هرچه می خواهد دل تنگت بگو
نام:
ایمیل:  اختیاری
شهر:  
درج مطلب
کد امنیتی:
CAPTCHA code image
Change the code
   

کاربر گرامی! مطالب شما پس از تایید مدیر حرف دل در این صفحه نمایش داده می شود.

اهــــــل دل ای نازنین هــایم ســـلام
ســایه تان اینجا همیـشه مســــــتدام
بـا شـما قلـــــبم منـــــوّر می شـــود
حــال من یك حـــال دیــگر می شـــــود
حـــــرف دل ، اینـجا پناهم داده است
دلـــــــبری قــــــولِ نگـــــاهم داده است
بزمتان ، جــــــانِ مــــــــرا بـر بـاد كـرد
حــــــرف دل ، مـــــا را چنین معـتاد كـرد
حـرف دل، پُر گشته از یــــاران عشق
گـــونه هـا تـَــــر گشته از باران عشـــق
عــاشــقان مبهوت خالش می شوند
مست و شـیدای "وصالش" می شـوند
 هرچه می خواهد دل تنگت بگو
100142
نام: عاشق شهدا
شهر: شهدا
تاریخ: 12/18/2012 5:03:38 PM
کاربر مهمان
  بنام رب المهدی (عج)
سلام به فاطمه خانم گرامی از دهنواران باور کن خواهر از ته دل برات دعا میکنم ان شاالله خداوند به بی بی دو عالم حضرت فاطمه(س) مشکل شما وامثال شما رو حل بفرماید برات ختم سوره حمد برداشتم امید دارم در ماه ربیع الاول مشکل تو حل میشه توکل به خدا کن و نماز رو همچنان هر ۱۴ روز ادامه بده خواهر خوبم هر چی خیر و صلاح تو است ان شا الله پیش بیادهمواره در زیر سایه مرتضی علی (ع)باشید
100141
نام: نرگس
شهر: قزوین
تاریخ: 12/18/2012 4:54:29 PM
کاربر مهمان
  به نام سلام /
من یک پنجره دارم که رو به انتظار باز میشود.اگر از همه دنیا همین پنجره سهم من باشد برای من کافی است.صبح خورشید از پنجره ام سرک می کشد و شب قابی میشود برای ستاره های روشن و شهاب های سرگردان. پنجره برای من پلی است که آسمان را به دنیای کوچکم پیوند میزند ومیدانم کسی با خورشید و ستاره ها به یادم می آورد که هنوز برای ادامه ی عاشقی دارم/
التماس دعا
100140
نام:
شهر:
تاریخ: 12/18/2012 4:53:48 PM
کاربر مهمان
  با عرض سلام خدمت همه ی دوستان خوبم امیدوارم که حال همتون خوب باشه .دلشکسته عزیز داستانت خیلی عالی بود ممنون ولی بقیه اش کو ؟ عطیه عزیز از شهر کربلا داستان شهید با نی شما هم خیلی جالب بود ممنونم .التماس دعا
100139
نام: جعفر نائینی محمدی
شهر: شهرستان پیشوا
تاریخ: 12/18/2012 4:13:11 PM
کاربر مهمان
  استقامت
در یكی از زمستانهای بسیار سرد دوران دفاع مقدس در اردوگاه آناهیتا در جوار شهرستان باختران مستقر بودیم، هر وقت در منطقه ای به لحاظ جغرافیایی و آب و هوا اردو می زدیم و آموزش و تاكتیك رزمی انجام میشد. تجربه نشان داده بود كه عملیات بعدی در چنین منطقه ای انجام خواهد شد. بعد از حدود بیست روز صبحگاه و شامگاه، رزم شبانه، پیاده روی نیروها تقریباً آماده عملیات شده بودند. در ارتفاعات برفی و یخبندان مجاور این اردوگاه مانور نهایی در سرمای بسیار شدید با سختی و مشقت كه حدود 12 ساعت طول كشید انجام شد. دست و پای بچه ها همه یخ زده بود و صورتهایشان از سوز سرما سوخته و چهره ها از حالت عادی تغییر كرده بود. ولی با این حال بچه ها از روحیه بسیار بالایی برخوردار بودند و به عشق شهادت و وصال حضرت دوست و همنشین با ائمه اطهار به هیچ وجه احساس خستگی و یا كسالت نمی كردند بلكه مشتاق تر و سرحال تر شده و بعد از نماز مغرب و عشاء نوای خوش و روحانی مراسم عزاداری و توسل به اهلبیت (ع) و سوگواری و سینه زنی از اردوگاه به آسمان طنین افكن بود و حدود یك ساعت به اذان صبح آنهایی كه اهل شب و مناجات محرمانه با حضرت یار بودند در قبرهایی كه در حوالی اردوگاه کندهبودند مشغول زمزمه و آه و شیون و فراغ بودند و ناله الهی العفو آنها سر به فلك كشیده بود بعد از مدت كوتاهی ماشینها آمدند وسایل را جمع كردیم و در آن زمستان سرد مانند خانه به دوشها از این شهر به آن شهر به راه افتادیم. به خاطر مسدود بودن راهها مسیر كوتاهی را دو روز در راه بودیم. بالاخره به محل مقر و بنه و عقبه تداركاتی منطقه عملیاتی كه بنام فاطمیون نام گذاری شده بود رسیدیم. این مقر از آتش توپخانه دشمن در امان نبود و هرازگاهی چند گلوله، سفیدی برفها را به سیاهی مبدل می