اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
113872 |
نام:
خسته
شهر:
كاشان
تاریخ:
7/4/2013 11:15:49 AM
کاربر مهمان
|
خدايا دلم شكسته به دادم برس برام دعا كنيد
|
|
113871 |
نام:
عبدالله نادم
شهر:
زمین
تاریخ:
7/4/2013 11:06:50 AM
کاربر مهمان
|
دیروز که خبر کودتای مصر رسانه ای شد . باز یکی از تفکرات رهبر کبیر انقلاب در خصوص پاسداری از انقلاب اسلامی بیشتر نمایان شد .و هنرمندی و اندیشه بالای ایشان در آن سالهائی که الگوئی نیز کمتر بود مشخص میشود. خدایش درجاتش را متعالی و ما را قدر دان این نعمت ها بگردانی.
|
|
113870 |
نام:
یا عباس
شهر:
تاریخ:
7/4/2013 10:36:54 AM
کاربر مهمان
|
سلام ....... حالا که حرف به این جا کشیده شد..من مجبورم حرفامو بزنم .بعد گم وگور بشم.. موضوع تحقیق من عفت بود.البته توی یک صفحه بیست تایی...وبعد نشد همه حرفامو توش بیارم....مثلا چند تا فرضیه توی ذهنم بود..اینکه چرا توی محیط پارک عمومی زنها ومردای با حجاب دیده نمیشه؟اینکه توی محیطای عمومی اصلا کم دیده ویا اصلا دیده نمیشن...شما تا حالا دیدن یک مرد روحانی دست زنو بچشو بگیره وتوی پارک قدم بزنن؟ اگه کسی هم این کار را بکنه .همه میگن . دیگه روحانی این جا چکار میکنه؟ برای اینکه ما بچه مذهبی ها کنار کشیدیم وجلف ها برای ما تعریف کردن چه کار برای ما خوبه وچکار بده؟مثلا روحانی فقط باید توی مسجد وراهیان نور باشه ونباید توی پارک باشه؟ در حالی که ما باید فرهنگ سازی کنیم وچند نفری هماهنگ بشیم ودست خانواده را بگیریم وبریم پارک با لباس مناسب اسلامی حضور داشته باشیم وپسرای دختر به دست را با حضورمون معذب کنیم نه اینکه کنار بکشیم وفرصت را به دست اونا بدیم واونا ما را بزنن کنار..البته حیف کو گوش شنوا؟
کاش میشد از چند خانم محجبه ومردای با حجاب خواهش میکردیم ومیگفتیم باید در محیطای آزاد با حجاب عبور کنند وهر روز در اون محیط حضور پیدا بکنن وبعد چند ماه فرضیه را مطالعه می کردیم وجواب میگرفتیم.هر چند کنار کشیدن روحانی ها وزنهای محجبه دیگه عرف شده وزمان میبره ذهن ها را عوض کرد. اقای سیف الدوله چند بار گوش زد کردند وما سعی کردیم جبران مافات کنیم ..نکردیم؟ البته من که دارم از این صفحه میرم؟و باید برم ؟مجبورم برم؟ بودن من کاری را جلو نمیبره ولی حضور اونا مهمه ؟اینو باید میگفتم وبعد میرفتم..کنار کشیدن بزرگتر ها ومذهبی ها وجانبازها ومسئول ها از این محیطا برای خودشون مسولیت میاره وفردای قیامت باید جواب بدن چرا میتونستن کاری برای این جوان ها بکنند نکردند؟ واقعا از بودن توی این صفحه متاسفم .برای اینکه گاهی بچه مذهبی های خشک وبی ریشه ..فکر میکنن این جور جاها فقط ما اوناست وبقیه آدما بدن وباید برن محیطای خطرناک تر؟به خدا حق دارن بگن مذهبی خشک ومتعصب.. همه چند روزی مهمان خانه اوینی خواهیم بود..ادامه حرفا دیگه به ضرر همه است .ما نمیخواهیم وابسته به محیطی بسته باشیم ...بدا باید برن وخوبا بمونن؟ فرصت خوبیه..محبتها در یاد خواهد ماند وبدی ها فراموش نمیشه..خواهش میکنم کنار نکشید..زمان همه چیز را روشن میکند.تقاضای آخر من باز طلب حلالیت است .خدا میدونه من تمام سعی خودمو دارم میکنم خطا نکنم واز دستور دوستان استفاده کردم وخوشحال هم میشم به من راهنمایی کنن ..من بچه مذهبی خشک ومتعصب نیستم ولی عقیده خدا از همه مهمتره واقعا اگه ببینم دارم خطا میکنم .یا نمیام یا حرف نمیزنم یا فقط شعر میخونم..ولی نمیرم..مگه فورس ماژور جلو بیاد ونتونم بیام..پس تا اینجا حلالم کنید ..تا خدا چه بخواهد..سلام بر عباس
|
|
113869 |
نام:
صبر
شهر:
هفت شهرعشق
تاریخ:
7/4/2013 10:30:26 AM
کاربر مهمان
|
در نصوص دینی ما موارد بسیاری در باب تلاوت قرآن وارد شده است و از این امر ستایش گردیده و از آن به نیکی یاد برده شده است از جمله آیه کریمه قران که میفرماید ورتل القرآن ترتیلا (قرآن را تلاوت کنید با ترتیل).
