هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
10352
نام: فایق
شهر: کابل
تاریخ: 8/7/2005 3:58:22 AM
کاربر مهمان
  ای مرا
10351
نام: حلاج
شهر: تهران
تاریخ: 8/7/2005 3:29:05 AM
کاربر مهمان
  بنام خدا
========
سلام و رحمت الله
....خانم لیلای غریب از اصفهان ..
===
...چند نکته به ذهنم رسیدکه بگم ..گرچه نگاه کردم ببینم آدرس ایمیلتان ثبت هست یا نه ..که به نتیجه نرسیدم ...پیشاپیش از اینکه اینجا مینویسم عذر میخوام ..
===
۱_ فکر میکنم کمی احساسی به موضوعات نگاه میکنید و این سم خطرناکی است ...
۲_ شاید اگر کسی درمقام تمجید از شما بر آید نه به عمق نگاه شما بلکه به احساس شماست که برآیند آن در نوشته هاتان به ثبت میرسد ..و آنی میشود که شما از آن به غربت و غریبی تعبیر میکنید ...
۳_ و راستی این همیشه برایم جای سوال بوده که مگر میشود آدم برا خدا بنویسه .و... و خدا را داشته باشه و باز هم غریب باشه ..؟ که خوب مجالی پیش نیامد ..
۴_ سعی وافر خاصان و اولیاء خدا این بوده که بگن :
باید هم به خدای متعال خوف داشت ... وهم رجاء واثق ..ولی این نیست که ازخوف خداهمیشه بنالیم ...بلکه اگردرزندگی مشکلاتی بوجودآمده یا هست برااینه که منطقاو ازروی استدلال بسمت خدا بریم که البته شما پیشگامید ..اما ...نه از روی نا امیدی ..یه خرده از این قالبی که هستید بیرون بیاید وخودتونو فرا تر ازین نگاه کنید .. از کالبدتون بیرون برید و بالای اون بایستید مثل اینکه بالای گنبدی ایستادید اونوقت به پیرامونتون نگاه کنید ..قطعا چیزایی شگفت انگیز تر میابید ..
و دیگه اینکه ...بقول بزرگی میگفت : خودتونو اسیر لفظها و کلمات نکنید و نگاه نکنید که آیا ازتون تعریف و تمجید میکنند .
و دیگر ....
تا رسیدن به این مقصود قطعا راه دشواری من و شما پیش رو داریم ...حس نشاط و شادی توام همراه با برای خدا کار کردن و برای خدا خواستن فراخی روح و فراخی سینه میاره ..و ....
و باید گدایی کرد این مفاهیم رو از در خونه اهلبیت علیهم السلام که بقول مرحوم شهریار ..
==
......
درد بیمار نپرسند به شهر تو طبیبان
کز در شهر ندارد سر تیمار غریبان
نتوان گفت غم از بیم رقیبان به حبیبان
حلقه بر در نتوانم زدن از بیم رقیبان
این توانم که بیایم سر کویت بگدایی
====
ببخشید اگه به درازا کشید ..
و بار دیگر ببخشید که اینجوری و اینجا نوشتم ...
===
شاد باشید و همیشه سبز در پناه حضرت حق ..
یا حق
10350
نام: رضا
شهر: رفسنجان
تاریخ: 8/7/2005 3:18:13 AM
کاربر مهمان
  به نام خدا
شما را به خدا به من بدبخت بيچاره كمك كنيد من پول يك رو شلواري هم نذارم به من بد بخت كمك كنيد التماس ميكنم
10349
نام: امیری
شهر: کابل
تاریخ: 8/7/2005 2:56:23 AM
کاربر مهمان
  ازشما خیلی ها متشکر واقعا سایت دیدنی وخواندنی برای فارسی زبانان و دری زبانان در افغانستان و اسیای میانه مفید می باشد.
خواهش بنده این است تا در قسمت اموزش زبان های دیگر از جمله عربی انگلیس در کلاس های مختلف ایجاد شود تا خوانندگان تان از ان استباده اعظمی را ببرند.
نوت: در بخش کمپوتر صرف ما از اموزش ویندوز سایت استفاده کرده می توانیم امیدواریم تا در اینده بخش های مانند ورد و اکسیل و غیره را در نظر داشته باشید.
خداوند به شما اجرزیاد نصیب بگرداند
10348
نام: لیلای غریب
شهر: اصفهان
تاریخ: 8/7/2005 2:12:28 AM
کاربر مهمان
  حلاج *************************
سلام
برای او نوشتم
اما
شاید توی این نوشته ها به فکر دل خودم بودم تا شاید اینجوری آروم بشم
برای همین بود که پاک شد
خدایا****************************
با هر که دلم قرار گیرد بی تو
آتش به من اندر زن و آنم بستان
منو ببخش
اما چه کنم که در این جسم اسیرم
و نوشته هایم بوی غریبی می دهد
نه بوی خدا
خدایا خودت کمکم کن که بی چیزم و بی پناه
10347
نام: حلاج
شهر: تهران
تاریخ: 8/7/2005 1:39:08 AM
کاربر مهمان
  بنام او ..
