هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
11042
نام: فریده
شهر: تهران
تاریخ: 8/28/2005 8:41:13 AM
کاربر مهمان
  * بنام خدا*
دست اندرکاران سایت آوینی
با اهداء سلام
پیشنهاد می شود باکس جستجویی در این صفحه قرار داده شود تا سرچ موارد مورد نظر سریعتر یافت شوند می توان در این باکس نام، شهر، تاریخ و کلیدواژه مورد نظر از پیامها قراد گیرد.
با تشکر
11041
نام: فریده
شهر: تهران
تاریخ: 8/28/2005 8:32:55 AM
کاربر مهمان
  *به نام خداوند سبحان*
یا فاطمه زهرا (س)،
یک گوشه نظر چشم تو، مرا بس است.
11040
نام: غريبه
شهر: غريبستان
تاریخ: 8/28/2005 7:50:26 AM
کاربر مهمان
  التماس دعا
11039
نام: غريبه
شهر: غريبستان
تاریخ: 8/28/2005 7:44:39 AM
کاربر مهمان
  دوستان عزيزسلام
از امروز ميخواهم اگر بشود هرروز يك حديث براتون بنويسم
كسي كه سخنش را از عملش نشمارد خطاهايش زياد شود وعذابش فرا رسد.
11038
نام: ارزو
شهر: تهران
تاریخ: 8/28/2005 7:42:50 AM
کاربر مهمان
  بر سنگ مزارم بنویسید که اشفته دلی خفته در این میکده خا موش اوزاده ی غم بود وزغم های جهان گشته خاموش.
11037
نام: زهره
شهر: مشهد
تاریخ: 8/28/2005 7:26:03 AM
کاربر مهمان
  با سلام وخسته نباشید خدمت تمامی دست اندرکاران سایت شهید آوینی .براستی که راه شهداءچه راه بی پایانیست .منظور از این بی پایانی این است که اگر چه شهداء در بین ما نیستندولی راه پر ارزش آنان همچنان ادامه دارد ومسوولیت ما ادامه راه مقدس آنان در همه مراحل زندگی است .و من الله التوفیق
11036
نام: مهدی توکلی
شهر: اصفهان
تاریخ: 8/28/2005 6:45:20 AM
کاربر مهمان
  خسته نباشید
11035
نام: ناشناس
شهر: غریبستان
تاریخ: 8/28/2005 6:38:22 AM
کاربر مهمان
  دلم گرفته قد آسمون خدا
دل بریدم از همه چیز و همه کس
قلبم گرفته
مهربون دلم رفته خونه خدا و من غریب و تنهام
آرزوهام سخت به قلبم فشار میارن
میخوام برم کربلا
میخوام برم کربلا

برام دعا کنید - به شدت

***********************************************
اتل متل یه بابا
دلیر و زار و بیمار
اتل متل یه مادر
یه مادر فداكار

اتل متل بچه‌ها
كه اونارو دوست دارن
آخه غیر اون دوتا
هیچ كسی رو ندارن

مامان بابا رو می‌خواد
بابا عاشق اونه
به غیر بعضی وقتا
بابا چه مهربونه

وقتی كه از درد سر
دست می‌ذاره رو گیجگاش
اون بابای مهربون
فحش می‌ده به بچه‌هاش

همون وقتی كه هرچی
جلوش باشه می‌شكنه
همون وقتی كه هرچی
پیشش باشه می‌زنه

غیر خدا و مادر
هیچ‌كسی رو نداره
اون وقتی كه باباجون
موجی می‌شه دوباره

دویدم و دویدم
سر كوچه رسیدم
بند دلم پاره شد
از اون چیزی كه دیدم

بابام میون كوچه
افتاده بود رو زمین
مامان هوار می‌زد
شوهرمو بگیرین

مامان با شیون و داد
می‌زد توی صورتش
قسم می‌داد بابارو
به فاطمه ، به جدش

تو رو خدا مرتضی
زشته میون كوچه
بچه داره می‌بینه
تو رو به جون بچه

بابا رو كردن دوره
بچه‌های محله
بابا یه هو دوید
و زد تو دیوار با كله

هی تند و تند سرش رو
بابا می‌زد تو دیوار
قسم می‌داد حاجی رو
حاجی گوشی رو بردار

نعره‌های بابا جون
پیچید یه هو تو گوشم
الو الو كربلا
جواب بده به گوشم

مامان دوید و از پشت
گرفت سر بابا رو
بابا با گریه می‌گفت
كشتند بچه‌هارو
بعد مامانو هلش داد
خودش خوابید رو زمین
گفت كه مواظب باشین
خمپاره زد، بخوابین

الو الو كربلا
پس نخودا چی شدن؟
كمك می‌خوایم حاجی جون
بچه‌ها قیچی شدن

تو سینه و سرش زد
هی سرشو تكون داد
رو به تماشاچیا
چشاشو بست و جون داد

بعضی تماشا كردن
بعضی فقط خندیدن
اونایی كه از بابام
فقط امروزو دیدن

سوی بابا دویدم
بالا سرش رسیدم
از درد غربت اون
هی به خودم پیچیدم

درد غربت بابا
غنیمت نبرده
شرافت و خون دل
نشونه‌های مرده

ای اونایی كه امروز
دارین بهش می‌خندین
برای خنده‌هاتون
دردشو می‌پسندین

امروزشو نبینین
بابام یه قهرمونه
یه‌روز به هم می‌رسیم
بازی داره زمونه

موج بابام كلیده
قفل در بهشته
درو كنه هر كسی
هر چیزی رو كه كشته

یه روز پشیمون می‌شین
كه دیگه خیلی دیره
گریه‌های مادرم
یقه تونو می‌گیره

بالا رفتیم ماسته
پایین اومدیم دروغه
مرگ و معاد و عقبی
كی میگه كه دروغه؟


به علی - یا علی
11034
نام: فریده
شهر: تهران
تاریخ: 8/28/2005 6:34:23 AM
کاربر مهمان
  *به نام خداوند سبحان*
یا فاطمه زهرا (س)،
یک گوشه نظر چشم تو، مرا بس است.
11033
نام: حسین
شهر: کربلا
تاریخ: 8/28/2005 5:07:44 AM
کاربر مهمان
  در باره امام حسین
<<ابتدا <قبلی 1110 1109 1108 1107 1106 1105 1104 1103 1102 1101 1100 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1105&mode=print