هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
112972
نام: فاطمه
شهر: نمیخوام بگم
تاریخ: 6/19/2013 2:07:12 PM
کاربر مهمان
  بسمه تعالی
سلام اینا رو اینجا مینویسم چون میدونم حداقل اونی که میخواد تایید کنه میخونتش.
دلم رفته خیلی این دنیایی شدم این روزا دنیا داره زیباییاشو بهم نشون میده تا پا بندم کنه...خستم به مولا دیگه واسم رمق نمونده دلم تنگه چرا خدا دیگه تحویلم نمیگیره اون فاطمه ای که هر روز زیارت عاشوراش ترک نمیشد اونی که هر شب نماز شبش ترک نمیشد کجاست؟حتی حوصله ...ولش کن اصلا کی اهمیت میده خدا هم فراموشم کرده...نه کفر دارم میگم خدا که فراموش نمیکنه این یه صفت نقصانیه خدا از هر عیبی مبراست...آهای خدا جووووونم دارم از ته دلم صدات میزنم بهت محتاجم امام زمان رو بفرست سراغم...
112971
نام: شیدا
شهر: مشهد
تاریخ: 6/19/2013 2:03:26 PM
کاربر مهمان
  دو روز مانده به پایان جهان
دو روز مانده بود به پایان جهان، تازه فهمید كه هیچ زندگی نكرده است. تقویمش پر شده بود وتنها دو روز خط نخورده باقی مانده بود. پریشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد. داد زد و بد و بیراه گفت، خدا سكوت كرد.به پر و پای فرشته وانسان پیچید، خدا سكوت كرد.كفر گفت و سجاده دور انداخت، خدا سكوت كرد. دلش گرفت وگریست و به سجاده افتاد، خدا سكوتش را شكست و گفت: عزیزم اما یك روز دیگر را هم ازدست دادی تمام روز را به بد و بیراه و جار و جلال از دست دادی.تنها یك روز دیگر باقیست . بیاو لااقل این یك روز را زندگی كن لا به لای هق هقش گفت : اما با یك روز...با یك روز چه كارمی توان كرد؟...خدا گفت: آن كس كه لذت یك روز زیستن را تجربه كند، گویی هزار سال زیسته است و آن كه امروزش را در نمی یابد، هزار سال هم به كارش نمی آید. و آن گاه سهم یك روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: حالا برو و زندگی كن. او مات و مبهوت به زندگی
نگاه كرد كه در گودی دستانش می درخشید.اما می ترسید كه حركت كند، می ترسید راه
برود، می ترسید زندگی از لای انگشتانش بریزد.قدری ایستاد...بعد با خودش گفت: وقتی فردایی ندارم، نگه داشتن این زندگی چه فایده ای دارد، بگذار از این یك مشت زندگی استفاده
كنم. آن وقت شروع به دویدن كرد. زندگی را به سر و رویش پاشید، زندگی را نوشید و زندگی را بویید و چنان به وجد آمد كه دید می تواند تا ته دنیا بدود، می تواند بال بزند، می تواند پا روی
خورشید بگذارد. می تواند... . او در آن روز آسمان خراشی بنا نكرد، زمینی را مالك نشد،مقامی را به دست نیاورد اما... اما در همان یك روز دست بر پوست درخت كشید، روی چمن خوابید، كفش دوزكی را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابر ها را دید و به آن هایی كه نمیشناختنش سلام كرد و برای آن هایی كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد. او در همان یك روز آشتی كرد و خندید و سبك شد، لذت برد و سرشار شد و بخشید، عاشق شد و عبور كرد و
تمام شد .او همان یك روز زندگی كرد اما فرشته ها در تقویم خدا نوشتند، امروز او در گذشت، كسی كه هزار سال زیسته بود
112970
نام: شیدا
شهر: مشهد
تاریخ: 6/19/2013 1:51:57 PM
کاربر مهمان
  ااااااادااااااامه...........
شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر
در میان راه، در یک روستا
خانه ای دیدم، خوب وآشنا
زود پرسیدم : پدر، اینجا کجاست ؟
گفت، اینجا خانه ی خوب خداست!
گفت : اینجا می شود یک لحظه ماند
گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند
با وضویی، دست و رویی تازه کرد
با دل خود، گفتگویی تازه کرد
گفتمش، پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست ؟ اینجا، در زمین ؟
گفت : آری، خانه او بی ریاست
فرشهایش از گلیم و بوریاست
مهربان وساده و بی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است
عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی
خشم، نامی از نشانی های اوست
حالتی از مهربانی های اوست
قهر او از آشتی، شیرین تر است
مثل قهر مهربان مادر است
دوستی را دوست، معنی می دهد
قهر هم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌با دوست معنی می دهد
هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است...
...
تازه فهمیدم خدایم، این خداست
این خدای مهربان وآشناست
دوستی، از من به من نزدیک تر
از رگ گردن به من نزدیک تر
آن خدای پیش از این را باد برد
نام او را هم دلم از یاد برد
آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی، نقش روی آب بود
می توانم بعد از این، با این خدا
دوست باشم، دوست، پاک وبی ریا
می توان با این خدا پرواز کرد
سفره ی دل را برایش باز کرد
می توان درباره ی گل حرف زد
صاف وساده، مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره، صد هزاران راز گفت
می توان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد
می توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند
می توان مثل علفها حرف زد
با زبانی بی الفبا حرف زد
می توان درباره ی هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت
مثل این شعر روان وآشنا :
"پیش از اینها فکر می کردم خدا ..."
112969
نام: شیدا
شهر: مشهد
تاریخ: 6/19/2013 1:45:16 PM
کاربر مهمان
  اَعوُذُ بِالله ِمِنَ الشَّیطانِ الرَّجیمِ ** **** بِسمِ الله ِالرَّحمنِ الرَّحیمِ ****
***********************************
اللهم اغفر للمومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات الاحیاء منهم و الاموات
×××××××××××××××××××××××××××××××××××
پيامبر اكرم(ص) مى‏فرمايد:
«لاتنسوا موتاكم فى قبورهم و موتاكم يرجون احسانكم و موتاكم محبوسون يرغبون فى اعمالكم البر و هم لايقدرون. اهدوا الى موتاكم الصدق والدعا؛

