اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
114512 |
نام:
مارال
شهر:
مسيرسبز
تاریخ:
7/13/2013 11:18:22 AM
کاربر مهمان
|
"اللهم صل علي محمدوآل محمد" فواید ذكر « لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم »
منابع روایی اهل بیت(علیهم السلام) سرشار از تاکیدات فراوان در فضیلت گفتن ذکر « لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم » است. آنچه میخوانید گزیدهای از بیانات گهربار ائمه معصوم(علیهم السلام) در این زمینه است. دفع بلا و رفع غم و غصه امام صادق (علیه السلام) فرمودند: كسى كه در هر روز صد بار بگوید لا حول و لا قوة الا بالله خداوند هفتاد نوع بلا را از او دور مى گرداند كه كمترین آنها غم و غصه است . گنجى از بهشت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: بسیار لا حول و لا قوة الا بالله بگویید كه آن از گنجهاى بهشت است . صد بار بعد از نماز صبح امام رضا (علیه السلام) فرمود: هر كس پس از نماز صبح صد بار بسم الله الرحمن الرحیم، لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم بگوید، به اسم اعظم خدا از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیك تر شده و به راستى كه در مدار اسم اعظم قرار گرفته است . زمزمه امام حسین (علیه السلام) كار جنگ بر امام حسین (علیه السلام) سخت و تنگ شد و یگانه و تنها ماند، به خیمه هاى فرزندان پدرش روى آورد، آنها را از ایشان خالى و تهى دید، سپس به خیمه هاى اصحاب و یارانش التفات نمود، و نگریست كسى از آنان را ندید، سپس بسیار «لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم» را بر لبان مبارک جاری ساختند . براى رفع فقر از امام صادق (علیه السلام) نقل است كه پیامبر (ص ) فرموده اند: هر كس كه فقر به او روى آورد، این ذكر را زیاد بگوید: لا حول و لا قوة الا بالله .
|
|
114511 |
نام:
مهسا
شهر:
تهران
تاریخ:
7/13/2013 10:53:55 AM
کاربر مهمان
|
سلام به همه ی حرف دلی ها آقای سیف الدوله من دوتا سوال دارم ولی نمیتونم بین عموم مطرح کنم باید چی کار کنم تا جوابشو بگیرم ؟ممنون میشم راهنماییم کنید.
|
|
114510 |
نام:
سرباز گمنام
شهر:
http://samedun.blogfa.com/
تاریخ:
7/13/2013 10:50:46 AM
کاربر مهمان
|
سلام ما لوگوتونو داخل وبلاگمون گذاشتیم اگه لایق دونستید لینکمون کنید یا زهرا
|
|
114509 |
نام:
محمدی
شهر:
شهرزیبایی ها
تاریخ:
7/13/2013 10:43:20 AM
کاربر مهمان
|
سلامی به قدر درنگ ............... به ماه خدا ، ماه صد توشه ی رنگ به رنگ ************************************** خوب که فکر می کنم من هم درد دل بسیار دارم اما از حضرتش شرم دارم بنالم ، آخر او اصلا نگاه نمی کند لیاقت دارم یا نه ؟ بی دریغ می بخشد و به عمل اندک من رضایت می دهد و تاب ندارد دل غمگین و زجر کشیده ی من از سرمحنتو درماندگی در کوتاهی هایش در رفتاردر برابرذات لایزالش ، مرگ را بهترین درمان این شرمساری ببینم ............... خدا متشککککککککککککککککککرم وخدایا مانند همیشه مرا خجالت می دهی ومن خاطی ............. بااشکهایم نزدت می آیم آخرمن ................ مانند بندگان نازنینت شکم در صیام ندارم اما زبانی در صیام ، قلبی مطیعت ، نگاهی فقط برکرم تو ، پایی فقط در راهی که دوست داری ، گوشی فرمانبرت و................. را دارم مرا با این وضعیت می پذیری ؟ اشکهایم از ریزش خسته نمی شوند و بادیدن لبهای در عشق تو خشکیده ، بیشتر می بارند الهههههههههههههههههههههی شکر ، که قطع می دانم گرفته هایت هم برایم منبع خیراست و راه رستگاری دوستان در دلگویه هاتان با حضرت دوسسسسسسسسسسسسست مرایادکنید ****************************************************** شهیدامیرکبیرگرامی سلام و التماس دعاکه دردمای فکر می کنم در گرمای 50 درجه فارنهایت و شاید بیشترمیهمان خان پربرکتش هستید ممنونم مارال عزیزاز مسیرسبز که به وبلاگ پسرم سر زدید، باوجودی که فقط 13 سال دارد و چون سابقه کم خونی داردنمی تواند هرروز، اما یک در میان روزه می گیرد، او پسریست حساس و این بازدیدها اورابرای نوشتن تشویق می کنم ، مدادکوچولو همیشه منتظر چشمهای مهربان شماخوبان است آیه عزیزخوشحالم که مانند یک شیرزن ، استوارو ثابت قدم در راه حضرتش مانده ای ، دعایم کن که سخت به دعاهای سرشارازمهربانی و خلوص شماخوبان نیازمندم ***************************************************** امشب زکوی یارم بانگ جرس به پا شد آمد زمان خیزش این را ملک به ماگفت: شدموسم نیایش آمدسفیر پویش ای مؤمنان : نفیری آمدپگاه سویش میعادگاه رویش ( شعرازخودمه ) التماس دعا
|
|
114508 |
نام:
کربلا
شهر:
مهم نیست
تاریخ:
7/13/2013 10:29:03 AM
کاربر مهمان
|
سلام خدمت تمامی دوستای حرف دلی امیدوارم تمامی طاعات و عبادات دوستان مورد قبول درگاه حق قرار بگیره و ان شاالله همه بتونن از این ماه مبارک حداکثر استفاده رو ببرن. سرکار خانم شیدا اگه ممکنه لطف کنین درباره دسته صلواتا یه توضیح به من بدین. با تشکر التماس دعای مخصوص از همگی. الهم عجل لولیک الفرج.
|
|
114507 |
نام:
صبر هفت شهر عشق
شهر:
هفت شهر عشق
تاریخ:
7/13/2013 10:22:41 AM
تاریخ ثبت نام: 7/11/2013
|
گلچین اشعار شاه نعمت الله ولی تقدیم به خود حرف دل
دل به دلبر گر سپاری دل بری
دل بری کن تا بیابی دلبری
هرکه انسانست از این سان خوانمش
آن چنان انسان بسی به از پری
از سر سر در گذر چون عاشقان
عشقبازی نیست کار سرسری
گر بیاری جام می یابی ز ما
هر چه آری نزد ما آن را بری
جان به جانان ده بسی نامش مبر
حیف باشد نام جائی گر بری
چون خلیل الله همه بتها شکن
تا نباشی بت پرست آذری
نعمت الله را اگر یابی خوشست
زان که دارد معجز پیغمبری
================================================
(بشر در این دنیا بیشتر از همه موجودات ؛گرفتاری و عذاب کشیده است ،بهترین دلیلش هم این است که در بین تمام آنها تنها او میتواند بخندد .نیچه)
جمیعا سلام ...../// امروز میخوام با خدا حرف بزنم .خدایا روزگارت بم یاد داد هیچی ازت نخوام پس چرا این هیچی را هم بم میدی !؟اخه تو که میدونی من هیچی نمیخوام نه پول نه شهرت نه مقام نه ..... خدایا گفتم فقر را بیشتر دوست دارم یه هو چنان پولم دادی که نمیدانم چه کار کنم گفتم ..... گفتم در (ثبت نام کنید)حرف دل ثبت نام نمیکنم و نکردم تا من مثه تازه واردا باشم ....یه دفعه دیدم مدیر منو ثبت نام کرده و میگه شما اول نفر هستید که بصورت آن لاین میتونید تو حرف دل بنویسید ثبت نامتون کردم !خدایا آخه چرا همه چیز را برعکسش بم میدی ؟بم بگو چرا ؟من خوشم نمیاد از بقیه جدا باشم.....آخه خدایا.....چی بت بگم!/// راستین چقد قشنگ سوز دلت را توصیف میکنی عشقت داره کم کم الهی میشه من اگه جای تو بودم نوشته هامو جدا میکردم بعدش کتابش میکردم حالا که قشنگ مینویسی و خدا هم بر عکس عمل میکنه الهی سوز دلت بیشتر بشه!/// اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
|
|
114506 |
نام:
صبر هفت شهر عشق
شهر:
هفت شهر عشق
تاریخ:
7/13/2013 9:48:26 AM
تاریخ ثبت نام: 7/11/2013
|
زاهد
