هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
102562
نام: گل یاس
شهر: غریب
تاریخ: 1/20/2013 9:51:21 AM
کاربر مهمان
  سلام سمیرا از شیراز میشه لطف کنی ۱۰ دسته گل صلوات رو برام ثبت کنید تشکر از زحمتاتون
التماس دعا
خدایا شکرت
102561
نام: عفت
شهر: رودهن
تاریخ: 1/20/2013 9:47:42 AM
کاربر مهمان
  باسلام
زنی هستم گرفتارگرفتاری شدیدمالی
شما را به ائمه اطهار قسمتان میدهم آیا فرد خیری هست کمکم کند از گناه نزول دادن نجاتم بدهدبخداوندی خدابه عنوان قرض می خوام شمارابه جان امام زمان قسم میدهم ازنزول دادن نجاتم بدهید
قرض میخواهم شاغل هستم برمیگردانم فقط فرصت میخواهم ناامیدم نکنید.باتشکر
102560
نام: رز
شهر: مریوان
تاریخ: 1/20/2013 9:43:40 AM
کاربر مهمان
  خیلی دوستش داشتم اما او برگشت به من گفت عاشق شدی دیگه شده حالم بده چشمام پر از اشکه دلم گرفته نفسم بود.
102559
نام: عاشق شهدا
شهر: شهدا
تاریخ: 1/20/2013 9:23:45 AM
کاربر مهمان
  بنام رب المهدی (عج)

بیا نایی ! بزن نی تا بگریم
شب غربت در این صحرا بگریم

کنار چاه دل بنشین که امشب
تمام خویش را یکجا بگریم
102558
نام: بوی سیب
شهر: مطلع الفجر
تاریخ: 1/20/2013 9:22:32 AM
کاربر مهمان
  نه ..............این قرار ما نبود ...........
.من آنروز در جبهه زیر آفتاب داغ ، چفیه بر سر می انداختم تا نسوزم ،

بعضی ها امروز روسری از سر انداخته اند که موی سر به نامحرم نشان داده و بسوزند ودیگران راهم بسوزانند !
...
من آنروز خواب را بر چشمانم حرام می کردم تا ذلیل حمله غافلگیرانه دشمن نشوم ،

بعضی ها امروز خواب را با نگاه به مانیتور کوچک موبایل برای اعلام تعهد به نامحرم ، بر خود حرام کرده اند!
.من آنروز در خط مقدم حتی مراقب عطسه هایم بودم که حضور گروهانم را به دشمن راپرت ندهم ،

بعضی ها امروز بی واهمه در خیابان قه قهه می زنند و با بزک وآرایش و البسه رنگارنگ ، جلب توجه نامحرم کرده و می گویند :
مرا نیز به حساب آورید ، آدمم !


نه ! این قرارمان نبود !

ما رفتیم تا شما نیز راهمان را ادامه دهید ،

رفتیم تا امنیت امروز را به ارمغان بیاوریم و تو بتوانی عفت و حجاب فاطمی را بر گزینی !

رفتیم تا دشمن ، نتواند حیای شما را به بی حیایی تبدیل کند ،

رفتیم تا اطاعت کنیم از قرآن و رسول و اولی الامر ،

تو هم مراعات کن ! بر گرد و اندکی بیاندیش ؛

ما خون دلها خورده ایم و خون جانمان را نثار کردیم.....
102557
نام: گل یاس
شهر: غریب
تاریخ: 1/20/2013 9:21:28 AM
کاربر مهمان
  سلام دلشکسته از شهر غریب وملتمسین دعاازشهر آشوب متناتون خیلی قشنگه ؛بعضی هاش آموزنده، دستتون درد نکنه انشالله حاجت روا بشید
التماس دعا
102556
نام: عاشق شهدا
شهر: شهدا
تاریخ: 1/20/2013 8:44:00 AM
کاربر مهمان
  بنام رب المهدی (عج)

الهی از نزدیک نشانت میدهند و برتر از آنی و دورت پندارند و نزدیکتر از جانی . موجود نفسهای جوانمردانی ،حاضر دلهای ذاکرانی ،ملکا تو آنی که خود گفتی و چنانکه گفتی آنی .
102555
نام: دلشکسته
شهر: غریب
تاریخ: 1/20/2013 8:37:35 AM
کاربر مهمان
  کیوان رونما از منو جان
سلام بازم ممنون از مطالب قشنگت ۰۰
التماس دعا مومن
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
سلام به سردر گم از ویرانه دنیا
این حرف مردمه که منو داغون میکنه بیشتر به خاطر ابروم که هنو زندگی نکرده شدم عقد کرده

