اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
108952 |
نام:
غریب
شهر:
تنهایی
تاریخ:
4/21/2013 11:29:47 AM
کاربر مهمان
|
سلام شیدا خانم اشکال نداره پیش میاد که نتونی جواب بدی انشالله حال داداشتم خوب بشه یک حاج اقای هستن روزهای جمعه در شبکه استان در مورد مریضی ها بحث میکنند فامیلشونو دقیق نمیدونم فقط یادمه چند هفته پیش در مورد همین بیماری صحبت میکردند فکر کنم حاج اقای ضیائی باشند اگه بتونی جمعه ها صبح شبکه استان رو بگیری وشماره پیامکشو گیر بیاری وپیام بدی خیلی بهت کمک کنه ========================================= دوستان واقای سیف الدوله تورو خدا برام دعا کنید وراهنمایی کنید دیروزم کامنت گذاشتم شماره 108887 موندم چیکار کنم دیروز بعداظهرم باهم بحثمون شد هر چند مقصر من بودم چون خوب رفتار نکردم باهاش میترسم که خدای نکرده خانوادهامون بفهمند چون میدونم بفهمند ناراحتی پیش میاد صبح دیدمش خیلی داغون بود وناراحت از دستم .طوری هم هست که همیشه همومیبینیم وگاهی روبه رومیخوریم حالا دور میبودیم از هم باز خوب بودولی با این اوضاع موندم چیکار کنم دوستم ندارم ازم دلخور باشه وناراحت .میخوام بین خودمون حل بشه ومنو فراموش کنه ولی چطوری نمیدونم تورو خداواسم دعا کنید موندم حیرونو ویرون که چیکارکنمو چی بگم بهش که درکم کنه وفراموشم کنه صبح طوری نگاهم کرد که خودم از رفتار دیروزم باهاش بدم اومد میشد فهمید بغضی گلوشو میفشاره خدایا خودت کمک کن ==================================
|
|
108951 |
نام:
درمانده
شهر:
شهر خدا
تاریخ:
4/21/2013 11:29:39 AM
کاربر مهمان
|
بابام ادم سرشناسيه تو مشهد بهترين خواستگارارو داشتم پسرعمم ۳۰بار اومد خواستگاري گفتم نه چون يك زن فشن ميخواست نه باحجاب ولي الان بهترين زندگي رو واس زنش درست كرده اما من ايمان شوهرمو دوست داشتم مطمئن بودم ادم ايمان داشته باشه همه چيز داره شوهرم ميگه همه چيز زندگي به وسيله و خونه شيك داشتن نيس به ايمان و ذخيره اون دنيا ميگه كدوم امامان وپيامبرا زندگي پر زرق و برقي داشتن پس به خدا توكل كن به هميني كه داريم خدارو شكركن
|
|
108950 |
نام:
هود
شهر:
تبریز
تاریخ:
4/21/2013 11:16:27 AM
کاربر مهمان
|
قربان ادب عقاب برم که یه سیلی محکم زد تو گوش من ،بازم بزن رفیق ،من عادتمه،یکی هم از توبخورم خیلی میچسبه؟عقاب کوچولو سلام ،حالت ،صفات ،دل بزرگت ،بچرخ تا نگاهت کنم. من عاشق پروازم اما از بلندی میترسم سرم گیج میزنه،حیف شد فرار کردی ،وگرنه میگرفتیمت دستم حسابی نگات میکردیم تا از خجالت پرات صاف بشه،بیا منم اینجام تا صباحی ،اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده ،بدان شارژ اینترنتش تمام شده وکلی گریه کرده؟ این قدرم عصبانی نباش زشته،مرد به اخلاقش معروف میشه نه به بازوش ،نترس بی سلاحم،اما اگه زود نیایی رفتم.دست پر بیا با ادب خوش تیپ
|
|
108949 |
نام:
درمانده
شهر:
شهرخدا
تاریخ:
4/21/2013 11:14:38 AM
کاربر مهمان
|
يك دختر 20ساله دستاش مثل ادماي 50-60سالس از بس لباس بادست شستم نذاشتم مامانم بفهمه و بقيه بفهمن خواهرشوهرم از شوهرش طلاق گرفت و الان ديونه شده جاريم حامله بود كه برادرشوهرم مرد اونم روز سوم برادرشوهرم رفت مهريه شو گذاشت اجرا و پولشو گرفت و واس هميشه رفت. الان زن پدرشوهرم دوتا بچه داره و يك زندگي عالي چون شوهرم دربست در خدمت خانوادشه