مردگان خود را در قبرهايشان فراموش نكنيد و آنها اميد به احسان شما دارند و مردگان شما محبوسند رغبت وميل در كارهاى نيك شما دارند و خود قدرت بر انجام آن ندارند. براى مردگان خود صدقه و دعا هديه كنيد»
❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ * خـتـــم قـــرآن کـــریم حــرف دل ؛ نوبت ...* ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ ❀ ❀ ❀ ❀❀ ❀ ❀❀ ❀ **********
☁ جزء1 : خواهرگلم نردبانی سوی خدا از شهرخدا
☁ جزء۲: مارال عزیز از مسیر سبز
☁ جزء۳:زینب عزیز از اصفهان
☁ جزء4:غریبه گرامی از غریبستون
☁ جزء۵: جناب یاعباس گرامی ازتبریز
☁ جزء۶:منتظر ظهر منجی گرامی از قزوین
☁ جزء7 : شیدا ازمشهد
☁ جزء8 : خانم صبرعزیز ازشهرهفت شهرعشق
☁ جزء9 : samira عزیز ازشیراز
☁ جزء10: کربلا ازشهر مهم نیست
☁ جزء11: مارال عزیزازمسیرسبز
☁ جزء12: زینب خانم گل ازشهراصفهان
☁ جزء13 الی 14 : دوست عزیزحبیبه ازشهرنیستی
☁ جزء15 : فاطمه خانم عزیز ازتویسرکان
☁ جزء16 :زینب خانم گلم ازاصفهان
☁ جزء17 : شیدا ازمشهد
☁ جزء18: وجود گرامی ازشهرموج خور
☁ جزء19 :زینب خانم گل ازاصفهان
☁ جزء20 : شیدا ازمشهد

نکته:
ثواب اين نوبت به نیت دعا برای آمرزش جمیع رفتگان وسلامتی اقا امام زمان عج میباشد
112968
نام: مهدیار
شهر: مشهد
تاریخ: 6/19/2013 1:38:16 PM
کاربر مهمان
  غلط کردم.....
112967
نام: امین
شهر: کاشان
تاریخ: 6/19/2013 1:33:05 PM
کاربر مهمان
  بخدا هرچی دنبال ی نمایشنامه برا نمایشی ک میخوام تو پایگاه اجرا کنم درمورد دفاع مقدس گشتم پیدا نکردم خسته شدم
112966
نام: راستین
شهر: حرف دل
تاریخ: 6/19/2013 1:30:00 PM
کاربر مهمان
  سلام.مرغ باغ ملکوت به دایی خاک پای مولا بگو من اعتراض دارم مگه ما باهم دوست نبودیم؟؟؟چرا زد زیر قولش؟بگو راستین خسته س دایی جون بگو حتی دیگه حال غصه خوردن و گریه کردن نداره بگو اینجوری پیش بره دلش سنگ میشه و میزنه دل بقیه رو میشکونه بگو سلام منو به امام حسین برسونه و بگه مولا قرارمون یادت نره؟
بگه من خسته م سید مرتضی نگاه نمیکنه اصلا میدونی چیه؟باهمه تون قهرم چرا همه فراموشم کردن؟اون از خدا که شکرش که بکنی فکر میکنه هیچ دردی نداری اون از امام حسین که میگن زیارت عاشورا بخونی بی جواب برنمیگردی کو جوابم؟اون از خاک پای مولا که دیگه منو یادش رفته اینم از سید مرتضی که اصلا منو نمیبینه...
112965
نام: منم گدای فاطمه
شهر: انتظار
تاریخ: 6/19/2013 1:04:43 PM
کاربر مهمان
  نسل جوان را به جهان رهبری

