هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
104462
نام: zahra
شهر: tehran
تاریخ: 2/7/2013 8:23:04 PM
کاربر مهمان
  خواستم چشمهایش را از پشت بگیرم اماطاقت اسم هایی را که میگوید ندارم> وقتی دلمو شکستی تو فکر دلم نبودم تو فکر این بودم که لبه تیزش دستاتو نبره>
104461
نام: راستین
شهر: غریبم
تاریخ: 2/7/2013 8:18:26 PM
کاربر مهمان
  بت پرست؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!با اینهمه پیشرفت علم بت پرستی؟؟؟یعنی مجسمه گذاشته جلوش عبادتش میکنه؟؟؟
عجب صبری خدا دارد...
104460
نام: زينب سلامات
شهر: اصفهان
تاریخ: 2/7/2013 8:03:42 PM
کاربر مهمان
  (قسمت 4 درباره ايت الله سيد علي خامنه اي)

((را در محضر پدرش و مقداري را نزد مرحوم <<اقا ميرزا مدرس يزدي>> رسائل و مكاتب را در حضور مرحوم حاج شيخ هاشم قزویني و بقيه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواندند و دوره مقدمات و سطح را به طور كم سابقه و شگفت انگيزي در پنج سال و نيم به اتمام رساندند پدرشان مرحوم سيد جواد در تمام اين مراحل نقش مهمي در پيشرفت اين فرزند برومند داشتند رهبر بزرگوار انقلاب در زمينه منطق و فلسفه كتاب منظومه سبزوار را ابتدا از <<مرحوم ايت الله ميرزا جواد اقا تهراني>> و بعدها نزد مرحوم <<شيخ رضا ايسي>> خواندند
104459
نام: یه عاشق
شهر: اصفهان
تاریخ: 2/7/2013 7:59:09 PM
کاربر مهمان
  سلام به همه
راستش میخواستم از همتون درخواست کمک کنم تا برام دعا کنید
من خیلی خیلی خدارا دوستش دارم اما گاه گاهی دچار انحرافات شدم و یه گناهانی انجام دادم . بعدشم خیلی پشیمون شدم و ازش معذرت خواهی کردم
میدونم بخشیده منا اما چه کنم که دوباره با اینکه دوستش دارم و قبولش دارم و میدونم همه جا و همه وقت دارد منا می بیند اما بازم گناه میکنم
راستش از امروز تصمیم گرفتم خودما درست کنم می خوام یه ادم دیگه ای بشم که تا تقریبا ۶ سال پیش بودم وگناه تا اونجاکه میدونم نمیکردم و همه روم یه جور دیگه حساب باز کرده بودن البته الان هم کسی غیر از خدا نمیدوندا همه هنوز مثل قدیم بهم نگاه میکنند اما می خوام نه به خدا و نه به مردم و نه از همه مهمتر به خودم خیانت بکنم
حتی امروز ایمیلی که داشتم و ... را پاک کردم که دیگه واردش نشم
حالا میخوام که همتون برام دعا کنید تا اونجوری که دوست دارم باشم ، بشم و خدا هم ازم راضی باشد
خیلی خیلی دعام کنید
التماس دعاااااااااااااااااااا
104458
نام: فرزند روح الله
شهر: خمین
تاریخ: 2/7/2013 7:36:54 PM
کاربر مهمان
  بسم رب الشهدا والصدیقین .خواهرفاطمه امیدواری فکر نمی کردم هنوزعصرجاهلیت وجود داشته باشه اماهست من برای خودتون به عنوان مسلمان متاسفم اون به خدای توباپرستیدن سنگوچوب توهین میکنه بعدشمابفکر لباسی متاسفم ..واقعا خدامحافظ دین وایمانتان
104457
نام: زهرا
شهر: ايلام
تاریخ: 2/7/2013 7:27:45 PM
کاربر مهمان
  اللهم عجل لوليک الفرج
104456
نام: رهگذر
شهر:
تاریخ: 2/7/2013 5:30:51 PM
کاربر مهمان
  سلام.آقاي سيف الدوله هدفتان از اينکه هر دفعه نيتتان از فرستادن صلوات ها را بيان ميکنيد چيست؟آيا نميشود بدون ذکر نيت صلوات فرستاد؟!!!
104455
نام: زينب سلامات
شهر: اصفهان
تاریخ: 2/7/2013 5:04:53 PM
کاربر مهمان
  (قسمت 3 درباره ايت الله سيد علي خامنه اي)

