اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
104162 |
نام:
زينب سلامات
شهر:
اصفهان
تاریخ:
2/4/2013 12:46:56 PM
کاربر مهمان
|
سلام راستين از شهر غريبم درباره امام خميني خواستي من برات تا جايي كه ميتونم ميذارم
((امام خميني رحمه الله 20 جمادي الثاني 1320 هجري قمري مطابق با 30 شهريور 1281 هجري شمسي هم زمان با سالروز ولادت خضرت فاطمه زهرا عليها السلام در شهر خمين از توابع استان مركزي ايران در خونواده اي اهل علم و هجرت و جهاد و در خانداني از سلاله زهراي اطهر عليها السلام بدنيا اومد پدربزرگوارايشان مرحوم ايت الله سيد مصطفي موسوي از معاصران ايت الله العظمی ميرزاي شيرازي رحمه الله بود و در حالي كه بيش از 5 ماه از ولادت امام نمي گذشت به دست طاغوتيان و خونين تحت حمايت عمال حكومت وقت به دليل سر دادن نداي حق طلبي به شهادت رسيد)
ادامه دارد
|
|
104161 |
نام:
زهرا
شهر:
ايلام
تاریخ:
2/4/2013 12:33:08 PM
کاربر مهمان
|
امروز از ديروز ب مرگ نزديکتريم، ب خدا چطور؟
|
|
104160 |
نام:
دلشکسته
شهر:
غریب
تاریخ:
2/4/2013 12:17:07 PM
کاربر مهمان
|
اه خدا یا چی بگم؟؟؟
چی میتونم بگم ؟؟؟؟؟؟؟؟
خدا ازت نگذره که اینطوری دلمو درد آوردی ۰۰
آه دلم درد میکنه خدایا جزتوکسی نمیفهمه خدایا منو از گزند حرفهای مردم پناه بده ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ سلام روزگار تلخ از مرداد سرد
یعنی شما از امام حسن غریب ترین؟؟؟؟
ان سختی ها و مصیبت های حضرت زینب رو کشیدی؟؟؟ خواهر من آروم باش ۰۰از سرگذشتت خیلی ناراحت میشم ائمه ما الگو هستن برای ما ۰۰ با یاد اونها قلب ادم آرامش پیدا میکنه ۰۰
تو این دنیای لعنتی هر جور سختی داشته باشی باز میشه زندگی کرد آروم باشین بااین چیزا خودتونو بیشتر داغون میکنین ۰۰
خواهر من تو هرچی بگی کو آدم تا درک کنه۰۰ تو این دوره زمونه مردم ۰۰یا اصلا جوونا اعصاب خودشونو ندارن چه برسه بخوان امثال منو درک کنن
خود را به که بسپارم وقتی که دلم تنگ است ؟
پیدا نکنم همدل، دلها همه از سنگ است
گویا که دراین وادی از عشق نشانی نیست
گر هست یکی ، عاشق آلوده به صد رنگ است
امیدوارم در تمامی مراحل زندگیت موفق باشی عشقتو خرج دخترت کن اونطور تربیتش کن که خدا ازت راضی باشه
این دنیا باسختی هاشه که قشنگه ۰۰
یا حسین
|
|
104159 |
نام:
خسته دل
شهر:
زیر آسمان شهر
تاریخ:
2/4/2013 11:48:42 AM
کاربر مهمان
|
سلام من خیلی خوشحالم که میتونم حرف دلمو اینجا بگم چند وقتیه که حال و هوام عوض شده اصن نمیدونم دارم چیکار میکنم قبلا که دانشگاه میرفتم میگفتم یه هدفی داشتم برا خودم اونم درس خوندن بود سرکار هم میرفتم بهتره بگم خرج تحصیلمو خودم دادم چون خانوادم توان پرداخت شهریهمو نداشتند ولی الان که درسم تموم شده احساس میکنم الکی این همه زحمت کشیدم سراغ کارم که میگیری این قدر محیطای کاری بد شدندکه با اخلاقیات و روحیاتم جور در نمیاد نمیدونم چیکار کنم پیش خودم میگم ادامه تحصیل بدم ولی میبینم خیلیا با تحصیلات بالا هم دستشون به جایی بند نیست انگارهدفمو تو زندگی گم کردم ازتون التماس دعا دارم شمارو به خدا برام دعا کنید. اللهم عجل لولیک الفرج
|
|
104158 |
نام:
جان و جوانیم فدای رهبرم
شهر:
شهر خدا
تاریخ:
2/4/2013 11:38:32 AM
کاربر مهمان
|
لبیک یا خامنه ای
هر نعمتي شكري دارد،و شكر نعمت اسلام به فرموده امامان، وفادار ماندن به آن است و وفادار ماندن به رهبري معظم آن، مقام شامخ ولايت فقيه و اوليالامر، ميباشد.
