اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| | هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
| 110022 |
نام:
سوگند
شهر:
امان از جدایی
تاریخ:
5/5/2013 11:32:00 AM
کاربر مهمان
|
آه یا بقیه الله ...
به گزارش جهان به نقل از خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ در پی جدیدترین جنایت تروریستهای تکفیری در سوریه مبنی بر اقدام به تخريب و نبش قبر «حجربن عدی کندی» یکی از اصحاب پیامبر اکرم(ص) و یاران خاص امیرالمؤمنین علی(ع)، یکی از شاهدان عینی این حادثه روایتی از این اقدام بیان نمود.
«احمد الخباز» از ساکنان حومه دمشق که شاهد عینی این فاجعه بود گفت: "در روز حادثه تعداد زیادی از مخالفان مسلح دولت اسد با حالتی از غضب و دشمنی که سراسر وجودشان را گرفته بود، به مقبره این صحابی جلیل القدر حمله کردند"
وی ادامه داد: "آنها در حالی که مردم زیادی از ساکنان منطقه در حال مشاهده ماجرا بودند، شروع به تخریب و نبش قبر حجر کردند. تروریست ها پس از شکستن ضریح، شروع به حفر مقبره کردند و آنقدر زمین را کندند (به دلیل عمیق بودن مدفن) تا به پیکر مطهر حجر دست یافتند".
خباز اضافه کرد: "در حالی که سایر شاهدان ماجرا، از این رفتار خشمگین و ناراحت بودند، اما تروریست ها پس از خارج کردن پیکر مطهر حجر به جشن و پایکوبی بر سر مزار پرداختند. آنها البته به پیکر مطهر جسارت نکردند ولی آن ربوده و با خود بردند".
همچنین به گفته دیگر شاهدان عینی، تروریست ها از مراسم جشن خود و نیز با قبر تخریب شده عکس یادگاری گرفته و آنها را در فضای مجازی منتشر کردند.
حجر بن عدی کندی در نوجوانى همراه برادرش "هانى بن عدى" به حضور پیامبر(ص) شرفیاب شد و به آئین اسلام گروید. پس از زمان اندکى که از مسلمانی او مى گذشت پیامبر از دنیا رفت. وی در فتح شام یکى از سربازان فاتح بود و هم او بود که "مرج عذرا" را فتح کرد و در جنگ قادسیه نیز شرکت داشت.
وی که در سه جنگ دوران خلافت علی(ع) در رکاب آن حضرت بود در سال 51 یا 53 به دستور معاویه به شهادت رسید. مرقد اين صحابي بزرگ امام علي (ع) در منطقه "عدرا" در نزدیکی دمشق قرار دارد.
یا زهرا ... یا زهرا ...
|
|
| 110021 |
نام:
غریب
شهر:
تنهایی
تاریخ:
5/5/2013 11:31:28 AM
کاربر مهمان
|
سلام جناب صبر خوب هستید ممنونم که به یادم بودید درگیرم خیلی در گیر با خودم جنگ دارم .دل تنگم .داغونم نمیدونم چیکار کنم دلم میخواد برم جایی که هیچ کسی نباشه دلم یکم ارامش میخواد دلم امام رضا میخواد فاطمه معصومه میخاد که برم باهاشون حرف بزنم یادش بخیر که حضرت معصومه وامام زمان در اوج ناباوری طلبیدن ورفتم پیششون دلم خیلی گرفته دعا کن برام
==============================
سلام هادی از فارس خوبی از بعضی چیز ها زیادش خوبه نمونش همین روضه خون داشتن توی این جمع گاهی میشه شما نیستی از هود درخواست روضه میکنیم وگاهی هم برعکس پس نگو که ازم درخواست روضه نکنید راستشو بخوای دیروز دیدم هود نیست منم درخواست روضه کردم ازت ولی ثبت نشده وامروز که دیدم نوشتی ازم درخواست روضه نکنید دلم شکست دلت میاد بتونی روضه بخونی ولی این کارو انجام ندی؟کاش منم یادداشتم روضه بخونم حیف شد
حالا میشه درخواستمو رد نکی ویک روضه ابوالفضل بخونی برام دلم خیلی داغونه از هتک حرمتا از اتش زدنا دلم یک روضه میخواد که از ته دل گریه کنم
=============================
سلام مجتبی خوبی
نمیدونم از خداچی میخوایی که بهت نمیده وانقدر برات اهمیت داره که میگی همینو بده بقیرو نداد نداد .