(( <<در حوزه علمه>> ايشان پس از اشنايي با جامع المقدمات و صرف و نحو در دبيرستان وارد حوزه علميه شدند و نزد پدر و ديگر اساتيد وقت ادبيات و مقدمات را خواندند درباره انگيزه ورود به حوزه علميه و انتخاب راه روحانيت ميگويند: << عامل و موجب اصلي در انتخاب اين راه نورانی روحانيت پدرم بودند و مادرم نيز علاقه مند و مشوق بودند>> ايشان كتب ادبي از قبيل << جامع المقدمات>> و <<سيوطي>> و <<مغني>> را نزد مدرسان <<سليمان خان>> و <<نواب >> خواندند و پدرش نيز بر درس فرزندانش نظاره مي كردند كتاب <<معالم>> را نيز در همان دوره خواندند سپس <<شرايع الاسلام>> و <<شرح لمعه>> را در محضر))
104454
نام: زينب سلامات
شهر: اصفهان
تاریخ: 2/7/2013 4:09:59 PM
کاربر مهمان
  (قشمت 2 درباره ايت الله سيد علي خامنه اي)

(( <<منزل پدري من كه در ان متولد شده ام تا چهار_پنج سالگي يك خانه 60 _70 متري در محله فقير نشين مشهد بود كه فقط يك اتاق داشت و يك زير زمين تاريك و خفه اي ! هنگامي كه براي پدرم ميهمان مي امد و معمولا پدر بنا براين كه روحاني و محل مراجعه مردم بوده ميهمان داشت همه ما بايد به زير زمين مي رفتيم تا مهمان برود بعد عده اي كه به پدر ارادتي داشتند زمين كوچكي را كنار اين منزل خريده به ان اضافه كردند و ما داراي سه اتاق شديم >> رهبر انقلاب از دوران كودكي در خانواده اي فقير اما روحاني پرور و پاك و صميمي اينكونه پرورش يافت و از چهار سالگي به همراه برادر بزرگش سيد محمد به مكتب سپرده شد تا الفبا و قران را ياد بگيرند سپس دو برادر دوران تحصيل ابتدايي را در مدرسه تازه تأسيس اسلامي ((دارالتعليم ديانتي )) گذراند))
104453
نام: دلشکسته
شهر: غریب
تاریخ: 2/7/2013 4:01:28 PM
کاربر مهمان
  خبر را که شنیدیم٬ خودمان را رساندیم٬ اما آن ها استخوان های یک حیوان بود. گفتند اینجا خطرناک است و بیشتر منافقان در کمین هستند٬ باید زود برگردیم.
آمبولانسی داشتیم که هر روز سرویس و مجهز می شد. سابقه نداشت خراب شود. در راه برگشت ٬ در یک سرپایینی٬
ماشین خاموش شد!!!
بچه ها فکر کردند شوخی می کنم٬ اما هرچه استارت زدم٬ ماشین روشن نشد. چند متخصص از تعمیرگاه ارتش آمدند. اما فایده ای نداشت.
بالاخره تصمیم بر آن شد که یک تانکر آب بیاید و ماشین رو بوکسل کند که تا شب نشده برگردیم. تانکر آمد.
اما وقتی به آمبولانس وصل شد٬گاز که می داد٬ خاموش می شد! گفتم: «ماشین روشن نمی شود٬ بعداً می آییم آن را می بریم. اگر اینجا خطرناک است٬ دیگر نمی مانیم».
ماشین را قفل کردیم و برگشتیم. فردا پس از خواندن نماز صبح به سراغ ماشین رفتم.تک و تنها توی حال خودم بودم که رسیدم به مکانی که صخره مانند بود. دقیقاً رو به روی جایی که ماشین خراب شده بود٬ تعدادی پلاک و یک مشت استخوان افتاده بود. هفت شهید بودند بچه ها را خبر کردم و جنازه ها را داخل ماشین گذاشتیم.
با بچه های ارتش خداحافظی کردم و به طرف ماشین رفتم. فکر کردند٬ من فراموش کرده ام ماشین خراب است. خندیدند. اما ماشین٬ با استارت اول روشن شد.
<<ابتدا <قبلی 10452 10451 10450 10449 10448 10447 10446 10445 10444 10443 10442 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=10447&mode=print