==========
(به بهانه فرارسیدن ماه رجب ....این الرجبیون ..)
=============================================
..راستی تا بحال اندیشیده ای که چرا ..هر یکی ..دویی ..بدنبال دارد ..؟
و چرا هر یک مکمل دیگری است ..؟و چرا به کمک یکدیگر می آ یند ..؟ شاید به این دلیل تا معنای کلمات را تکمیل کند ..!
این ...آن.... را بدنبال دارد ..
چون ...چرا ...را ...
کا غذ ..قلم ..را
دل ... دیده را ..
چشم ...اشک ..را ..
قلب ... عشق و مهربانی ورزیدن را ...!!!!!
راستی چه رمز و رازی در آن نهفته است .. ضمیر مستتر آن در چیست ؟
......ضمیر ...بلی ..ضمایر هم بنحوی بازیگران این داستانند....... من ..تو ..او ..ما ..شما ..ایشان ..!!
اگر من وتو جمع شویم ...( ما )..معنا می یابد ..
اگر من ..(او ) شوم ....او ( جل و اعلی )بی هیچ چشمداشتی آن من است ...
چشم دل ...می خواهد ولی ..نمی تواند ....
ولی ...دیده میتواند ..اما ...نمی خواهد ..
علقه وعلاقه احساس وجود ..به مفهوم (بودن ) است ..بودنی که (او ) معنایش کند ...
کلید درک استعمال این مفاهیم در وجود من وتوست! ..بشرط آنکه پنجه در پنجه آفتاب نهیم تا من وتو (او ) شویم !!! نه شما ..و نه ایشان و ....
باید دقت کنیم تا اشک برای ( دیده ) بیاید ... نه برای (ندیده )...!!!
اگر درک کنم که ندیده ها ..دیدنی است ..بی شک اشک دل نیز به دیده خواهد رسید ..و ندیده را دیدنی ..و بلکه دیدنی تر خواهد کرد ..و آنگاه اشک فقط بیادش ببارش در خواهد آمد ...
.....خواسته درونی ام آنست که برای (او ) بگویم ..برای (او ) بشنوم ..برای (او ) ببینم ...برای (او ) بنویسم ..برای (او ) حرف بزنم .. برای (او ) بخوانم ..اما ....چون (من ) بکار رفت ..جای (او ) را خواهد گرفت ...( منی ) که در منیت من ..نهفته است ...نه ( منی ) که متصل به ( او ) شود ...
پس ضمیر (من )..(او)ست !!!اگر بخواهیم و اگر دست استغاثه بدرگاهش بلند کنیم ...
آنگاه ...عشق در قلبم نفوذ میکند ..بارقه رحمت الهی سراسر وجودم را خواهد گرفت ..
.برای او میتپد ..............برای او میخواند ..برای او می شنود ..برای او ..مینویسد ..
برای او .....و فقط برای (او )..!!
یا حبیب قلوب العارفین ..دستمان گیر که تنها دستگیرمان تویی .....

10346
نام: لیلای غریب
شهر: اصفهان
تاریخ: 8/7/2005 1:18:25 AM
کاربر مهمان
  یک ساعته که دارم مینویسم
اما
به محض اینکه میخوام روی ثبت کلیک کنم
پاک میشه
نمی دونم چرا؟
10345
نام: لیلا ی غریب
شهر: اصفهان
تاریخ: 8/7/2005 1:13:37 AM
کاربر مهمان
  به نام یگانه معبودم***************
سلام
وباز امروز مثل همیشه با ذکر و یاد تو روزم رو شروع کردم
و شکر و سپاس گفتم خدایی که پروردگار جهانیان است
خدایی که بخشنده و مهربان است
و به گیاهانی که در سجودند
و حیواناتی که در رکوعند
و خودم که در قیامم
سلام کردم**************************
و با تو عهد بستم که از الان تا شب به دنبال گناه نروم
در راه تو گام بردارم
و برای رضای تو
خدایا میخواهم خالص باشم و پاک
به قول شهید امیر حاج امینی
خدایا مخلصم مخلصترم کن
***************************
خدایا عاشقم عاشق ترم کن
حالا که تو می خوای چرا من نخوام
فهمیدم که چقدر دوسم داری
دلمو دادم به تو
حیف این دل نیست
اما مهربون تنهام نذار
اللهی و ربی من لی غیرک
لیلای غریب
10344
نام: لیلای غریب
شهر: اصفهان
تاریخ: 8/7/2005 12:56:58 AM
کاربر مهمان
  به نام خداوند بخشنده مهربان
10343
نام: حلاج
شهر: تهران
تاریخ: 8/7/2005 12:25:59 AM
کاربر مهمان
  بياباني ست عشق اي دل كه پيدا نيست پايانش
به منزل كي رسي تا گم نگردي در بيابانش
ندانم عشق را معنا ولي هر كس كه عاشق شد
.مسلمان كافرش مي خواند و كافر مسلمانش !
( بيدل اصفهاني)
<<ابتدا <قبلی 1041 1040 1039 1038 1037 1036 1035 1034 1033 1032 1031 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=1036&mode=print