منم خیلی وقتا شده که همین حرفو به خدا زدم ولی نداده بعد ها فهمیدم واقعا به نفعم بوده که نداده چون در برابر خیلی چیزها ناچیز بود .دعا میکنم خدا چیزی رو که ازش میخوایی بهت بده انشالله ودلتو شاد کنه .راستی شما همون مجتبی هستید که رفتید مشهد؟این سوال پرسیدم چون قبلا بانشاط تر بودید ومدتی هم ستاره سهیل شدید
التماس دعا از همه دوستان
|
|
| 110020 |
نام:
.
شهر:
کانادا
تاریخ:
5/5/2013 11:30:00 AM
کاربر مهمان
|
مجتبی
بنویسید بر كفنم.............من غلام بوالحسنم
|
|
| 110019 |
نام:
زهرا
شهر:
تهران
تاریخ:
5/5/2013 11:28:14 AM
کاربر مهمان
|
زهرا
بنویسید بر كفنم گدای فاطمه منم
|
|
| 110018 |
نام:
محمدی
شهر:
شهرزیبایی ها
تاریخ:
5/5/2013 9:44:34 AM
کاربر مهمان
|
سلامم به گلهای باغ %% دل آشوب عزیزازتبریز : که باهرنامی که بیایی عزیزی دخترم. قابل باشم دعاگوتم //گداعلی گرامی از کشکول سرا:شماو سلاموهیچی !! همیشه احوال همه ی بچه هارومی پرسیدی !!بااین حال انشاالله همیشه سلامت و موفق باشی ،دراون صورت گفتی هیچی خیالی نیست// هودگرامی از تبریز : برادرالحق که روضه خون بی بی زینبی (س) وانشاالله خودش پشتوپناهت باشه و آتیش بزنه به هیمنه ی این سفاکان دژخیم وهمونطورکه گفتی مولامون اباالافضل العباس (ع) زمینگیروافلیجشون کنه//برادرهادی گرامی ازفارس:هرگلی بوییوهرروضه صفایی داره و مداح اهل بیت بودن کم افتخاری نیست که می دانم به خاطرسنگینی این نام گریزانی جوون ، به میدون مداحی خودت نیومدی که حتم بدون دعوتی ، پس بمون و بخون و بانم اشکی دلهارومصفاکن//جامانده ی گرامی از گمنامان عاشق:خوب گفتی که اگردر شهرکس است ، یک حرف بس است ،که آقامون امام خامنه ای در بیانات اخیرشون حجت تمام کردند که انشاالله به گوش جا گیرندوعملی جانانه بازتابش آن باشد . انشاالله //زهرای عزیز از کاشان : نه کیلویی امااگه واقعاموقعیت ازدواج روداریدوموردازهرجهت اکیه ، دست دست نکنیدکه بهترین دوره از زندگی در تأهله و واقعاانسان بزرگ می شه و نگاهش رشدی نمایان می یابه . حتم بدون ماهم براخوشبختی شمادعا می کنیم//اسماءعزیزازخوزستان:برای دل رنجدیده و خسته ات دعا می کنم و انشاالله هرچه زودترحاجاتی که به صلاحتونه رواشه//سعیدسناتورگرامی اززاهدان:نوشتتون خیلی قشنگه ، درپناه حق//پریساشیری عزیزازکرج :مادره دیگه که انشاالله وقت بگذارید و شده بایه تکه پارفتن دلشو بدست بیارید ، همسرتون هم کاردارند،خودتون نیومدنشونو یه جوری که می دونیدمادرگرامیتون نمی رنجه توجیه کنیدوتوضیح بدید، کارسختی نیست ، تلاش خودتونو بکنید، بقیش بااو//راتای عزیز از تهران:چه دل نازکی دختر!!دنیاوزندگی سخت تر از این حرفهاست که اینقدرزودبرنجی ، مامانند بچه های سالهای اول انقلاب همه باهمیم و بی هیچ کدورتی از هم اینجانوشته های همو می خونیمو برا هم دعاگوییم که بهترین محبته ، همیشه در پناهش باشی//...