هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
112762
نام: صبر
شهر: هفت شهرعشق
تاریخ: 6/17/2013 9:13:54 AM
کاربر مهمان
  السلام علیک یااباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک

سلام گلهای باغ شهید آوینی
از غریبه شروع کنم چراخداحافظی میکنی؟مگه چی شده؟پس بیخودی مقام خورشیدی بت دادم اینا را جواب بدید بعد خداحافظی کنید///شهید گمنام از اردبیل فرزند دلاور ایران زمین سلام !بدون منتظر علیک هستم و منتظر متنهای زیبایت. یه مروری کردم///یاحضرت عباس و جناب سیف الدوله خوش طینت شما کجایید؟جناب سیف الدوله یه روز با زینب داشتم از خوش طینتی شما حرف میزدم ///حرف دل؛ ملکوت اعلی گفته سلامش را برسانم و اگه حرف دل نمیاد گرفتار است ///هدی مطهره پس کجایی پسرت حالش خوبه؟خودت چطوری؟حرفم را گوش کردی؟نتیجه گرفتی؟منتظر پاسخت میمانم چرا بم ایمیل نمیزنی؟///محتاج دعا سلام عزیزم جوابم را ندادی نترس تند حرف نمیزنم اینطوری گفتم که اگه چیزی گفتم که خوشت نیامد آمادگی پذیرشش را داشته باشی!/// حاج مهدی از دست من که ناراحت نیستید؟و علیک سلام///هادی از کانال کمیل کجایی ؟نکنه تو کانال غرق شدی ؟///اما راتای (یافاطمه) عزیزم سوال پرسیده بودی کسی جواب نداد سوالت را میگذارم تا حرف دل بداند سوالت چیست ؟

" سلام به همه .سلام مامان صبر. سلام آقای مدیرحرف دل .یک چیزی بگم ناراحت نشید من تا حالا اصلا حرفی نزدم ولی یه عالمه علامت تعجب توی ذهنمه مگه رهبرنگفتن رای به هرکاندیدرای به جمهوری اسلامیه .خب مردم فکرکردن که این کاندید بهتره .اگه قراربود یک نفرباشه چرا انتخابات انجام شد؟چرا مناظره گذاشته شد؟چرا ردصلاحیت وازاین حرفها شد؟چرا میگیدآقا دلش گرفته ؟ چرا گله میکنید؟چرا میگید حق شهدا پایمال شده؟یعنی همه مسلمانها همین طوری هستن؟مگه نباید پشت هم رو داشته باشیم وازهم دفاع کنیم ؟یعنی اگه زمین به میل ما نچرخه باید ناشکری کنیم؟چرا به رای هم احترام نمیذارید؟من روقانع کنید که کی درست میگه "
حرف دل جواب یک مسیحی تازه مسلمان شده را بدهید؟

حرف دل میخوام بگم طرفداران آقای جلیلی یک آدمهای انحصار طلبی هستند که خودشون را چسباندند به رهبری و خودشون را حق فرض کردند سخنان مقام رهبری را به نفع خود گرفته اند و با این کارشان به کسی جرات حرف زدن نمیدهند مردم عادی همین چیزها را دیدند و به شما رای نداند به قول آقای حسین قدیانی میتینگهایتان انگار میتینگ بچه های بسیجی بود!!چه انتظاری دارید مردم به شما رای دهند؟حالا به جای اینکه از گذشته درس بگیرید و بیایید بین مردم هی فاصله ایجاد کنید !وحدت کلمه امام خمینی چرا یادتون رفته که هی اصول گرایان با هم دعوا میکنند !درست یا غلط کاری است که شده و مردم خواستند پس با حفظ وحدت کلمه ایران آباد وآزاد و مستقل را بسازید.با هم کار فرهنگی کنیم که بی بندوباری در جامعه کم بشه که این معضل نه در دست دولت که در دست مردم است دست رفتارهای بچه های مذهبی است من مطمئنم که آقای روحانی شخصی است که نامش در تاریخ به خوبی یاد خواهد شد چون انسان منطقی است و کسی که منطق بر آن حاکم باشد اشتباه هم کمتر میکند و از گذشته رییس جمهورهای قبلی درس میگیرد خواهید دید///اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
112761
نام: آیه
شهر: مردادسرد
تاریخ: 6/17/2013 8:58:54 AM
کاربر مهمان
  تا کجای قصه ها باید ز دلتنگی نوشت؟

