هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
113442
نام: مجتبی سلیمی زارع
شهر: روستای رکن آباد،شهرستان بردسکن
تاریخ: 6/27/2013 5:51:34 PM
کاربر مهمان
  بسم رب شهداءوصدیقین...
خدایا خودت میدانی در حمایت از رهبرم وپاسداری از خون شهدا،تاآخرین نفس وآخرین قطره خونم ایستاده ام.
و ای دشمنان بدانید این علی روزگار تنها نیست
واین مردم،اهالی کوفه نیستند.
ای رهبر خوبم تا زمان تحویل دادن پرچم اسلام به امام عصر (عج)از تو حمایت می کنیم وهر گز تو را تنها نمی گذاریم(انشاءالله)
الهم رزقنا شهادت فی سبیلک...
الهم رزقنا زیارت قبر حسین...
113441
نام: گلاب
شهر: تهران
تاریخ: 6/27/2013 5:19:27 PM
کاربر مهمان
  شعري از حضرت آيت الله خامنه اي دروصف حضرت امام مهدي(عج):
-

دل را ز بي خودي سر از خود رميدن است /جان را هواي از قفس تن پريدن است

از بيم مرگ نيست كه سرداده ام فغان /بانگ جرس زشوق به منزل رسيدن است

دستم نمي رسد كه دل از سينه بركنم /باري علاج شكر گريبان دريدن است

شامم سيه تر است ز گيسوي سركشت /خورشيد من برآي كه وقت دميدن است

سوي تو اين خلاصه گلزار زندگي /مرغ نگه در آرزوي پركشيدن است

بگرفت آب و رنگ زفيض حضور تو /هرگل دراين چمن كه سزاوار ديدن است

با اهل درد شرح غم خود نمي كنم /تقدير قصه دل من ناشنيدن است

آن را كه لب به دام هوس گشت آشنا/ روزي (امين) سزا لب حسرت گزيدن است
113440
نام: فرشته
شهر: مشهد
تاریخ: 6/27/2013 5:01:01 PM
کاربر مهمان
  سلام دوستان عزیز ممنون از سایت خوبتون من می خواستم یک مشکل بزرگم رو مطرح کنم با هر کس حرف می زنم نمی تونه جواب درست بهم بده. به نظر ایت الله سیستانی که مرجع تقلید بنده هستند رقص با اهنگ در حضور زنان و یا به صورت فردی بر ای تمرین حرام است یا نه خواهش می کنم منو راهنمایی کنید ممنون
113439
نام: شیدا
شهر: مشهد
تاریخ: 6/27/2013 4:59:56 PM
کاربر مهمان
  دوستت دارم خداجون ازمشهد
سلاو عرض ادب ......همون فاطمه خانم گل حرف دل هستین

نردبانی سوی خدا
سلام خواهرگلم
الکی نیست که دعاهای زینب خانم ما برآورده میشه ..چون همیشه شاکرن ... من خوب شدن برادرمو مدیون دعاهای زینب خانم وحرف دلیهای پاک میدونم
زینب جان دست اون مامان بابا روباید بوسید ومن دستشونو میبوسم همچین خانم گل باکمالات باهنر وباسواد تحویل جامعه مون دادن
یادتونه گفتم چقد سواد دارین گفتین بیسوادم
ای خواهر شکسته نفسی کردین سواد که به درس نیست یادمه یه بارگفتین قبلنا مشاوربودین
سواد قلبی سواد اطلاعاتی شما ازهمه مابیشتره .....منکه به داشتن دوستی چون شما افتخارمیکنم..........
خواهرعزیزم حالم خوبه ....... راست میگه سمیرا ......دیدی که من چقد غرمیزنم دختربدی هستم دیگه ....اما شمانمونه صبرهستید ....خواهری مراقب خودتون باشید .....خواهری ممنونم ازمطالبی که درحرف دل میزارید ممنوووووووووووووووون
113438
نام: گلاب
شهر: تهران
تاریخ: 6/27/2013 4:58:50 PM
کاربر مهمان
  مـا معتقــدیم عـشــق سـر خـواهــد زد برپشـت سـتم کسـی تبر خـواهـد زد

سـو گنــد بـه هــر چــهـارده آیــــه نـــور
سو گنــد بـه زخمـهای سـرشــار غــرور

آخـــر شــب ســرد مــا سحــر مـیگـردد
مـــهـدی بـه میــان شیــعه بــر میـگردد

113437
نام: محمد
شهر: ...
تاریخ: 6/27/2013 4:49:14 PM
کاربر مهمان
  سلام به دوستان حرف دلی
شما دلتون پاکه مشکلی برام پیش امده واسم دعا کنید دعا کنید خدا گناهان من رو ببخشه
خدا گناهان همه رو ببخشه
شاد و سلامت باشید
در پناه حق
113436
نام: سعیدسناتور
شهر: زاهدان
تاریخ: 6/27/2013 4:47:57 PM
کاربر مهمان
  مــن اینجـــــا بــــی تـو مـــی ســــــوزمـ

و تـــو آنجــــــا بـا او مـــــی ســـازی

بیــن مــــــا

فقــــــط یـکــــ حـــــــــــرف

فاصـــــــــله اســــت.