پادشاهی را مهمی پیش آمد گفت اگر این حالت به مراد من برآید چندین درم دهم زاهدان را چون حاجتش برآمد و تشویش خاطرش برفت وفای نذرش به وجود شرط لازم آمد یکی را از بندگان خاص کیسه درم داد تا صرف کند بر زاهدان گویند غلامی عاقل هشیار بود همه روز بگردید و شبانگه بازآمد و درمها بوسه داد و پیش ملک بنهاد و گفت زاهدان را چندان که گردیدم نیافتم گفت این چه حکایت است آنچه من دانم در این ملک چهارصد زاهد است گفت ای خداوند جهان آن که زاهد است نمیستاند و آن که میستاند زاهد نیست ملک بخندید و ندیمان را گفت چندان که مرا در حق خداپرستان ارادت است و اقرار مرا این شوخدیده را عداوت است و انکار و حق به جانب اوست.
زاهد کــه درم گـرفت و دینار
زاهدتر از او یکی به دست آر
برگرفته از: گلستان - سعدی /// سلام خانم محمدی پس کجا تشریف دارید ؟دل حرف دل برای دل نوشته هاتون تنگ شده منتظریم ؟من که خیلی بتون ارادت دارم فکر کنم بقیه هم همینطوره/// اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
|
|
114505 |
نام:
ریحانه
شهر:
نظرآباد- کرج
تاریخ:
7/13/2013 9:36:48 AM
کاربر مهمان
|
همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز شب عيد است و خدا عيدي ما مانده هنوز
دهه آخر ماه اول راه سحر است
بعد از اين زود نخوابيم، دعا مانده هنوز ... عيب چشم است اگر اشک ندارد،ور نه
سر اين سفره ي تو حال و هوا مانده هنوز
کار ما نيست به معراج تقرّب برسيم
يا عليّ دگري تا به خدا مانده هنوز
گوئيا سفره ي او دست نخورده مانده است
او عطا کرد، ولي باز عطا مانده هنوز
گريه ام صرف تهي بودن اشکم نيست
دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز
واي بر من که ببينم همه فرصت ها رفت
باز در نامه ي من جرم و خطا مانده هنوز
يک نفر بار زمين مانده ي ما را ببرد
کس نپرسيد که اين خسته چرا مانده هنوز
هر قدر اين فتنه گري رنگ عوض کرد ولي
دل ما مست علي، شکر خدا مانده هنوز
تا که در خوف و رجائيم توسل باقي است
رفت امروز ولي روز جزا مانده هنوز
هر چه را خواسته بوديم، به احسان علي
همه را داد، ولي کرب و بلا مانده هنوز
|
|
114504 |
نام:
صبر هفت شهر عشق
شهر:
هفت شهر عشق
تاریخ:
7/13/2013 9:32:43 AM
تاریخ ثبت نام: 7/11/2013
|
ترجمه و مفاهیم قران کریم نمط4
===============================
ویل == وای ، نام چاهی در جهنم ///لِ == برای /// کل == همه،هر
همزه == عیب جوی /// لمزه == طعنه زننده /// الذی == که ،آنکه مذکر....التی == که؛آنکه مونث ///
عدد == شماره کردن /// اخلده == فعل از خلود یعنی جاویدان میکند او را(ه مفعول به است هر وقت هر ضمیری به فعل بچسبد نقش ان همیشه مفعول به است)
نبذ == انداختن از روی بی اعتنایی،رها کردن /// حطم ==شکستن،پایمال کردن ....حطمه ==آتش افروخته خدا که در هم میشکند
تطلع == طللوع میکند ///افئده == جمع فواد یعنی قلبها /// موصده == پوشیده شده ؛احاطه کننده
فی == در /// عمد == ستونها جمع عمود ///ممدده == ریشه اش مدّ است یعنی کشیده شده /// موقده == افروخته شده
کلا == نه چنین است ،حرف ردع است ///لَ == هر آیینه حرف تاکید است وقتی لَ به اول فعل بچسبد....نّ == هر آیینه ،حتما هر وقت به آخر فعل بچسبد وتاکید است مثل لَینبذنّ == هر آیینه انداخته میشود البته
ما == چه ؛چیست ///ادراک == دانستی تو ریشه اش دری است ک ضمیر یعنی تو
================================================
اشاره سوره مبارکه الهمزه (آن عیب جوی)آیات 1 تا 9
بسم الله الرحمان الرحیم
ویل لکل همزهِِ لمزهِِ(وای بر هر عیب جوی طعنه زننده)1 نکته هر جا نکره بود یعنی اسمی تنوین داشت عظمت را میرساند و اگر معرفه یعنی ال داشت مشخص است برای این آن عیب جو معنی میکنیم و اینجا عیب جوی....