تا به کی بازیچه بودن در دو دست سرنوشت؟

تا به کی با ضربه های درد باید رام شد؟

یا فقط با گریه های بی صدا آرام شد؟

بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار؟

خسته ام از زندگی با غصه های بی شمار
خسته ام از زندگی با غصه های بی شمار

سلام دوستان ممنونم که برام وقت می گذارید و جوابم می دهید خانم صبرگرامی /زینب عزیز/محتاج دعای گرامی/ و شیدای مهربون ممنون دوستان خوبم
راستش دیشب آخرش با برادرم مشورت کردم برادرم قبلا معتاد بوده و خدا را شکر الآن چند سالی هست که ترک کرده و حتی لب به سیگار هم نمی زنه زندگیش روبراه شده برای خودش اعتباری پیدا کرده و یه جورایی که اگه یه روزی یه هزار تومنی از یکی قرض می خواست زورشون می اومد بهش بدن اما الآن اگه چند میلیون هم بخواد به اعتبارش بهش میدن من که خیلی خدا را شکر می کنم که ترک کرده و امیدوارم هیچ وقت هیچ کس در دام اعتیاد نیافته او هم دیگه هیچ وقت روزهای با خفت و خواری اش را دوباره تجربه نکنه بهرحال باهاش مشورت کردم براش گفتم فلانی چه جور آدمیه؟اون هم بلافاصله گفت اومده خواستگاری؟ گفتم برام پیغام فرستاده ومن گفتم باید اول تو تاییدش کنی چون من او را درست نمی شناسم برادرم هم گفت اگه نظر منو می خوای نه اون هنوز ترک کامل نکرده یعنی یجورایی پاک پاک نیست ولی باز هم خودت می دونی می خوای فکر کن!
خانم صبر شما جای مادرم هستید و ممنون از راهنماییتون اون هم یه بچه داره اما پیش زنش زندگی می کنه دخترش ۱۵ سالشه و اون ۱۲ ساله از زنش جدا شده حدودا فکر کنم ۳۵ سال داشته باشه اما واقعا نمی دونم میشه بهش اعتماد کرد یانه؟ دیشب از همسرم خواستم به خوابم بیاد شاید تکلیفم معلوم بشه و اتفاقا به خوابم اومد اما خوابم را درست یادم نمیاد فقط می دونم یه جایی بود بین چند نفر مرد دیگه مثل میدون فوتبال دوستش هم کنار میدون با موتور ایستاده بود منو دید انگار که ندید سرش را انداخت پایین و رفت بعدش همسرم را صدا کردم اومد کنارم راه افتادیم که با هم حرف بزنیم ولی دیگه چیزی یادم نمیاد متاسفانه /خسته شدم از اینهمه اضطراب و نگرانی شاید یه حسن خوبی که این بنده خدا داره اینه که با اینکه حالا دیگه شماره منو داره ولی اصلا به من زنگ نمی زنه یا اینکه برام پیام نمی ده شاید هم از سیاستش باشه نمی دونم؟ یادمه درست سال قبل ماه رجب بود که یکی اومد خونه برادربزرگم خواستگاری گفت ۵ ساله زنم مرده یه دونه بچه ۷ ساله دارم از خودش خیلی چیزا گفت به طوری که به دل همه نشست به جز من که حتی از شنیدن صداش حالم بد می شد بعد رفتنش همه دوره ام کردند که آدم خوبیه سن وسالش هم بهت می خوره وخلاصه قبول کن تا کی می خوای بشینی؟ برادرم آدرس خونه را بهش داد و فردای اون روز اومد در خونه و اصرار که من وتو به درد هم می خوریم و....شاید کسی باورش نشه همون روز مهدیس گفت مامانی خونه آتیش گرفت من ترسیدم گریه کردم بابایی گفت نترس دختر گلم من خاموشش می کنم گریه نکن بعدش بابایی آتیش را خاموش کرد و رفت گفتم بابابزرگ؟ گفت نه بابای خودم آتیش را خاموش کرد فهمیدم خواب دیده حالا ببینید این آتیش چی بود این آقا اصرار فراوان حالا که می ترسی دخترت را ازت بگیرن بیا با هم صیغه بشیم شاید اصلا از اخلاق من خوشت نیومد اگه صیغه باشیم تموم میشه و این طور و اون طور و من زیر بار نرفتم و خدا راشکر که نرفتم این آقا متاهل بود و بچه هم داشت زن وبچه داشت و بی انصاف می خواست احساسات منو به بازی بگیره می گفت من از تو خیلی خوشم اومده می دونم تو هم از من خوشت میاد که همون لحظه گفتم
112760
نام: جمال
شهر: بابل
تاریخ: 6/17/2013 8:53:10 AM
کاربر مهمان
  حرف دل
112759
نام: مجتبي
شهر: ...
تاریخ: 6/17/2013 8:49:34 AM
کاربر مهمان
  بس حقه زدم بر درو حرفي نشنيدم
من هيچ كسم يا كه در اين خانه كسي نيست
خدايا تو كه هستي منم هستم به بزرگيت قسم جواب بده تمام اميدم تو هستي نزار نااميد بشم.
112758
نام: سوگند
شهر: امان از جدایی
تاریخ: 6/17/2013 8:46:41 AM
کاربر مهمان
 

