اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
116982 |
نام:
یه نفر
شهر:
اصفهان
تاریخ:
9/1/2013 1:10:53 PM
کاربر مهمان
|
به نام تک نگارگرگلبرگ گل سرخ ............................ (دل)این واژه ی بی نقطه گاهی به وسعت یک دریا برایت دلتنگی میکند @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
سلام اقاجون این جمعه هم رفتوبازهم تورو ندیدم بازهم چشم به راهت هستم .......
|
|
116981 |
نام:
اسرا
شهر:
کرج
تاریخ:
9/1/2013 1:07:59 PM
کاربر مهمان
|
من چند روزی است خیلی دلم گرفته چون به هردری میزنم بسته است منم خسته شدم از این همه مشکلات دعا کنید منو در این لحظات عرفانی
|
|
116980 |
نام:
گمنام
شهر:
قم
تاریخ:
9/1/2013 1:03:00 PM
کاربر مهمان
|
سلام من بیوگرافی دو شهید جامعه پرستاریو می خواستم.شما می تونید کمکم کنید؟
|
|
116979 |
نام:
مهران
شهر:
آستانه اشرفیه
تاریخ:
9/1/2013 12:56:24 PM
کاربر مهمان
|
بعدازشهداءماچه کردیم؟؟؟؟؟؟؟
|
|
116978 |
نام:
یسنا
شهر:
کاشان
تاریخ:
9/1/2013 12:30:36 PM
کاربر مهمان
|
سلام دوستای گلم خیلی دلم گرفته ازهمه دنیاحتی ازخداچون دیگه هیچکی به حرفای من گوش نمیده نمیدونم چرافقط فکرکنم تنهادلیلش اینه که1سال بایه پسره به نام مجتبی دوست شدم وگولش راخوردم واسه همین دیگه هیچکس بامن حرف نمیزندحتی مادرم واسه همین دوستدارم بمیرم خواهش میکنم کمکم کنیدبه ایمیلم پیغام بزارین که چجوری ازتنهایی بیرون بیام
|
|
116977 |
نام:
علی رضا
شهر:
آباده
تاریخ:
9/1/2013 12:24:34 PM
کاربر مهمان
|
ای کاش می شد آقامون زودی بیاد دگه از درد انتظار خسته شدیم
|
|
116976 |
نام:
یک محتاج دها برای ادم شدن
شهر:
امیدوار به اوستا کریم
تاریخ:
9/1/2013 12:20:08 PM
کاربر مهمان
|
ادامه درددلام چون ثبت نشد دوباره مینویسم ادامشو
دعا کنید واز خدا بخواهید که کمکم کنه که ادم بشم ادم ادم به گفته کسی که برای فرشاد نوشته بود مهم نیست این حرفا از زبان دختره باشه یا پسره منم میخوام بگم مهم نیست این درد دل یک دختر جوون باشه ویا یک پسر جوون مهم اینکه که الان پشیمون شده وفهمیده که چه اشتباهی کرده وازتون میخواد که براش دعا کنید که مثل قبل برگرده سمت خدا نماز بخونه قران بخونه دعا بخونه مهم اینه که دیگه از همه اینهایی که گفت خسته شده دعا کنید ازدواج کنم وتشکیل خانواده دعا کنید خدا منو ببخشه یکی از دوستان حرف قشنگی زدن گفته بودن ما دست خدا رو ول کردیم نه خدا دست مارا .
ماووقتی به مشکلی برمیخوریم فکر میکنیم خدا دستمونو ول کرده در واقع ما دست خدارو ول میکنیم واینو من توی زندگی خودم دیدم دعا کنید توبه واقعی کنم وخداهم مشکل کاری ومالیمو حل کنه چون توی این مدت که دستشو ول کردم توی محل کارم کسری اوردم وباید از جیب بدم اونم با این حقوق ناچیزم دارم دیونه میشم چون این طوری هم ابروم پیش خانوادم میره هم پیش کسانی که با من دشمنی داشتن
خدایا من غلط بودم من نافهم بودم ولی تو ستار العیوبی تو ارحم الراحمینی تو بزرگ وبخشنده ای منو ببخش وگره های زندگیمو باز کن همونطور که این همه گناه کردم ونگذاشتی کسی متوجه بشه اوستا کریم ناامیدم نکن خواهش میکنم ازت وضع خانوادمو که میدونی چطوری هست من به این پول نیاز دارم من کوتاهی کردم توبزرگی کن وببخشم ونگذار دوباره مرتکب گناه بشم التماست میکنم
|
|
116975 |
نام:
اوا
شهر:
اسمان
تاریخ:
9/1/2013 12:14:54 PM
کاربر مهمان
|
من وقتی روحیه ی ضعیف دوستان رو در مقابل مسائلی که واسشون پیش اومده میبینم واقعا تعجب میکنم.
