next page

fehrest page

back page

نماز آيات

مسأله 1471 ـ نماز آيات كه دستور آن بعداً گفته خواهد شد بواسطه سه چيز واجب مى‏شود:

اول: گرفتن خورشيد.

دوم: گرفتن ماه. اگر چه مقدار كمى از آنها گرفته شود و كسى هم از آن نترسد.

سوم: زلزله ـ بنابر احتياط واجب ـ اگر چه كسى هم نترسد.

و امّا در رعد و برق، و بادهاى سياه و سرخ، و مانند اينها از آيات آسمانى در صورتى كه بيشتر مردم بترسند، و همچنين در حوادث زمينى مانند فرو رفتن زمين، و افتادن كوه كه موجب ترس اكثر مردم شود ـ بنابر احتياط مستحب ـ نماز آيات ترك نشود.

مسأله 1472 ـ اگر از چيزهائى كه نماز آيات براى آنها واجب است بيشتر از يكى اتفاق بيفتد، انسان بايد براى هر يك از آنها يك نماز آيات بخواند، مثلاً اگر خورشيد بگيرد، و زلزله هم بشود، بايد دو نماز آيات بخواند.

مسأله 1473 ـ كسى كه قضاى چند نماز آيات بر او واجب است چه همه آنها براى يك چيز بر او واجب شده باشد، مثلاً سه مرتبه خورشيد گرفته و نماز آنها را نخوانده است، چه براى چند چيز باشد، مثلاً براى آفتاب گرفتن، و ماه گرفتن، و زلزله، نمازهائى بر او واجب شده باشد، موقعى كه قضاى آنها را مى‏خواند، لازم نيست معيّن كند كه براى كدام يك از آنها است.

مسأله 1474 ـ چيزهائى كه نماز آيات براى آنها واجب است، در هر جائى اتفاق بيفتد و احساس شود، فقط مردم همان جا بايد نماز آيات بخوانند، و بر مردم جاهاى ديگر واجب نيست.

مسأله 1475 ـ وقت شروع در نماز آيات براى كسوف و خسوف، موقعى است كه خورشيد يا ماه شروع به گرفتن مى‏كند، و تا زمانى كه به حالت طبيعى برنگشته ادامه دارد (اگر چه بهتر آن است كه بقدرى تأخير نيندازند كه شروع به باز شدن كند)، ولى تمام كردن نماز آيات را مى‏توان تا بعد از باز شدن خورشيد، يا ماه تأخير انداخت.

مسأله 1476 ـ اگر خواندن نماز آيات را بقدرى تأخير بيندازد كه آفتاب يا ماه شروع به باز شدن كند، نيّت ادا مانعى ندارد، ولى بعد از باز شدن تمام آن، نماز قضا مى‏شود.

مسأله 1477 ـ اگر مدت گرفتن خورشيد يا ماه، به اندازه خواندن يك ركعت نماز يا كمتر باشد، نمازى كه مى‏خواند ادا است، و همچنين است اگر مدت گرفتن آنها بيشتر باشد. ولى انسان نماز را نخواند تا به اندازه خواندن يك ركعت يا كمتر به آخر وقت آن مانده باشد، در اين صورت نماز آيات واجب و اداء است.

مسأله 1478 ـ موقعى كه رعد و برق و مانند اينها اتفاق مى‏افتد، و بخواهد احتياط كند اگر وقتشان وسعت داشته باشد لازم نيست نماز آيات را فوراً بخواند، و در غير اين صورت مانند زلزله بايد فوراً آن را بخواند بنحوى كه در نظر مردم تأخير محسوب نشود، و اگر تأخير كرد احتياط مستحب آن است كه بعداً بدون نيّت ادا و قضا بخواند.

مسأله 1479 ـ اگر گرفتن آفتاب يا ماه را نداند، و بعد از باز شدن آفتاب يا ماه بفهمد كه تمام آن گرفته بوده، بايد قضاى نماز آيات را بخواند، ولى اگر بفهمد مقدارى از آن گرفته بوده، قضا بر او واجب نيست.