یا بقیه الله ...


چیزی شبیه عطر حضور شما کم است ...
کم است ...
کم است ...
کم است ...


"" بر چهره دلگشای مهدی صلوات ""
112757
نام: کربلا
شهر: مهم نیست
تاریخ: 6/17/2013 8:46:14 AM
کاربر مهمان
  یا الله....
سلام خدمت اهالی محترم حرف دل نمی دونم کسی منو یادش هست یا نه من از کابران قدیمی حرف دل هستم مدت زیادی بود توفیق نداشتم سر بزنم اما باز خدا لیاقت حضور رو بهم داد که امیدوارم ادامه دارباشه.
سرکار خانم شیدا از مشهد لطف کنید و یه جز قران برا من در نظر بگیرد.ممنون
اللهم عجل لولیک الفرج

*********************************
مدیریت حرف دل

باعرض سلام و خوشامد به مناسبت حضور شما در حرف دل

امیدواریم همانند گذشته شاهد حضور فعال شما در این فضا باشیم.

ومن الله التوفیق
112756
نام: هادی
شهر: کانال کمیل
تاریخ: 6/17/2013 8:41:10 AM
کاربر مهمان
  آخر چه شد که ز اشکت نمرده ام گویی که درد و غمت از یاد برده ام

مهدی بیا که شهر نفسگیر گشته است آقای ما ز ما دلگیر گشته است

.....
112755
نام: مریم
شهر: بگذریم
تاریخ: 6/17/2013 8:38:54 AM
کاربر مهمان
  دنیای قشنگی داشتم

باورهای خودم.
اون موقع دین و باور به مذهب رو واسه امور دنیا می خواستم.
الان اگر باوری هم هست بازم برای دنیاس
نه برای ارامش روانم هست
الان خدا رو فقط برای خودم میخوام
برای آرامش روانی که بهم میده
دیگه برای امور دنیا به خدا آویزون نمیشم.
آره باید به خودم تکیه کنم
آخه خدا تو وجود خود منه!

