هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
105342
نام: مجید
شهر: تهران
تاریخ: 2/19/2013 1:46:20 PM
کاربر مهمان
  سلام خانم م.ر از اصفهان شما از خدا نا امید شدید ولی مستمر دعا کنید و متوسل بشید بنده اطمینان دارم که فرج و گشایش و شفاعت باطنی و ظاهری برای بچه شماحاصل خواهد شد شما حاجتتون رو محضر امام حسن مجتبی(ع) عرض کنید و به ایشون متوسل بشید تا شفاعت بچتون رو از خدا بگیره بنده ی حقیر هم در حداندک بضاعتی که دارم دعا میکنم .فراموش نکنید که کلید هر گشایشی صبر است امیدوار باشد. یاعلی.
105341
نام: م.ج.گمنام
شهر:
تاریخ: 2/19/2013 1:40:44 PM
کاربر مهمان
  کوه پرسید ز رود،
زیر این سقف کبود
راز ماندن در چیست؟ گفت:در رفتن من
کوه پرسید: و من؟ گفت:ماندن تو
بلبلی گفت: و من؟
خنده ای کرد و گفت: در غزلخوانی تو
آه از آن آبادی
که در آن کوه رود،
رود مرداب شود،
و در آن بلبل سر گشته سرش را به گریبان ببرد،
و نخواند دیگر،
من و تو، بلبل و کوه و رودیم
راز ماندن جز
در خواندن من،ماندن تو رفتن یاران سفر کرده یمان نیست
بدان!
مرحوم ابوالفضل سپهر
(شادی روح شهدا صلوات)
105340
نام: یاسر
شهر: کرمان
تاریخ: 2/19/2013 1:38:31 PM
کاربر مهمان
  بچه های عزیز من یک آدم پستم که به یک آدم ضعیف ظلم کردم وخیلی پشیمانم اگر زنده بود تا آخر عمر نوکریش را می کردم شاید مرا ببخشد شما بگویید چکار کنم عذاب وجدان بد جوری داره اذیتم می کند
105339
نام: مارال
شهر: فراموش شده ها
تاریخ: 2/19/2013 1:29:21 PM
کاربر مهمان
  اللهم صل علی محمدوآل محمد

- مراقب افکارت باش که گفتارت می باشد.

- مراقب گفتارت باش که رفتارت می باشد.

- مراقب رفتارت باش که عادتت می شود.

- مراقب شخصیت باش که سرنوشت می شود.

ازفرمایشات امام علی (ع)
_______________
میلادامام حسن عسکری(ع) روبه همه دوستان وخدمت آقام امام زمان تبریک میگم.
______________
امیدبه خدا ازشهرخدا:دوست عزیز به جمع بچه های حرف دل خوش آمدی. موفق باشی
_____________
خدای خوبم به حق امام زمان همه مریضها روشفا بده بخصوص مریضهای دوستانمون در حرف دل
105338
نام: مسیح مصطفوی
شهر: تهران
تاریخ: 2/19/2013 1:21:48 PM
کاربر مهمان
  سلام علیکم

چه خوب بود تقوای دوستان اجازه بده این مطلب رو در صفحه اصلی سایت منتشر کنند تا نه دشمنان، بلکه دوستان سید شهیدان اهل قلم به ایشون دروغ‌های ناخواسته رو تحمیل نکنند.

دوستان!
جمله‌های زیبایی که می‌بینید را درج کنید اما نه به اسم شهید اوینی حتی اگر در اینترنت به اسم ایشان مشهور باشد. مگر اینکه در مقالات ایشان یا کتاب های ایشان باشد.

به اسم امام حسین علیه السلام قسم میخورم فعل حرام انجام میدید با اینکار.
نمونه‌اش:
جملاتی که برای سید شهیدان اهل قلم شهید سید مرتضی اوینی نیست:

1- خون دادن برای امام خمینی زیباست اما خون دل خوردن برای امام خامنه ای زیباتر.

2- فکه برای من، مکه برای شما. بالی نمیخواهم با همین پوتین‌های کهنه نیز میتوانم به اسمان بروم. (این جمله از یه شهید بزرگوار دیگه است)

3- در جامعه اسلامی همه ازادند الا بچه حزب اللهی‌ها
(این جمله هم نه تنها برای ایشون نیست بلکه ایشان به شدت با این جمله مخالف بودند، کسانی هم که ناعالمانه این جمله رو به ایشون منتسب میکنن گناه میکنن. ایشون در مقاله‌ای کسانی که به این حرف معتقدند رو زیرسوال برده و نقد میکنند.)

درخصوص شهید اوینی اگر مطالب بالا گفته شد بخاطر اینکه اینجانب و اطرافیان اینجانب تمام کتب ایشان را خوانده اند و همچنین از کسانی هستیم که مسئولیت نشر کتب ایشان را داریم.
از نوشته بالا هم 100 نه بلکه هزار درصد اطمینان دارم.

اگر تقوای دوستان اجازه میدهد که در خصوص شهید بزرگوار هرچه حقیقت هست منتشر شود، لطفا این مطلب را در جایی مناسب که معرض دید عموم باشد قرار دهید.
در غیر اینصورت اینده و مواجه به سید شهیدان اهل قلم با شما و خدای ایشان.
105337
نام: جا مانده از راه خدا
شهر: تهران
تاریخ: 2/19/2013 1:01:56 PM
کاربر مهمان
  به نام خداوند بخشنده و مهربان

تو آمدی و کوچه های مدینه را باران شکوفه پوشاند . آمدی و آینه ها ، به پابوسی ات ، آب های جهان را به انعکاس برخاستند . تو آمدی ، تا یازدهمین چراغ پرفروغ ولایت باشی .

