اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
105702 |
نام:
بهروز محمدي
شهر:
تهران
تاریخ:
2/24/2013 4:01:50 PM
کاربر مهمان
|
Ba sallam omidvaram har cheh zoud tamam moshkelat ensan ha hal shvad
|
|
105701 |
نام:
جا مانده از راه خدا
شهر:
تهران
تاریخ:
2/24/2013 4:00:16 PM
کاربر مهمان
|
به نام خداوند بخشنده و مهربان
سلام به تک تک دوستان خوبم
اسمش فلمینگ بود .
کشاورز اسکاتلندی فقیری بود .
یک روز که برای تهیه معیشت خانواده بیرون رفت .
صدای فریاد کمکی شنید که از باتلاق نزدیک خانه می آمد .
وسایلشو انداخت و به سمت باتلاق دوید .
اونجا ، پسر وحشت زده ای رو دید که تا کمر تو لجن سیاه فرو رفته بود و داد میزد و کمک می خواست .
فلمینگ کشاورز ، پسر بچه رو از مرگ تدریجی و وحشتناک نجات داد .
روز بعد ، یک کالسکه تجملاتی در محوطه کوچک کشاورز ایستاد .
نجیب زاده ای با لباسهای فاخر از کالسکه بیرون آمد و گفت : پدر پسری هست که فلمینگ نجاتش داد .
نجیب زاده گفت : می خواهم از تو تشکر کنم ، شما زندگی پسرم را نجات دادید .
کشاورز اسکاتلندی گفت : برای کاری که انجام دادم چیزی نمی خوام و پیشنهادش رو رد کرد .
در همون لحظه ، پسر کشاورز از در کلبه رعیتی بیرون اومد .
نجیب زاده پرسید : این پسر شماست ؟؟
کشاورز با غرور جواب داد : بله .
نجیب زاده گفت : من پیشنهادی دارم . اجازه بدین پسرتون رو با خودم ببرم و تحصیلات خوب یادش بدم .
اگر پسر بچه ، مثل پدرش باشه ، در آینده مردی می شه که می تونین بهش افتخار کنین .
و کشاورز قبول کرد .
بعدها ، پسر فلمینگ کشاورز، از مدرسه پزشکی سنت ماری لندن فارغ التحصیل شد .
و در سراسر جهان به الکساندر فلمینگ کاشف پنی سیلین معروف شد .
سال ها بعد ، پسر مرد نجیب زاده دچار بیماری ذات الریه شد .
چه چیزی نجاتش داد ؟؟
پنی سیلین !!!!!!!!!!!
اسم پسر نجیب زاده چه بود ؟؟
وینستون چرچیل !!!!!!!!!!!!!
در پناه خدا باشید .
یا حق
|
|
105700 |
نام:
زينب
شهر:
اصفهان
تاریخ:
2/24/2013 3:43:38 PM
کاربر مهمان
|
سلام خدمت نردباني سوي خدا شهر خدا و جان و جونيم فداي رهبرم شهر خدا چرا يهویي تصمیم جدايي شدين؟
سلام سوگند امان از جداي خوبيد؟متناتون در باره شلمچه فوق العاده است
|
|
105699 |
نام:
غلام نبي صديقي
شهر:
جرمني: مونيخ
تاریخ:
2/24/2013 3:35:40 PM
کاربر مهمان
|
قرائت قرآن شريف
|
|
105698 |
نام:
صبر
شهر:
هفت شهرعشق
تاریخ:
2/24/2013 3:18:51 PM
کاربر مهمان
|
عشق میسوزاند،میگدازدوبه کمال میرساند1-عشق همه اخلاق بدمثل حسد،طمع،تکبرو...میسوزاند2-وجودانسان رامیامیزدبابخشش،قناعت،تواضع و...3-سپس انسان به کمال میرسد/اگه عاشق شدیدوبداخلاق شدید،جلوی خانواده ایستادیدو...بدونیدعشق نیست/پیشنهاد:فیلم پرتقال خونی ازسیروس الوند راببینیدمن اهل فیلم نیستم امادیشب توفیق اجباری تو اتوبوس دیدم اموزنده بود.
|
|
105697 |
نام:
مجنون مهدي(عج)
شهر:
اين روزها كربلاي....