مسأله 1480 ـ اگر عدّه‏اى بگويند كه خورشيد يا ماه گرفته است، چنانچه انسان از گفته آنان يقين يا اطمينان شخصى پيدا نكند و نماز آيات نخواند و بعد معلوم شود راست گفته‏اند، در صورتى كه تمام خورشيد يا ماه گرفته باشد، بايد نماز آيات را بخواند، ولى اگر مقدارى از آن گرفته باشد، خواندن نماز آيات بر او واجب نيست. و همچنين است اگر دو نفر كه عادل بودن آنان معلوم نيست بگويند خورشيد يا ماه گرفته، بعد معلوم شود كه عادل بوده‏اند.

مسأله 1481 ـ اگر انسان به گفته كسانى كه از روى قاعده علمى وقت گرفتن خورشيد و ماه را مى‏دانند اطمينان پيدا كند كه خورشيد يا ماه گرفته، بايد نماز آيات را بخواند. و نيز اگر بگويند فلان وقت خورشيد يا ماه مى‏گيرد، و فلان مقدار طول مى‏كشد و انسان به گفته آنان اطمينان پيدا كند، بايد به حرف آنان عمل نمايد.

مسأله 1482 ـ اگر بفهمد نماز آياتى كه براى آفتاب گرفتگى، يا ماه گرفتگى خوانده باطل بوده است، بايد دوباره بخواند، و اگر وقت گذشته قضا نمايد.

مسأله 1483 ـ اگر در وقت نماز يوميه نماز آيات هم بر انسان واجب شود، چناچه براى هر دو نماز وقت دارد، هر كدام را اول بخواند اشكال ندارد، و اگر وقت يكى از آن دو تنگ باشد، بايد اول آن را بخواند، و اگر وقت هر دو تنگ باشد، بايد اول نماز يوميه را بخواند.

مسأله 1484 ـ اگر در بين نماز يوميه بفهمد كه وقت نماز آيات تنگ است، چنانچه وقت نماز يوميه هم تنگ باشد، بايد آن را تمام كند بعد نماز آيات را بخواند، و اگر وقت نماز يوميه تنگ نباشد، آن را بشكند و اول نماز آيات، و بعد نماز يوميه را بجا آورد.

مسأله 1485 ـ اگر در بين نماز آيات بفهمد كه وقت نماز يوميه تنگ است، بايد نماز آيات را رها كند و مشغول نماز يوميه شود، و بعد از آنكه نماز را تمام كرد پيش از انجام كارى كه نماز را بهم بزند، بقيه نماز آيات را از همانجا كه رها كرده بخواند.

مسأله 1486 ـ اگر در حال حيض يا نفاس زن، آفتاب يا ماه بگيرد، يا زلزله اتفاق بيفتد، نماز آيات بر او واجب نيست و قضا هم ندارد.

 

دستور نماز آيات

مسأله 1487 ـ نماز آيات دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع دارد، و دستور آن اين است كه انسان بعد از نيّت، تكبير بگويد و يك حمد و يك سوره تمام بخواند و به ركوع رود و سر از ركوع بردارد، دوباره يك حمد و يك سوره بخواند، باز به ركوع رود تا پنج مرتبه، و بعد از بلند شدن از ركوع پنجم دو سجده نمايد و برخيزد، و ركعت دوم را هم مثل ركعت اول بجا آورد و تشهّد بخواند و سلام دهد.

مسأله 1488 ـ در نماز آيات ممكن است انسان بعد از نيّت و تكبير و خواندن حمد، آيه‏هاى يك سوره را پنج قسمت كند، و يك آيه يا بيشتر از آن را بخواند بلكه كمتر از يك آيه را نيز مى‏تواند بخواند ولى بايد ـ بنابر احتياط ـ جمله تامّه باشد، و از اول سوره شروع كند و به گفتن «بسم اللّه‏» اكتفا نكند، و سپس به ركوع رود وسر بردارد، و بدون اينكه حمد بخواند، قسمت دوم از همان سوره را بخواند و به ركوع رود، و همين طور تا پيش از ركوع پنجم سوره را تمام نمايد ؛ مثلاً در سوره فلق، اول «بِسْمِ اللّه‏ِ الرَّحَمنِ الرَّحِيمِ * قُلْ اَعُوذُ بِرَبِّ الفَلَقِ» بگويد و به ركوع رود، بعد بايستد و بگويد: «مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ» دوباره به ركوع رود، و بعد از ركوع بايستد و بگويد: «وَمِنْ شَرِّ غاسِقٍ اِذا وَقَبَ» باز به ركوع رود و بايستد و بگويد: «وَمِنْ شَرِّ النَّفّاثاتِ فِى العُقَدِ» و برود به ركوع باز هم سر بردارد و بگويد: «وَمِنْ شَرِّ حاسِدٍ اِذا حَسَدَ» و بعد از آن به ركوع پنجم رود و بعد از سر برداشتن، دو سجده كند، و ركعت دوم را هم مثل ركعت اول بجا آورد، و بعد از سجده دوم تشهّد بخواند و نماز را سلام دهد. و نيز جايز است كه به كمتر از پنج قسمت تقسيم نمايد، لكن هر وقت سوره را تمام كرد لازم است حمد را قبل از ركوع بعدى بخواند.

