اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
105222 |
نام:
خروش!
شهر:
همین دور و برا
تاریخ:
2/17/2013 6:16:09 PM
کاربر مهمان
|
شهوت پرستی انسان را به سوی انواع گناهان می کشاند و در واقع یکی ازسرچشمه های اصلی گناه و معصیت و نافرمانی خدا محسوب می گردد،زیرا چشم وگوش انسان را بسته و آدمی راکور و کر کرده و قدرت درک واقعیت ها را از او می گیرد و در چنین حال،زشتی ها درنظر او زیبا و زیبایی ها در نظر او زشت و بی رنگ می شود.
امیر مؤمنان علیه السلام درباره پیروی از شهوات هشدار داده و می فرمایند:از شهوات سرکش بپرهیزید که شما را به ارتکاب انواع گناهان می کشاند.
همه رنج جهان از شهوت آید که آدم زان برون از جنت آید
|
|
105221 |
نام:
هانا
شهر:
اشنویه
تاریخ:
2/17/2013 6:13:44 PM
کاربر مهمان
|
دل برای یکی از بهترین دوستم پریا تنگ شده است
|
|
105220 |
نام:
.
شهر:
.
تاریخ:
2/17/2013 6:10:02 PM
کاربر مهمان
|
به رسم ادب سلام آخ شنیدی خداجون پرسید چی شد گفتم هیچی ولی دلم بود که شکست
|
|
105219 |
نام:
خروش!
شهر:
همین دور و برا
تاریخ:
2/17/2013 5:55:39 PM
کاربر مهمان
|
یا لطیف...
قلم را كه به دست می گیری، قبل از جسمت باید روحت وضو گرفته باشد .!
سلام آقا سید مرتضی ! قربونت برم عزیز دلم که امروز چه روز سخت و سنگینی بود اینجا........ خودت کمک کن که اینجا.....................!!!! چی بگم؟؟؟؟
ای تـــمـــام اهــــل دل یــــاری کــــنید خــــیــــمــه را با دل نگـــــهداری کـنید
|
|
105218 |
نام:
تنها
شهر:
اهواز
تاریخ:
2/17/2013 5:52:47 PM
کاربر مهمان
|
خدایاااااااااااااا تنهام چرا به دادم نمیرسی
|
|
105217 |
نام:
سید
شهر:
عالم مجردات
تاریخ:
2/17/2013 5:50:15 PM
کاربر مهمان
|
سلام.(دادوفریاد/فوروارد حریفو وِلِش دفاع آخر خودمونو بچسب--چی.چی.---دفاع آخرخودمون.دفاع آخرخودی روبگیرید--/ این آخرین حرفهای مربی تیم ما بود که بلند بلند از بیرون زمین برای من که دفاع جلوزن و دوتا دوستام که دفاع چپ وراست بودند،فریاد میکرد.1هیچ جلوبودیم2تازده بود دروازه خودی با هزار زورو زحمت بچه ها3دوکرده بودیم که این دفاع آخره ول کن نبود.تعویضامونم تموم شده بود)سخنان..؟..توجه کنیم/جای خالی رابلدید/
|
|
105216 |
نام:
صاعقه
شهر:
دل
تاریخ:
2/17/2013 5:13:02 PM
کاربر مهمان
|
...بسم رب المهدی...
می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...
به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: ... فقط ریاضی! گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟...گفتند: مردم چه می گویند؟!...
می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!...گفتم: چرا؟... گفت:مردم چه می گویند؟!...
می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. زنم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... گفت: مردم چه می گویند؟!...
بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند... می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...
مُردم. برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!...
از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...
خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند. حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه کرده ام و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نیست: مردم چه می گویند؟!... مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم، لحظه ای نگران من نیستند.
التماس دعا...یا مهدی*
|
|
105215 |
نام:
زينب ###
شهر:
اصفهان
تاریخ:
2/17/2013 5:12:11 PM
کاربر مهمان
|
سلام مجدد خدمت خروش از همين دور و برا حق با شماس از راهنمايي شما ممنونم رفتم خوندمش ولي نميدونم جواب شما رو دادم يا نه و هر چي گشتم متنم نديدم و حافظم ياريم نميكنه جوابت دادم يا نه اگه جوابت نداده بودم به بزرگواري خودت ببخش بخاطر اينكه من قبلا خدمت همه عرض كردم بعضي موقها همه مطالب گوشيم نشون نميده و از دعاي خوبي كه در حقم كردي يدنيا ممنونم من انطور كه بايد ادم پر توقع نيستم و چيزي غير ممكن از زندگيم نميخوام جز صبر اگه صبر باشه تا حدي همچي درست ميشه نميخوام از خودم تعريف كنم و ميدونم همينكه من دارم برا شما متن ميذارم بر من حقير ناظر هس و ميدونه دارم دروغ ميگم يا نه ولي من راضيم به رضاش از ته دل ميگم و ازش شاكي نيستم با اينكه زندگيم خيلي سخته هر چقدر بگم سخته كم گفتم
خدايا شكرت بخاطر داده و نداده ات چون ميدونم تنها توي صلاحم ميدوني نه من من بنده ات عقلم به چشم هس
|
|
105214 |
نام:
کیوان رونما
شهر:
منوجان
تاریخ:
2/17/2013 4:59:56 PM
کاربر مهمان
|
سیده رقیه نبوی سلام سلام ما را به پد ر گرامی برسانید /واقعا سخت است حتما لیاقت این سختی را داشتید .... دلشکسته گرامی نظرم درباره رهبر زمان:اگه اقا ابوالفضل آنجا ایستاده باشد و رهبر زمان به تو اسلحه بدهد و بگوید بزن باید بزنی اطاعت بی چون چرا از رهبر به قول حافظ که اطاعت بی چون چرا را بیان میکند: به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید/که سالک بی خبر نبود ز راه ورسم منزل ها/ .... سمیرا از شیراز سلام از خواهر گرامی تنین چه خبر
|
|
105213 |
نام:
ناشناس
شهر:
نامعلوم
تاریخ:
2/17/2013 4:56:06 PM
کاربر مهمان
|
سلام.دلم خیلی خیلی تنگه دارم از شدت دلتنگی منفجر میشم چیکار کنم؟کاش بعضیا معنی دلتنگی رو بفهمن؟؟؟اما بعید میدونم.خدایاااااااااااااااا کمکم کن
|
|