته به عنوان مثال آخرین حرفی که میزد اینکه لباس مشکی برای عزای امام حسین ع رو از بدعتها میدونست ولی چون من دوست داشتم مشکی بپوشه بهم گفت لباس مشکی میخره ولی الان فکر نکنم حرفش رو عملی کنه یا مثلا ریش پروفسوی رو هم میپسنده درحالی که قبل از عقد همیشه با ریش میگشت این حرکات و رفتاراش واسه من که یه بچه بسیجی بودم خیلی سخت اومده تو رو خدا بگین شما جای من بودین چی کار میکردین؟خیلی هم التماس دعا دارم ازتون ما بدبخت ها رو هم فراموش نکنین
<<ابتدا <قبلی 12000 11999 11998 11997 11996 11995 11994 11993 11992 11991 11990 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=11995&mode=print