عمليات متفرقه
برهه زمانى
در فاصلهى زمانى اسفند 1363 تا شهريور 1364ه.ش (مارس تا سپتامبر 1985م) طى
مدت شش ماه، چهارده عمليات تهاجمى به سبك شهادتطلبانه، توسط احزاب و
سازمانهاى غير اسلامى، در منطقهى جنوب لبنان، به وقوع پيوست. در اين
عملياتها كه الگو گرفته از گروههاى اسلامى بود، نكات حائز اهميتى به چشم
مىخورد.
از خرداد 1361ه.ش (ژوئن 1982م) تا اسفند 1363ه.ش(مارس 1985م) كه اوج حملات و
تجاوز نيروهاى اشغالگر صهيونيست،و همين طور دخالت نيروهاى خارجى در لبنان بود،
هيچ يك از احزاب و سازمانهاى غير اسلامى كه تعدادشان بيش از 200 حزب، گروه و
سازمان بود، به حملهى مستقيم عليه دشمن اقدام نكردند، و هنگامى كه مسلمانان با
ايجاد گروههاى مقاومت اسلامى جلوى اسرائيل را سد كردند، آنان ترجيح دادند به
شعارهاى پوچ، بسنده كنند؛ اين در حالى بود كه تعدادى از اين احزاب مسيحى و
مارونى، نقش مزدوران اسرائيل را در لبنان ايفا كردند.
اين احزاب و گروهها با مساعد شدن اوضاع و عقبنشينى تدريجى اسرائيل از بخش
مركزى لبنان، به يكباره دست به ايجاد موجى زدند تا نقش خود را در تحولات لبنان
پررنگتر نشان دهند.
در غالب اين عملياتها، كه بدون شناسايى و طراحى دقيق، و صرفاً براى ضربه زدن
سريع به دشمن، و بيشتر در گذرگاههاى ورودى مناطق اشغالى انجام مىشد،
ناخواسته تعدادى از رهگذران غير نظامى نيز كشته و يا مجروح مىشدند.
براى اولين بار در اين نوع عمليات، زنان و دختران نيز حضور پيدا كردند كه
مىتوان از «سَناء مُحَيدلى»، «وَفاءنورالدين»، «ابِتِسام حَرب» و «مريم
خيرالدين» نام برد. اين مسئله نيز قابل توجه است كه احزاب مجرى طرح، از اين
مسئله بيشترين بهره عاطفى و احساسى را مىبردند.
با وجودى كه حضور زنان در صحنهى اين گونه عمليات، براى دشمن ضربه سختى بود و
به آنها مىفهماند كه حتى زنان نيز حاضرند خود را با مواد منفجره به ميان
نيروهاى دشمن بكوبند و منفجر كنند، ولى مقاومت اسلامى لبنان با توجه به موارد
پيش آمده، استفاده از زنان در عمليات شهادتطلبانه را به هيچ وجه صلاح ندانسته
و نمىداند؛ چرا كه دشمن بعد از اين گونه حملات متعرّض زنان و دختران خواهد شد.
اين عملياتها توسط «جبهه مقاومت ملى» متشكل از احزاب و گروههايى با عقايد و
اهداف مختلف، از جمله «حزب كمونيست لبنان»، «حزب سورى قومى اجتماعى» و «حزب بعث
عربى اشتراكى لبنان» كه غالباً وابسته و مورد حمايت قوىِ سوريه بودند، انجام
مىشد.
در اين سلسله عمليات، سه غير لبنانى نيز به چشم مىخورند. «خالد مصطفى اَزرَق»
از شهر «حَلَب» سوريه وابسته به «حزب سورى قومى - اجتماعى»، و «على طَلَبِه
حسن» عضو «قُوات رابطه مصر العروبه» از شهر «اِسكندرون» در «مصر» و عبداللَّه
محمد عبدالقادر از «حزب بعث».
بيشتر اين عملياتها عليه مواضع و كاروانهاى نيروهاى مزدور «آنتوان لحد»
انجام شده است. غالب اين سلسله عملياتها عليه اهداف ثابت انجام شدهاند.