جلوه ی توحید، علی اکبری

هر که هوای رخ احمد کند

در تو تماشای پیمبر کند

ولادت سرو باغ احمدی،آینه ی محمدی و روز جوان بر تمام جوانان مبارک باد خصوصا جوونای حرف دلی.

خدایا تو را به حق علی اکبر حسین(علیه السلام) دست همه ما جوونارو

بگیر و بذار تو دست مولامون، آقامون ،امیر و صاحب دلهامون حضرت مهدی(عج)

و اللهم عجل لولیک الفرج به حق صلوات بر محمد و آل محمد اللهم صل

علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...

و بار الها حاجت همه حرف دلیهای عزیز رو به حق این روز برآورده به خیر بگردان

خصوصا حاجت جناب مدیر رو که چنین فضایی رو برای ما فراهم کردن تا

حرفای دلمون رو از این طریق به خدا و امام زمان(عج) و شهدا وخصوصا شهید آوینی بگیم آمین یا رب العالمین

التماس دعا

یا علی...
112964
نام: جزیره ی مجنون
شهر: نا کجا آباد
تاریخ: 6/19/2013 12:27:13 PM
کاربر مهمان
  و هوالعلی .....

مصرع ناقص من کاش که کامل می شد
شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد


شعر در شأن تو ، شرمنده ، به همراهم نیست
واژه در دست من آنگونه که می خواهم نیست


من که حیران تو حیران توام می دانم
نه فقط من که در این دایره سرگردانم


همه ی عالم و آدم به تو می اندیشند
شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد


در زمین هستی و آن سو تر از افلاک توئی
علت خلق زمین ای پدر خاک توئی


کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است
راز ایجاز خدا نقطه ی بسم الله است


کعبه افتاده به پایت ، سر راهت ، سر مست
" پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست "


کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید
خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید


کعبه بر سینه ی خود نام تو ای مرد نوشت
قلم خواجه ی شیراز کم آورد ، نوشت :


" ناگهان پرده بر انداخته ای یعنی چه ؟
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه ؟"


راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست


روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید
" ها علیُ بشرُ کیف بشر " می گوید


واژه ها روی ابابیل لبت سجیل است
دام بگذار که گنجشک تو جبرائیل است


نه فقط دست زمین از تو ، تو را می خواهد
سالیانی ست که معراج خدا می خواهد-


زیر پای تو به زانوی ادب بنشیند
لحظه ای جای یتیمان عرب بنشیند


وای اگر تیغ دو دم را به کمر می بستی
وای اگر پارچه ی زرد به سر می بستی


در هوا تیغ دو دم نعره ی هو هو می زد
نعره ی حیدری " أین تَفِروا ؟ " می زد


بار دیگر سپر و تیغ و علم را بردار
پا در این دایره بگذار عدم را بردار


بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی
یازده مرتبه در آینه تکرار شدی


راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست


روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید
" ها علیُ بشرُ کیف بشر " می گوید ....





علی یارتون....

112963
نام: d n
شهر: dosent important
تاریخ: 6/19/2013 12:18:03 PM
کاربر مهمان
  اقا هادی محترم کانال کمیل!

می دونی تو شهر ما به این توجه می کنند که چقدر مردم فقیر و بیچاره اند. به این فکر می کنند که از یکی دست گیری کنند
به این فکر می کنند که چه پولهایی داره بالا کشیده میشه و هیچ کس صداش در نمیاد
تو شهر ما از پارتی بازی اهمیت گریزونن . اینکه حق کسی ضایع نشه
تو شهر ما به همه ی آدمها احترام میذارن واسه ی اینکه هر چقدرم بد باشن انسان هستن
تو شهر ما وقت ندارن به چیزای منفی فکر کنند
وقت ندارن بی حجابی ها رو نگاه کنند
تو شهر ما احترام به شرافت و کرامت انسانی بالاتر از توجه به ظاهر انسانی هستش
<<ابتدا <قبلی 11303 11302 11301 11300 11299 11298 11297 11296 11295 11294 11293 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=11298&mode=print