زبرالحدید (پارههای آهن)
حضرت سیدالشهدا حسین بن علی(ع) شب پیش از هجرت به سوی كربلا در پایان
خطبهای بلند فرمودند: «آگاه باشید، هر آن كه میخواهد خونش را در راه ما اهل
بیت، كه راه حق است، نثار كند و خود در بهشت لقاءالله منزل گیرد، با ما راهی
كربلا شود. من فردا صبح انشاءالله به راه میافتم.»
اكنون بار دیگر بانگ الرحیل برخاسته است و همان فریاد در آسمان بلند تاریخ
طنینانداز گشته است. و این بار راهیان كربلا، این راحلان قافلهی عشق، بدان
لبیك گفتهاند.
هورالهویزه، منطقهی عملیاتی بدر
یكی از كلكها واژگون شده بود و محمولهی آن به قعر آبهای گلآلودهی هور
الهویزه فرو میرفت. عملیات بدر شب گذشته آغاز شده و اكنون درست در بحبوحهی
مصاف، هر چند جای لحظهای درنگ نبود، اما همه سخت در تلاش بودند كه لندكروز
غرقشده را از آب بیرون بكشند. میگفتند «بیت المال» است و همین یك لفظ كافی
بود تا همهی تردیدها را از میان بر دارد.
تاریخ همچنان به سوی غایت الهی خویش رهسپار بود و این
بار بعد از هزار و چهارصد سال كه از بعثت آخرین رسول
خدا بر كرهی زمین میگذشت، جوانانی از دیار سلمان
فارسی و همتبار او، به عهد دیرینهی خویش با آفریدگار
جهان و پیمان ایمانی خود با آخرین فرستادهاش وفا
میكردند و با دستان آنان راه تاریخ به سوی حاكمیت
احكام خدا هموار میشد.
رزمندگان لندكروز را با سیمبكسل به لودر میبندند
و آن را از آب بیرون میكشند.
آبهای گلآلودهی هور الهویزه جریدهی مكنونی بود
كه این تلاش عظیم را ثبت میكرد تا در برابر ذات
ذوالجلال بدان شهادت دهد. همراه با آوای خوش صلوات،
لندكروز غرقشده از زیر آب بیرون آمد؛ اما كار تمامی
ندارد.
در سراسر كرانهی هور و در سطح آرام آبهای آن، هر جا
كه مینگری، مردانی كه نور ارادهی مطلق حضرت حق از ید
بیضای آنان در تجلی است، با اشتیاق و صبری بیپایان،
در كار تحقق معجزهای عظیم هستند و تو گویی این آبهای
نیل است كه به سوی ارض موعود شكافته میگردد.
كلكها یك به یك بعد از بارگیری روانه میگردند و ما
هم منتظر هستیم تا با یكی از كلكها كه محمولهی
سبكتری داشته باشد، به سوی خطوط درگیری با دشمن
رهسپار شویم. حركت قایقها بر سطح هور، آرامش آب هور
را با تلاطمی ضعیف میشكند و موجهایی كوچك میآفریند
كه میلغزند و خود را به كرانه میرسانند. این موجها
به ظاهر در ثبات ساحل گم میشوند و موجهایی دیگر جای
آنان را پر میكنند، اما در باطن عالم هیچ چیز گم
نمیشود و از بین نمیرود. این آبها و این خاك و آن
امواجی كه همچون لحظات جای خود را به یكدیگر میدهند
جریدهی مكنونی هستند كه تاریخ حقیقی عالم بر آنها ثبت
میگردد.
دیدی كه آن روایت چگونه تعبیر شد و این قوم كه امام
موسی بن جعفر (ع) آنان را به پارههای آهن تشبیه
فرموده است گرداگرد آن مرد خدا را گرفتند و ارادهی حق
را به تحقق رساندند؟ بدان كه از این پس نیز اینان در
برابر تندباد ملهمهها و فتنهها نخواهند لرزید و از
جنگ خسته نخواهند شد. و اگر مراد از آفرینش، تكامل
انسان از طریق عبادت خداست،
چگونه ممكن است كه عاقبت از آن متقین نباشد؟
تاریخ همچنان به سوی غایت الهی خویش رهسپار بود و این
بار بعد از چهارده قرن كه از بعثت آخرین رسول خدا بر
زمین میگذشت، جوانانی از دیار سلمان فارسی و همتبار
او، به عهد دیرینهی خویش با آفریدگار جهان و پیمان
ایمانی خود با آخرین فرستادهاش وفا میكردند و با
دستان آنان راه تاریخ به سوی حاكمیت احكام خدا هموار
میشد.