واسه یه مسائل خیلی کوچییییک طوری احساس ضعف نشون میدین که ادم شاخ درمیاره..
بابا یه کم هم از خودتون خرج کنید!!
خیلی خوبه که از خدا کمک بخواهیم ولی چرا با ناباوری ازش کمک میخواین..؟چرا یقین ندارید؟!! اگر بر این باور باشید با روحیه ی عالییییییییییی و پر از شور و نشاط کاراتون جلو میره...
از خداوند نگاهی خردمندانه و زیبا بخواهیم و با قلبی سرشار از اطمینان با تمام انچه در توان داریم بکوشیم...
میگم کاش اینجا یه فونت بهتر داشت!!خیلی داغونه فونتش..!!
دوستدار شما اوا
|
|
116974 |
نام:
وجود
شهر:
ال عبا
تاریخ:
9/1/2013 12:04:29 PM
کاربر مهمان
|
بِسمِ الله ِالرَّحمنِ الرَّحیمِ*** ××××××××××××××××××××××××××××× اللهم اشف مرضی المومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات و اشف مرضانا بحق محمد و آل محمد
☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ خـتـــم صـلـــوات حــرف دل ؛ نوبت چهل وسه♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ ♥ ☸ دسته گل صلوات یکصدتایِی 1الی12:مارال گرامی ار مسیر سبز ☸ دسته گل صلوات یکصدتایِی 13:حبیبه گرامی ازشهر نیستی ☸ دسته گل صلوات یکصدتایِی 14الی15:وجودازال عبا ☸ دسته گل صلوات یکصدتایِی 16الی45:مارال گرامی ار مسیر سبز ☸ دسته گل صلوات یکصدتایِی 46الی47:دوست حبیبه گرامی ازشهر نیستی ☸ دسته گل صلوات یکصدتایِی48:امیرکبیر گرامی ازوطن ☸ دسته گل صلوات یکصدتایِی49:یازرلوخانم ر گرامی ازرامیان ☸ دسته گل صلوات یکصدتایِی 50:مادرمهربونم ☸ دسته گل صلوات یکصدتایِی 51الی60:کربلای گرامی ازشهرمهم نیست ☸ دسته گل صلوات یکصدتایِی61 الی70:مارال گرامی ار مسیر سبز ☸ دسته گل صلوات یکصدتایِی71 :محسن گرامی ازاهواز ☸ دسته گل صلوات یکصدتایِی72الی 81:ریحانه گرامی ازنظراباد ☸ دسته گل صلوات یکصدتایِی 82الی91:مارال گرامی ار مسیر سبز *نکته: این ختم صلوات به نیّت بخشش گناهان ازجانب خداوشفای بیماران وهدیه به روح امام علی بن موسی الرضا علیه السلام میباشد. ×××××××××××××××××××× امام باقر (ع) : چیزی دل را بیشتر از گناه فاسد نکند دل که آلوده به گناه شد مغلوب آن گردد تا وارونه شود.
اَللًّهُـــــــمَّ صَـــــلِ عَـــــلَى مُحَمَّـــــــدٍ وَ آلِ مُحَمَّـــــــَد و عَجِّـــــــلّ فَّرَجَهُـــــــم
|
|
116973 |
نام:
یک محتاج دعا برای ادم شدم
شهر:
امیدوار به اوستا کریم
تاریخ:
9/1/2013 11:57:56 AM
کاربر مهمان
|
خدایامن اشتباه کردم غلط کردم خدا میدونی از کی نماز نخوندم وای یادم میاد دیونه میشم هر وقت میرم برای نماز اماده بشم باز نمیشه نماز بخونم چقدر من پست شدم چند روز پیش توی همین سایت متن سخنرانی سمت خدا رو خوندم که نوشته بود گناهان وروابط نامشروعتون رو نباید به کسی بگویید حتی به ائمه ویا امام زمانمون ولی من میخوام درد دل کنم تا سبک بشم و با دعا شما و حتی شده بایک صلوات برام دعا کنید که مثل قبلا نمازمو بخونم. دعاهامو بخونم قران بخونم و خدا از سر تقصیراتم بگذره. و کمکم کنه ومشکل مالی و کاریمم حل بشه.