فرازی از وصیتنامه شهید مهدي حميديان
اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه اي
|
|
104157 |
نام:
سیف الدوله
شهر:
شهر قدس
تاریخ:
2/4/2013 11:28:39 AM
کاربر مهمان
|
بسم الله الرحمن الرحیم
لبیک یا خامنه ای
رهبر معظم انقلاب،امروز: مسلمانان اگر سرشان به اختلاف مشغول شد مسئله فلسطین و ایستادگی در برابر غرب و آمریکا به حاشیه می رود. امروز غربی ها برای حضور مجدد در زندگی مردم آفریقا حرکت تازه ای را شروع کرده اند.
اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه اي
اللّهم صلّ علي محمّد و آل محمّد وعجّل فرجهم
اللّهم صلّ علي محمّد و آل محمّد وعجّل فرجهم
اللّهم صلّ علي محمّد و آل محمّد وعجّل فرجهم
|
|
104156 |
نام:
سمیرا
شهر:
شیراز
تاریخ:
2/4/2013 11:25:08 AM
کاربر مهمان
|
الاغ و امید كشاورزی الاغ پیری داشت كه یك روز اتفاقی به درون یك چاه بدون آب افتاد. كشاورز هر چه سعی كرد نتوانست الاغ را از درون چاه بیرون بیاورد.
پس برای اینكه حیوان بیچاره زیاد زجر نكشد، كشاورز و مردم روستا تصمیم گرفتند چاه را با خاك پر كنند تا الاغ زودتر بمیرد و مرگ تدریجی او باعث عذابش نشود.
مردم با سطل روی سر الاغ خاك می ریختند اما الاغ هر بار خاك های روی بدنش را می تكاند و زیر پایش می ریخت و وقتی خاك زیر پایش بالا می آمد، سعی می كرد روی خاك ها بایستد.
روستایی ها همینطور به زنده به گور كردن الاغ بیچاره ادامه دادند و الاغ هم همینطور به بالا آمدن ادامه داد تا اینكه به لبه چاه رسید و در حیرت کشاورز و روستائیان از چاه بیرون آمد ... نتیجه اخلاقی : مشكلات، مانند تلی از خاك بر سر ما می ریزند و ما همواره دو انتخاب داریم: اول اینكه اجازه بدهیم مشكلات ما را زنده به گور كنند و دوم اینكه از مشكلات سكویی بسازیم برای صعود!
|
|
104155 |
نام:
سوگند
شهر:
امان از جدایی
تاریخ:
2/4/2013 11:10:33 AM
کاربر مهمان
|
" یا بقیه الله "
یه روز میبینمت...
میخوام یوسف بخرم ...
کی میدونه قیمتش چنده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ اصلا مگه میشه روش قیمت گذاشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ارباب دارم دق میکنم امروز خوده خودتو میخوام کجایی؟؟؟................ بخدا دلم یه ذره شده واست چرا؟ چرا؟ چرا؟
: :
|
|
104154 |
نام:
مرتضی
شهر:
شیراز
تاریخ:
2/4/2013 11:05:19 AM
کاربر مهمان
|
که امام در پاسخش فرمود علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط تا هنگام مرگ با صاحبش میماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است. سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمیگفت. همه از پاسخهای امام شگفتزده شده بودند که… نهمین نفر وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید: ـ یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل میکند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان میشود. نگاههای متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را میکشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبهرو چشم دوخت. مردم که فکر نمیکردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید: ـ یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ نگاههای متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند: علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی میکنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضعند فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود. سؤال کنندگان، آرام و بیصدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامیکه آنان مسجد را ترک میکردند، صدای امام را شنیدند که میگفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من میپرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی میدادم.
|
|
104153 |
نام:
مرتضی
شهر:
شیراز
تاریخ:
2/4/2013 11:05:12 AM
کاربر مهمان
|
حضرت علی در پاسخ به او فرمودند علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل میدانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد میکنند. با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم میخواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد: ـ یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد. همهمهای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را میپرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی و گاهی به تازهواردها دوخته میشد. در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید: ـ یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ امام دستش را به علامت سکوت بالا برد و فرمودند علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد. مرد آرام از جا برخاست و کنار دوستانش نشست؛ آنگاه آهسته رو به دوستانش کرد و گفت: بیهوده نبود که پیامبر فرمود: من شهر علم هستم و علی هم درِ آن! هرچه از او بپرسیم، جوابی در آستین دارد، بهتر است تا بیش از این مضحکه مردم نشدهایم، به دیگران بگوییم، نیایند! مردی که کنار دستش نشسته بود، گفت: از کجا معلوم! شاید این چندتای باقیمانده را نتواند پاسخ دهد، آنوقت در میان مردم رسوا میشود و ما به مقصود خود میرسیم! مردی که آن طرفتر نشسته بود، گفت: اگر پاسخ دهد چه؟ حتماً آنوقت این ما هستیم که رسوای مردم شدهایم! مرد با همان آرامش قلبی گفت: دوستان چه شده است، به این زودی جا زدید! مگر قرارمان یادتان رفته؟ ما باید خلاف گفتههای پیامبر را به مردم ثابت کنیم. در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید،
|
|