مسأله 1489 ـ اگر در يك ركعت از نماز آيات پنج مرتبه حمد و سوره بخواند، و در ركعت ديگر يك حمد بخواند و سوره را پنج قسمت كند مانعى ندارد.

مسأله 1490 ـ چيزهائى كه در نمازهاى يوميّه واجب و مستحب است، در نماز آيات هم واجب و مستحب مى‏باشد، ولى در نماز آيات در صورتى كه با جماعت باشد مى‏تواند رجأً بجاى اذان و اقامه سه مرتبه بگويند «الصلاة» و در غير جماعت چيزى نيست، ولى مشروعيت جماعت در نماز آيات در غير گرفتن ماه و خورشيد ثابت نيست.

مسأله 1491 ـ مستحب است پيش از ركوع و بعد از آن تكبير بگويد، و بعد از ركوع پنجم و دهم تكبير مستحب نيست. بلكه مستحب است بگويد: «سَمعَ اللّه‏ُ لِمَنْ حَمِدَهُ».

مسأله 1492 ـ مستحب است پيش از ركوع دوم و چهارم و ششم و هشتم و دهم قنوت بخواند، و اگر فقط قنوت پيش از ركوع دهم بخواند كافى است.

مسأله 1493 ـ اگر در نماز آيات شك كند كه چند ركعت خوانده و فكرش به جائى نرسد، نماز باطل است.

مسأله 1494 ـ اگر شك كند كه در ركوع آخر ركعت اول است، يا در ركوع اول ركعت دوم و فكرش به جائى نرسد، نماز باطل است. ولى اگر مثلاً شك كند كه چهار ركوع كرده يا پنج ركوع، چنانچه شك او پيش از خم شدن براى سجده باشد، ركوعى را كه شك دارد بجا آورده يا نه بايد بجا آورد، ولى اگر براى سجده خم شده بايد به شك خود اعتنا نكند.

مسأله 1495 ـ هر يك از ركوعهاى نماز آيات ركن است، كه اگر عمداً كم يا زياد شود نماز باطل است. و همچنين است اگر اشتباهاً كم شود، و يا ـ بنابر احتياط ـ اشتباهاً زياد شود.

 

نماز عيد فطر و قربان

مسأله 1496 ـ نماز عيد فطر و قربان در زمان حضور امام عليه‏السلام واجب است و بايد با جماعت خوانده شود، و در زمان ما كه امام عليه‏السلام غائب است، مستحب مى‏باشد. و مى‏شود آن را با جماعت يا فرادى خواند.

مسأله 1497 ـ وقت نماز عيد فطر و قربان از اول آفتاب روز عيد تا ظهر است.

مسأله 1498 ـ مستحب است نماز عيد قربان را بعد از بلند شدن آفتاب بخوانند، و در عيد فطر مستحب است بعد از بلند شدن آفتاب افطار كنند، و زكات فطره را هم بدهند، بعد نماز عيد را بخوانند.

مسأله 1499 ـ نماز عيد فطر و قربان دو ركعت است، كه در هر ركعت بعد از خواندن حمد و سوره، سه تكبير بگويد، و بهتر آن است كه در ركعت اول پنج تكبير بگويد، و ميان هر دو تكبير يك قنوت بخواند، وبعد از تكبير پنجم تكبير ديگرى بگويد به ركوع رود، و دو سجده بجا آورد و بر خيزد، ودر ركعت دوم چهار تكبير بگويد، و ميان هر دو تكبير يك قنوت بخواند، و بعد از تكبير چهارم تكبير ديگرى بگويد و به ركوع رود، و بعد از ركوع دو سجده كند و تشهّد بخواند ونماز را سلام دهد.

