‌‌در اطراف پل


‌‌منطقه‌ی عملیاتی والفجر ده، اطراف رودخانه‌ی سیروان
 
بهار سر رسیده است و شقایق‌های وحشی و گل‌های سفید نوروز، بدون ترس از آتش جنگ و پوتین‌های خشن سربازی، سر از خاك بیرون آورده‌اند. آیا مي‌توان گل‌ها را بهانه كرد و از جنگ گریخت؟ لازمه‌ی تكامل عالم، جنگ بین اهل حق و اهل باطل است و واماندگان و اهل تقاعد نمی توانند نقاب صلح و سلم را بهانه‌ی نشستن كنند و در خانه ماندند. جنگ بین حق و باطل همان همه با فطرت عالم توازن و تناسب دارد كه گلهای شقایق وحشی با دامنه‌ی تپه‌ها.

شقایق وحشی نیز داغدار واقعه ای است كه در كربلا رخ داده است. آیا می توان جهان را در كف جهال و فساق و قداره‌بند‌ها رها كرد و دم بر نیاورد؟ اگر نه، همه‌ی ما در برابر اقامه‌ی عدل مسئول هستیم به كربلا داغی بی التیام بر سینه‌ی همه‌ی بشریت است.

نوروز سر رسیده، اما آن كشاورز بیرجندی به روستای خویش باز نمی گردد اما زیبایی های عالم را خوب می شناسد و گل‌های سفید نوروز، گل‌های اشتیاقی هستند كه با نسیم بهار بر خاك مطهر قلب او جوانه زده‌اند. اما چگونه مي‌توان از قلب‌هایی كه دیگر نمي‌تپند غافل شد؟ اما چگونه مي‌توان كربلا را از یاد برد؟

میان ظاهر و باطن عالم نسبتی است كه جز اهل حق در نمي‌یابند. او مي‌داند كه اندیشه‌ی علوی با زندگی عبدالرحمن عوفی جمع نمي‌شود. او مي‌داند كه عاشورا و عافیت با هم جمع نمي‌شود. او مي‌داند كه نمي‌توان «یا لیتنی كنت معكم» خواند و در خانه ماند و خود را دیندار دانست. آیا كسی جز خویشتن را نیز مي‌توان فریفت؟ دهر بر محور حق و عدل مي‌چرخد و هیچ چیز در آن گم نمي‌شود. آیا مي‌توان خود را دیندار دانست و در عین حال آن‌همه تعلل ورزید تا عصر عاشورا برسد و كار از كار بگذرد؟ پیكرهای بي‌سر شهدا لگدكوب شده‌اند و گوشواره از گوش دختربچه‌های آل‌الله كشیده‌اند و شكوفه‌های هلو را بر تن فرزندان رسول الله پرپر كرده‌اند و زنجیر بر گردن ولی خدا و وصی رسول او انداخته‌اند.

روی سخن، پیش از همه با دینداران است، آنان كه فریاد هل من ناصر حسین بن علی را از كربلا شنیده‌اند، اما در میان ضعفا و قاعدین در خانه مانده‌اند و اخبار جنگ را تنها از رادیوها گوش كرده‌اند و پنداشته‌اند كه در ثواب مجاهدین راه خدا نیز شریك هستند. آیا مي‌توان در خانه خفت و در ثواب مجاهدین راه خدا شریك بود؟ آیا مي‌توان فریاد «جنگ جنگ تا پیروزی» سر داد، اما تشنگی در راه خدا را تجربه نكرد و در محاصره‌ی دشمن نیفتاد و پیكر برادر شهید را ساعت‌ها بر گرده نكشید؟ آیا مي‌توان فریاد «جنگ جنگ تا پیروزی» سر داد، اما مارش عملیات را در خانه از رادیو شنید؟ نه، سال‌ها از عاشورا گذشته است، اما هنوز حكومت كره‌ی زمین در كف یزیدیان است و تا آن‌گاه كه حكومت در كف یزیدیان باشد داغ كربلا تازه است و با گذشت زمان التیام نمي‌یابد.

‌‌بیست و هفتم اسفند ماه ٦٦
‌‌رودخانه‌ی پرآب، خروشان و پهناور سیروان یكی از بزرگ‌ترین دشواري‌هایی بود كه بر سر راه عملیات والفجر ده واقع شده بود. استمرار عملیات و تثبیت پیروزي‌ها همواره با توان تداركاتی ما نسبت مستقیم دارد و اهمیت كار مهندسی جنگ در همین‌جا خود را نشان مي‌دهد. برای عبور رزم‌آوران در شب عملیات اگرچه پل‌های نفررو كفایت داشته باشند، اما مراحل بعدی عملیات به طور كامل وابسته به احداث جاده‌ی تداركاتی است و غالباً این نیاز از همان آغاز كار نقش تعیین‌كننده دارد: اگر پل و جاده وجود داشته باشد عملیات انجام مي‌شود، و اگرنه، نه!

