هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
11692
نام: آشفته
شهر: مهاجر
تاریخ: 9/14/2005 12:20:08 AM
کاربر مهمان
  سلام
حسین عزیز چرا عاشق کسی هستی که اصلا چهار سال است او را ندیدی نمی دانی خصوصیات اخلاقی شما به هم می خورد یا نه بعدش اومد اونها با هم آشتی کردند طلاق نگرفتند بعد فقط ضربه روحی می بینی می تونی از نماز شب کمک بگیری مطمئن باش بی جواب نمی مونی
11691
نام: زینب
شهر: تهران
تاریخ: 9/14/2005 12:15:30 AM
کاربر مهمان
  خدا را شکر من هم دانشگاه قبول شدم
رشته الهیات
11690
نام: حسین
شهر: کریستچرچ زیلاند نو
تاریخ: 9/13/2005 11:06:00 PM
کاربر مهمان
  سلام پسری هستم ۲۲ ساله عاشق دختری هستم که او طلاق خود را نگرفته و مدت ۴ سال و نیم است که او از شوهرش جداست شوهرش در ایران است اما دختره در کانادا.پدر و مادرم هرگز دوست ندارد که من حتی! با او حرف بزنم.و من هر کار و سعی خود مو میکنم که اونو فراموش کنم اما نمیتوانم مدت ۴ سال میشود که ما از همدیگه جداهستیم و همدیگر رو ندیدیم.من چه کار باید کنم که اونو فراموش کنم؟لطفا کمکم کنید
11689
نام: مینو آ
شهر: اصفهان
تاریخ: 9/13/2005 10:45:51 PM
کاربر مهمان
  دختري هستم ۱۵.۵ ساله كمي بعد از اين كه به سن تكليف رسيدم وسواس شده ام-
من وقتي از توالت بر ميگردم اگر پاهايم خيس باشد چون نمی دانم كه نجس است يا نه پاهايم را مي شويم و من در امر نظافت و شست و شو بسيار وسواس هستم . زندگي من پر از استرس است هر روز بارها پا هايم را مي شويم . من خيلي وسواس هستم .شمارا به خدا مرا كمك كنيد كه اين قدر پاهايم رانشويم و وسواس نباشم و طرز فكرم راجع به اين موضوع عوض شود.بعضي وقتها مي خواهم پاهايم را نشويم و وسواس نباشم ولي نشده چون مي ترسم پاهايم نجس باشد واگر من وضو بگيرم و نماز بخوانم هيچ كدام از آنها درست نباشد . وقتي از توالت بر ميگردم به خودم ميگويم ممكن است پاهايت نجس باشد وبلافاصله پاهايم را ميشويم وبه خودم ميگويم اگر اين كار را نكني مرتكب گناه شده اي هميشه استرس دارم . خواهش ميكنم مرا كمك كنيد به من راه حلهايي پيشنهاد كنيد كه ديگر وسواس نباشم .
11688
نام: بی قرار
شهر: تهران
تاریخ: 9/13/2005 4:27:47 PM
کاربر مهمان
  سلام!
ای بابا...دوباره جو ناامیدی داره تو بچه ها میفته...خواهرای خوبم آشفته و بی هدف تو زندگی آدم باید به اون چیزی که خدا بهش داده راضی باشه.منم وضعیت زندگیم زیاد خوب نیست اما چون به زندگی دیگران کاری ندارم خیالم راحته.هر کی هم هر چی به من بگه عین خیالم نیست(البته در موارد مادی).
هر کسی هم به دیگران فخر میفروشه خودش از همه فقیرتره.می دونید چرا؟ چون محتاج توجه دیگرانه چون به اون چیزایی دل بسته که پس فردا همه رو ازش میگیرن.
من بارها گفتم حرفای من نصیحت نیست وصیته.کوچیک همه ی حرف دلیها هم هستم وچون دوستتون دارم میگم.
برادر کوچیکتون بی قرار.
11687
نام: سام
شهر: ايران
تاریخ: 9/13/2005 4:20:57 PM
کاربر مهمان
  مي خوا هم به محبو بم برسم
11686
نام: بی قرار
شهر: تهران
تاریخ: 9/13/2005 4:18:13 PM
کاربر مهمان
  سلام!
۱.برادر عزیزم حسین مشهدی!
داداش تو که بچه ی مشهدی زاهدان چیکار می کنی؟
۲.برادر عزیزم بازمانده جان!
از لطفت ممنون ما هنوز نرفتیم و همچنان نیازمند دعائیم.
برادر کوچیکتون بی قرار
11685
نام: نمیدونم
شهر: غریبستان
تاریخ: 9/13/2005 2:05:50 PM
کاربر مهمان
  بسم رب الفاطمه
بچه ها دعام کنید
یا علی
11684
نام: آباد سازان ایران
شهر: ایران
تاریخ: 9/13/2005 1:36:46 PM
کاربر مهمان
  آبادسازان ایران خوب است
11683
نام: بی هدف
شهر: شهر امیر کبیر
تاریخ: 9/13/2005 10:42:40 AM
کاربر مهمان
  خدا یا دوست دارم می دونی که این کار دله گناه من نیست تقصیر دله
تا تو را د ارم هیچ غمی ندارم
بعد از تو به خانواده وهمسرم دل می بندم اون ها را از من نگیر
تا می توانی نعمت به ما عطا کن که ما محتاج نعمات تو هستیم ای کاش یک کار خوب برای خودم و یک کار هم برای شوهرم جور می شد که دیگر خانواده های دیگر به ما فخر نمی فروختند ای کاش می توانستیم برویم مسافرت و ای کاش می توانستیم بیشتر از این همدیگر را دوست بداریم خودت کمکمون کن چون تو بودی که در همه مراحل ما را یاری کردی می پرستمت
<<ابتدا <قبلی 1175 1174 1173 1172 1171 1170 1169 1168 1167 1166 1165 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1170&mode=print