داستان پل
منطقهی عملیاتی كربلای ده
بارندگيهای بيسابقهی چند شبانه روز گذشته به طغیان رودخانهی «چومان» و
قطع پل ارتباطی «سیدالشهدا» منجر شده است. اهمیت این پل در آنجاست كه تداركات
بخش عظیمی از جبهههای غرب كشور از طریق آن به انجام ميرسیده و اكنون با قطع
پل، همهی آن امور معطل مانده است. جبران قسمتی از وظایف پل در كوتاهمدت توسط
هليكوپترهای هوانیروز امكانپذیر است، اما برای آنكه امور نظم طبیعی خویش را
به طور كامل باز یابند، پل سیدالشهدا هر چه زودتر باید ترمیم پذیرد.
رزمآورانی كه در حیطهی مهندسی جنگ خدمت ميكنند، به علت آنكه ناچارند همیشه
در شرایطی بسیار دشوار و طاقتفرسا زندگی كنند، باید از خصوصیاتی برخوردار
باشند كه بهخوبی قابل پیشبینی است. سنگینترین كارهایی كه در جبهه وجود دارد
كارهای مربوط به مهندسی است، گذشته از آنكه مهندسی جنگ هرگز تعطیلبردار نیست.
قبل از عملیات، حین عملیات و بعد از آن نزد بچههای مهندسی رزمی
علیالسویه است، چرا كه همواره كار همچنان دشوار و طاقتفرسا ادامه دارد. چه
قبل از عملیات و چه بعد از آن، در شرایطی كه نیروهای عملیاتی امكان استراحت
پیدا میكنند، بچههای مهندسی _ رزمی نمیتوانند دست از كار بكشند. در حین
عملیات هم كه وضعیت روشن است. چشمهای تبلیغاتی نیز، به دلایلی، بیشتر به
نیروهای عملیاتی دوخته است و بچههای مهندسی _ رزمی باید از این جهت نیز غربت و
محرومیت بیشتری را تحمل كنند و این بیش از پیش بر خلوص عمل آنها میافزاید.
طغیان آب رودخانه امری قابل محاسبه نبوده است، هر چند كه اصلاً در جریان عملیاتهای
رزمی، همواره سرعت عمل بیشتر از هر امر دیگری اهمیت دارد. لاجرم در امر مهندسی
جنگ شیوههایی معمول است كه در عین استحكام و پایداری بتواند سرعت عمل بیشتری
داشته باشد و بنابراین، هرگز نمیتوان كار را به صورتی كه در شرایط غیر جنگی
انجامپذیر است تصور كرد. امكان غلبه بر طغیان آب در قسمتهای پهناور رودخانه
بیشتر است و بنابراین جهادگران ستاد حمزه، علاوه بر ترمیم پل سیدالشهدا، تصمیم
داشتند كه پل جدیدی نیز در پهناورترین قسمت رودخانه نصب كنند. تنها در شرایطی
اینچنین است كه انسان تصور نسبتاً درستی از حجم وسیع تداركات و لزوم آن پیدا میكند
و اهمیت كار مهندسی جنگ را باز مییابد. كار ترمیم پل آنهمه اهمیت داشت كه
رانندگان بلدوزر و لودر بهناچار غذای خویش را در حین رانندگی صرف میكردند.
جلوهی ظاهری كار مهندسی جنگ، اگر شرایطی اینچنین پیش نیاید، به گونهای است كه
معمولاً از چشم تبلیغاتچیها پنهان میماند، اگرچه اهمیت آن در غالب موارد از
اصل جنگ بیشتر است.
جهادگران ستاد حمزه، شبانه پل نفررویی را به نام حضرت زینب(س) بر رودخانه نصب
كردهاند تا كار رفت و آمد نفرات دچار اختلال نگردد. این پلهای نفررو معمولاً
در شرایط استثنایی حین عملیات مورد استفاده قرار میگیرد.
در طول چند ساعتی كه ما در اطراف پل فیلمبرداری میكردیم، از حجم رفت و آمدی كه
انجام میشد میتوانستیم كم و بیش بر ضرورت كار وقوف بیشتری پیدا كنیم. نه
تنها رفت و آمد حتی برای لحظهای قطع نمیشد، بلكه لحظه به لحظه بر تراكم
ازدحام در دو سوی پل افزوده میشد.
بیایید یك بار دیگر با هم از روی پل نفررو عبور كنیم. هنگام عبور از روی پل، حس
میكنید كه پل نیز در عرض رودخانه و در همان جهت میچرخد. اگر در ضمن عبور از
پل به زیر پای خویش نگاه كنید، این احساس تشدید میگردد و ترس و اضطراب سراپای
وجودتان را فرا میگیرد.