گرامی از تهران : ببخش اسمتو یادم رفته: همین که 9ماهه به گناه پشت کردی یعنی نگاهش روداری که تورواز گناه کردن بازداشته و این خودش یه نشونست ، حالااگه بقیه ی موهبتهاشودقت کنی بیشترپی به محبتش به خودت می بری ، برای بیشتررسیدن به فیوضاتش بایدبیشترتلاش کنی ، منتظرم از آنچه از دریای مهرش می بینی برایمان بنویسی یاحق//ریحانه عزیزازنظرآبادکرج:مطلبت در موردصفت لطیف باریتعالی خیلی زیباست . بازهم ازاین قشنگی ها بنویس//مجنون گرامی از کویراندیشه:شعربازباران رازیبابه روزکرده ایدامادردهاورنجهابرای مؤمن یک فرصته تا بتونه مراتب بالاتری درخلوص و رسیدن به قربش رو بیاموزه ، من شخصااین مراحل روزیبامی دونم //رعناجان از تهران:دشمنت تنهاباشه انشاالله که تاخداوندرو داریمهرگزتنهانیستیم و خدانکنه که خداوند رهامون که و مارو به حال خودمون بگذاره که اونجاهیهات وواویلاداره .پس عزیز،درپناه حق //هی روزگارگرامی ازشوش:گرصبرکنی می توانی ازتوشه ی علمی ات که باتلاشو عرضه ی اون در مجامع علمی مطابق بارشته ی خودتون ، می تونی جایگاه اجتماعی و مالی رو بیابی . یاحق//فاطمه ی گرامی از امیدبه خدای بخشنده:انشاالله اونطورکه صلاحتونه حاجت رواشید//مارال عزیز از فراموش شده ها:فکرمی کنم بایدبایه روانشناس یاروان پزشک درموردحالاتتون مشورت کنیدتاهرچه زودتربه آرامش برسید.دعات می کنم تاهرچهزودترسرحال از کامیابی هات بنویسی // صبرعزیز*فدای آقا*ازهفت شهر عشق:خوشحالم که زیباومرتب نوش
|
|
| 110017 |
نام:
هادی
شهر:
فارس
تاریخ:
5/5/2013 9:31:43 AM
کاربر مهمان
|
سینه زنی هاموبزارکنار براشب اول قبرمن
سوزناله هاموبزارکناربراشب اول قبرمن
پیرهن سیاموبزارکناربراشب اول قبرمن
تولحظه های آخرم بیابه من سری بزن
به سینه کبودمن تومهرنوکری بزن
رنج غم ودردوبزارکناربراشب اول قبرمن
اشک وآه وسردموبزارکناربراشب اول قبرمن
هرچی گریه کردم بزارکناربراشب اول قبرمن
تولحظه های اضطراربرس به دادنوکرت
روی سرم دستی بکش قسم به چشمای ترت
چشای پرآب وبزارکناربراشب اول قبرمن
این حال خراب وبزارکناربراشب اول قبرمن
گریه به ارباب وبزارکناربراشب اول قبرمن
این نفس خسته موبزارکناربراشب اول قبرمن
این دلشکستموبزارکناربراشب اول قبرمن
پای تونشستموبزارکناربراشب اول قبرمن
ندارم هیچ کسی ومن خدامیدونه غیرتو
تمامی امیدمه فقط دعای خیرتو
این ادای دینوبزارکناربراشب اول قبرمن
همه شوروشین وبزارکناربراشب اول قبرمن
این حسین حسین وبزار کناربراشب اول قبرمن
نزاربمونه رودلم حسرت دیدارحرم
به هردری زدم نشدچه جوری کربلا برم؟؟؟
|
|
| 110016 |
نام:
عطیه
شهر:
کربلا
تاریخ:
5/5/2013 8:58:37 AM
کاربر مهمان
|
روزی، سنگتراشی كه از كار خود ناراضی بود و احساس حقارت می‌كرد، از نزدیكی خانه بازرگانی رد می‌شد. در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوكران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو كرد كه مانند بازرگان باشد.