و یا در کلام حضرت ختمی مرتبه (ص) : خیرُکم من تعلّم القرآن و علّمه. (بهترین شما کسی است که قرآن را فرا گیرد و به دیگران بیاموزد).
اما در میان خیل کثیر این اخبار وارده، روایتی از نبی مکرم اسلام دیده میشود که جای تأمل دارد:
رُبَّ تالَ القرآن و القرآنُ یَلعنُه.
(ای بسا تلاوت کننده قرآنی که قرآن او را لعنت میکند)
آنچه در ابتدا مهم است که مورد اشاره قرار گیرد نگاه به واژه لعن است. کلمه ای که در متون دینی ما بسیار مورد استفاده قرار گرفته و جایگاه ویژه ای در بیان سقوط و هبوط، دارا است.
لعن در لغت عرب به معنی دور کرد. در حدیث فوق، قرآن کریم تلاوت کننده خود را از خود دور میکند!
اما چرا؟ کدام قرآن؟ کدام تالی را از خود میراند؟
ابتدا باید دید که قرآن چیست؟ آیا اِطلاق قرآن به عنوان کتاب آسمانی بر چند سطرِ سیاهِ مندرج بر روی کاغذِ سپید، بیانِ کامل و تمامی است؟
پاسخ این سؤال را باید از خود قرآن جستجو نمود در چند جا در این کتاب شریف و بی بدیل آمده است که حم ﴿۱﴾ وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿۲﴾ إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۳﴾ وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ ﴿۴﴾ از صفات قرآن یکی علی حکیم است. این علو و حکمت که از صفات ذاتی قرآن میباشد را نمیتوان به ظاهر چند لفظ نسبت داد بلکه آنرا باید در باطنِ الفاظ و باز در باطنِ کلمات جستجو نمود.
اگر قرآن علیِ حکیم است و اگر علو و حکمت در ظاهرِ کلمه ای خلاصه نمیشود، پس مقامِ حقیقیِ قرآن جایی وَرایِ این ظاهرِ واژگانیِ آن است.
و باز اگر مقام و مکانت قرآن در وَرایِ ظاهرِ آن است، حریمِ قرآن امری بالاتر از محدودهٔ ظاهرِ نصِ آن بوده و احترام- که عبارت است از نگه داشتن حریمِ هر چیز- به قرآن، احترام به حریم حقیقی آن بوده و اگر مراجعه کننده ای به این کتاب این حریم را حفظ نکند در همان حال که با قرآن مواجه است –در هنگام تلاوت- از او دور میگردد چرا که آن حریم را حفظ نکرده است و صاحب آن حریم که خود ذات زنده قرآن است او را از خود میراند و این همان لعنی است که از قرآن به خواننده او میرسد.
و باید دانست که نگه داشتن حریمِ هرشی، فرعِ بر شناخت آن شی و به تَبَع آن حریمِ آن شی است پس حفظ حریم قرآن، فرعِ بر شناختِ حریمِ حقیقیِ آن است که همان جایگاه بلندِ علیِ حکیم است. بنابراین قرآن لعن میکند –از خود دور میسازد- تلاوت کنندگان جاهل را.