كرد و آرامش منطقه را در هم می زد. هوای بسیار تاریك، برف و سرما، سرعت كار را پائین آورده بود. بچه ها به هر شكلی بود نماز مغرب و عشاء را خواندند. چند ساعت بعد از نیمه شب عملیات بیت المقدس دو شروع شد. تعدادی از گردانها از كنار ارتفاعات گردلش در منطقه ماوت عراق به طرف ارتفاعات اولاق لو عملیات كردند این ارتفاعات مشرف بر منطقه توسط رزمندگان اسلام آزاد شد. با روشن شدن هوا و تثبیت شدن خط مقدم، مقابله با پاتكهای دشمن شروع شد. در قسمت راست مواضع ما برادران لشكر 10 آقا سیدالشهدا و در سمت چپ ما برادران لشكر عاشورا حمله كرده و با موفقیت در خطوط مستقر شده بودند. آنها بالای ارتفاع و ما داخل شیارسنگرگرفته بودیم، هوا بسیار سرد بود. برف سنگین و بادسوزناک میوزید كه به صورت همه رزمندگان آسیب وارد كرده بود. سنگرها بدون سقف و در دل کوه حفاری شده بود. زمین مرطوب به هیچ وجه گرم نمی شد و به هر چند نفر یكی دو تا كیسه خواب داده بودند. دشمن فكر نمی كرد در این آب و هوا ایران حمله كند و مواضع مهمی را از آن تصرف كند.
خیلی غافلگیر شده بودند و با تمام تجهیزات و ادوات جنگی اعم از تانك و توپ و سلاحهای سنگین و سبك برای پس گرفتن مواضع حمله می كرد. اما با عنایت خداوند و مقاومت رزمندگان و شرایط جوی آب وهوا ماشین جنگی آنان از كار افتاده بود تا یكی دو روز این مقاومت ادامه داشت، دشمن ناجوانمردانه خط مقدم را به توپ و تانك بست و تعدادی از عزیزان به درجه شهادت نائل آمدند از جمله برادر عزیز و دوست داشتنی شهید بزرگوار محمد زندی كه زمان طولانی در جبهه ها بود و انتظار شهادت را می كشید تا به آرزوی خود رسید و ارادت عجیبی به خانم حضرت فاطمه الزهرا (س) داشت و همه می گفتند سكینه قلبی او بی بی دو عالم است بطوریكه همیشه در..
100138
نام: مظاهر
شهر: زنجان
تاریخ: 12/18/2012 3:56:24 PM
کاربر مهمان
  ای شهادت ای نهایت ارزو
مرغ دل باز از تو دارد گفتگو
100137
نام: تنها
شهر: غریب
تاریخ: 12/18/2012 3:50:13 PM
کاربر مهمان
  سلام خدمت دوستان.
در مورد دست زدن تو مراسمات اعیاد ائمه از یکی از علما(شهر تبریز) سوال شد که خوب است یا بد؟ایشان با حزن و اندوه فراوان فرمودند:یکبار برای ائمه دست زدند(ماجرای ورود اسرا به شام)برا هممون بسه.
خدمت دوست عزیزم که کریسمس و اینارو تبریک گفتن عرض کنم که مخصوصا تو این ایام دست زدن و تبریک گفتن و از این جور حرفا خوب نیست مخصوصا شمایی که نام ائمه رو زدین به سینتون. سال روز شهادت حضرت رقیه(س) رو به همه تسلیت عرض میکنم
در پناه حق
100136
نام: الهه
شهر: شهرکرد
تاریخ: 12/18/2012 3:08:29 PM
کاربر مهمان
  سلام
دختری 16 ساله هستم تو جایی درس میخونم که منا خیلی تغییر داده کارایی میکنم که حتی فکرش را نمیکردم منی که وقتی بچه بودم واسه اینکه نماز صبحام غذا میشد اشک میریختم ولی حالا... آدمای اطرافم خیلی ادعای دین و دیانتشون میشه ولی خیلی دو رو هستن من دارم از خدام دور میشم تو رو خدا واسم دعا کنید دعااا کنید برای همه ی ما دخترو پسرا
100135
نام: مائده
شهر: کاشان
تاریخ: 12/18/2012 3:07:06 PM
کاربر مهمان
  تنها کلمه ای که می توانم بگم این است که خیلی بی انصاف هستید
100134
نام: سجاد سلیمانی پور
شهر: زاهدان
تاریخ: 12/18/2012 2:38:53 PM
کاربر مهمان
  سلام من یک جوان۲۲ ساله هستم از زمانی که یادم می اومد روحانیون می گفتند که آی جوونا توی خیابون که راه میرید نگاه به نامحرم نکنید ما هم میگفتیم به روی چشم بعد میریم توی خونه تلویزیون رو روشن میکنیم و فیلمهای ایرانی که جمهوری اسلامی پخش میکنه نگاه میکنیم و میبینیم که ظاهر و حرکات بازیگران از توی خیابون هم بدتره میخوام بگم که ما جوونا باید چکار کنیم مگه کشور ما اسلامی نیست اصلاً ما برای چی انقلاب کردیم زمان شاه هم بی حجابی غوغا میکرد جوونای اون زمان از زندگی و زن وبچه خود گذشتند و برای ما جنگیدند و شهید شدند که ما راحت باشیم آقای ضرغامی رئیس صداوسیمای جمهوری اسلامی تلویزیون رو نگاه کردید شبکه پرس تی وی رو بیارین نگاه کنید اصلاً همین شبکه های ایرانی خودمون رو نگاه کنید وضع پوشش خانم ها