فردا صبح وقتی بار دیگر گذارمان به آنجا افتاد، با كمال حیرت دیدیم كه پل
سیدالشهدا ترمیم شده است و بچههای ستاد حمزه مشغول جمعآوری پل نفررو هستند.
آن احساس حیرت، از شما چه پنهان، با كمی شرمندگی نیز همراه بود، چرا كه آنان
تمام شب را كار كرده بودند و ما خفته بودیم.
همه چیز به حال عادی بازگشته بود، رفت و آمد نفرات و اتومبیلها از روی پل
سیدالشهدا ادامه داشت و صدای رفت و آمد هلیكوپترها قطع شده بود. بچهها در حال
جمع كردن پل نفررو بودند و نمیدانستند كه باز پسفردا ناچار خواهند شد كه یك
بار دیگر شبانه كار شاق نصب پل را از سر بگیرند.
بررسی تاریخچهی تكامل كار مهندسی _ رزمی در طول هشت سال جنگ مداوم با استكبار
جهانی بسیار عبرتآموز و ضروری است. ضرورت حفاظت اطلاعات هرگز اجازه نمیداد كه
ما به ابتكارات حیرتآور برادرانمان در كار مهندسی _ رزمی بپردازیم. شاید هنوز
هم امكان بیان همهی آنچه باید گفته شود وجود نداشته باشد، چرا كه ما به پیروی
از مقام ولایت معتقدیم كه نباید جنگ را پایانیافته تلقی كنیم. تا آنگاه كه كفر
و شرك در جهان هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم. اما به هر تقدیر،
اكنون در این فرصتِ فراغتی كه تا آغاز مبارزات جدید در پیش داریم، فضای بازتری
برای سخن گفتن از ابتكارات مهندسی _ رزمی وجود دارد.
اگر یادتان باشد، در اواخر اسفندماه ٦٦ ، ده پانزده روز قبل از عملیات والفجر
ده، هشت هزار نفر از اكراد روستانشین سلیمانیه به ایران پناهنده شدند. بمباران
شیمیایی روستاهای كردنشین شمال شرقی عراق توسط رژیم حاكم بعث امر جدیدی نبود،
اما این بار وسعت عملیات مردم را وا داشته بود كه روستاهای محل سكونت خویش را
ترك كنند و پای پیاده خود را به جمهوری اسلامی ایران برسانند. با توجه به
ارتفاعات صعبالعبور و پربرف این منطقهی مرزی میتوان تصور كرد كه در راه چه
بر آنها گذشته است، اگرچه حقیقت امر را جز خدا كسی نمیداند. آنچه كه بیش از
همه آنان را رنج داده بود سرما بود كه تا آن روز بیش از هفتاد تن از آنها از
شدت سرما جان داده و یا به عمق پرتگاههای پربرف كوهستانهای مرزی سقوط كرده
بودند.
آیا این همهی آن مظالمی است كه بر مستضعفین عالم روا داشتهاند؟ در جهانی كه
دست جنایتكاران را تا اینجا باز گذاشتهاند كه هرچه میخواهند بكنند و هیچ
فریاد اعتراضی از هیچجا برنخیزد، چگونه میتوان حتی لحظهای از مبارزه با كفر
و شرك و استكبار غافل شد؟ آیا میتوان دل به عافیت خوش داشت و چشم بر این همه
ظلم فرو بست؟ و مگر این همهی آن مظالمی است كه بر مستضعفین عالم روا داشتهاند؟
چگونه میتوان از یاد مظلومان آفریقا و آسیا و آمریكا و اقیانوسیه غافل شد؟
آنها همه مادر و پدر و فرزند و خواهر و برادر دارند و در رگهایشان خونی به
سرخی شقایق دشتهای خوزستان جاری است. آیا این ما هستیم كه باید تاوان عیش
دنیاپرستان را پس بدهیم؟ ما اهل ولایت و اطاعت هستیم و دل به فرمان عشق سپردهایم.
هنگام جنگ اهل جنگیم و هنگام صلح اهل صبر، اما نه آنكه دل به فراغت بسپاریم و
از افق خونبار آینده غافل شویم. از آسمان ندا میرسد كه «فاذا فرغت فانصب و
الی ربك فارغب»(١)، یعنی كه چون فارغ شدی دل به فراغت نسپار و آماده باش تا
بار دیگر فرمان چه در رسد.
