شش روز بعد
بعد از ظهر
پنجم مرداد
مردم منطقه كه با حضور رزمآوران اسلام اطمینان و امنیتی دوباره احساس
ميكنند، رفته رفته به خانههایشان باز ميگردند. بهراستی منافقین بر این توهم
بودند كه خلق با آنها هستند؟ مگر انسان تا كجا ميتواند گمگشتهی سراب وهم باشد
كه اینچنین بیندیشد؟ كدام خلق؟ جوانی كه بعد از انفاق یكی از پاهایش در راه خدا
باز هم با یك پا روی به جبهه ميآورد، و یا آن غفلتزدهی واماندهای كه در
حاشیهی خیابان پهلوی سرگردان است و از وجود انسان، تنها با آن حیوان حریص و
لذتپرستی آشناست كه در زیر پوست او لانه كرده است؟ كدام یك؟
منافقین بهمراتب از كفار بدترند و سیرهی رسول اكرم و امیرالمؤمنین در نبرد
با یهودیان بنيقریظه و خوارج نهروان مؤید شدتی است كه باید با آنان روا داشت.
نفاق خورهای است كه پیكر امت را از درون ميخورد، حال آنكه مبارزه با كفر و
شرك همواره به تقویت و تثبیت حكومت اسلام ميانجامد و بر این اساس، بنیان نفاق
را باید از ریشه بر انداخت، اگرنه، چون ماری كه سركوفت نشده باشد بار دیگر جان
خواهد گرفت.
بهراستی حركتی تا این حد احمقانه چگونه از منافقین سر زده است؟ آن تحلیل مبتنی
بر توهم محض از كجا آمده است تا آنان را به دامی اینچنین آشكار بیندازد؟ دهها
كیلومتر نفوذ عمقی به داخل مرز تنها در طول جادهی كرند به باختران. بهراستی
آن غفلتزدگان وامانده در این توهم بودند كه با این كار خود را به آغوش گرم
مردم ایران ميسپارند؟ آیا هنوز هم كسی مانده است كه دربارهی مردم ایران تصوری
آنچنان داشته باشد؟ اگر كسی هم بود كه به انگیزهی نبرد با كفر صدامی به جبهه
نیامده باشد، نفرت از منافقین او را به جبهه كشاند و دیگر كیست كه در نیافته
باشد تنفر مردم از منافقین بیش از صدامیان است؟
یك كرد روستایی تعریف ميكند كه چگونه تانكهای منافقین سرنشینان پیكان
قرمزرنگی را كه قصد گریز از روستا را داشتند له كردند.
پیكان قرمزی كه آن كرد روستایی از آن سخن ميگفت، لهیده و پرخون، به نشانهی
عشق بيشائبهی منافقین به خلق در كنار جاده افتاده بود. جادهی اسلامآباد به
باختران آینهی عبرتی است كه شایسته است بیماردلان باطن خود را در آن بنگرند و
میثاق ازلی امت را با اسلام و نظام جمهوری اسلامی. این میثاقی است مخزون در لوح
محفوظ فطرت ما، و نه تنها ما، كه اكنون بیداردلان سراسر كرهی ارض دیگر دریافتهاند
كه خورشید عدالت مگر آنكه از افق ولایت سر زند، واگرنه، هیچ. امام را دریابیم
كه راه و رسم انتظار را خوب ميشناسد و آن برادر عزیز نیز سخنش همین بود. این
ولایت امام است كه به ما حیثیت و شرف و مردانگی داده است و لاغیر.
اولین گروه ما هنگامی به اسلامآباد رسید كه بیش از نیم ساعت از تسخیر شهر
نگذشته بود و هنوز رزمآوران در درون شهر با منافقین درگیر بودند. بیمارستان
اسلامآباد نیز آیت مبین دیگری است از عشق منافقین به خلق. لابد در اخبار شنیدهاید
كه آنان با بیماران و مجروحین بیمارستان چه كردهاند.
شهر اسلامآباد هنوز آثار مقاومت دلیرانهی مردم و نظامیان را در خود محفوظ
داشته است و نفرت لجامگسیختهی منافقین را از هر آنچه با توهمات بیمارگونهی
آنان تطبیق نكند. منافقین لاجرم از شدت یأس قصد جان مردمی را خواهند كرد كه
بنیان نظام جمهوری اسلامی را استوار داشتهاند و
این مردم، اقلیتی معدود، پراكنده در سطح كشور نیستند. شش روز بعد، در هجدهم
ذیحجه، دهها میلیون دست بیعتی كه به سوی حضرت امام گشوده خواهد شد نقاب از
چهرهی كریه و رسوای مدعیان بر خواهد داشت.
باقیماندهی دشمنان یا به جانب قصر شیرین عزیمت كردهاند و یا در كوه و دشت و
روستاهای اطراف جاده پراكندهاند.
شنبه، هشتم مرداد. سرابگرم، جادهی قصر شیرین
رزمندهای تعریف ميكند كه بعد از آزادسازی سرپلذهاب، نه نفر از مادران شهدا
به قلعهدشت رفتند و هشتاد هزار مین منافقین را جمعآوری كردند.
آن آشنای دیرینهی ما سخن از سالهای آغاز جنگ ميگفت و آن یادگارهایی كه به
جاودانگی پیوسته است و آن میثاقی كه مردم با اسلام بستهاند؛ نه تن مادران شهدا
و هشتاد هزار مین پراكنده در قلعهدشت؛ ادامهی پاكسازی روستاها توسط مردمی كه
با پای اختیار به میدان آمدهاند و شرف و حیثیت و عزت خود را در ولایت ميجویند
و تبعیت از فرمان امامی كه آنان را به هزاران سال تاریخ نهضت انبیا در كرهی
زمین پیوند ميدهد.
شش روز بعد در باختران، هجدهم ذیحجه، روز عید غدیر خم
مردم یك بار دیگر آن میثاق دیرینه را تازه كردهاند و هویت تاریخی خویش را در
بیعتی دیگرباره با امامشان باز یافتهاند و با این بیعت، از محدودهی زمان و
مكان فراتر رفتهاند و خود را به هجدهم ذیحجهی سال دهم هجری رساندهاند و در
غدیر خم بر اكمال دین و اتمام نعمت شهادت دادهاند. اگر در میان مردم ایران
هنوز هستند كسانی كه چشم بر حقیقت بستهاند، اما در میان بیداردلان سراسر كرهی
ارض، هستند بسا دلدادگانی كه این عهد تازه را در یافتهاند و به خیل منتظرین
موعود پیوستهاند. منتظرین موعود اهل مبارزهاند و ميدانند كه خلوص عشق موحدین
جز به ظهور كامل نفرت از مشركین و منافقین میسر نخواهد شد. اما از آن فراتر،
اهل ولایت و اطاعتند و انتظار ميكشند تا فرمان چه در رسد.