=============================================================== مرغ باغ ملکوت سلامم را به خاک پای مولا برسان ....مولای یا مولای ....اگر دایی جانت حضور فیزیکی ندارد تو جایش را پر کن مرغ باغ ملکوت هنوز در غم از دست دادنش هستیم پس به روحش قسمت میدهم بیا حرف دل حتی با یک سلام/// اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
|
|
113868 |
نام:
زينب
شهر:
اصفهان
تاریخ:
7/4/2013 10:28:31 AM
کاربر مهمان
|
سلام خدا جونم
درباره زناني كه در قران از انها ياد شده
زن ابولهب
زن ابولهب در سوره مسد ايه چهارم
بزودي در اتش پر زبانه فرو ايد و زنش در حالي كه هيزم كش (دوزخ) است و در گردنش طنابي از ليف خرما و اين يكي از پيشگويي هاي قران است به اين معني كه هيچكدام از انها را تا لحظه مرگ ايمان نمي اورند و در جهنم خواهند بود و تاريخ نيز شهادت ميدهد كه نه ابولهب و نه زنش ايمان نياوردند و در حالت كفر مردند
|
|
113867 |
نام:
عاشق شهدا
شهر:
شهدا
تاریخ:
7/4/2013 10:28:18 AM
کاربر مهمان
|
بنام رب المهدی (عج) خواست خداوند
سالهای بسیار دور پادشاهی زندگی میکرد که وزیری داشت. وزیر همواره می گفت: هر اتفاقی که رخ میدهد به صلاح ماست. روزی پادشاه برای پوست کندن میوه کارد تیزی طلب کرد اما در حین بریدن میوه انگشتش را برید. وزیر که در آنجا بود گفت: نگران نباشید تمام چیزهایی که رخ میدهد در جهت خیر و صلاح شماست ! پادشاه از این سخن وزیر برآشفت و از رفتار او در برابر این اتفاق آزرده خاطر شد و دستور زندانی کردن وزیر را داد … چند روز بعد پادشاه با ملازمانش برای شکار به نزدیکی جنگلی رفتند. پادشاه در حالی که مشغول اسب سواری بود راه را گم کرد و وارد جنگل انبوهی شد و از ملازمان خود دور افتاد، در حالی که پادشاه به دنبال راه بازگشت بود به محل سکونت قبیله ای رسید که مردم آن در حال تدارک مراسم قربانی برای خدایانشان بودند، زمانی که مردم پادشاه خوش سیما را دیدند خوشحال شدند زیرا تصور کردند وی بهترین قربانی برای تقدیم به خدای آنهاست!!!
آنها پادشاه را در برابر تندیس الهه خود بستند تا وی را بکشند، اما ناگهان یکی از مردان قبیله فریاد کشید: چگونه میتوانید این مرد را برای قربانی کردن انتخاب کنید در حالی که وی بدنی ناقص دارد، به انگشت او نگاه کنید ! به همین دلیل وی را قربانی نکردند و آزاد شد. پادشاه که به قصر رسید وزیر را فراخواند و گفت: اکنون فهمیدم منظور تو از اینکه میگفتی هر چه رخ میدهد به صلاح شماست چه بوده زیرا بریده شدن انگشتم موجب شد زندگی ام نجات یابد اما در مورد تو چی؟ تو به زندان افتادی این امر چه خیر و صلاحی برای تو داشت؟! وزیر پاسخ داد: پادشاه عزیز مگر نمیبینید، اگر من به زندان نمی افتادم مانند همیشه در جنگل به همراه شما بودم در آنجا زمانی که شما را قربانی نکردند مردم قبیله مرا برای قربانی کردن انتخاب میکردند، بنابراین میبینید که حبس شدن نیز برای من مفید بود!!!
پس بدانید هر چه رخ میدهد خواست خداوند است و هر اتفاقی که می افتد به صلاح ماست
|
|
113866 |
نام:
مارال
شهر:
مسيرسبز
تاریخ:
7/4/2013 10:08:49 AM
کاربر مهمان
|
"اللهم صل علي محمدوآل محمد"
در تفسیر فرات از بشر ابن شریح نقل شده که می گوید: روزی از امام باقر (علیه السلام) پرسیدم که امیدبخش ترین آیه قرآن کدام آیه است؟ حضرت فرمودند: اطرافیان شما در این باره چه نظری دارند؟
گفتم: آنها معتقدند آیه «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمت الله»*؛ *«ای بندگان من که بر نفس خویش اسراف کرده اید از رحمت خدا ناامید نباشید» امیدوارکننده ترین آیه قرآن است.
حضرت فرمود: اما ما اهل بیت چنین نظری نداریم. پرسیدم پس نظر شما در این مورد چیست؟ فرمودند: آیه «و لسوف یعطیک ربک فترضی»یعنی «و پروردگارت آنقدر به تو عطا خواهد کرد که راضی شوی» امید بخش ترین آیه قرآن است و منظور از آن شفاعت است.