ولش کن تا خدا باماست غممون نباشه به قول حضرت زینب که اینا همه زیبایین

خدا رو شکر تا خدا با ماست بدتر از اینا رو تحمل میکنیم

انشاءالله موفق و خوشبخت بشی
درپناه خدا ۰۰التماس دعا ۰۰یاعلی

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
مطهره عزیز از اصفهان

کی گفته شما به اینجا تعلق ندارین عزیز دلم سوالت چیه دوباره بپرس حتما جواب میدیم در حد توانمون

یاعلی بگو مومن و دوباره بپرس
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

التماس دعا دوستان دیگه باید برم امتحانمو بخونم

یاعلی
یاعلی
102554
نام: دلشکسته
شهر: غریب
تاریخ: 1/20/2013 8:27:41 AM
کاربر مهمان
  سلام
شیدای عزیز از مشهد
درسته حق با توئه عزیز دلم این امید به خدا و ائمه هست که منو سروپا نگهداشت صددرصد حکمتی تو کار بوده شک ندارم ۰۰ بعد اون ماجرا مادرم خیلی ناراحت بود همش میگفت این چه کاری بود با ابرومون بازی کردن دایی شهید مادرم میاد تو خوابش رو موتور جبهه نشسته بودن یه پسری هم پشتش نشسته بود مادرم به داییش میگه اون کیه پشتته میگه نامزد فاطمه هست دیگه ناراحت نباش توخواب به مادرم نشان داد مادرم دیگه ناراحت نبود
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
خودمم بعد اون ماجرا از طرف دانشگاه رفتم راهیان اونجا تو هویزه خیلی گریه کردم بعد از شهدا کمک خواستم تا دلم آروم بشه هیچی گذشت و اومدیم خونه من یه روز خیلی ناراحتی میکردم عکس دایی شهید مامانم رو طاقچه خونمونه سرمو بالا کردمو به عکس با دعوا نگاه کردم و گفتم توکه هم دایی مادرمی هم عموی مادرمی هم محرممی توچرا به خوابم نمیای و منو اروم نمیکنی که من باید برم هویزه گریه کنم
همون شب خوابیدم دیدم یه جوون توفضای سبز بالباس بسیجی حالا من از پشت پنجره دارم نگاش میکنم منو نگاه کرد بهم میگه یه چایی بهم میدی حالا من نشناختمش گفتم اره بیا بالا بهت بدم چایی دادم دستشو نگاه به عکس شهید که رو طاقچه اتاق بود کردمو به بسیجی گفتم تو که اونجایی نمیتونی بهش بگی که حداقل بیاد دلمو آروم کنه دیگه خسته شدم رومو که کردم بهش دیدم زل زده تو چشام نگاه میکنه میگه من داییتم(دایی مادرم) نشناختی اینو گفت و بعدش یه سیب قرمز داد داد بهم خوردم۰۰فرداش که بیدار شدم اروم تر بودم

هدفم از گفتن اینا این بود که بگم بهت من امیدم اول به خدا دوم به ائمه و سوم به شهداست

اگه گفتم منو از رو زمین بردار چون حرف مردم که پشت سرمه داغون میشم واز خدا میخوام صبر بهم بده تا این حرفها رو تحمل کنم

التماس دعا عزیز و عزیزان من
102553
نام: ساجده
شهر: انتظار
تاریخ: 1/20/2013 8:25:41 AM
کاربر مهمان
 

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آهنگ حرف هاش همیشه من را آرام می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه نامه هاش چند کلمه ای بیشتر نیست.
خدا را دوست دارم ، بخاطر اینکه وسط حرف زدن نمی گوید، وقت ندارم، باید بروم یا دارم با کس دیگری حرف می زنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه من را برای خودم می خواهد، نه خودش
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه وقت دارد حرف هایم را بشنود
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه فقط وقت بی کاریش یاد من نمی افتد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم از یکی دیگر پیشش گله کنم، بگویم که ....
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه پیشم می ماند و من را تنها نمی گذارد، دوست داشتنش ابدی است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم احساسم را راحت به آن بگویم، نه اصلا نیازی نیست بگویم، خودش میتواند نگفته، حرف ام را بخواند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه به من می گوید دوستم دارد و دوست داشتنش اش را مخفی نمی کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تنها کسی است که می توانی جلوش بدون اینکه خجل بشوی گریه کنی، و بگویی دلت براش تنگ شده
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه ، می گذارد دوستش داشته باشم ، وقتی می دانم لیاقت آنرا ندارم
خدا را دوست دارم به خاطر اینکه از من می پذیرد که بگویم : خدا را دوست دارم ...
<<ابتدا <قبلی 10262 10261 10260 10259 10258 10257 10256 10255 10254 10253 10252 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=10257&mode=print