او آمده است . تا خورشید ، مبدأ همه آیینه ها باشد . شکفتن بهار در بهاری دل انگیزتر .
دمیدن گلِ حُسن در حُسنی فزون تر، روییدن گلی دلرُباتر در گلستان طاها .

میلاد امام حسن عسگری ( ع ) را به تمامی مسلمین جهان و فرزند دلبر ایشان ، مهدی صاحب زمان(عج) تبریک می گویم .



موضوع انشاء : رابطه حیوانات با انسان ها

ما حیوانات را خیلی دوست داریم بابایمان هم همین طور .
ما هر روز در مورد حیوانات حرف می زنیم بابایمان هم همین طور .
بابایمان همیشه وقتی با ما حرف میزند ، از حیوانات هم یاد می کند.
مثلا امروز بابایمان دوبار به داداش کوچیک مان گفت : توله سگ مگه تو درس نداری ، که همش نشستی پای کامپیوتر ؟؟
و هر وقت داداش ما پول می خواهد می گوید ، کره خر مگه من نشستم سر گنج ؟؟
چند روز پیش وقتی ما با مامانمان و بابایمان می رفتیم بیرون یک تاکسی داشت میزد به پیکان بابایمان .
بابایمان هم که آن روی سگش آمده بود بالا ، به آقاهه گفت : مگه کوری گوساله ؟؟
آقاهه هم گفت : کور باباته یابو ، پیاده می شم همچین میزنمت ، که به خر بگی زن دایی .
بابایمان هم گفت : برو بینیم بابا ، جوجه .
و عین قرقی پرید پایین ولی آقاهه از بابایمان خیلی گنده تر بود و بابایمان را مثل سگ کتک زد .
بعدش مامانمان به بابایمان گفت : مگه کرم داری آخه ؟؟
خرس گنده مجبوری عین خروس جنگی بپری به مردم ؟؟
ما تلویزیون را هم که خیلی حیوان نشان می دهد دوست می داریم .
البته شوهر خاله مان می گوید که تلویزیون فقط شده راز بقا ، قدیما که همش گربه و روباه نشون می داد .
ولی الان همش یا مارمولک نشون میده یا گوریل و عین اسب دارن خالی می بندن .
ما فکر می کنیم که منظور شوهر خاله مان ، کارتون پینوکیو باشه ، چون هم توش گربه داشت هم روباه هم پینوکیو که دروغ می گفت.
فامیل های ما هم خیلی حیوانات را دوست دارند .
پارسال در عروسی پسر خاله مان که رفت قاطی مرغ ها .
شوهر خاله مان دو تا گوسفند آورد ، که ما با آنها خیلی بازی کردیم .
ولی بعدش شوهر خاله مان همان وسط سرشان را برید !!
ما اولش خیلی ترسیدیم ولی بابایمان گفت : چند تا عروسی برویم عادت می کنیم .
البته گوسفندها هم چیزی نگفتند و گذاشتند شوهر خاله مان سرشان را ببرد ، حتما دردشان نیامد .
ما نفهمیدیم چطور دردشان نیامده ، چون یک بار درگوشی دوستمان یک فیلم دیدیم .
که دوتا آقا که هی نمی گفتند : الله اکبر ، و سر یک آقا رو که می گفت : الله اکبر را بریدند و اون آقاهه خیلی دردش اومد .
و ما تصمیم گرفتیم که هیچ وقت نگیم : الله اکبر ، که یک وقت کسی سر ما را نبرند .
ما نتیجه می گیریم که خیلی خوب شد که ما در ایران به دنیا آمدیم .
تا بتونیم هر روز از اسم حیوانات که نعمت خداوند هستند استفاده کنیم .
و آنها را در تلویزیون ببینیم در موردشان حرف بزنیم . و به آنها مهرورزی کنیم .
و نمی دانیم اگر در ایران به دنیا نیامد بودیم چه غلطی باید می کردیم .



در پناه خدا باشید .


یا حق



105336
نام: سپیده
شهر: تهران
تاریخ: 2/19/2013 12:11:30 PM
کاربر مهمان
  دوست دارم می خوام با تو باشم
105335
نام: مجید
شهر: تهران
تاریخ: 2/19/2013 12:08:27 PM
کاربر مهمان
  سلام فاطمه خانم از شهر قاین نیت شما انشاالله خیر و به مصلحت شماست براتون دعا می کنم ولی به شرطی که رضایت پدر و مادرتون رو هرچه بیشتر و بهتر جلب کنید . یاعلی.
105334
نام: خروش!
شهر: همین دور و برا
تاریخ: 2/19/2013 12:04:20 PM
کاربر مهمان
 

یاعلی...یاعلی...
105333
نام: منا
شهر: گرگان
تاریخ: 2/19/2013 11:42:24 AM
کاربر مهمان
  سلام.خسته نباشید.من دختری ۲۰ساله هستم دوساله که ازدواچ کردم هنوزنامزدم.همسرم۳۰سالشه.خوبه ولی خیلی دهن بینه.خیلی هم قورقورو هستش.
دیگه خستم کردقبل ازدواچ باهم دوست بودیم.اماالان احساس میکنم بزرگ ترین اشتباه من توی زندگی ازدواج بااون بود.وقتی یه بحثی بینمون پیش میاد مثل بچه ها قهر میکنه میره اخلاقش مثل یه بچه دوسالست خسته شدم دیگه.چکارکنم راهنماییم کنییدلطفا
<<ابتدا <قبلی 10540 10539 10538 10537 10536 10535 10534 10533 10532 10531 10530 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=10535&mode=print