مسأله 1500 ـ در قنوت نماز عيد فطر و قربان هر دعا و ذكرى بخوانند كافى است ولى بهتر است اين دعا را بخواند «اللّهُمَّ اَهْلَ الكِبْرياءِ وَالعَظَمَةِ، وَاَهْلَ الْجُودِ وَالْجَبَرُوتِ، وَاَهْلَ العَفْوِ وَالرَّحْمَةِ، وَاَهْلَ التَّقْوَى وَالمَغْفِرَةِ، اَسْأَلُكَ بِحَقِّ هذَا اليَوْمِ، الَّذِى جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِين عِيداً، وَلِمُحَمَّدٍ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم ذُخْراً وَشَرَفاً وَكَرامَةً وَمَزِيداً، اَنْ تُصلِّيَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاَنْ تُدْخِلَنِي فِي كُلِّ خَيْرٍ اَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ، وَاَنْ تُخْرِجَنِى مِنْ كُلِّ سُوءٍ اَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَآلَ مُحَمَّدٍ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَليْهِمْ، اللّهُمَّ اِنِّي اَسْأَلُكَ خَيْرَ ما سَأَلَكَ بِهِ عِبادُكَ الصّالِحُونَ، وَاَعُوذُ بِكَ مِمَّا اسْتَعَاذَ مِنْهُ عِبَادُكَ المُخْلَصُونَ»،.

مسأله 1501 ـ در زمان غائب بودن امام عليه‏السلام اگر نماز عيد فطر و قربان به جماعت خوانده شود، احتياط لازم آن است كه بعد از آن دو خطبه بخواند. و بهتر است كه در خطبه عيد فطر احكام زكات فطره، و در خطبه عيد قربان احكام قربانى را بگويد.

مسأله 1502 ـ نماز عيد سوره مخصوصى ندارد، ولى بهتر است كه در ركعت اول آن سوره شمس (سوره 91) و در ركعت دوم سوره غاشيه (سوره 88) را بخوانند، يا در ركعت اول سوره سبّح اسم (سوره 87) و در ركعت دوم سوره شمس را بخوانند.

مسأله 1503 ـ مستحب است نماز عيد را در صحرا بخوانند، ولى در مكه مستحب است در مسجد الحرام خوانده شود.

مسأله 1504 ـ مستحب است پياده و پا برهنه و با وقار به نماز عيد بروند، و پيش از نماز غسل كنند، و عمامه سفيد بر سر بگذارند.

مسأله 1505 ـ مستحب است در نماز عيد بر زمين سجده كنند، و در حال گفتن تكبيرها دستها را بلند كنند، و حمد و سوره را بلند بخوانند، چه امام باشد چه منفرد.

مسأله 1506 ـ بعد از نماز مغرب و عشاء شب عيد فطر، و بعد از نماز صبح و بعد از نماز عيد فطر مستحب است اين تكبيرها را بگويد: «اللّه‏ُ اَكْبَرُ، اللّه‏ُ اَكْبَرُ، لا اِلهَ اِلاَّ اللّه‏ُ وَاللّه‏ُ اَكْبَرُ، اللّه‏ُ اَكْبَرُ وَللّه‏ِ الحَمْدُ، اللّه‏ُ اَكْبَرُ عَلى ما هَدانا».

مسأله 1507 ـ مستحب است انسان در عيد قربان بعد از ده نماز، كه اول آنها نماز ظهر روز عيد، و آخر آنها نماز صبح روز دوازدهم است، تكبيرهائى را كه در مسأله پيش گفته شد بگويد، و بعد از آن بگويد: «اللّه‏ُ اَكْبَرُ عَلى ما رَزَقَنا مِنْ بَهِيمَةِ الاَنْعامِ، وَالحَمْدُ للّه‏ِ عَلى ما اَبْلانا». ولى اگر عيد قربان را در منى باشد مستحب است بعد از پانزده نماز، كه اول آنها نماز ظهر روز عيد، و آخر آنها نماز صبح روز سيزدهم ذيحجّه است، اين تكبيرها را بگويد.

