‌‌ ‌ پل حاج اسدالله


روز دوم عملیات كربلای ده، ساعت نه صبح‌
‌‌برادر مظفری مي‌گوید الان وقت مصاحبه نیست، و راست مي‌گوید. بارش‌های دور از انتظار شب گذشته جریان امور را از مسیر پیش‌بیني‌شده خارج كرده بود. سیلاب‌ها به پل هجوم آورده بودند و از هم‌اكنون روشن بود كه تا لحظاتی دیگر قدرت مقاومت پل درهم خواهد شكست و جاده‌ی تداركاتی خط قطع خواهد شد.

بچه‌ها سعی مي‌كنند كه با كوبیدن خاك‌های روی پل و یا انداختن سنگ‌های بسیار بزرگ در مسیر آب مقاومت پل را بیش‌تر كنند، اما شدت سیلاب خیلی بیش‌تر از آن است كه به این سادگی مهار شود. صف طویل اتومبیل‌هایی كه در دو سوی آب انتظار مي‌كشند نشان مي‌دهد كه با ویران شدن پل چه روی خواهد داد.

وظیفه‌ی پشتیبانی جنگ در حفظ و استمرار فتوحات، آن‌همه مهم است كه گاه از اصل جنگ اهمیت بیش‌تری پیدا مي‌كند. این حقیقت وقتی عملیات به ارتفاعات غرب كشیده مي‌شود، آن‌همه وضوح مي‌یابد كه همه‌ی حقایق دیگر را مي‌پوشاند و آن‌گاه نگرانی تداركات جایی برای هیچ نگرانی دیگری باقی نمي‌گذارد.

منشأ همه‌ی نگراني‌ها این است كه با قطع پل در حقیقت تنها جاده‌ی تداركاتی، یعنی شریان حیاتی جبهه‌های مقدم، قطع خواهد شد و آن‌گاه تا برقراری یك پل دیگر هیچ راهی برای ارتباط وجود ندارد. شدت و حجم جریان آب به اندازه‌ای است كه لوله‌ها نمي‌توانند جوابگوی آن باشند و فشار سیلاب‌ها، متناسب با تراكم آب در پشت پل، لحظه به لحظه بیش‌تر مي‌گردد. دیگر همه دریافته‌اند كه تلاش‌ها به جایی نخواهد رسید و مشیت خداوند بر آن قرار گرفته است كه جریان شدید سیلاب در رودخانه پل را با خود ببرد و جاده‌ی تداركاتی قطع شود.

چیزی نگذشت كه آنچه همه در انتظار آن بودند رخ داد و با قطع پل، جاده‌ی مواصلاتی نیز بریده شد. حالا چه باید كرد؟ سخن از جنگیدن با طبیعت نیست. ما با طبیعت جنگی نداریم و كیست كه نداند طبیعت هم هنگام حمله‌ها با همه‌ی قوای خویش به كمك ما مي‌آید؟ آن مرد خدا، جلوه‌ی جامع صفات الهی، مي‌گفت: «اگر شما با خدا باشید، همه‌ی عالم با شماست.» و ما این حقیقت را در همه‌ی طول جنگ به‌كر‌ات آزموده‌ایم. اگر مدعی بگوید پس چرا این بار سیلاب‌ها به جنگ شما آمدند، مي‌گوییم ما معتقدیم كه مصلحت در آن چیزی است كه اتفاق مي‌افتد. سنت لایتغیر خداوند این است كه مؤ‌منین را در كوره‌ی شداید و بلایا آن‌همه بگدازد تا كارآموخته شوند و استقامت پیدا كنند. درخت‌های كویر را بنگر. سر استواری آنان در تشنگی و گرسنگی و گردبادهای بنیان‌كن كویری است. ما خود را به او سپرده‌ایم و او مصلحت كار ما را بهتر مي‌شناسد.