از شهريور ماه سال 1364ه.ش(سپتامبر 1985م) به بعد، موج سلسله عمليات گروههاى
غير اسلامى فروكش كرد و از آن زمان تاكنون اين احزاب و سازمانها نقش موثرى در
مبارزه و مقابلهى نظامى عليه اشغالگران نداشتهاند.
از مجموع 14 حمله، 10 مورد آن عليه مواضع و گذرگاههاى نيروهاى لحدى و پست
بازرسى آنان بوده و فقط 4 مورد حمله به كاروانهاى نظامى اسرائيلى وجود دارد و
هيچ عمليات بزرگ و چشمگيرى به خصوص عليه پايگاهها و مقرهاى نيروهاى متجاوز
اسرائيل، به چشم نمىخورد.
در طى شش ماهى كه گروههاى غير اسلامى موج حملات خود رابه انجام مىرساندند،
مقاومت اسلامى هيچ گونه عمليات شهادتطلبانه انجام نداد، كه شايد بتوان علت آن
را جلوگيرى از تداخل عملياتها، و همچنين آمادگى كامل دشمن براى مقابله با حمله
عليه اهداف بزرگ دانست.
برخلاف روش مقاومت اسلامى كه مهمترين هدف آن «ضربه زدن به دشمن» بود و تبليغات
براى سازمان يا گروهى خاص، جايى براى ابراز وجود در عملياتهاى شهادتطلبانه
نداشته است، سعىِ احزاب غيراسلامى بر اين بود تا بيشترين بهرهى تبليغاتى را
از كارهاى خود ببرند؛ به همين منظور قبل از انجام عمليات، از فردى كه قرار بود
عمليات را انجام دهد، در مقابل آرم و نشان سازمان مربوط، فيلمبردارى و
عكسبردارى مىشد و همواره نام سازمان يا حزب خاص، مورد تاكيد قرار مىگرفت.
بعدها در مقاومت اسلامى، دوربين فيلمبردارى نقش مهمى همچون مواد منفجرهى
جاسازى شده در ماشين ايفا كرد و با پخش تصاوير صحنههاى انفجار فرد شهادتطلب،
و ارائهى فيلمهاى مربوط به تلفات و ضايعات دشمن در عمليات مختلف، دست دشمن را
در تكذيب اخبار و يا غيرمهم نشان دادن حملات، رو كردند و دشمن مجبور به اعتراف
شد.
چند نمونه عمليات
1- سه شنبه 1363/12/21( 12مارس1985م) ساعت 15/45 بعد از ظهر، «وجدى فضل اللَّه
الصايغ» پسر 24 ساله دروزى مذهب، سوار بر اتومبيل مرسدس بنز سياه رنگ حاوى 100
كيلوگرم مواد منفجره، خود را در مسير عبور كاروان نظامى گشتى صهيونيستها در
جادهى جزين مرجعيون منفجر كرد. «حزب سورى قومى - اجتماعى» ضمن پذيرش مسئوليت
اين حمله، تلفات دشمن را تعداد زيادى كشته و مجروح ذكر كرد. اسرائيل مدعى شد در
اين حمله فقط 4 نفر از سربازانش مجروح شدهاند.
2- سه شنبه 1364/1/20( 9 آوريل1985م) ساعت 11 صبح، «سَناء يوسف محيدلى» دختر 17
سالهى شيعه مذهب اهل بيروت، سوار بر اتومبيل پژو 504حامل 200 كيلوگرم مواد
منفجره، در منطقهى جبل الباروك نزديك شهرك مرجعيون، خود را به كاروان نظامى -
گشتى اسرائيلى نزديك كرده و با زدن چاشنى، خود را منفجر كرد. سناء اولين دخترى
بود كه دست به عمليات انفجارى زد و فتح بابى در ميان احزاب و گروههاى ديگر شد.
جبههى مقاومت ملى لبنان تلفات دشمن را 50 نفر كشته و زخمى اعلام كرد ولى
اسرائيل مدعى شد در اين حمله فقط 2 سرباز كشته و 2 نفر ديگر مجروح شدهاند.