|
|
108948 |
نام:
مهسا
شهر:
تهران
تاریخ:
4/21/2013 11:11:11 AM
کاربر مهمان
|
سلام به نردبانی سوی خدا برامن ۵دسته گل صلوات ثبت کنید.ممنون
|
|
108947 |
نام:
بهارنارنج
شهر:
دوردور
تاریخ:
4/21/2013 11:09:48 AM
کاربر مهمان
|
دلم تنگه برای تمام خوبیها چقدر از تو دورم مهدی جان کی به دادم می رسی
|
|
108946 |
نام:
درمانده
شهر:
شهر خدا
تاریخ:
4/21/2013 11:08:29 AM
کاربر مهمان
|
خب اول عروسشون شدم باباش نه برام شب یلدا نه عید نه عروسی هیچی برام نیاورد و نگرفت منم نذاشتم مامانم بهم جهزیه بده تو بدترین شرایط زندگی کردیم وقتی خدابیامرز مامانش فوت کرد بهمون ۳۰میلیون داد که یکم زندگیمون جلو بیفته باباش خواهرش داداشش اومدن باباش خواست زن بگیره شوهرم براش رفت خواستگاری ۳۰میلیونم داد به باباش که زندگی خوبی شروع کنن
|
|
108945 |
نام:
صبر
شهر:
هفت شهرعشق
تاریخ:
4/21/2013 11:04:59 AM
کاربر مهمان
|
جلسه هفتم ترجمه مفاهیم قران کریم///نمط دوم///اشاره:وِزر==بارسنگینی است///آخَر==دیگر///آخِر==پایان///دعا==خواندن///ثقل==سنگینی///مِن==از///شی==چیز،(شی) در قران شامل جاندار وبی جان میشود///لو==اگر///ذا==صاحب///نذر==دانستن وحذر کردن ،سپس در معنی ترساندن بکار رفت///خشی==ترس شدید///فرق خشوع وخضوع این که خشوع تواضع در صدا وچشم وخضوع در تواضع بدنی واقرار به خدمت ///زکی==پاک،رشد ونمو،زکات مالی که در راه خدا مصرف می شود وسبب پاکی مال میشود///مصیر==بازگشت///انما==این است وجز این نیست،فقط///مَن==کسیکه *********************اشاره:سوره مبارکه فاطر(شکافنده)ایه 18///ولا تزر وازره وزر اُخری(بر نمی دارد هیچ کس بار گناه سنگین دیگری را)وان تدع مثقله الی حملها(واگر بخواند {دیگری}رابرحمل سنگین بار خود)لایحمل منه شی (وحمل نمیکند از ان چیزی را)ولو کان ذا قربی (اگر هم صاحب نزدیکی و خویشاوندی باشد)انما تنذر الذین یخشون ربهم بالغیب (این است وجز این نیست میترسانی کسانی که میترسند از پروردگارشان در پنهانی )واقام الصلوه (وبه پای میدارنند نماز را)ومن تزکی (وکسیکه پاک کند{از کفر وگناه واخلاق زشت} )فانما یتزکی لنفسه (پس این است وجز این نیست پاک میکند خودش را)والی الله المصیر(وبازگشت همه به سوی اوست)*********************نکته:انتخاب ایات بصورت تفعل است///اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم***************آه چی بگم
|
|
108944 |
نام:
درمانده
شهر:
شهر خدا
تاریخ:
4/21/2013 11:02:26 AM
کاربر مهمان
|
عزیزم نردبانی سوی خدا مادر شوهرم ۷سال سرطان داشت سال اول همه ترکش کردند پدرشوهرم یک مرد زن بازه-پاشد رفت ترکیه-خواهرشوهرم باشوهرش رفت تهران-برادرشوهرم بازنش رفتند چابهار نه زنگ زدند نه پول فرستادند ما نگهش داشتیم
|
|
108943 |
نام:
زينب
شهر:
اصفهان
تاریخ:
4/21/2013 10:51:27 AM
کاربر مهمان
|
سلام خدمت خواهرم نردباني سوي خدا از شهر خدا شما خوبيد؟ من خدا رو شكر خوبم تا ببينم خدا چي برام رقم بزنه راستي ديروز بعد از يه سال رفتم سراغ بوم و رنگا دلم براشون تنگ شده بود گفتم خودم سرگرم كنم بهتره با اينكه اينروزا وقت امتحاناته و حسابي وقتم پره ولي برا تفريح و روحيه نقاشي خوبه هيچوقت حرف استادم از ذهنم پاك نميشي هميشه ميگفت هر وقت احساس كردي دلت گرفته برو سراغ بوم نقاشي يا يه برگه بگير چيزي بنويس من اينكار كردم
|
|