هر چند هلي‌كوپترها نیازی به پل ندارند، اما هرگز تكیه‌ی اصلی مواصلات و تداركات را نمي‌توان بر عهده‌ی هلي‌كوپترها گذاشت. هلي‌كوپترها ماشین‌های حساس و بسیار پرخرجی هستند و اینچنین، هرگز نمي‌توانند بار اصلی تداركات را بر دوش كشند. طراحی ما برای جنگ با استكبار جهانی در جهت دفاع از آرمان‌های تاریخی انبیا باید بیش‌ترین اتكای خود را بر راه‌هایی استوار دارد كه به خودكفایی و استقلال نزدیك‌تر هستند.

جنگ‌های این روزگار جنگ ماشین‌ها و وسایل است، و لكن ما از این قاعده‌ی عرفی عدول كرده‌ایم و سر فتوحات شگفت‌انگیز ما نیز در همین‌جاست. اگر انسان از بندگی طاغوت‌ها اجتناب كند، از اتكا به وسایل و ابزار نیز خواهد رست و آن‌گاه ابزار درست و بجا و متناسب با قدر خویش به كار خواهند رفت. موقتاً هلي‌كوپترها تنها وسایلی هستند كه دو سوی رودخانه را به یكدیگر پیوند مي‌دهند و بچه‌ها را به چند كیلومتری قلل مشرف بر شهر «مائوت» مي‌رسانند.

از محل فرود هلي‌كوپترها نیز تا قله‌های فتح‌شده، راهی بسیار طولانی است كه باید طی شود. آنجا نیز صحنه‌ی درخشش جهادگرانی است كه سخت در تلاشند تا جاده را به قله‌ی كوه برسانند و آن را به راه‌های مواصلاتی داخل خاك عراق متصل كنند.

‌‌روز سوم عملیات، ساعت ده صبح‌
‌‌كار احداث پل جدید بر رودخانه به آخرین مراحل خویش رسیده است. بچه‌ها تمام دیروز و دیشب را كار كرده‌اند و باز هم فرصتی برای حرف زدن و مصاحبه كردن ندارند. بنابراین، به جای مصاحبه كردن، صبورانه بایست و كار خستگي‌ناپذیر آنها را تماشا كن! برادر مظفری را ببین كه این بار خودش سوار یكی از غول‌های آهنی شده است و مي‌تازد.

پل بار دیگر، بعد از یك شبانه روز تلاش جانفرسا برقرار مي‌شود و دو ساحل رودخانه به یكدیگر پیوند مي‌خورد. پل نام مبارك حاج اسدالله هاشمی را به خود گرفته است؛ آن جهادگر رشیدی كه از هر یك از پل‌ها و جاده‌ها و خاكریزهای جبهه كه بپرسی، از غرب تا جنوب، نام او را بر خود دارند. وقتی یكی از بچه‌ها شهید مي‌شود، مظهر و آیینه‌ی دیگران مي‌شود؛ دیگرانی كه هنوز شهید نشده‌اند، اما كم از شهدا هم نیستند؛ با گمنامی و بدون هیچ چشمداشتی نفس‌های خود را یكایك قربانی حق و راه او مي‌كنند. و مگر نه اینكه حضرت امیر(ع)، پیشوای این گمنامان فرموده‌اند: «نفس‌هایی كه انسان مي‌كشد، قدم‌هایی است كه به سوی مرگ بر مي‌دارد»(١)؟ اگر مرگ انسان آغاز حیات طیبه‌ی جاوداني‌اش باشد، نفس‌های او قدم‌هایی است كه به سوی جاودانگی بر مي‌دارد. راه حق آمیخته با دشواري‌هاست، اما از این دشواري‌ها شیرین‌تر هیچ نیست.


پی نوشت ها:
١. فی كل نفس موت. عبدالواحد بن محمد تمیمی، غررالحكم و درر الكلم، ٧ج، دانشگاه تهران، ١٣٧٣، ج ٤،ص ٣٩٥. _ و.

 

Logo
https://old.aviny.com/article/aviny/Chapters/Matnefilm/part_3/pol.aspx?&mode=print