3- شنبه 1364/1/31( 20 آوريل 1985 م) ساعت 18/15 بعد از ظهر، «مالكوَهبى» پسر
19 سالهى شيعه مذهب، سوار بر كاميون حاوى 100 كيلوگرم مواد منفجره، اتومبيل
خود را در كنار كاروان گشتى صهيونيستها در پل قاسميه بين شهرهاى صور و صيدا،
منفجر كرد. حزب سورى قومى - اجتماعى با اعلام وابستگى مجرى اين حمله به خود،
تلفات دشمن را 120 كشته و مجروح اعلام كرد.
4- پنجشنبه 1364/2/19( 2مه 1985 م) در ساعات اوليهى صبح، «وفاء نورالدين» دختر
22 ساله كمونيست، در حالى كه داخل كيف دستى خود حدود 8 كيلوگرم مواد منفجره
جاسازى كرده بود، در شهرك حاصبيا، به يك افسر مزدور آنتوان لحد كه همراه با
همسرش در حال گذر بود، نزديك شد و با انفجار خود، آن دو را به هلاكت رساند. حزب
كمونيست لبنان مسئوليت اين عمليات را بر عهده گرفت. ارتش مزدوران لحد به كشته
شدن اين افسر و زنش اعتراف كرد.
5- سه شنبه 1364/4/18 ( 9 ژوئيه 1985 م) ساعت 16/30 بعد از ظهر، «اِبتسامفَريد
حَرب» دختر 28 سالهى دروزى مذهب، با اتومبيل سوارى پژو 504 حاوى 200 كيلوگرم
مواد منفجره، به پست نگهبانى نيروهاى آنتوان لحد در رأس البّياضه اطراف ناقوره،
نزديك شد و با انفجار خود، بنابر اظهار حزب سورى قومى - اجتماعى 30 كشته و زخمى
از نيروهاى لحدى و 18 كشته و زخمى از نيروهاى اسرائيلى گرفت؛ ولى رژيم
صهيونيستى تلفات اين حمله را فقط مجروح شدن 2 سرباز اسرائيلى اعلام كرد.
6- سه شنبه 1364/4/18 ( 9 ژوئيه 1985 م) ساعت 16/25 بعد از ظهر، «خالدمصطفى
ازرق» پسر 19 سالهى سورى الاصل، سوار بر اتومبيل فولكس واگن حاوى 150 كيلوگرم
مواد منفجره، به پست بازرسى ثابت نيروهاى لحدى در شمال منطقهى حاصبانى نزديك
شد و با انفجار خودرو، بنابر اظهار حزب سورى قومى - اجتماعى كه مسئوليت اين
عمليات را بر عهده گرفت، 15 كشته و زخمى بر دشمن وارد كرد. در اين انفجار،
تعدادى از رهگذران غير نظامى لبنانى كه در حال گذر از معبر بودند كشته و مجروح
شدند.
7- دوشنبه 1364/4/24 ( 15 ژوئيه 1985 م) ساعت 15/47 بعد از ظهر، «هشامعباس»
پسر 23 سالهى لبنانى، در حالى كه هدايت اتومبيل آمبولانس مدل پژو504 با آرم
هلال احمر كه 210 كيلوگرم مواد منفجره در آن جاسازى شده بود را بر عهده داشت،
با نزديك شدن به پست ثابت نيروهاى لحدى در گذرگاه ورودى كَفَر تِبنيت، با
انفجار اين مواد، بنابر ادعاى «حزب بعث عربى اشتراكى لبنان» كه مسئوليت اين
حمله را پذيرفت، 6 اسرائيلى و 30 نيروى لحدى را كشته و زخمى كرد.
8- چهارشنبه 1364/5/9 ( 31 ژوئيه 1985 م) ساعت 7/15 صبح، «على غازى طالب» پسر
18 سالهى لبنانى، سوار بر اتومبيل بنز سفيد رنگ، در حالى كه200 كيلوگرم مواد
منفجره در آن جاسازى شده بود، با نزديك شدن كاروان نظاميان اسرائيلى در روستاى
اَرنون نزديك شهر نبطيه خود را منفجر كرد. جبههى مقاومت ملى لبنان تلفات ناشى
از اين حمله را 25 كشته و زخمى از سربازان اسرائيلى اعلام كرد.