مسأله 1508 ـ احتياط مستحب آن است كه زنها از رفتن به نماز عيد خوددارى كنند، ولى اين احتياط براى زنهاى پير نيست.

مسأله 1509 ـ در نماز عيد هم مثل نمازهاى ديگر، مأموم بايد غير از حمد و سوره چيزهاى ديگر نماز را خودش بخواند.

مسأله 1510 ـ اگر مأموم موقعى برسد كه امام مقدارى از تكبيرها را گفته، بعد از آنكه امام به ركوع رفت، بايد آنچه از تكبيرها و قنوتها را كه با امام نگفته خودش بگويد و ركوع را درك كند، و اگر در هر قنوت يك بار «سبحان اللّه‏ و الحمد للّه‏» بگويد كافى است، واگر فرصت نبود فقط تكبيرها را بگويد، و اگر به آن مقدار هم فرصت نبود كافى است متابعت كند و به ركوع برود.

مسأله 1511 ـ اگر در نماز عيد موقعى برسد كه امام در ركوع است، مى‏تواند نيّت كند و تكبير اول نماز را بگويد و به ركوع رود.

مسأله 1512 ـ اگر در نماز عيد يك سجده را فراموش كند، لازم است كه بعد از نماز آن را بجا آورد، و همچنين اگر كارى كه براى آن در نماز يوميه سجده سهو لازم است پيش آيد، لازم است دو سجده سهو بنمايد.

 

اجير گرفتن براى نماز

مسأله 1513 ـ بعد از مرگ انسان، مى‏شود براى نماز و عبادتهاى ديگر او كه در زندگى بجا نياورده، ديگرى را اجير كنند ـ يعنى به او مزد دهند ـ كه آنها را بجا آورد، و اگر كسى بدون مزد هم آنها را انجام دهد صحيح است.

مسأله 1514 ـ انسان مى‏تواند براى بعضى از كارهاى مستحبى مثل حج و عمره و زيارت قبر پيغمبر و امامان عليهم‏السلام از طرف زندگان اجير شود، و نيز مى‏تواند كار مستحبى را انجام دهد و ثواب آن را براى مردگان يا زندگان هديه نمايد.

مسأله 1515 ـ كسى كه براى نماز قضاى ميت اجير شده، بايد يا مجتهد باشد يا نماز را بر طبق فتواى كسى كه تقليد از او صحيح است انجام دهد، يا آنكه عمل به احتياط كند در صورتى كه موارد احتياط را كاملاً بداند.

مسأله 1516 ـ اجير بايد موقع نيّت، ميت را معيّن نمايد و لازم نيست اسم او را بداند، پس اگر نيّت كند از طرف كسى نماز مى‏خوانم كه براى او اجير شده‏ام كافى است.

مسأله 1517 ـ اجير بايد عمل را به قصد آنچه در ذمّه ميت است بجا آورد، و اگر عملى را انجام دهد و ثواب آن را براى او هديه كند، كافى نيست.

مسأله 1518 ـ بايد كسى را اجير كنند كه اطمينان داشته باشند عمل را انجام مى‏دهد و احتمال بدهند كه عمل را صحيح انجام مى‏دهد.

مسأله 1519 ـ كسى را كه براى نمازهاى ميت اجير كرده‏اند، اگر بفهمند كه عمل را بجا نياورده يا باطل انجام داده، بايد دوباره اجير بگيرند.

مسأله 1520 ـ هرگاه شك كند كه اجير عمل را انجام داده يا نه، اگر چه بگويد انجام داده‏ام ولى اطمينان به گفته او نباشد ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد دوباره اجير بگيرد. و امّا اگر شك كند كه عمل او صحيح بوده يا نه، مى‏تواند بنابر صحت آن بگذارد.

مسأله 1521 ـ كسى را كه عذرى دارد مثلاً با تيمم يا نشسته نماز مى‏خواند، مطلقاً ـ بنابر احتياط ـ نمى‏شود براى نمازهاى ميت اجير كرد، اگر چه نماز ميت هم همانطور قضا شده باشد. ولى اجير گرفتن كسى كه با وضو يا غسل جبيره‏اى نماز مى‏خواند اشكال ندارد. و همچنين اجير گرفتن كسى كه دست يا پاى او قطع شده است، ولكن در كفايت كردن عمل او از منوب عنه، محل اشكال است.

