اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
106752 |
نام:
هود
شهر:
تبریز
تاریخ:
3/14/2013 11:43:20 AM
کاربر مهمان
|
اخیش دلم باز شد بروبچ قدیمی آومدندومارا از غریبی نجات دادند حالا می خوام تا ویرگولا خوابیدند:به همتون عیدی بدم. البته عیدی من یک حدیث ناب وتر وتمیزه که به هر کسی نمی دم شما هم به آن عمل کنید ومارا دعا نمایید انشاالله که هیچ مردی شرمنده زن وبچه نباشه: مردی خدمت رسول خدا رسیده واز فقر وتنگدستی شکایت کرد. حضرت به او فرمود. هرگاه داخل خانه ات می شوی چه کسی باشد ونباشد سلام کن وقل هوالله را یک مرتبه قرائت نما. مرد همین کار را کرد. خداوند آن قدر به او عنایت نمود که بر همسایگانش هم انفاق نمود. به این حدیث عمل کنید تا جیب های مبارکتان پر از پول پر برکت شود نه زیاد؟ ببخشید که دست به جیب نشدم آخه پر از سوسک مرده وغذای جوجه وتله موش وتیر وکمان و لانچکو برای دفاع شخصی و ترقه است .
|
|
106751 |
نام:
........
شهر:
........
تاریخ:
3/14/2013 11:33:56 AM
کاربر مهمان
|
يا حبيبتي يا سيدتي ادركني...
|
|
106750 |
نام:
سید
شهر:
عالم مجردات
تاریخ:
3/14/2013 11:26:26 AM
کاربر مهمان
|
سلام.
(عیسی[علیه السلام]متعجب!اوبا این بدن فلج ،فقط دهانش کار می کند،این چنین ستایش می کند؟
با خود گفت اولیای خداست ، بی اجازه وارد خرابه شدم؛ برگردم، اجازه بگیرم وداخل شوم. به دم خرابه بازگشت و گفت: < السَّلامُ علیکُ یا أَمةَ الله> پیرزن گفت:< وعلیک السَّلام یا روح الله> عیسی[ ع]پرسید: مگر مرا می بینی؟ ......: نه!......: چگونه دانستی من روح الله هستم؟ پیرزن گفت: همان خدایی که به تو قبلاً[دیشب دیروز]گفت بیایی اینجامرا ببینی، به من هم[دیروز دیشب خواب رویای صادقه]گفت چه کسی اینجا می آید به دیدارم. عیسی با اجازه آن خانم وارد خرابه شد وپرسید: خداوند به تو چه داده که این قدر تشکّر می کنی؟ تشکّر تو برای چیست؟ پیرزن......: یا عیسی، آن چه به من داده بود از من گرفت، آیا همین طور پس گرفته است؟ آیا وقتی می خواست آن را از من بگیرد، به من نگاه کرد وپس گرفت؟ عیسی فرمود: آری، اوّل به تو نگاه کرده وبعد پس گرفته است. پیرزن گفت: من به همان نگاه او خوشم. خدا این نگاه رابه دیگری نداشته وبه من کرده است؛ پس جای شکر دارد {چشمی که نگاه نامحرم نکنم پایی که مکان نامشروع نروم دستی که مرتکب گناه نشود و........ولی قلبی دارم که حرم الله دلی دارم که محضر الهی و.......... })
|
|
106749 |
نام:
صلوات
شهر:
صلوات برمحمد وال محمد
تاریخ:
3/14/2013 11:23:59 AM
کاربر مهمان
|
سلام من متناتونو میخونم اما چیزی نمینویسم چرا از تنین خانم و راستین جان خبری نیست
|
|
106748 |
نام:
سامان
شهر:
تاریخ:
3/14/2013 11:21:06 AM
کاربر مهمان
|
سلام به همگي
من هم به نوبه خودم درگذشت اين عزيز رو تسليت مي گم ما رو در غم خودشون شريك بدونن
_ سلام نام : شهيد امير كبير شهر :وطن
آقا گفتن بايد دوتا دل داشته باشي در حين غمگيني بتواني شاد باشي و بخندي و كسي تشخيص نده ولي خوب دقت مي كني بزنم به تخته كسي حواسش نبود ---------------- سلام نام :شيدا شهر : مشهد سلام و خسته نباشيد خيلي زحممت مي كشي راستي خانم سايه از دست كي ناراحت شده از دست من بهم اطلاع بده اگه از دست من هست عذرخواهي مي كنم ___________ سلام نام : سردرگم شهر :ويرانه دنيا وعده خداوند حتمي است من هم موردي اينطوري در بين دوستان داشتيم اما با اينكه جدا شدند (جدايشون بي دليل بود ) الان بعد از چهار ماه دوباره همه كارها رو انجام دادند با عزمي جزم تر دوباره دارند بر مي گردند سر زندگيشون بدون توجه به گذشته و حرفهاي ديگران چون خودشون به اين نتيجه رسيدن براي شما هم آرزوي موفقيت داريم ______________ و سال خوبي براي اونهايي كه تازه در شرف ازواج هستند اميد و آرزو داريم اميدواريم كه زندگي پر از محبت و گرمي داشته باشند
|
|
106747 |
نام:
راتا
شهر:
تهران
تاریخ:
3/14/2013 11:20:24 AM
کاربر مهمان
|
سلام اقای مدیرحرف دل وای ممنون که من روهم قبول کردید ممنون که گفتیدغریبه نیستم. یعنی منم فطرتم خدایی. ممنون فکرمیکردم خیلی دورم از مسلمان ها.باشه پس منتظر میمونم شایدخانم سایه ایمیلشوبهتون داد. خانم سایه اگه مطلبم رو خوندید جواب بدید.