9- سه شنبه 1364/5/15 ( 6 اوت 1985م) ساعت 7 بامداد، «جمال ساطى» جوان 23
سالهى كمونيست لبنانى، در حالى كه لباس محلى بر تن داشت،سوار بر الاغى كه حدود
400 كيلوگرم مواد منفجره بر بار آن جاسازى شده بود، به مقر ثابت نيروهاى مزدور
لحدى در منطقهى حاصبيا نزديك شد كه بنابر اعلام «حزب كمونيست لبنان»، با
انفجار اين مواد كه عدهاى معتقدند بمب با كنترل از راه دور منفجر شده و جمال
ساطى از چگونگى عمليات خبر نداشته است دهها نيروى لحدى و اسرائيلى كشته و
مجروح شدهاند.
10- پنجشنبه 1364/5/24 ( 15 اوت 1985م) ساعت 15/22 بعد از ظهر، «عبداللَّه محمد
عبدالقادر» جوان 23 سالهى سورى الاصل وابسته به حزب بعث عربى اشتراكى لبنان،
سوار بر اتومبيل مرسدس بنز مدل 280، حاوى 300 كيلوگرم مواد منفجره، در پست
بازرسى نيروهاى لحدى در منطقهى بيت ياحون اطراف بنت جبيل خود را منفجر كرد كه
تعدادى كشته و زخمى برجاى گذاشت.
11- چهارشنبه 1364/6/6 ( 28 اوت 1985 م) ساعت 14/15 بعد از ظهر، «مَناع حسن
قطايا» پسر 18 سالهى لبنانى از حزب بعث عربىاشتراكى لبنان، سوار بر اتومبيل ب
ام و، حاوى 300 كيلوگرم مواد منفجره، خود را در كنار پست بازرسى ثابت نيروهاى
مزدور لحدى در جادهى جِزّين منفجر كرد.حزب بعث عربى اشتراكى، تلفات اين حمله
را 15 كشته و مجروح اعلام كرد.نيروهاى لحدى تلفات خود را در اين عمليات، يك
كشته و 2 مجروح اعلام كردند.
12- سه شنبه 1364/6/12 ( 3 سپتامبر 1985م) ساعت 6 صبح، «عصامعبدالساتِر» پسر
24 سالهى لبنانى، سوار بر اتومبيل مرسدس بنز 200 آبىرنگ، در حالى كه 300
كيلوگرم مواد منفجره در آن جاسازى شده بود، بهپست نگهبانى نيروهاى مزدور
آنتوان لحد در كفر حونهى جزين نزديك شد و با انفجار خود، بنا بر اظهار جبههى
مقاومت ملى لبنان، 30 كشته و مجروح از نيروهاى لحدى و 27 كشته و مجروح از
اسرائيلىها گرفت. اسرائيل آمار تلفات را فقط 7 كشته و مجروح لحدى اعلام كرد.
13- پنجشنبه 1364/6/21 ( 12 سپتامبر 1985م) ساعت 7/30 بامداد، «مريمخيرالدين»
دختر 19 سالهى لبنانى، سوار بر اتومبيل تويوتا سوارى حاوى 300 كيلوگرم مواد
منفجره، به پست ثابت بازرسى نيروهاى لحدى در زَعله حاصبيا نزديك شد و با انفجار
خود، بنابر اظهار حزب سورى قومى - اجتماعى، 18 مزدور لحدى را كشته و مجروح
ساخت. نيروهاى لحدى تلفات خود را از اين حمله فقط 2 مجروح ذكر كردند.
14- چهارشنبه 27/6/1364 ( 18 سپتامبر 1985 م) ساعت 17 بعد از ظهر، «علىطلبِه
حسن» پسر 23 سالهى مصرى، وابسته به «قواه رابطه مصرالعروبه» سوار بر اتومبيل
مرسدس بنز 230، حاوى 300 كيلوگرم مواد منفجره، خود را در كنار پست بازرسى ثابت
نيروهاى لحدى در رأس البَياضّه صور منفجر كرد كه بنابر اظهار سازمان وابسته به
آن، 40 نيروى لحدى در اين حمله كشته و مجروح شدند