همیشه یعنی از زمانی که خودمو شناختم دوست داشتم واز خدا میخواستم که بنده ای پاک با ایمان وبا حیا باشم براش روزگار گذشت و به خاطر تحصیل از خانوادم جدا شدم و رفتم شهری دیگه. مدتی به خوبی گذشت تا اینکه یکی از دوستام که با دوستش که جنس مخالف بود با هم قهر بودن از من کمک خواست که کاری کنم آشتی کنند. ولی نشد چشم باز کردم دیدم دوستش به من و منم به اون دلبسته شدم و دوستمم قراره با یکی دیگه ازدواج کنه اون ازدواج کرد و منم رابطمو با دوست اون ادامه دادم چشم باز کردم دیدم اولین رابطه .....مابرقرار شد
چند مرتبه ای با هم بودیم مدتی گذشت که با هم دعوامون شد اونم ازدواج کرد داغون شدم بعد مدتی کار پیدا کردم رفتم اونجا فهمیدم همکارم بهم علاقه منده ولی برام مهم نبود بازم چشم باز کردم دیدم دوباره همون اتفاق قبلی داره برام میافته وهمون رابطه مدتی گذشت به همین منوال تا از اونجا اومدم بیرون چون از خودم خسته شده بودم واز گناه کردن وبرگشتم پیش خانوادم وترک تحصیل وهمونجا اومدم توی یک کار دیگه که کار با کامپیوتر بود بعد از مدتی کنجکاو شدم برم توی چت ورفتم تقریبا فکر کنم بعد یک سالی این اتفاق افتاد رفتم توی چت اوایل که فقط توی عمومی چت میکردم ولی بعد کار کشید به چت خصوصی و..... ...و گاهی میشد یک ساعت و ایمیل میدادم که واسم فیلم وعکس بفرستند ومیفرستادند وخیلی برام لذت بخش بود تا اینکه دیگه توبه کردم ودیگه چت هم نرفتم ولی کار از کار گذشته بود فایده نداشت با رفتنم به چت و.....چتی رو اوردم به ..... مدتی گذشت واین کارو میکردم تا اینکه دوباره برگشتم به چت واگر کسی پیغام خصوصی میداد می میدیدم هم جنس خودمه خودمو جنس مخالفش جا میزدم ودرمورد س باهاش حرف میزدم وحین حرف زدن ... وقتی میرفتم خونه کلافه میشدم ولحظه شماری میکردم زود برگردم به محل کارم وبرم توی چت مدتی گذشت اینم بگم که من از گناه استمنا بی خبر بودم وعوارضش . تا اینکه یک روز توی چت به دلیل اینکه گاهی توی عمومی هم کاربرا صحبتشو میکردن کسانی که اهل این کار نبودن از گناه وعوارضش گفتن منم بعد از چند هفته دیگه واقعا توبه کردم وانجام ندادم وچت نرفتم بعد سه یا چهار ماهی اتفاقی یک روز رفتم وبا یکی اشنا شدم نمیدونم چطوری شد که شمارشو گرفتم وشمارمو دادمش در صورتی که قبلا این کارونمیکردم که شماره بگیرم ویا شماره بدم زنگ زدم وبا هم حرف زدیم مدتی گذشت وازم در مورد ......سوال کرد ونظرمو پرسید منم نظرموگفتم تا اینکه هر چند شب یک بار حرفشو به طورجدی میزدیم و دوباره.... بعضی شبا تا خود صبح بیدار بودیم وبا چشمان خسته به محل کارم میاومدم نمیدونم چکار شده بودم با وجودی که عوارضشومیدونستم وگناهشو باز شروع کردم به این کار تقریبا این اتفاق ادامه داشت 6ماهی میشدیعنی اخر سال 91ودیگه اون کارو انجام ندادم تا دوسه هفته پیش که زنگ زد وباز همون کارو تکرار کردیم به خدادیگه خسته شدم از این همه گناه ومکافاتی که بر سر خودم اوردم....
|
|