ای عزت مُمثّل
ای عزت ممثل !
این صورت «بشرا سویا»(١)
كجا می توانست
نهانت كند؟
كه در زمین نیز، آسمانیان را
می توان شناخت.
شناختندت
از عیوقی كه تلالو داشت
در مردمك چشمت
از آن هالهی كهكشانی
گرداگرد سرت
از آن باب الفتوح، كه می پیوست
بیتالمعمور قلبت را، به آسمان
باب عروج و نزول فرشتگان
در شب های قدر
از عرش نگاهت
از فرش بالهای ملائك
بر قدمگاهت
ز غلیان نور شمس درون
در چشمهی پیشانیت
از انفاست ، ریاح مبشر حیات
بر این بلد میت، كه زمین باشد
از صدایت، جاری در لا زمان
ـ زمزمهی جویبارهای ساق عرش ـ
از فیضان وحی منتشر
بر زبانت
از اژدهایی كه در عصایت نهفته بود...
O
اگر روح عزت را
به زمین تنزل می دادند
در پیكر تو تمثل ميیافت
ـ آن سان كه یافت.
ای عزت ممثل
اكنون
كو دستی كه این عصای بر خاك اوفتاده را
برگیرد؟
پی نوشتها:
١. ماخوذ از آیهی ١٧ سورهی مریم: فاتخذت من دونهم حجابا فارسلنا الیها روحنا
فتمثل لها بشرا سویا: (مریم) میان خود و آنان پردهای كشید و ما روح خود
(جبرئیل) را نزدش فرستادیم، پس چون «انسانی تمام» بر او نمودار شد. ـ و