هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
119902
نام: سميرا
شهر: تبريز
تاریخ: 11/11/2013 11:05:36 AM
کاربر مهمان
  سلام نوحه و شعر آقاي عليمي خيلي خوبه خدا سيد ذاكررو رحمت كنه
119901
نام: سوگند
شهر: امان از جدایی
تاریخ: 11/11/2013 10:35:30 AM
کاربر مهمان
 
آجرک الله یا بقیه الله ...







من و یک درد، یک اندوه رایج
و بیم روز اعلام نتایج
بدون دست‌های مهربانت
چه خواهم کرد، یا باب‌الحوائج؟








عزاداری هاتون قبول و ...

119900
نام: سما
شهر: ساوه
تاریخ: 11/11/2013 10:26:14 AM
کاربر مهمان
  سلام عزیزی ک نیستی
119899
نام: سید
شهر: تهران
تاریخ: 11/11/2013 10:22:40 AM
کاربر مهمان
  حرفای دلتنگی های امروز از تنگیهای سبک زندگی طبیعت و فطرتمان است
انکه دل را بشناسد دلتنگیش یک مسیر را بیشتر دنبال نمیکند و ان هم همراه با شادی است چرا که هدف دلتنگی را می داند .
ولی چکنیم که امروز دلهای ما به اموراتی تنگ است که همان امورات باعث دلتنگیهای ما شده است .
اگر خود را می شناختم امروز به این بلا دچار نمیشدم .
119898
نام: اشک فراق
شهر: ظهور
تاریخ: 11/11/2013 10:12:58 AM
کاربر مهمان
  حورالعین بهشتی برای ازدواج !

!قدرت تصرف کرامت و عنایت حضرت در این دنیا غیر قابل توصیف است داستان عنایت حورالعین بهشتی برای ازدواج به در خواست کننده ، کسی که خواسته بود برای ازدواج فقط با حورالعین بهشتی ازدواج کند :

یک آشیخ علی بود در نجف ایشان سالها درس خوانده بود ولی ازدواج نکرده بود ، بعد آمده بود خدمت حضرت ابوالفضل و گفته بود آقا من ازدواج نکردم و حالا هم که می خواهم ازدواج کنم حورالعین بهشتی از شما می خواهم به من همسری از جنس حورالعین بهشتی عنایت کنید ، گریه زیاد کرده بود و بعد از مدت زیادی که نتیجه نگرفته بود و از حورالعین بهشتی خبری نشده بود برگشته بود به نجف و دوباره به درسش چسبیده بود ، گفت : تا اینکه یک روز در حرم حضرت امیر بودم همین که از حرم بیرون آمدم دیدم یک خانم جوان من را صدا زد و گفت آقا جان بیا من را ببر و برای ازدواج برای خودت عقد کن.

گفتم من نمی تونم ، من طلبه هستم و امکانش نیست ولی قبول نکرد و همراه من آمد ، بهش گفتم خانم دنبال من نیا اینجا حوزه است و طلبه ها هستند ... ولی باز قبول نکرد ... آمد داخل مدرسه و به اجبار همراه من داخل حجره شد .

به او گفتم در اینجا باش تا من برم به حجره طلبه های دیگر تاببینم فردا چه می شود ... آمدم از حجره بیرون ، او چادرش را از سر برداشته بود ، یک دفعه دیدم از حجره نور همین طور میزنه بیرون و تا آسمان می رود ، خیلی تعجب کردم رفتم گفتم شما کی هستید ؟ گفت : شما از حضرت ابوالفضل چه خواسته بودید ؟

مگه حورالعین بهشتی برای ازدواج نخواسته بودید ؟ من حورالعین بهشتی هستم . آقا اباالفضل از بهشت من را احضار کرده است و عنایت فرموده بیام خدمت ایشان .

بعد هم گفت بلند شو بریم کربلا که من می خواهم در کربلا باشم و آقا اباالفضل یک خونه برای من وشما در کربلا در نظر گرفته است .

آمدند کربلا و با عنایت حضرت ابوالفضل هفده سال با هم زندگی کردند ، وهیچ کس از این جریان مطلع نشد مگر موقع مرگ این آشیخ علی ، که آشیخ علی یک رفیق داشت و حورالعین بهشتی به رفیق آشیخ می گوید این رفیق شما مریض است و فلان زمان و فلان ساعت از دنیا می رود ، و حور العین بهشتی به این رفیق می گوید من باید یک سرّی به تو بگویم : من از جنس حورالعین بهشتی هستم و حضرت ابوالفضل یک سری تصرفات در من کرده برای ازدواج با آشیخ علی و گفته باید بیست سال در زمین باشم و فرموده اند چون این آقا از ما درخواست کرده ، ما هم باید اجابت کنیم .

اگر از ابوالفضل کاری خارق العاده در این دنیا سر میزند با این عنایت خدا به حضرت است ، قدرت عنایت ابوالفضل الان غیر قابل توصیف است برای تصرف در این دنیا و عنایت به شیعیان .
119897
نام: خسته دل
شهر: قبرستان تنگ
تاریخ: 11/11/2013 10:02:07 AM
کاربر مهمان
  کاش میشد مامیدانستیم چه بلایی به سرمان می اید با کارهایمان تا انجام نمیدادیم و بی زودپشیمان نمیشدیم
119896
نام: فاطمه اعتمادیان
شهر: بوانات
تاریخ: 11/11/2013 9:19:53 AM
کاربر مهمان
  فقط اینو بگم...
..
..
می نویسیم عشق ...می خوانیم حسین(ع)
...
...
119895
نام: مهدی طهماسبی
شهر: ولی عصر
تاریخ: 11/11/2013 8:44:57 AM
کاربر مهمان
  سلام ای کاش شهری باشد به نام ولی عصر وتمرین امادگی برای ظهور اقا را داشتیم
119894
نام: احمد بحرینی
شهر: قم
تاریخ: 11/11/2013 5:28:00 AM
کاربر مهمان
  با سلام و خدا قوت به شما مدیر سایت من دانلود کامل قران با صدای استاد پرهیزکار را دانلود کرده ام اما نمیتوانم اجرایش کنم پسورد را چگونه باید وارد کنم که اجرا بشود خواهش میکنم راهنمایی کنید
119893
نام: خروش!
شهر: همین دور و برا
تاریخ: 11/11/2013 1:08:15 AM
کاربر مهمان
 
دارد دوباره حال و هوا فرق می کند
حتی عبور ثانیه ها فرق می کند

این روزها که بغض، دلم را گرفته است
با روزهای قبل چرا فرق می کند؟

دارند بچه ها کتیبه به دیوار می زنند
حتی سروده ی شعرا فرق می کند

یک راست می روم سر اصل مصیبتم
آقای من عزای شما فرق می کند

هر چند کعبه کعبه و بیت الهی است
اما هوای کرببلا فرق می کند

آقا نگیر خرده اگر شور می زنند
عشق تو با همه به خدا فرق می کند

آقا ببخش حال خودم هم عوض شده
این است جای قافیه ها فرق می کند

بانو نشسته بود و سری روی نیزه بود
اینجا غروب با همه جا فرق می کند
<<ابتدا <قبلی 11996 11995 11994 11993 11992 11991 11990 11989 11988 11987 11986 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=11991&mode=print