از اینها بگذریم بریم سراغ فیلهای سینما و سی دی ها من سینما نمیرم ولی سی دی میگیرم و نگاه میکنم که اول فرهنگ ارشاد مجوز داده بعد فیلم رو نگاه میکنم دیوانه میشم و با خودم میگم واقعاً ما شیعه مرتضی علی هستیم ما منتظر آقا امام زمان هستیم (فیلمهای تاکسی نارنجی-قلب یخی-مردان مریخی و زنان ونوسی و...) آقای ضرغامی و رئیس فرهنگ ارشاد جواب امام زمان و خون شهدا رو چی میخواین بدید

در آخر بریم سراغ دانشگاه پیام نور واحد زاهدان که خودم در اونجا درس میخونم اصلاً امنیت معنوی ندارم لازم به ذکر هست که دانشگاه ما کمیته انضباطی و حراست هم داره این آقایون میز خود رو دو دستی گرفتند که باد نبره و ظاهری میگن اللهم عجل لولیک الفرج آقایون فکر کردید که وقتی آقا بیاد میخواین بهش چی بگین اصلاً وظیفه کمیته انضباطی و حراست در دانشگاه چیست اینها دارن بی حجابی رو در دانشگاه رواج مکینند

مردم ما چسبیدن به وضع اقتصادی که وای وای همه چیز گرون شد چکار کنیم

ولی هیچ کس نمیگه وای وای با این وضع بی حجابی در خیابون و سینما و... جواب آقامون امام زمان رو چی باید بدیم
100133
نام: مریم
شهر: تبریز
تاریخ: 12/18/2012 2:29:09 PM
کاربر مهمان
  دوس دارم برم پیش خدا
<<ابتدا <قبلی 10020 10019 10018 10017 10016 10015 10014 10013 10012 10011 10010 بعدی> انتها>>



Logo
https://old.aviny.com/guestbook/default.aspx?Page=10015&mode=print