همهی امكانات سپاه اسلام در خدمت تخلیهی مردم قرار گرفته بود؛ هلیكوپترها،
كامیونها و وانتهای لندكروز. چگونه میتوانستیم از یاد رنجهایی كه بر آنان
رفته بود غافل شویم؟ بهراستی چرا عدالت در جهان امروز مفهومی اینچنین از یاد
رفته است؟ چگونه است كه رژیم بعث عراق روز به روز جرأت بیشتری بر جنایت پیدا
میكند و هیچ صدایی از هیچ جا بر نمیخیزد؟
رزمآوران با آنچنان عشق و علاقهای به كمك پناهندگان كرد آمدهاند كه انسان
سخت تحت تأثیر قرار میگیرد. این پلهای نفررو برای استفاده در شرایط استثنایی
حین عملیات ساخته شده است و برای مردم عادی، برای زنها و كودكان و پیرمردان و
پیرزنان، عبور از پل بر فراز آن ارتفاعات بسیار مشكل است. اگر آنها در ضمن عبور
به زیر پای خویش بنگرند از شدت التهاب و سرگیجه به درون آب سقوط خواهند كرد، و
لاجرم رزمآوران به كمك آنها شتافتهاند. صبح تا شب از این سو به آن سوی پل میروند
و زنها و بچهها را عبور میدهند. از یك سو در طول چند روز تعداد پناهندگان به
ده هزار نفر بالغ میشد و از سوی دیگر بارندگیهای شدیدِ برف و باران، شدت
طغیان آب را تا آنجا زیاد میكرد كه بار دیگر مقاومت پل سیدالشهدا را در هم میشكست.
تلاش عظیم بچهها برای ترمیم پل بهراستی شگفتآور و تحسینانگیز بود.
یك بار دیگر پل ترمیم شده است، اما بچهها دیگر فریب نخوردند و پل نفررو هنوز
بر سر جای خویش باقی است. در طول این چند روز، بارندگی جز در ساعاتی بسیار
كوتاه و محدود قطع نشده و تمام حجم رودخانه را سیلابی خروشان پر كرده است. از
عمق بستر رودخانه و ارتفاع سواحل آن میتوان دریافت كه طغیان كنونی آب حالتی
استثنایی و كمنظیر دارد. فردا صبح یك بار دیگر حیرتزده آنچه را كه هرگز باور
نداشتیم در پیش چشم دیدیم: پل خراب و ازدحام مردم كرد و رزمندگان در دو سوی پل
نفررو. پل نفررو ظرفیت محدودی داشت و حتی اگر پناهندگان كرد عراقی هم وجود
نداشتند، برای عبور و مرور رزمندگان كفایت نمیكرد، چه برسد به اینكه هنوز صدها
تن از پناهندگان انتظار میكشیدند تا به خاك جمهوری اسلامی ایران پناه بیاورند.
اما جهادگران ستاد حمزه قطع امید نكردند و یك بار دیگر دست اندر كار ترمیم پل
سیدالشهدا هستند. انسانی كه در همه حال چشم دل به غایات مقدس اسلام دوخته باشد
هرگز خسته نمیشود.
یأس از جنود شیطان است و مؤمن هرگز دل به یأس نمیبازد. طغیان آب رودخانه
ابتلایی است كه ایمان من و تو در كشاكش مبارزه آزموده شود، اگرنه همهی ذرات
جهان، از پای تا سر، مسخر اولیای خدا هستند. انگیزههای مادی در وجود انسان
ذخایری محدود دارند و تنها ایمان است كه راه به خزائن نامحدود غیب دارد. انسان
متقی هرگز به بنبست نمیرسد، چرا كه رزق او از طُرقی لایحتسب نازل میشود.
دنیا علیالظاهر در كف شیاطین است. آنها به سرچشمهی قدرتهای مادی جهان دست
یافتهاند و در سایهی وحشتبار تكنولوژی، حاكمیت ستمبار خود را بر جهان
گستردهاند. اما عصر جاهلیت كنونی هم به تمامیت رسیده است و جهان آینده جهان
اسلام است، اگرچه كفار و مشركین خوش نداشته باشند. آنها میكوشند كه با همهی
آنچه در اختیار دارند ما را به بنبست بكشانند، اما نمیدانند كه تقوا مفتاح
الفرج است و پیروزی ما از طرقی لایحتسب میرسد، از راههایی كه خداوند جز بر
متقین نمیگشاید.
نزدیكيهای غروب یك بار دیگر پل ترمیم شد و این بار برای همیشه. زحمات طاقتفرسای
بچهها به بار نشست و كار به انجام رسید. وقتی انسان در مییابد كه ارادهی حق
در كرهی زمین باید با دستان او متحقق شود، دیگر چگونه دست از تلاش بر دارد؟ نه،
یأس از جنود شیطان است.
پی نوشت ها:
١. انشراح / ٧