*******
دنیای الانمو دوست دارم.
اون موقع ها ادمین برام یه سئوال بود
الان خودم در جایگاه یه ادمین هستم.
حس خوبیه اسم ادمین رو ادم بزنه و بعد پسورد شرکت رو میده وارد دنیای ادمین ها میشه!

ادمین (مدیر حرف دل) نظر شما چیه ؟ اینطور نیست؟
راستی یه سوال شما همون ادمین مهربون اون موقع هستید یا عوض شدید؟

************************
مدیریت حرف دل

باعرض سلام
بنده و چند نفر از دوستان به لطف شهید آوینی از سال های قبل مسئول این بخش بودیم.

امیدوارم خداوند متعال این توفیق را از ما سلب نکند.

ومن الله التوفیق
112754
نام: سوگند
شهر: امان از جدایی
تاریخ: 6/17/2013 8:33:58 AM
کاربر مهمان
 

یا نور ...

به جبهه ها، رشادتم
به سالها اسارتم
خنده صبح و شامتان
حرامیان، حرامتان

اشک دو چشم رهبرم
خون چکیده از سرم
شهد شده به کامتان
حرامیان، حرامتان


داس عدو به گردنم
شخم عدو بر بدنم
گندم بی همتتان
حرامیان، حرامتان

ماهی شط خون چه شد؟
عشق چه شد؟جنون چه شد؟
دور شده ز کامتان
حرامیان، حرامتان

عبد چه شد؟ خدا چه شد؟
دیانت و رضا چه شد؟
گسیخته لجامتان
حرامیان، حرامتان

هم نفس آه که شد؟
یوسف صد چاه که شد؟
پله و نردبانتان
حرامیان، حرامتان

همسفران همنفس
پریده از کنج قفس
مرغ هوس به بامتان
حرامیان، حرامتان

طبع شکم باره تان
مرکب راه وارتان
قرعه که زد به نامتان؟
حرامیان، حرامتان

جبهه به خون کشیده شد
حنجره بس دریده شد
طراوت کلامتان
حرامیان، حرامتان

راهی صد کمین که شد؟
معبر روی مین که شد؟
معبر زیر گامتان
حرامیان، حرامتان

خانه ام افروخته شد
بام به کف دوخته شد
امنیت خانه تان
حرامیان، حرامتان

کشته صد پاره که شد؟
به خصم دون چاره که شد؟
دوامتان، دوامتان
حرامیان، حرامتان

برف من و بام شما
درد من و دام شما
وسعت بام و دامتان
حرامیان، حرامتان

خنده به اشک مادرم
نمک به زخم همسرم
مادرتان، همسرتان
حرامیان، حرامتان

هدیه به آنان که شهیدان را نردبان ساختند و بالا رفتند ، پا بر دوش آنها قدرت را در آغوش کشیدند، از آن آویزان شدند، آنگاه به نردبان پشت پا زدند و آن را شکستند ....

ابوالفضل سپهر


یا زهرا ... یا زهرا ...
112753
نام: زهرا سادات
شهر: گلستان
تاریخ: 6/17/2013 8:19:42 AM
کاربر مهمان
  سلام به حرف دلی های عزیز
دوستان برام دعا کنید...خیلی تو کارم گره هست ...نمی دونم چرا خدا با من اینجوری میکنه من ک ادم بدی نیستم...اما کاش به قول دوستم ک هرچی بدتر باشی خدا حاجتتو میده ..خدا بیشتر نگاهت میکنه...نمیدونم چی بگم ...
ای خداااااااااااا توروبه همین ماه عزیز ماه بندگیت ..یه نگاهی به من بیانداز
خدایا انشااا مشکل همه حل بشه ...یا باب الحوایج

التماس دعاااا
<<ابتدا <قبلی 11282 11281 11280 11279 11278 11277 11276 11275 11274 11273 11272 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=11277&mode=print