هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
116602
نام: خروش!
شهر: همین دور و برا
تاریخ: 8/24/2013 5:47:27 PM
کاربر مهمان
 

یا لطیف...

سلام بر همه ی حرف دلی های خوب و نازنین

دعاگوتون هستم و متقابلاً محتاج دعای شما

یاعلی...یاعلی...














116601
نام: دلشکسته دلسوخته
شهر: تهران
تاریخ: 8/24/2013 5:42:06 PM
کاربر مهمان
  نردبانی سوی خدا
از شهر خدا
سلام
مرسی از بابت کامنت
درسته حق با شماست من از حکمت خدا سر در نمی آرم
اما شما نمیدونید به من چه گذشته و میگذره؟
فکر میکنید نخواستم ببخشم
چندبار بخشیدم
اما هر دفعه که حالم بد میشه دوباره همه چیز میاد توی ذهنم
درثانی ادم کسی رو میبخشه که حداقل یه بار هم که شده قدمی برداره برای عذرخواهی
نمیدونید با من و زندگی من چه کرده؟
اون باید تاوان زخمی رو که به من زد روحا و جسما پس بده وگرنه به عدالت خدا شک میکنم
ارامش و خوشی از تو زندگیم رفته
خنده از روی لبهام محو شده
چند ساله
من یه دخترم، نمیدونم خانوم هستید یا اقا
معذرت میخوام از همه دوستان ولی با دیدن جنس مخالف حالم بد میشه حتی تا مدتها از پدرم هم بدم میومد. نمیخواستم بهم نزدیک بشه.
اهنگ گوش میکنم، فیلم میبینم، تو خیابون میرم، مهمونی میرم، پای نت میشینم، ایمیل میزنم، موبایلم زنگ میخوره و ... حالم بد میشه
بدتر از همه از خودم بدم میاد
دیگه نمیدونم چی بگم جز اینکه خدا واسه هیچ دختری نخواد

116600
نام: میم
شهر: مانیفست
تاریخ: 8/24/2013 5:40:38 PM
کاربر مهمان
  بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلام علیکم

دکلمه:

ما ایده های عظیم در سر می پرورانیم.می خواهیم بنیان گذار یک شرکت بزرگ و سترگ بشویم.دارای کار کشته ترین و با پشتکار ترین و زبده ترین پرسنل در سراسر گیتی.چشم جهانیان را خیره خواهیم کرد و همه رقیبان در زیر پرتو ما نا پدید خواهند شد.


____________________


می خوام یه شرکت بزنم ، که توش همه رئیس باشن
از صبح تا شب رو صندلی ، به دور هم جلیس باشن

اعضای هیئت رئیسه فامیلای خودم باشن
به احترام همدیگه هی بشینند و هی پاشن

از کالج های معتبر مدال و مدرک بگیریم
شیپور و بوق و پرچم و دفتر و دستک بگیریم

برای کسب اعتبار کلی مجوز بخریم
ماشین های نارنجی و برج های قرمز بخریم

با شخصیت های مهم مکاتبات داشته باشیم
یه دستی هم تبرّکی تو واردات داشته باشیم

کار بکنیم کار بکنیم مردمو پولدار بکنیم
گل بکاریم گل بکاریم جاده رو بلوار بکنیم

کاری کارستون بکنیم برای خیل جوونا
دریا رو با بیل بکشیم تا وسط بیابونا

شعار شرکت همیشه تخصص و فوت و فنه
این همه زحمتها ی ما فقط به عشق وطنه

تور سیاحتی داریم مبل های راحتی داریم
معجونهای معجزه گر واسه سلامتی داریم

چوب الک دولک داریم فرفره و فوتک داریم
جغجغه های رنگی و جینگیلی مستونک داریم

مشتری اینجا رو ببین هر چی بخواین فراهمه
غول چراغ جادو هم زیر پر کلاهمه

شرکت من تو شرکتها واسه خودش برند میشه
کشورمون با این کارا ایشالا سر بلند میشه

____________________

توضیحات

جلیس: هم نشین ،هم نشست.
این نکته که در شعری که به زبان گفتاری است این واژه ادبی چه می کند ، جزء مسائل خصوصی خودمان است و شما دخالت نکنید و صلاح مملکت خویش خسروان دانند.

جینگیلی مستون: کالاهایی که حتما همه باید از آنها استفاده کنند و گرنه مریض می شوند.تبلیغاتی که در اینجا صورت گرفته مقصود این است که چنین کالاهایی را خواهیم داشت.

زیر پر کلاه بودن: زیر دست بودن.
در اینجا یعنی غول چراغ جادو تنها یکی از کالاهای ما خواهد بود.

برند: نشانه بازرگانی.
یعنی در میان شرکت های دیگر برجسته و برگزیده خواهد شد.