مسأله 1522 ـ مرد براى زن، و زن براى مرد مى‏تواند اجير شود، و در بلند خواندن و آهسته خواندن نماز را بايد اجير به تكليف خود عمل نمايد.

مسأله 1523 ـ در قضاى نمازهاى ميت، ترتيب واجب نيست مگر در نمازهائى كه اداى آنها ترتيب دارد، مثل نماز ظهر و عصر، يا مغرب و عشا از يك روز چنانكه سابقاً گذشت. ولى اگر او را اجير كرده باشند كه طبق فتواى مرجع ميت، يا ولىّ او عمل كند و آن مرجع ترتيب را لازم بداند، بايد ترتيب را رعايت نمايد.

مسأله 1524 ـ اگر با اجير شرط كنند كه عمل را به طور مخصوصى انجام دهد بايد همان طور بجا آورد، مگر اين كه يقين به بطلان عمل به آن نحو داشته باشد، و اگر با او شرط نكنند بايد در آن عمل به تكليف خود رفتار نمايد، واحتياط مستحب آن است كه از وظيفه خودش و ميت هر كدام كه با احتياط نزديكتر است به آن عمل كند، مثلاً اگر وظيفه ميت گفتن سه مرتبه تسبيحات اربعه بوده و تكليف او يك مرتبه است، سه مرتبه بگويد.

مسأله 1525 ـ اگر با اجير شرط نكنند كه نماز را با چه مقدار از مستحبات آن بخواند، بايد مقدارى از مستحبات نماز را كه معمول است بجا آورد.

مسأله 1526 ـ اگر انسان چند نفر را براى نماز قضاى ميت اجير كند، بنابر آنچه در مسأله (1524) گفته شد لازم نيست براى هر كدام آنها وقتى را معيّن نمايد.

مسأله 1527 ـ اگر كسى اجير شود كه مثلاً در مدت يك سال نمازهاى ميت را بخواند وپيش از تمام شدن سال بميرد، بايد براى نمازهائى كه مى‏دانند بجا نياورده، ديگرى را اجير نمايند، و اگر احتمال مى‏دهند كه بجا نياورده ـ بنابر احتياط واجب ـ نيز اجير بگيرند.

مسأله 1528 ـ كسى را كه براى نمازهاى ميت اجير كرده‏اند، اگر پيش از تمام كردن نمازها بميرد و اجرت همه آنها را گرفته باشد، چنانچه شرط كرده باشند كه تمام نمازها را خودش بخواند، مى‏توانند اجرة المسمّاى باقيمانده را گرفته، يا آنكه اجاره را فسخ نمايند واجرة المثل او را بدهند، و اگر شرط نكرده باشند كه خودش بخواند بايد ورثه‏اش از مال او اجير بگيرند، امّا اگر مال نداشته باشد بر ورثه او چيزى واجب نيست.

مسأله 1529 ـ اگر اجير پيش از تمام كردن نمازهاى ميت بميرد، و خودش هم نماز قضا داشته باشد، بعد از عمل به دستورى كه در مسأله قبلى ذكر شد، اگر چيزى از مال او زياد آمد، در صورتى كه وصيّت كرده باشد و ورثه اجازه بدهند، براى تمام نمازهاى او اجير بگيرند، و اگر اجازه ندهند، ثلث آن را به مصرف نماز او برسانند.

 

احكام روزه

روزه آن است كه انسان براى تذلل و كرنش در پيشگاه خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب از هشت چيزى كه بعداً گفته مى‏شود خوددارى نمايد.

 

نيّت

مسأله 1530 ـ لازم نيست انسان نيّت روزه را از قلب خود بگذارند، يا مثلاً بگويد فردا را روزه مى‏گيرم، بلكه همين قدر كه بنا داشته باشد براى تذلل در پيشگاه خدواند عالم از اذان صبح تا مغرب كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام ندهد كافى است، و براى آنكه يقين كند تمام اين مدت را روزه بوده، بايد مقدارى پيش از اذان صبح، و مقدارى هم بعد از مغرب از انجام كارى كه روزه را باطل مى‏كند خوددارى نمايد.