تاریخ:
2/24/2013 3:18:29 PM
کاربر مهمان
|
مهدی جان ! گر بیایی کویر خسته شب گلشن مهر و نور می گردد گر بیایی به زیر پای طلوع چاه ، راهِ عبور می گردد گر بیـایی سـتارگان سحر در نگاه تو رنگ می بازند گـر بیـایی کـبـوتـران امـید لانه ها را دوباره می سازند آری ای صبح مهربانِ امید مشـعـل دلـفـروز زیبـایـی روحِ شعرِ ستاره و دریا کعبه قـلب های شـیدایی تو بیـا تا زِ پرتـوی رویت شب تاریک ما سحر گردد ورنه اِی مهرِ مهربان ، مهدی بی تو هر لحظه تیره تر گـردد.
همه دست کشیدم که تو باشی همه ام،... با تو بودن زهمه دست کشیدن دارد،... بی امتحان مرا به غلامی قبول کن،... رسوا شود دل من اگر امتحان دهد....
سلامتی و تعجيل درظهور سرورمان صلوات بفرستيد. الهم عجل لوليك الفرج
التماس دعاي فرج
|
|
105696 |
نام:
غریب
شهر:
تنهایی
تاریخ:
2/24/2013 2:22:09 PM
کاربر مهمان
|
دوست دارم از خواب که بیدار شدم همه چیز تغییر کرده باشه واون اتفاقایی شخصی که تواین مدت برام افتاد همش یک کابوس بوده باشه وحقیقت نداشته باشه یا امام حسین این چی بود که که توی ماه محرم به سرنوشتم اضافش کردی میخواستی اذیت کنی چرا حرف بزن اخه چرا میدونی کمه پیش خداوخانوادت و....شرمنده شدم حالا میفهمم چه گوهری بود برام باتمام سختی هاش یا امام حسین کمک کن دست رد به سینم نزن از این زندگی خسته شدم دیگه تا کی باید خرد شدنمو بشینی تماشا کنی مگه من ارزو ندارم مگه من دل ندارم کاش اون تفاقا هیچ وقت نیفتاده بود که لااقل میتونستم باهاش حرف بزنم با خداوخانوادت که به خاطر که خبر دارین وشرمندتون شدم روم نمیشه حرف بزنم با...........هم که به خاطرکاری که کردم وای که چقدر دلم برات تنگ شده ولی باوجود بی خبری روم نمیشه حتی حالتو بپرسم حتی خجالت میکشم اسمتو صدابزنم چه برسه که بگم خیلی مهربونی خدایا کاری کن هیچ کسی نفهمه خواهش میکنم ازت همهجاکمکم کردی توی این مشکل ومشکل کاریمو ومشکل مالیمم کمکم کن .یاامام حسین نجاتمواز خودت میخوام همونطور که توماه محرم اینطور شد حالا هم کمک کن درست بشه کمک کن ابروم نره چرا همه مشکلات باید سرمن اوار بشه ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا صدامو حرفامو شنیدی یاهنوز دادبزنم یاامام حسیننننن نننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن به دادم برس دوستان اگه برم بیرون ونتونم بیام دلم برای همگیتون تنگ میشه التماس دعا یاحق
|
|
105695 |
نام:
شيدا
شهر:
مشهد
تاریخ:
2/24/2013 1:54:43 PM
کاربر مهمان
|
حاج آقاسيف الدوله باسلام حاج آقاميشه خوابمو تعبيرشوبگين ؟ شوهرم خواب ديده من دانشگاه قبول شدم ميگفت مكان دانشگام تو خواب مشخص نبوده فقط ميگه يه جا بود مسيرش تونل بود خلاصه اونجا كه ميرسيم آلو بهم داده آلوهايي زردكه خودش خورده شيرين بوده آلو زردهايي كه به من داده كرم داشته من گفتم نميخام خودش آلو كرم زده هاروخورده ميشه تعبيرشوبگين ؟ مرسي حاج آقا ايشالله هميشه سالم باشيد
|
|
105694 |
نام:
غریب
شهر:
تنهایی
تاریخ:
2/24/2013 1:37:42 PM
کاربر مهمان
|