جهادگران ستاد نجف، نخست در تلاش بودند كه جبهه‌ی میانی عملیات را از یك جاده‌ی تداركاتی زمینی برخوردار كنند. جهاد ایلام با نصب پلی عریض توانسته بود دستگاه‌های سنگین مورد نیاز را عبور دهد و قسمتی دیگر از كار، با غنایم جنگی رو به راه شده بود. دشمن چاره‌ای نداشت جز آنكه با حملات مكرر هوایی و ریختن بمب شیمیایی از ادامه‌ی كار جلوگیری كند. این بود كه منطقه‌ی اطراف پل‌های نصب‌شده بر رودخانه‌ی سیروان روزها مرتباً زیر آتش قرار داشت. حضور رزم‌آوران سپاه بدر كه خود غالباً اهل عراق هستند نشان‌دهنده‌ی این حقیقت است كه این جنگ بر خلاف تبلیغات دشمن مبنایی مكتبی دارد و آنچه ما را بر یك محور اجتماع بخشیده است اعتقادات دینی ماست نه گرایش‌های شرك‌آمیزی چون قومیت و ملیت و غیره. اگرچه حب وطن نیز در حقیقت از ایمان است؛ یكی اهل كربلاست و دیگری اهل بغداد و وطن نیز هنگامی وطن است كه از سیطره‌ی ارباب جور بیرون باشد، وگرنه باید از آن هجرت كرد و با آنان كه گرایش‌های قومی و ملی را محمل كفر و شرك قرار داده‌اند مبارزه كرد.

‌‌‌ ‌‌ ‌مجاهدی عراقی، اسلحه‌اش را پیش رو نهاده و نماز مي‌خواند.

‌‌نماز را باید به جانب قبله گزارد و اكنون قبله نیز در كف حرامیان است و آنان كه اهل نماز نیستند، نماز را بهانه‌ی حاكمیت خویش كرده‌اند. پس تا آن روز كه قبله از سیطره‌ی اهل باطل خارج شود، باید نماز را در جبهه خواند و این نماز حقیقی است.

شب هنگام برای فیلمبرداری از کار گردان امام سجاد(ع)به حاشیه رودخانه رفتیم. وقتی که شب این نیمه کره زمین را در خود می گرفت، تازه کار این دلاوران آغاز می شد.تاریکی، پوشش استتاری بسیارمناسبی است که آنها را از چشم هواپیماهای دشمن پنهان می دارد.

دو شب است که آنها ازتجربه کار خویش نا موفق بیرون آمدند.دیشب سیلاب خروشان رودخانه سیروان نه لوله فلزی ویک دتگاه لودر رابا خود برده است.امشب انها برای سومین بار دست به تجربه ای دیگر خواهند زد. دل ها در اضطراب است تا آنها با همه وجود به خدا توجه کنند واز غیر از خداببردند. این یکی از بزرگ ترین حکمت هایی است که در ابتلائات نهفته است. آنها دست به دعا برداشته اند وآوای استغاثه آنان حتی بر خروش بلند سیلاب رودخانه سیروان نیز غلبه کرده است.

شام رادر جمع باصفای برادران جهادگر گرگان،نان ولوبیا خوردیم . آیا باور خواهید کرد اگر بگوییم که این غذا از همه غذاهیی که تا کنون خورده بودیم لذیذ تر بود؟ چگونه باید گفت که لذت طلبان حتی از لذایذی که زندگی خویش را وقف آن کرده اند نیز محرومند.

حاج آقا کیانی پدر دو شهید است، اما حاضر نیست درباره آنان سخنی بگوید.اوحتی در نگاه کردن در دوربین نیز اکراه داشت، اما بالاخره دربرابر اصرار ما تسلیم شد واز سر کرامت نیم نگاهی به دوربین انداخت. فیلم گرفتن از مؤمنین بسیار دشوار است، آنها از دوربین می گریزند.

کار احداث پل همچنان ادامه دارد و جهادگران گرگانی با تحمل سختی بسیار در حمل لوله های زخیم فولادیتا به این نقطه، نهایت تلاش خود را انجام داده اند؛حمل سه قطعه لوله پنج تنیبا یک لودر،ان هم در تاریکی مطلق و در میان جاده ای نه چندان که بتوان نام جاده بر آن اطلاق کرد.

وقتي كار را به محاسبه‌ي عقل حسابگر واگذار مي‌كنيم، مي‌بينيم كه امكان‌پذير نيست. اما آنچه آن محال را اينچنين ممكن مي‌سازد آن است كه اينان نه با عقل حسابگر، كه با عشق پاي در ميانه مي‌گذارند.

ساحت امانتداري انسان، ساحتي است فراتر از عقل ظاهر، و آن عشق است. بگذار دنياطلبان ما را ديوانه بخوانند و با چشم ظاهربين به محاسبه‌ي افعال عاشقانه و عارفانه‌ي ما بنشينند. هرگز اين افعال را با آن چشم نمي‌توان تفسير و تحليل كرد و اينچنين، در رودررويي با ما همواره دچار اشتباه خواهند شد.

گذشت آنكه دهر بر مراد سِفلگان مي‌چرخيد؛ اكنون جهان رو به صبح عدالت آورده است و دهر بر مراد صالحين و مستضعفين مي‌چرخد. مظلومان جهان را شايسته است كه بر ابتلائات صبر كنند، چرا كه جهان آخرت يكسره از آن آنهاست. بهشت پاداش ظلمي است كه بر آنان رفته است، گذشته از آنكه سياره‌ي زمين نيز ميراث آنهاست و عصر تحقق اين وعده‌ي الهي هم‌اكنون سر رسيده است


Logo
https://old.aviny.com/article/aviny/Chapters/Matnefilm/part_5/DarAtrafPol.aspx?&mode=print