سپس ادامه دادند: یکی از دلایل ترجیح این آیه این است که در آیه مورد نظر شما شرط برخورداری از آن رحمت واسعه، توبه و تسلیم و عمل نیک اعلام شده است، اما در آیه مربوط به شفاعت، هیچ قید و شرطی جز رضایت پیامبر مهربانی و رحمت وجود ندارد. ******************************* عاشق عزيزازآوارگان:نه اصلاناراحت نشدم خواهرخوبم،هروقت دوست داشتي دردودل كن چون دردودل مثل آب روي آتيشه،منتظرت هستم باتمام وجودم به گوشم،چشم اگه لايق باشم دعاگويت هستم توهم منوخيلي دعاكن///
شيداجان ممنون قبول حق.بازم ده دسته گل صلوات برام ثبت كن .ياعلي
زينب جان ازاصفهان وزحل عزيزاز قائمشهرممنون ،تنهاكاري كه ازدستمون مياددرحق هم انجام بديم دعاست .اميدوارم خدابه حق همه خوبان وپاكان دعاهاي ناب همه بچه هاروبرآورده كنه .التماس دعاي فراوان من هم خيلي به دعاي شماخوبان نيازمندم.درپناه حق
|
|
113865 |
نام:
samira
شهر:
شیراز
تاریخ:
7/4/2013 10:03:50 AM
کاربر مهمان
|
سلام شیداجون خوبی؟ میشه لطفا یه جزءقرآن برام ثبت کنی ممنون می شم
|
|
113864 |
نام:
صبر
شهر:
هفت شهرعشق
تاریخ:
7/4/2013 9:52:23 AM
کاربر مهمان
|
امیر المومنین علی (ع) قبل از درگیری با دشمن و آغاز جنگ صفین توصیه هایی به لشکریان خود نمودند و آنان را از کشتن زنان برحذر داشتند : «اگر دشمنان به یاری خدا شکست خوردند و از میدان کارزار فرار کردند، مبادا که فراریان را بکشید و افتادگان را از میان ببرید و خستگان را نابود سازید. زنان را اگرچه به ناموستان فحش بدهند و به فرمانده شما هم ناسزا بگویند، میازارید.»
================================================================ امام خمینی (ره) ما تا حالا كه اين جمهورى اسلامى را، همه شماها زحمت كشيديد و همه قشرهاى ملت متحد شدند با هم و خونها را دادند و زحمتها كشيدند و زجرها كشيدند و اين سد را شكستند و رأى به جمهورى اسلامى هم دادند، اين براى اين نبود كه فقط حريف را از ميدان در بكنند و خودشان به جاى او بنشينند، اين براى اين بود كه يك رژيم فاسد را تبديل كنند به يك رژيم صحيح، رژيم عادل. كه وقتى رژيم عادل تحقق پيدا كرد و احكام اسلام آن طورى كه بايد تحقق پيدا كرد، آن وقت افراد اگر عمل كنند، راه صحيح واقعيت را پيدا مىكنند و رژيم هم اگر چنانچه اسلامى باشد و عمل، عمل اسلام باشد و همه نظام، نظام اسلامى باشد، يك نظام عادلانه اى كه به هيچيك از افراد تعدى نشود، در هر اداره اى برويد آنجا اسلام را ببينيد، در هر بنگاهى برويد آنجا هم ببينيد اسلام هست، اينكه حكومت مى كند اسلام حكومت بكند؛ غير اسلام در كار نباشد. ما تا حالا نرسيديم به اين، ما رأى داديم به اينكه جمهورى اسلامى [باشد]. حالا هم رژيم ما جمهورى اسلامى است. اما اين طور نيست كه تا ما رأى داديم جمهوری اسلامى شده باشد. فقط نظام الآن نظام جمهورى اسلامى [است]، و دنيا هم شناخته است ايران را به اينكه اينجا رژيمش جمهورى اسلامى است؛ اما اسلام كه اين را نمى خواسته كه ما يك رأى بدهيم و بگوييم جمهورى اسلامى، اسلام مى خواسته كه در رژيمش اين طور باشد كه هر جا پا بگذارى احكام اسلام باشد؛ غيرش نباشد. اگر ما با همه زحمتها، با همه خون دادن ها، به اينجا رسيديم كه جمهورى اسلامى و باز رهايش كنيم، تمام كارهايمان هدر رفته؛ يعنى طاغوت فرق نمى كند كه محمد رضا باشد، يا من و شما، حيطه شعاع عمليات مختلف است؛ يك كسى طاغوت است در خانواده خودش، يك كسى طاغوت است در خودش و همسايه هايش، يك كسى طاغوت است در محله اش، يك كسى در شهر، يك كسى هم در يك استان؛ يك كسى هم در سطح كشور." ================================================================= راتای فاطمی سلام از تازه های اسلام چ خبر؟///فدای آقا مسافرت و امتحانا چطور بود؟/// اول خط عاشقی پس کو عاشقی؟///زحل سلام ببخش دیر هم کلام شدم نمیدانم چرا؟ولی بدان با اسم دعاگویت هستم.///بچه ها غذای امروزم سوخت رفتم بیرون یادم رفت زیر گاز را خاموش کنم !شما مواظب باشید///اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
|
|
113863 |
نام:
بي كس
شهر:
يه جاي دور افتاده
تاریخ:
7/4/2013 9:47:14 AM
کاربر مهمان
|
خنده بر لب ميزنم تا كس نداند راز من ورنه اين دنيا كه ما ديديم خنديدن نداشت زندگي خيليييييييييييييييييييي سخته
|
|