|
|
106746 |
نام:
منتظرظهورمنجی
شهر:
قزوین
تاریخ:
3/14/2013 10:47:26 AM
کاربر مهمان
|
سلام دوستان منم وقتی شنیدم فاطمه خانم عزیزازمشهد به رحمت خدارفتن خیلی ناراحت شدم به شما دوستان و همسرو خانوادشون تسلیت می کنم. هرگز شبانگاه سرت را بالا کرده ای تا ستارگان را ببینی ؟ سعی کرده ای آنها را بشماری یا تعدادشان را حدس بزنی و در برابر عظمت این منظره احساس حقارت و کوچکی کنی؟ تا بحال شده دستی را که تک تک ستاره ها را سرجای خود نگهداشته است , کسی را که تعداد آنها را می داند ؛ و از همه مهم تر , کسی را که می داند تو سرت را بالا کرده ای تا وسعت کائنات او را ببینی ؛ تصور کنی؟ او صورت تو را می بیند , افکار تو را می خواند , از مکنونات قلبی ات خبر دارد خدا بیش از ستاره های آسمان دوستت دارد. او همیشه عشقی بی حد و حصر به سوی تو می فرستد و عشق الهی است که لحظه به لحظه ی زندگی ات را می پوشاند.
|
|
106745 |
نام:
مسافر کوچولو ( آرمان )
شهر:
مشهد مقدس
تاریخ:
3/14/2013 10:33:17 AM
کاربر مهمان
|
سلام به تمامی عزیزان حرف دل خوبید ان شا الله . برای شرکت در این طرح صلوات باید چه کار کنم؟ میشه راهنماییم کنیید ممنون میشم . جاتون خالی دیشب حرم امام رضا ع بودم و برای تمامی بچه های حرف دلی دعا کردم . التماس دعا
|
|
106744 |
نام:
بوی سیب
شهر:
مطلع الفجر
تاریخ:
3/14/2013 10:12:42 AM
کاربر مهمان
|
سلام بر همه دوستان
- اول از همه رحلت خانم فاطمه از مشهد رو تسلیت میگم خدمت همسر و خانواده محترمشون. انشالله به حق علی بن موسی الرضا(ع) با اولیاءالله محشور بشوند.
- یک سلام مخصوص هم به برادر گرامی هود از تبریز. امروز صبح یه مطلبی از شما دیدم در مورد یه مشکلی که پیش اومده براتون. ولی الان از حرف دل دیدم حذف شده. احتمال میدم دیدی حرف دلی ها خودشون با مشکلات مختلف درگیرن و نخواستی ناراحت بشن. واقعاً ای ول داره. من که قول میدم رازت رو فاش نکنم ولی جدی جدی با روحیت حال کردم. انشالله اگه قسمت شد و هفته دیگه سال تحویل در حرم امیرالمومنین(ع) بودم حتماً بیادتم.
- دوستان حرف دلی بوی سیب حسینی به مشامم میرسه... دعا کنید جور بشه تا نایب الزیاره همتون باشم.
نسیمی جانفزا می آید ... یاحسین
|
|
106743 |
نام:
شهید امیر کبیر
شهر:
وطن
تاریخ:
3/14/2013 9:52:52 AM
کاربر مهمان
|
سلام بچه ها من عروسی پسر داییم بودم مشغول بودیم بالاخره نتونستم بیام ----- سلام بر هود از دیار شیران ممنون که یاد برادر کوچکت بودی ----- سلام خانم شیدا از مشهد امیدوارم به درساتون رسیده باشید راستی اجازه هست اب بخورید تو ۲۳سالگی رفتم عقد بستم(عجب کاری بدستم داد دل) شوخی کردم راضیم شکر خدا ---- درود بر سامان ای بزرگ مرد (میان گریه می خندی یا میان خنده می گریی) --- و باز هم درود بر وطن دوستان درود بر روح والامقام فداکاران
|
|