اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
| هرچه می خواهد دل تنگت بگو |
102392 |
نام:
کیوان رونما
شهر:
منوجان
تاریخ:
1/18/2013 7:23:15 PM
کاربر مهمان
|
سلام
راستین جان: میان خنده می گریم که چون شمعم در این محفل/زبان آتشینم هست ولیکن در نمی گیرد/ ........... سلام دلشکسته جان امیدوارم روزی اسمت رو یه چیز شاد بزاری ......... سلام آقا شهاب :نمی تونم چه طوری تسکر کنم بابت این همه زحمت فقط: تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی .......... سلام منتظر از عشق من هم می خوام ارشد امتحان بدم البته الان هم تدریس میکنم برای ما هم دعا کن .......: جون جونیم فدای رهبر ممنون واقعا شما زحمت میکشید
|
|
102391 |
نام:
حمید
شهر:
امید به خدا
تاریخ:
1/18/2013 7:22:22 PM
کاربر مهمان
|
سلام و عرض ادب
خواهر گرامی سمیرا از شیراز یه دسته گل دویست تایی هم برای من ثبت کنید دوستان خیلی دعام کنید
|
|
102390 |
نام:
سیف الدوله
شهر:
قدس
تاریخ:
1/18/2013 7:21:49 PM
کاربر مهمان
|
گویند تا قبل از واقعه کربلا جغد کاخ نشین بود اما وقتی جفای کوفیان را نسبت به امام(ع) دید بعد از آن کوخ نشین شد و در خرابه ها زندگی میکند/
|
|
102389 |
نام:
raha
شهر:
oshaq
تاریخ:
1/18/2013 7:21:23 PM
کاربر مهمان
|
salam.to ro khoda khaili baram doa konid.ye moshkeli vase ezdevaj kardanam pish omade
|
|
102388 |
نام:
سیف الدوله
شهر:
قدس
تاریخ:
1/18/2013 7:19:49 PM
کاربر مهمان
|
مرگ خیلی شیرین است خدایا تا زمانی که بدرجه تلخی نرسیده مرا به فیض آن برسان/
|
|
102387 |
نام:
سیف الدوله
شهر:
قدس
تاریخ:
1/18/2013 7:15:18 PM
کاربر مهمان
|
وقتی بخوایم با کسی معامله بکنیم انتظار داریم سر ما رو شیره نمالند و جنس خالص بما تحویل بدن/
دقت دریافت رو بالا میبریم/ حال که دقت در تحویل هم لازم است/
بهترین معامله کنندگان خداوند است/سعی کنیم جنس خالص بخدا تقدیم کنیم تا اجر خالص دریافت کنیم/
گاهی اوقات انتظار داریم خداوند برای ما سنگ تمام بگذارد /اما در نماز و عبادت خداوند سنگ تمام .....؟؟؟
|
|
102386 |
نام:
سیف الدوله
شهر:
قدس
تاریخ:
1/18/2013 7:09:19 PM
کاربر مهمان
|
گاهی اوقات از خداوند انتظاراتی داریم که برآورده نمی شود ////
پاسخ آن در این سوال نهفته است////
آیا ما انتظارات خدا را برآورده کرده ایم؟؟؟؟
|
|
102385 |
نام:
سیف الدوله
شهر:
قدس
تاریخ:
1/18/2013 7:05:10 PM
کاربر مهمان
|
نام: جان و جوانیم فدای رهبرم شهر: شهر خدا سلام و عرض ادب،
روایتی که قول بیان آنرا به شما داده بودم.
در حدیث طولانی از پیامبر اسلام (ص) بیان شده در شب معراج زنانی را مشاهده فرمود که به انواع عذابها گرفتار شده بودند.
حضرت زهرا (س)عرض کرد :ای حبیب من و ای نور چشم من،مگر گناه آنها چه بوده که خداوند آنها را به این عذابها گرفتار ساخته؟
حضرت فرمودند،زنی را دیدم که به موهایش آویزان بود بخاطر اینکه موهایش را از نامحرمان نمی پوشانید /
زنی را دیدم که به زبانش آویزان بود بخاطر اینکه شوهر را اذیت میکرد./
زنی را از پاهایش اویزان دیدم بخاطر اینکه بدون اجازه شوهر از منزل خارج میشد/
زنی را دیدم که گوشت بدن خود را میخورد،بخاطر اینکه خود را برای نامحرمان آرایش میکرد/
زنی را دیدم که دست و پاهایش به هم بسته بودو مارها و عقرب ها روی او ریخته بودن،بخاطر اینکه لباسهایش چرکین و نجس بود و وضو گرفتن آن درحالی بود که بدنش نجس بود و از حیض و جنابت غسل نمیکرد و رعایت نظافت نمینمود و نماز را سبک میشمرد/
و اما زنی کور و کر و لال را دیدم بخاطر اینکه از عمل زنا بچه دار میشد و کودک را به گردن شوهر می انداخت/
و اما زنی را دیدم که گوشت بدنش با قیچی پاره پاره می شد بخاطر اینکه خودش را در معرض مردها قرار میداد/
و اما زنی را دیدم که صورت و بدنش در حال سوختن بود و اجزاء درون بدن خود را میخورد، بخاطر اینکه زنان دیگر را گمراه میکرد و به عمل حرام و شنیع زنا وا میداشت/
و اما زنی را دیدم که سرش سر خوک بود و بدنش بدن الاغ،بخاطر اینکه سخن چین و دروغگو بود/
و اما زنی را به شکل سگ دیدم و آتش از پایین وارد بدن او میشد و از دهانش خارج میشد بخاطر اینکه آواز میخواندو حسود بود/
سپس رسول اکرم (ص)فرمودند:
وای بر زنی که شوهرش را ناراحت و خشمگین کند و خوشا بحال زنی که شوهرش از او راضی باشد.
ببخشید یک مورد را خودم ننوشتم /یا حق التماس دعای فراوان.
|
|
102384 |
نام:
زينب سلامات
شهر:
اصفهان
تاریخ:
1/18/2013 6:56:25 PM
کاربر مهمان
|
(ياد دارم يك غروب سرد سرد
ميگذشت از كوچه ي ما دوره گرد دوره گردم كهنه قالي ميخرم
دست دوم جنس عالي ميخرم كاسه و ظرف سفالي ميخرم
گر نداري كوزه خالي ميخرم اشك در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت اهي كشيد بغضش شكست اول سال است و نان در سفره نيست
اي خدا شكرت ولي اين زندگيست؟ بوي نان تازه هوش ما را برده بود
اتفاقا هم مادرم روزه بود ديدم چهره اش لك برداشته
دست زيبايش ترك برداشته سوختم ديدم كه بابا پير بود
بدتر از او خواهرم دلگير بود باز اواز درشت دوره گرد
پرده ي انديشه ام را پاره كرد دوره گردم كهنه قالي ميخرم
كاسه و ظرف سفالي ميخرم خواهرم بي روسري بيرون دويد
گفت اقا سفره خالي ميخريد!!؟
|
|
102383 |
نام:
آزيتا خاتون
شهر:
نيستان
تاریخ:
1/18/2013 6:42:48 PM
کاربر مهمان
|
آه بس است رهايم كن
|
|