الذی جمع مالا و عدده (آنکه جمع کرد مال را و شماره کرد او را )2
یحسب ان ماله اخلده (گمان میکند که مالش جاویدان بخشد او را )3
کلا لَینبذنّ فی الحطمه (نه چنین است هر آیینه حتما میافتد در آتش در هم کوبنده)4
و ما ادراک ما الحطمه (و چه دانا کرد تو را چیست آن حطمه )5
نار الله الموقده (آن اتش خشم خدا است که افروخته شده )6نکته فعل است اوردیم چون جمله اسمیه است
التی تطلع علی الافئده (آنکه طلوع میکند بر قلبها)7نکته تابش خشم خدا از قلب شروع میشود چون انسان اگر قلبا هم رضایت بر کارهای بد داشته باشد و حتی انجام ندهد دچار عذاب الهی میشود
انها علیهم موصده (بدرستیکه ان (اتش خشم خدا)بر ایشان احاطه کننده است )8
فی عمد ممدده (در ستونهای کشیده شده )9
|
|
114503 |
نام:
سوگند
شهر:
امان از جدایی
تاریخ:
7/13/2013 9:22:10 AM
کاربر مهمان
|
یا نور ...
حسین فریاد می زند: "هل من ناصر ینصرنی؟" و من درحالی که نمازم قضا شده است می گویم: لبیک یا حسین! لبیک... حسین نگاه می کند لبخندی می زند و به سمت دشمن تاخت می کند... و من باز می گویم: لبیک یا حسین! حسین شمشیر می خورد من سر پدرم داد می زنم و می گویم: لبیک یا حسین! حسین سنگ می خورد، من در مجلس غیبت می گویم: لبیک یا حسین! لبیک... حسین از اسب به زمین می افتد عرش به لرزه در می آید و من در پس خنده های مستانه ام فریاد میزنم: لبیک... حسین رمق ندارد باز فریاد میزند: هل من ناصر ینصرنی؟ من به دوستم دروغ میگویم و باز فریاد می زنم: لبیک... حسین سینه اش سنگین شده است، کسی روی سینه است، حسین به من نگاه می کند می گوید: تنهایم یاریم کن... من گناه می کنم و باز فریاد می زنم: لبیک... خورشید غروب کرده است... من لبخندی می زنم و می گویم: اللهم عجل لولیک الفرج... حسین به مهدی نگاه می کند و می گوید: "مهدی من کسی را نداشتم که بگوید سرباز توام، اگر کسی نبود یاریم کند، ادعا کننده ای هم نبود... تو از من مظلوم تری..." به چشمان مهدی خیره می شوم و می گویم: "دوستت دارم تنهایت نمی گذارم..." مهدی به محراب می رود و برای گناهان من طلب مغفرت می کند... مهدی تنهاست... حسین تنهاست... کربلایی دیگر در راه است...
یا زهرا ... یا زهرا ...
.
|
|