113435
نام: شیدا
شهر: مشهد
تاریخ: 6/27/2013 4:31:07 PM
کاربر مهمان
  اَعوُذُ بِالله ِمِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ ** **** بِسمِ الله ِالرَّحمنِ الرَّحیمِ ****
***********************************
اللهم اغفر للمومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات
×××××××××××××××××××××××××××××××××××
پيامبر اكرم(ص) مى‏فرمايد:
«لاتنسوا موتاكم فى قبورهم و موتاكم يرجون احسانكم و موتاكم محبوسون يرغبون فى اعمالكم البر و هم لايقدرون. اهدوا الى موتاكم الصدق والدعا؛

مردگان خود را در قبرهايشان فراموش نكنيد و آنها اميد به احسان شما دارند و مردگان شما محبوسند رغبت وميل در كارهاى نيك شما دارند و خود قدرت بر انجام آن ندارند. براى مردگان خود صدقه و دعا هديه كنيد»
❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ * خـتـــم قـــرآن کـــریم حــرف دل ؛ نوبت ...* ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ ❀❀ ❀ **********
☁ جزء1 : یاعباس ازتبریز(به احترام شما جزیک برای شما
☁ جزء2 الی 6 : شیدا ازمشهد
☁ جزء7 : نرگس عزیزم ازقزوین (سلام گلم....وظیفه موانجام میدم)
نکته:
ثواب اين نوبت به نیت دعا برای آمرزش جمیع رفتگان وسلامتی اقا امام زمان عج میباشد
113434
نام: نرگس
شهر: قزوین
تاریخ: 6/27/2013 3:04:15 PM
کاربر مهمان
  بسم الله
شیدای عزیز سلام خدا قوت گرامی
میخواستم ازت خواهش کنم که برام یه جزءدر نظر بگیری
اجرت با خدا
التماس دعا
یا علی
یا ....
113433
نام: مجنون مهدي(عج)
شهر: كوفه
تاریخ: 6/27/2013 2:39:53 PM
کاربر مهمان
  سلام علي آل ياسين...


سلام بر همراهان حرف دل!

_____________________

برادر بزرگوار هادي ازكانال كميل!صبور باش برادر...صبور!اين نيز بگذرد...خداوند به مادر شما شفا دهد وسلامتي وطول عمر باعزت وبا بركت عنايت فرمايد.براي برآورده شدن حاجاتت نماز امام زمان(عج) بخوان....

اين تارنما رو هم تقديم مي كنم به شما عاشق شهدا ازكانال كميل راهي بسوي اسمان :http://ebrahimhadi.com

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عصر بود که حجم آتش کم شد، با دوربین به نقطه ای رفتم که دید بهتری روی کانال داشته باشم.آنچه می دیدم باور نکردنی بود. از محل

کانال فقط دود بلند می شد ومرتب صدای انفجار می آمد. اما من هنوز امید داشتم.با خودم گفتم:ابراهیم شرایط بسیار بدتری از این را هم

سپری کرده، نزدیک غروب شد. من دوباره با دوربین بهکانال نگاهی انداختم.احساس کردم از دورچیزی پیداست و در حال حرکت است.

با دقت بیشتری نگاه کردم.کاملاً مشخص بود،سه نفر در حال دویدن به سمت ما بودند ودرمسیر مرتب زمین می خوردند و بلند می شدند وزخمی وخسته به سمت ما می آمدند.معلوم بود از کانال می آیند.فریاد زدم و بچه ها را صدا کردم.به بقیه هم گفتمتیراندازی نکنید.بالاخره آن سه نفر به خاکریز ما رسیدند. پرسیدم:از کجا می آیید.حال حرف زدن نداشتند. یکی از آنها خواست . سریع قمقمه رو به او دادم.دیگر دیگری هم از شدت ضعف وگرسنگی بدنش می لرزید. وسومی بدنش غرق به خونبود. وقتی سرحال آمدند گفتند:از بچه های کمیل هستند. با اضطراب پرسیدم: بقیه بچه ها چی شدن؟ در حالی که یکی از آنها سرش را به سختی بالا می آورد گفت:فکر نمی کنم.کسی غیراز ما زنده باشد. هول شده بودم.دوباره وبا تعجب پرسیدم:این پنج روز چه جوری مقاومت کردید؟ باهمان بی رمقی اش جواب داد زیرجنازه ها مخفی شده بودیم اما یکی بود که این پنج روز کانال رو سر پا نگه داشته بود. عجب آدمی بود! یک طرف آر پی جی می زد و یک طرف تیربارشلیک می کرد......




وقتی شما از این و آن طعنه می خورید


و لاجرم به گوشه اتاق پناه می برید

و با عکس های ما سخن می گویید و اشک می ریزید،

به خدا قسم این جا کربلا می شود و برای هر یک از غم های دلتان این جا تمام شهیدان زار می زنند».

دست نوشته ای از شهید سید مجتبی علمدار برگرفته از تارنماي شهيد ابراهيم هادي.


التماس دعاي فرج

<<ابتدا <قبلی 11350 11349 11348 11347 11346 11345 11344 11343 11342 11341 11340 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=11345&mode=print