اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
111152 |
نام:
سارا
شهر:
بوشهر
تاریخ:
5/21/2013 1:07:49 PM
کاربر مهمان
|
اون روزا توتابستان با اون پوتيايي كه اگه تو تابستان مي پوشيدي و باهاش مي دويدي عرق به تنش مي چسبيد واز شدت عرق سكته مي كردي.چقدر اين رزمندگان در ميدان مين دويدندند وچقدر اين عراقي هامادري رو بي پسر كردندوچقد داغ شوهر رو دوش مادر گذاشتند و چقدر اين جووناي سر زمين كه هنوز 18 سا لشون نشده بود به قتل رسوندن وجوونيشونو ازشون گرفتند اين جوونا مي تو نستند نرن ولي غرورشون مي گفت بايد بري از سرزمينت دفاع كني اونا توجبهه موقعي كه جنگ بودوهمه جا غرق بمب بودولي باز هم نمازشون رو فراموش نكردند وبا خداي خود راز و نياز كردند . هر جا سخن از نام شهيدان است بلند صلوات بر روحشان ختم كنيد نور به قبر اين جوونا بباره. لطفا اين مطالب رو در وبلاگتون بزاريد باتشكر
|
|
111151 |
نام:
راتا
شهر:
تهران
تاریخ:
5/21/2013 12:30:08 PM
کاربر مهمان
|
سلاااااااااااااااااااااااام به همه.آخیششششششششششششش بالاخره این خانم سوگند یک چیزی گفت دلم ترکید ازبس غصه خوردی. خوبید؟ منم خوبم. چشم.وای دلم چقدرخندیدم اینجوری حرف زدید. سلام مامان صبر خوبم. خوبه خداروشکر. 18خردادتموم میشه انشالله. راستش امتحان داشتم اما با چندتا دعا آشنا شدم ابوحمزه و عرفه خیلی قشنگه ویک نماز که مربوط به حضرت فاطمه است. ویک دعای خوب. اونم اینکه برای همه فقط خداروبخوام. سلام شیداخانم ممنون خوبم. من میدونم قبول میشی نگران نباش سلام خانم راستین ازت خوشم میادیکجورخاصی حرف میزنی.انشالله معدلت 20بشه. سلام خانم یکی از حرف دلیها میشه یک خواهش کنم از مامان صبرناراحت نشید من هم قهرکردم اما بعدش فهمیدم اشتباه کردم. شیداخانم گفتن بایددرک کنیم. خانم غریب گفتن نبایدقهرکنیم. خب شایدیک دلیلی داشتن . بیاتوی گوشت یک چیزی بگم مامان صبر خیلی مهربونه اما این روزها حالشون گرفته است که من وشما علتشونمیتونیم درک کنیم. حالاآشتی؟؟؟؟؟اگه بگی نه دیگه دلم روشکسته بعد خودتم میدونی دل شکستن کارخوبی نیست. دستتو بده وای چه نازی هم داره خب حالا این هم دست مامان صبر .هورااااااا آشتی شد. سلام خاله محمدی خوبید ؟خواستم توی گوشت بگم دوستتوووون دارم یک حس خوب بهم میدید. خب حالا یک کم حسودی کنم فدای آقا،زینب و غریبه خانم خیلی مامان صبرازتون تعریف میکنه.گفته باشم مامان خودمه ها. به قول راستین التماس دعا حلالم کنید.
|
|
111150 |
نام:
امیدوار
شهر:
تبریز
تاریخ:
5/21/2013 12:27:41 PM
کاربر مهمان
|
دلم خیلی گرفته تو رو خدا برام دعا کنید هر چقدر دعا میکتم انگار اون بالا هیشکس صدامو نمیشنوه شاید خیلی بدم که خدام منو ولم کرده به حال خودم شماهایی که دلتون پاکه برامنم دعا کنید ... دا کنید به عشقم برسم
|
|
111149 |
نام:
دلباخته
شهر:
گرمی
تاریخ:
5/21/2013 12:26:36 PM
کاربر مهمان
|
شهدا آمدیم،اما رفته بودید! دیر آمدم... شرمنده ام
|
|
111148 |
نام:
سوگند
شهر:
امان از جدایی
تاریخ:
5/21/2013 12:24:49 PM
کاربر مهمان
|
یا نور ....
