فقط جمهوری اسلامی
پنجم مرداد ماه ١٣٦٧، جادهی باختران به اسلامآباد
حجت الاسلام قرائتی در جمع رزمندگان سخن ميگوید.
فرمایش استاد محترم حجت الاسلام قرائتی عین حقیقت بود. آتشی كه دشمنان انقلاب
اسلامی بر افروختهاند بر ما گلستان شد. جنگ تحمیلی كه آتش نمرودیان بود
عرصهای شد كه استعدادهای شگفتآور نهفته در درون امت را به فعلیت رساند،
وجدانهای بیدار سراسر سرزمینهای مسلماننشین را برانگیخت، ضعف كید شیاطین و
پوشالی بودن قدرت آنها را برملا كرد و در قبال آن، قدرتی اعجابآور را كه در
وحدت مردم نهفته است به مستضعفان شناساند؛ آینهی فطرتها را صیقل داد و اسلام
را بعد از قرنها از فراموشكدهی تواریخ بیرون آورد و به صحنهی مبارزه با كفر
و شرك كشاند.
حجت الاسلام قرائتی برای گروهی از رزمآوران سپاه بدر سخن از شأنی ميگفت كه
خداوند برای مجاهدان راه خویش قائل شده است. او ميگفت: در علو قدرشان همین بس
كه شأن نزول سورهی والعادیات هستند و رسول اکرم خاك جبهه را حرم ميدانست و
برای حفظ حرمت آن، پای برهنه بر روی آن قدم ميگذاشت.
ششم مرداد ماه ١٣٦٧
مهمترین پرسشی كه از دیدن ستون زرهی منافقین برای بیننده پیش ميآید این است
كه بهراستی اینهمه تجهیزات پیشرفته از كجا آمده است: نفربرهای زرهی و
تانكهای برزیلی، تویوتاهای سفارشی ژاپنی با باكهایی به گنجایش صد و هشتاد
لیتر بنزین كه مشخصاً برای عملیاتهایی اینچنین طراحی شدهاند. استكبار جهانی
بهراستی با چه قیمتی این تجهیزات را در اختیار منافقین قرار داده است؟
تا پیش از ظهر دیروز، پنجم مرداد ماه، پشتیبانی هوایی رژیم صدام از منافقین
با شدت ادامه داشت، اما از آن پس كه شكست منافقین محرز شد، دیگر اثری از
هواپیماهای دشمن در آسمان باختران و اسلامآباد دیده نشد. در جبهههای دیگر نیز
ارتش صدام ناچار از عقبنشینی شده بود و اینچنین، امكان پشتیبانی منافقین از
جانب عراق دیگر وجود نداشت. در چنین شرایطی، منافقین كه با جهالت بیش از هشتاد
كیلومتر در محور كرند به باختران و در طول جادهی آسفالته از مرز فاصله گرفته
بودند، چه ميتوانستند بكنند؟ اگر توهم منافقین حقیقت ميداشت و مردم با آنها
بودند، چه بسا كه آنها ميتوانستند از توفیقات بسیاری برخوردار شوند. اما
آنچنان كه دیدید و خواهیم دید، غالب روستاییان و شهروندان و عشایر محلی نه تنها
هرگز حاضر نشدند به هیچ قیمتی پیوند خویش را با اسلام و جمهوری اسلامی انكار
كنند، بلكه در بسیاری از موارد با آنها به مقابله نیز پرداختند. هجوم رزمآوران
از سراسر ایران به جبهه آنهمه بود كه حتی از اعزام بزرگ سپاهیان محمد نیز
بهمراتب بیشتر مينمود. نفرت مردم از منافقین بیش از صدامیان است و این
حقیقت، اگرچه از زمان درگیريهای درونشهری منافقین بهروشنی قابل ادراك بود،
اما در عملیات مرصاد به یقین پیوست. منافقین نیز این حقیقت را از همان آغاز
دریافته بودند، واگرنه، هرگز دست به ترور و قتل عام مردم در درون شهرها و یا
مصلا های نماز جمعه و مساجد نميزدند. قبول قطعنامهی ٥٩٨ از جانب ایران، آنان
را در این توهم عمیقتر كرد كه نظام جمهوری اسلامی ایران پشتیبانی عمیق مردمی
خویش را از كف داده است؛ اگرچه هجوم مردم به جبههها بعد از قبول قطعنامه برای
مقابله با تهاجمات مذبوحانهی ارتش صدام همهی آن توهمات را نقش بر آب كرد.
برادر راستگو منافقین را دریوزگان فرهنگ شرق و غرب مينامید و چه خوب ميگفت؛
مبنای تفكرات منافقین بر التقاط است و چه انتظاری جز این ميتوان داشت وقتی كه
غربزدگان بخواهند اسلام را بهانهی اثبات و تأیید غرب و شرق سیاسی قرار دهند؟
ششم مرداد ماه، ستاد نجف اشرف
یكی از گروههای فیلمبرداری روایت فتح در اینجا به كمین منافقین بر خورده
است. در این كمین، رانندهی گروه و چند تن از اكرادی كه برای فرار از منطقه به
اتومبیل گروه پناه آورده بودند، به شهادت رسیدهاند. از بچههای روایت فتح،
شهید حسین شریعتی در این حمله به شهادت رسیده است. در پاترول گروه كه شهید
شریعتی نیز در آن بوده، علائم رگبار گلولهی منافقین دیده ميشود.
شهید عزیز حسین شریعتی، از كارمندان لابراتوار سیمای جمهوری اسلامی بود كه با
جبهه و روح قدسی آن انسی غفلتناپذیر داشت. او با ما سخت همدلی داشت و سابقهی
آشناییمان به كربلای پنج ميرسید و آن سفر پرباری كه نتیجهی آن را در فیلم
«سرباز گمنام»، قسمت هفتم از مجموعهی سوم روایت فتح دیدهاید.
عصر روز ششم مرداد ماه، شهر اسلامآباد، روبهروی مسجد سیدالشهدا
آیا هنوز هم كسی مانده است كه نداند جمهوری اسلامی نه بر رأی مردم، كه فراتر
از آن، بر قلب مردم بنا شده است؟ دنیا بداند كه امت حزب الله فقط امام را و
جمهوری اسلامی را ميخواهد و لاغیر، و در راه این طلب تا پای جان ایستاده است.