با تشکر
116599
نام: شیدا
شهر: مشهد
تاریخ: 8/24/2013 4:18:52 PM
کاربر مهمان
  وجود ازشهرآل عبا
سلام وعرض ادب
ممنون بابت ثبت ها
خواهرگلم ادامه ثبتامو انجامش میدم میخام ازتنهایی دربیام
مرسی خواهرم
116598
نام: بهار
شهر: قزوین
تاریخ: 8/24/2013 4:12:41 PM
کاربر مهمان
  خدایاچراصدامونمیشنوی.دارن ابرومومیبرن...توروخدابرام دعاکنیدازته دل.دارن باابروم بازی میکنن.
116597
نام: شهید امیر کبیر
شهر: وطن
تاریخ: 8/24/2013 3:48:13 PM
کاربر مهمان
  سلام دوستان ‏
ایمیل رو نوشتم ‏.‏ اما ثبت نشد ‏
دلیلش رو نفهمیدم ‏.الله اعلم

**************************
خادم سید مرتضی

با عرض سلام

لطفاً ایمیل خود را چک کنید.

ومن الله التوفیق
116596
نام: سامان
شهر: تهران
تاریخ: 8/24/2013 3:23:43 PM
کاربر مهمان
  خدایا من یه جوان معلولم 20سالمه که از شمامیخوام هرمعلولی که در جهان هستی هست را شفا بده درد من هم دوا بده
ای خدا درسته من پدر ندارم اما یه مادر دارم که از هزارتا پدر برام عزیزه خدایا به مادرم کمک کن که هرمشکلی که داره حل بشه
خدایا به من کمک کن که در درسهایم موفق بشم وبرای مادرم سربلندی بیارم ای خدا همه نیازمندان را بی نیاز و همه مریض هارا شفا بده
خدایا درسته ما خانواده نیازمندیم و مهتاج نون شب هستیم؟
116595
نام: کربلا
شهر: مهم نیست
تاریخ: 8/24/2013 3:04:35 PM
کاربر مهمان
  یا الله
سلام خدمت اهالی حرف دل خدمت نردباتی بسوی خدا گرامی خدمت وجود گرامی خدمت سیف الدوله گرامی خدمت شهید امیر کبیر گرامی هادی گرامی از کانال کمیل وتمام عزیزای حرف دل امیدوارم حال همگی خوب باشه و همین طور امیدوارم که به سایت ما http://www.alkheir.ir/ سر زده باشین و خوشتون اومده باشه
یه سوال دارم از حرف دلیای عزیز طورو خدا به من بگین که اگه دیدی یه جایی غیبت میکنن بهشون تذکر دادی یا اونجا رو ترک کردی یا دیدی بدگویی میکنن یا بی اجازه از اموال کسی استفاده نکردی یا صدای زن گوش ندادی و خیلی از این یاهای دیگه آیا اشتباه کردی ایا خشکی مذهبی بازی در آوردی ؟طورو خدا به من بگین راهنماییم کنین اگه دارم اشتباه میرم به من کمک کنین تا راهشو پیدا کنم آخه نمیخوام باعث بشم که ارزشها بی ارزش بشه کمک کنین ........؟
اللهم عجل الولیک الفرج
التماس دعا از همگی یا علی
116594
نام: معصومه
شهر: فسا
تاریخ: 8/24/2013 2:54:34 PM
کاربر مهمان
  سلام .
من 13 سالمه و احساس می کنم خیلی تنهام و فقط خدا منو دوست داره. پس از خدا می خوام کاری کنه تا یکی دیگه هم منو دوست داشته باشه. پس برام دعا کنید بچه های حرف دلی. برام دعا شهید آوینی.
التماس دعا.
116593
نام:
شهر:
تاریخ: 8/24/2013 2:36:28 PM
کاربر مهمان
 
****************************************************

وقتي پس از مدتها اتفاقي ديدمش بسيار تعجب كردم
با قيافه اي درهم و رويي غمگين و تني رنجور و سخته
درست برعكس هميشه كه هميشه شاد بود مهربان بود و همدل و همدرد

گفتم: چرا اينگونه؟ تو كه اينگونه نبودي !!!
چه خبر از زندگانيت؟

به روم پوزخندي زد و گفت: آنكه ديدي مُرد و به خاطرات پيوست حتي اگر به خاك نه پيوسته باشد
چنديست كه به خاطر نامردي عده اي به ظاهر مَرد زندگاني نمي كنم آنچه ميگذرانم فقط زنده ماني ايست نه زندگاني
ديگر هيچ نپرس
گفت و با چشماني اشكبار رفت و از من دور دورتر شد و من همچنان به رفتنش چشم دوختم و در اين فكر كه بر او چه گذشته كه حتي يادآوريش عذابش ميدهد
چرا در حقش نامردي كرده اند او كه خود مَرد بود نامرد نبود

****************************************************
<<ابتدا <قبلی 11666 11665 11664 11663 11662 11661 11660 11659 11658 11657 11656 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=11661&mode=print