آبهای گلآلودهی هور الهویزه جریدهی مكنونی بود كه
این تلاش عظیم را ثبت میكرد تا در برابر ذات ذوالجلال
بدان شهادت دهد. قایق از آبراههای لا به لای نیزارها
به سوی خط پیش میرفت و تو گویی بار دیگر همهی رازهای
نامكشوفی كه هور در خود داشت، با تلألؤ آفتاب بر
آبهای آرام آن، در سینهی ما بیدار شده بود. ببین
چگونه پروردگار متعال تقدیر آینده كرهی زمین را با
این نیزارها و این آبراهها پیوند داده و ما را برای
تحقق ارادهی ازلی خویش، از خوابهای هزاران سالهی
قرون و اعصار برانگیخته است.
در محور اصلی درگیری، دشمن دست به پاتك زده بود و
بچهها رگبار مینیكاتیوشا را به رویش گشوده بودند و
من به خود میگفتم: اگر آمدهای تا رزمندگان اسلام،
مجاهدان راه خدا را بیازمایی و تجلی ایمان از وجود
مبارك آنان را ببینی، صبر كن. خداوند دوستان خود را در
برابر سختیها، ملهمهها و فتنهها میآزماید و آنجاست
كه اگر مردانه ماندی و استقامت ورزیدی، پای در معراج
ولایت خواهی نهاد و تا مرتبهی قرب بالا خواهی رفت، و
اگرنه، جای تو در جبههها نیست.
دشمن در پناه بمباران هواپیماها و دهها تانك پیش
میآمد و آن لحظهی آزمون نهایی نزدیك و نزدیكتر
میشد. درست برخلاف آنچه دشمن میپندارد، یكی از
شیرینترین جاذبههایی كه مؤمنین را به جبهههای نبرد
میكشاند لحظاتی اینچنین است كه او خود را در برابر
سختترین آزمونهای ایمانی پیروز مییابد و این احساس،
همواره، همچون بهانهای شیرین او را به خود میخوانَد.
مردی از اهل قم قیام خواهد كرد و مردم را به سوی حق
فرا خواهد خواند و بر گرد او قومی همچون پارههای آهن
اجتماع خواهند كرد؛ قومی كه تندباد عواصف آنان را
نخواهد لرزاند، از جنگ خسته نخواهند شد، و بر خداست كه
توكل میكنند.
زبر الحدید، پارههای آهن. تو گویی از آن زمان كه این
حدیث مبارك بر زبان امام موسی بن جعفر (ع) جاری شده
تاكنون، تاریخ قرنها فاصله را در یك چشم بر هم زدن
پیموده است و تو امروز تحقق فرمایش آن بزرگوار را در
برابر چشم میبینی. خوب نگاه كن: اینها همان قوم
هستند.
دشمن در پناه آهن باز هم نزدیكتر آمده بود و اكنون
وقت آن بود كه آرپیجیزنها وارد كار شوند. لحظات
آزمون نهایی فرا میرسید. بچهها به سرعت موشكهای
آرپیجی را خرجگذاری كردند و به استقبال دشمن
شتافتند. ما نیز همراه بچهها خود را به كمینگاه
تانكهای دشمن رساندیم و اگرچه آن روز كار به یك
درگیری كامل نینجامید، اما به هر تقدیر، آنچه را كه
میخواستیم یافته بودیم.
درست در سختترین لحظات، بچهها روحی آرامتر و شادتر
از همیشه داشتند و هر چند لحظاتی اینچنین كمتر نصیب
دوربین میگردد، اما اگر میخواهی روح واقعی سپاهیان
محمد و راهیان كربلا را دریابی، باید آنان را در
عرصهای اینچنین پیدا كنی.
O
راه كاروان عشق از میان تاریخ میگذرد و هر كس در هر
زمان بدین صلا لبیك گوید از ملازمان كاروان كربلاست.