سلام گلهای باغ شهید آوینی
** خانم صبر عزیز مامان قلعه سید مرتضی ببخشید من کلا" همیشه حرفهام رو واضح میزنم ،شما گاهی اوقات عادت به تیکه پرونی دارید و یه قدری با لحن تند صحبت میکنید، خود من همیشه دلنوشته ها رو میخونم با خنده بچه ها میخندم واز دلتنگیهاشون ناراحت میشم و ... اما کمتر وارد بحث میشم و ... بازم میگم شرمنده و حلالم کنید اما این اخلاقتون خیلی عذابم میده...
** راستین جان منو به دوران دانشجویی بردید یادمه واسه امتحان فیزیولوژی گیاهی با اینکه کلی خونده بودم سر جلسه امتحان کلی گریه کردم ،استادم اومد کنارم نشست و چقدر آرومم کرد ،همه مطالب از ذهنم رفته بودن اما آخرش ۱۵.۵ گرفتم...
** اول خط عاشقی عزیز ،امیدوارم دلتون همیشه عاشق بمونه .آخه بنظر من عاشقی بالاترین هدیه ایه که خدا به هر کسی نمیده... عشق پاک و مقدسه ، عشقی بالاتر از همه رنگ ها ... نشاط انگیز و ماتم زایی ای عشق عجب رسواگر و رسوایی ای عشق
** یکی از حرف دلی های عزیز : این نیز بگذرد ، ناراحت نشید... خانم صبر این روزها حالش خیلی خرابه ...
** فرزند شهید عزیز و نازنین آخه کی دیدی پدری از فرزندش نارحت شه ، مطمئن باش اون لحظه اون در حال لبخند زدن بود و در حال دعا کردن فرزند گلش ... حتی ذره ای به این حرفم شک نکن ...
خوبان حرف دل مواظب خودتون ، دلهاتون و دلهای دیگران باشید...
یا زهرا ... یا زهرا ...
|
|
111147 |
نام:
یکی از دیار حرف دل
شهر:
دلتنگی
تاریخ:
5/21/2013 12:03:43 PM
کاربر مهمان
|
سلام .من پام قبلا مشکل داشت وچند سالی هست عملش کردم هر کاری دکتر گفت انجام دادم ورزش،نرمش، ماساژ .حتی چند سل پیش چند مرتبه هم رفتم زیر برق که شاید بهتر بشه ولی فایده نداشت. مشکل پام اینه که لمسه یعنی پایین پله باشم وبخوام پامو بزارم بالای پله که کفشمو پام کنم یا بندشو ببندم حس میکنم سنگینه وبا دستم میگیرمش . شده تابه حال پاتون خواب رفته باشه ونیشخون بگیرید ازش ویک حس بهتون دست بده که انگار پاتون بی حس شده باشه پای منم اینطوریه دیگه کوتاهیش جای خود داره. چند ساله این مشکلو دارم و برام مهم نبوده زیادهمیشه خدارو شکر میکردم که حداقل میتونم کارهای خودمو انجام بدم ولی حالا چند روزه که فکرم خیلی مشغوله .از دوستان کسی هست که راهنماییم کنه که برای خوب شدن ویا بهتر شدن پام چه کاری انجام بدم.منتظرم
|
|
111146 |
نام:
فاطمه
شهر:
دهنو اران
تاریخ:
5/21/2013 12:02:01 PM
کاربر مهمان
|
با عرض سلام خدایا امروز هم 14 بار تسبیح صلوات بر محمد وال محمد می فرستم خدایا به بزرگی امروز هیچ کس را از در خانه ات نا امید نکن ودستان خالی دل گرفته از غم چشمان پراز اشکم را خدایا فقط یک لحظه نگاه کن یک گوشه چشمی ترا به حق علی اصغر امام حسین به من هم بکن اللهی امین خدایا بار غم واندوه را از روی دلم بر دار دیگر کم کم نا امیدمی شوم دعایم کنید ترا خدا سخت همه وجودم را غم گرفته اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم اقا سیف الدوله از شهر قدس به ششماهه کربلا علی اصغر انشالله فرزندت شفا بگیرد
|
|
111145 |
نام:
راستین
شهر:
حرف دل
تاریخ:
5/21/2013 11:54:17 AM
کاربر مهمان
|
سلام شیدا جان به شدت با این پیشنهادت موافقم.اگه میشه اول واسه خانم سادات حسینی و فاطمه از دهنواران باشه.اصلا هم ریا نمیشه چون ما که همو نمیشناسیم اسمهامون هم که مستعاره.به نظر من کار خوبیه.اینکه بدونی چند نفر برات دعا میکنن خودش دلگرمیه.راستی حتما حتما حتما برات دعا میکنم ارشد قبول شی... سوگندجان آره بیتابم اما خدا رو شکر که میگذره...