در یك لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت‌ها فكر می‌كرد كه از همه قدرتمندتر است. تا این كه یك روز حاكم شهر از آنجا عبور كرد، او دید كه همه مردم به حاكم احترام می‌گذارند. حتی بازرگانان.
مرد با خودش فكر كرد: كاش من هم یك حاكم بودم، آن وقت از همه قوی‌تر می‌شدم!
در همان لحظه، او تبدیل به حاكم مقتدر شهر شد. در حالی كه روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم می‌كردند. احساس كرد كه نور خورشید او را می‌آزارد و با خودش فكر كرد كه خورشید چقدر قدرتمند است.
او آرزو كرد كه خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمامی نیرو سعی كرد كه به زمین بتابد و آن را گرم كند.
پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلو تابش او را گرفت. پس با خود اندیشید كه نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و تبدیل به ابری بزرگ شد.
كمی نگذشته بود كه بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. این بار آرزو كرد كه باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیكی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تكان دادن صخره را نداشت. با خود گفت كه قوی‌ترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد.
همان‌طور كه با غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس كرد كه دارد خرد می‌شود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید كه با چكش و قلم به جان او افتاده است!
|
|
| 110015 |
نام:
تنها
شهر:
نیشابور
تاریخ:
5/5/2013 8:55:49 AM
کاربر مهمان
|
سلام آقا جان اول ازهمه فرج امام زمان شفای مریض ها وشفای مطهره و دوتا خواهر خودم بعد براورده شدن تمام حاجت مسلمانان دوستان اقوام وخانواده ام وهمین طور سلامتی وخوشبختیشان را می خواهم آقاجان شما را به نجمه خاتون شماره به فاطمه معصومه به جواد الائمه هرچه زودتر بختم را بازکن کاری کن ازدواج کنم و خوشبخت شوم ازاین تنهایی خسته شدم ازاینکه هرروز تودلم غوغاست وغیرخدا کسی خبرندارد منم آدم دلم میخواد همدمی داشته باشم اقا جان به هرکی که دوستش داری قسمت می دهم حاجتم را بده منو ازاین تنهایی خلاص کن کاری کن این دل پرآشوب من هم آرام شود به حق جوالادائمه ات ناامیدم نکن ممنون ان شاءالله هیچ کس از درخانه ات ناامید نشود من هم ناامید برنگردم
|
|
| 110014 |
نام:
غریب
شهر:
تنهایی
تاریخ:
5/5/2013 8:48:15 AM
کاربر مهمان
|
سلام خدمت همه دوستان
ممنونم راستین بابت راهنماییت
=============================
دوستان من پسورد وبلاگمو یادم شده وهمچنین پسورد ایمیلمو چون برای بازیابی پسورد وبلاگم باید ایمیلمو بدم که پسوردو به ایمیلم ارسال کنند ولی حالا موندم چطور پسورد ایمیلمو بازیابی کنم اگه کسی میدونه ممنون میشم راهنمایی کنه
|
|
| 110013 |
نام:
فاطمه
شهر:
قاین
تاریخ:
5/5/2013 8:43:38 AM
کاربر مهمان
|
سلام صبر فدای اقا نفهمیدم منظورتون ازاینکه خداجون دوستت دارم ودوست ویرگولی من هستین من غیر ازهمین اسم فاطمه ازقاین بااسم دیگه ای نیومدم همیشه باهمین اسم مطلب گذاشتم موفق باشین التماس دعا خوب وخوش باشین
|
|