سلام دوستان حرف دل امیدوارم حالتون خوب باشه نمیدونم از کی نیومدم یادم نیست میدونید چرا چون این روزا همه غمو غصه ها رو سرم و دلم آوار شده نمیدونم چکار کنم نمیدونم کسی نوشته منو خوند یا نه که نوشته بودم امام رضا دلم برات تنگ شده درسته 2ماه نشده اومدم ولی دلم باز هواتو کرده جای همه دوستان پنج شنبه رفتم پیشش ومنو طلبید خیلی حال کردم که درددلمو خونده ومنو طلبیده ================= شیدا از مشهدسلام وقتی دیدم نوشتی با شوهرت به هم دیگه علاقمند شدید خیلی خیلی خوشحال شدم امیدوارم همیشه همینطور باشید ===================== دوستان دوروزه زندگیم شده جهنم تو محل کار ونزدیک چند روزی هست که از نظر شخصی داغونم
دو روزه که صاحب کارم جلو هر کسی میرسه منو سکه یک پول کرده چرا؟چون تمام کارارو خودم تنها انجام میدم با چندرغاز حقوق کار سه شایدم چهار نفرو من انجام میدوم ولی بازم صاحبکارم شاکیه دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم ومنم گفتم این چندرغاز حقوق ارزش منت نداره ولی میگه من پول زیادی ندارم خودش از یک جاماهی500تا600میگیره از یک جا نزدیک 700شایدم 800یک جا که بهش 100میدن به من بین 40تا50میده خودتون قضاوت کنید من چکار کنم چرا توی این مملکت به هیچ اورگان دولتی نمیتونی شکایت کنی چرا زحمت کسی رونادیده میگیرند با این حقوق به نظرتون چیکار میشه کرد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟شاید اخراجم کنه شاید دیگه نتونم بیام اینجا ولی از همه دوستان التماس دعا دارم که دعا کنند مشکلاتم حل بشه ==================== مجیداز تهران سلام متوجه منظورتون نشدم ببخشید.راستی ازتون التماس دعا دارم .چه الطافی منظورتونه؟ ======================= مریم از تهران سلام درددلاتو خوندم منم با نظر دوستان موافقم طلاق چیزی رودرست نمیکنه چه بسا کهخیلی چیزارو خرابم میکنه منم با نظر راستین موافقم تشویقش کن که بره سر کار وخودتم کمک کن دنبال کار بگرده ومشکلاتتونو باهم حل کنید نزار اونم اگه غصه بخوره بهش امیدواری بده بگو برو سر کار مطمئنم مشکلاتت حل میشه همون طور که مشکلات به هم رسیدنمون حل شد از این طریق وارد شو حتی اگه برات امکان داره برای خودت هم دنبال کار باش که نامزدت انگیزش به کار بیشتر بشه به امید خبرهای خوش ببخشید زیادحرف زدم
التماس دعااز همه گی اگه نیومدم سر کار منو حلال کنید چون به اینترنت دسترسی ندارم اگه شد باگوشی میام اگر هم نشد .........نمیدونم به یاد همگیتون هستم دوستدار شماغریب از تنهایی یاحق
|
|
105693 |
نام:
مجنون مهدي(عج)
شهر:
اين روزها كربلاي....
تاریخ:
2/24/2013 1:31:21 PM
کاربر مهمان
|
شب، سكوت، سياهي، تنهايي...سحرگاه باد با موهايم بازي مي كند، پيراهنم پر از گلهاي سپيد است. دستهايم گرما مي خواهد و باد با تمام خنكي اش خود را در آغوشم جاي داده است. جاده خلوت تر از هميشه است.باران نيز ارام ارام مي لغزد وخيال خيس كردن جاده وخاطرم را دارد...خيالم درزيرباران به عمق فكر فرو رفته ودرشرف غرق شدن است وهيچ كس از آن عبورنمي كند.
چشمهايم گريه مي خواهند...
تمام گلهاي سپيدي كه برايت از دامن كوه چيده بودم، اكنون در حال پژمرده شدن اند. بوي باران همه جا را بر داشته است. دلم هم نوا با آسمان مي بارد. چرا كه تو باز هم مثل هميشه -حتي درسحرگاه وپس از سلام آفتاب- نيامدي...نه حتم دارم که آمدی ومن چشمانم حجاب داردوازپیش رویمان گذرکردی... همه ي گلهاي سپيد در دامنم پژمرده شدند. مثل هر بار، اما باز، از تو خبري، به قدر يك اشاره هم، نرسيد. ...
التماس دعاي فرج
|
|