برم درس بخونم دیگه. أه خسته شدم خیلی سخته.آخه فیزیولوژی گیاهی چه ربطی به میکروبیولوژی داره؟؟؟ دعا کنید معدلم بالا بشه...
|
|
111144 |
نام:
محتاج دعا
شهر:
تهران
تاریخ:
5/21/2013 11:49:52 AM
کاربر مهمان
|
امروز صبح وقتي با خودم خلوت كرده بودم و همه چيز را مرور ميكردم متوجه شدم كه چقدر حالم بداست...تلخ...سرگردان...فقط دور خودم مي چرم به دنبال چيزي كه دقيقا نمي دانستم چيست..فقط مطمئنم این چیزی که الان هست نیست...همین اول اعلام کنم که من نه افسرده ام نه بی حوصله ام نه بهانه گیر... من ؟ من فقط شاکیم... از کلمه ها خسته ام...از اینکه برای توضیح همه چیز باید از کلمه استفاده کرد وگرنه رنگ و بویی ندارد. ناراحتم... من هیچوقت برای بیدار شدن برای نماز صبح مشکلی نداشتم همیشه از اون بچکی سروقت بیدار شدم!حالا نمیدونم از خوف بوده یا از رجا ولی بهرحال تا صبح چندین بار بیدار میشم تا وقت اذان نماز بخونم! مشکل خوندن نماز اول وقت رو هم ندارم چون مدام ساعت رو نگاه میکنم ببینم کی اذان ظهر و عصر و مغرب و عشاء میشه... مشکلی با ذکر خدا ندارم چون تقریبا همه فکر میکنن دیونه ام از بس که مدام ذهنم داره تکون میخوره و پچ پچ صلوات و اذکار و... مشکلی با روزه و نذر و نیاز و روضه و مولودی و... هم ندارم تو هر فصلی تقریباً تمام روزه هامو گرفتم ... ! ولی فکر میکنم از بس که بدبختی و گرفتاری و بیچارگی و خواری و خفت گریبانگیر زندگی خودم و خانوادم بوده...! شاید از ترس بوده نه از عشق ! نمیدونم فکر کنم ایمانم به سستی یک برگ پائیزی باشه شاید هم اصلاً آثاری از ایمان تو وجودم نباشه...! بروای گدای مسکین ودری دگر طلب کن که هزار بارگفتی ونیامدت جوابی از این کلمه های تکراری دیگه خسته شدم ! بریدم ! از زبان دیگری دعا کردن ! دوستام و کسائی که دوسشون دارم هم من بدبخت کردم برای اینکه مدام اول دعاهام برای دیگرانه ! خنده داره نه ! هرکس که میخواد بدبخت بشه و هیچوقت به نیت دلش نرسه بگه تا من با تمام وجود واسش دعا کنم...!!!!! من بودم ودوش آن بت بنده نواز از من همه لابه بود و از وی همه ناز شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید شب را چه گنه حدیث ما بود دراز
|
|
111143 |
نام:
فرزند شهید
شهر:
یزد
تاریخ:
5/21/2013 11:48:15 AM
کاربر مهمان
|
سلام ممنون که جوابمو دادین خیلی آروم شدم خودمم خیلی پشیمونم دعا کنید پدرم منو ببخشه.
|
|