اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
10482 |
نام:
مرید
شهر:
تهران
تاریخ:
8/10/2005 5:00:04 AM
کاربر مهمان
|
سلام
لیلای غریب و ناشناس و حلاج_گرامیان
شما هر کدام به نوعی عارف وعاشق هستید حتم دارم خیلی از ادمها حسرت عاشق شدن را دارند و از اینکه شماها عاسق هشتید وروی درجه اخلاص عشق در گیرهستید تعجب میکنند ویه وا حسرتا نصیب دل غربت زده شان (مثل من)اما حرفی هست که من از دید ادمی که حسرت عشق واقعی به خدای محبوب دلش را با وجودش بیگانه کرده برایتان مینویسم همه شما در ان واحد درست میگویید و اشتباه میکنید
عشق بازی با خدا قصه لیلی ومجنون نیست که بخواهی با کلمات زمینی معنایش کنی به مناجاتهای امام حسین(ع) وامام سجاد(ع)رجوع کنید ایشان بر خلاف بعضی دنبال ان نیستند که در نگاه به جهان با جزءیاتش خدا را بیابند و بشناسند بلکه نظری مخالف دارند که باید ما هم چنین باشیم من با همه حرفهای حلاج موافقم اما حلاج ادمهایی از جنس شما نمیتوانند به من ها کمک کنند چراکه همیشه به یک زبان حرف میزنند وسعی نمیکنند لهجه ادمها را یاد بگیرند و از انبوه دانسته هایشان کمترینش را در لفافه به برخی با هراس می گویند واین است که عظمت انهارا زیر سوال میبرد وحیف ....اما لیلا شما هم یاد بگیر احساست کمتر از انچه در قلبت هست بر لبت ظاهر شود چه که این بیراهه ای میشود برای دور شدن از خدا البته این که می گو یم تجربه شخصی است شاید در مورد شما صدق نکند ولی به عرفا وصلحا که نگاه می کنی کم سخن می گویند وانچه می کویند کمتر از خودشان است نمی خواهم رابطه قشنگت با خدا را نفی یا نکوهش کنم نه خوش به حال شما که خدا رااینگونه می بینید اما زیباتر این است که مانند ان غلامی باشیم که وقتی فهمید یک نفر از راز عشق عارفانه او مطلع شده جان سبرد
کاش به جای بحث با هم سر کلمات بهم یاد بدهیم بهتر ودرست تر حرکت کنیم شما ها که توانش را دارید اگر به دیگران کمک نکنید ظلم است واگر بکنید لطف
ببخشید زیاد حرف زدم وبایم را از گلیمم دراز تر کردم به امید انتهای انتظار
یا حق
|
|
10481 |
نام:
م
شهر:
ت
تاریخ:
8/10/2005 4:43:03 AM
کاربر مهمان
|
ازصدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوار بماند
|
|
10480 |
نام:
لیلا ی غریب۱
شهر:
اصفهان
تاریخ:
8/10/2005 4:43:02 AM
کاربر مهمان
|
************************************
یا حسین
************************************
|
|
10479 |
نام:
لیلا ی غریب
شهر:
اصفهان
تاریخ:
8/10/2005 4:01:51 AM
کاربر مهمان
|
*************************************
یا الله
*************************************
|
|
10478 |
نام:
اکرم
شهر:
خوی
تاریخ:
8/10/2005 3:47:42 AM
کاربر مهمان
|
تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق
عاشقم بر شوق تو من نشکنم پیمان عشق
|
|
10477 |
نام:
لیلا ی غریب
شهر:
اصفهان
تاریخ:
8/10/2005 3:24:37 AM
کاربر مهمان
|
با عرض سلام خدمت دوستای خوب و مهربونم
**********************************
من فکر میکنم محبت یه هدیه اللهی است
و هدف خلقت بشر هم چیزی جز این نیست
اما متاسفانه
توی زمانه ای که ما هستیم یه کلید گمشده است
گفتم کلید، چون با کلید میشه درها رو باز کرد
اما گمشده
پس بهتره که اونو پیدا کنیم
و فکر میکنم جایگاه محبت همون دله
با تشکر
|
|
10476 |
نام:
سید
شهر:
سوئد
تاریخ:
8/10/2005 3:23:34 AM
کاربر مهمان
|
دل من در پی يک واژه بی خاتمه بود
اولين واژه که آمد به نظر فاطمه بود
|
|
10475 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
8/10/2005 3:04:30 AM
کاربر مهمان
|
یه صلوات بفرست
آروم باش
***********************************************
راستی دوستای خوبم چرا بحث رو دیگه ادامه نمیدیم. متاسفانه من هنوز هیچ نتیجه ای نگرفتم کمی دوست خوبمون حلاج نوشته بودن و کمی هم حقیر و لیلاخانم از اصفهان
من فکر میکنم اگه درمورد بحث عشق محبت و احساس صحبت کنیم بتونیم نتیجه بگیریم که چطور میتونیم در روابطمون حرکت صحیح داشته و مناسب گام برداریم. گفتن نظراتمون به همدیگه و با دید باز و عقلانی به مبحث علاقمند شدن چه آسمونی و چه زمینی نگاه کردن میتونه کلی از مشکلات فکری ما رو حل کنه
به نظر من عشق و محبت (عرض کردم چه الهی و یا چه زمینی که اونهم ودیعه الهی هست) میتونه تمام گرفتاریهای ذهنی ما رو مثل تار عنکبوتی که با یه اشاره پاره میشه رو نابود کنه چون هیچ چیز توی دنیا جای آرامش روح رو نمیگیره
پس با عشق میشه روح رو آروم کرد حالا چه نوع عشقی چیزیه که باید راجع به اون بحث کنیم
یا علی
|
|
10474 |
نام:
آ.ز
شهر:
تبریز
تاریخ:
8/10/2005 2:55:20 AM
کاربر مهمان
|
باسلام سری به وبلاگ من بزنید:eiywood.blogfa.com
|
|
10473 |
نام:
ناشناس
شهر:
غریبستان
تاریخ:
8/10/2005 2:52:45 AM
کاربر مهمان
|
لیلا جان - سلام
مهربون بازم که از اون حرفا زدی
مطمئن باش خدا به این راحتی کسی و خلاص نکرده
دیگه نبینم یه همچین حرفایی توی سایت بگی
عزیزم خیلیها با امید امیدوار شدن به سایت میان
اونوقت شما ........
عزیز صبور باش
میلت رو چک کن
یاعلی
|
|