مسأله 1531 ـ انسان مى‏تواند در هر شب از ماه رمضان براى روزه فرداى آن نيّت كند.

مسأله 1532 ـ آخرين وقت نيّت روزه ماه رمضان براى شخص ملتفت، هنگام اذان صبح است به اين معنى كه ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد هنگام صبح امساك او همراه با قصد روزه باشد هر چند در ضمير ناخود آگاه.

مسأله 1533 ـ كسى كه كارهائى كه روزه را باطل مى‏كند انجام نداده باشد، در هر وقت از روز نيّت روزه مستحبى بكند، هرچند فاصله كمى تا مغرب باشد، روزه او صحيح است.

مسأله 1534 ـ كسى كه پيش از اذان صبح در روزه ماه رمضان، و همچنين در روزه واجبى كه زمانش معيّن است بدون نيّت روزه خوابيده است، اگر پيش از ظهر بيدار شود ونيّت كند، روزه او صحيح است. و اگر بعد از ظهر بيدار شود، بايد احتياطاً بقيه روزه را به قصد قربت مطلقه امساك كند، و روزه آن روز را نيز قضا نمايد.

مسأله 1535 ـ اگر بخواهد روزه قضا يا كفاره بگيرد بايد آن را معيّن نمايد، مثلاً نيّت كند كه روزه قضا يا روزه كفاره مى‏گيرم، ولى در ماه رمضان لازم نيست نيّت كند كه روزه ماه رمضان مى‏گيرم، بلكه اگر نداند ماه رمضان است، يا فراموش نمايد و روزه ديگرى را نيّت كند، روزه ماه رمضان حساب مى‏شود. و در روزه نذر و مانند آن، قصد نذر لازم نيست.

مسأله 1536 ـ اگر بداند ماه رمضان است و عمداً نيّت روزه غير رمضان كند، روزه‏اى كه قصد كرده است حساب نمى‏شود، و همچنين روزه ماه رمضان حساب نمى‏شود، اگر آن قصد با قصد قربت منافات داشته باشد، بلكه اگر منافات هم نداشته باشد ـ بنابر احتياط ـ روزه ماه رمضان حساب نمى‏شود.

مسأله 1537 ـ اگر مثلاً به نيّت روز اول ماه روزه بگيرد، بعد بفهمد دوم يا سوم بوده، روزه او صحيح است.

مسأله 1538 ـ اگر پيش از اذان صبح نيّت كند و بيهوش شود و در بين روز به هوش آيد، ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد روزه آن روز را تمام نمايد، و اگر تمام نكرد قضاى آن را بجا آورد.

مسأله 1539 ـ اگر پيش از اذان صبح نيّت كند و مست شود و در بين روزه به هوش آيد، احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را تمام كند و قضاى آن را هم بجا آورد.

مسأله 1540 ـ اگر پيش از اذان صبح نيّت كند و بخوابد و بعد از مغرب بيدار شود، روزه‏اش صحيح است.

مسأله 1541 ـ اگر نداند يا فراموش كند كه ماه رمضان است و پيش از ظهر ملتفت شود، چنانچه كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام داده باشد، روزه او باطل مى‏باشد.ولى بايد تا مغرب كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام ندهد، و بعد از رمضان هم آن روزه را قضا نمايد. و اگر بعد از ظهر ملتفت شود كه ماه رمضان است ـ بنابر احتياط واجب ـ نيت روزه كند رجأً و بعد از رمضان هم آن را قضا كند. و امّا اگر پيش از ظهر ملتفت شود و كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام نداده باشد بايد نيت روزه كند و روزه‏اش صحيح است.

مسأله 1542 ـ اگر بچه پيش از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود، بايد روزه بگيرد، و اگر بعد از اذان بالغ شود، روزه آن روز بر او واجب نيست، ولى اگر قصد روزه مستحبى كرده باشد احتياط مستحب اين است كه آن را تمام كند.

مسأله 1543 ـ كسى كه براى بجا آوردن روزه ميتى اجير شده، يا روزه كفاره دارد، اگر روزه مستحبى بگيرد اشكال ندارد، ولى كسى كه روزه قضاى ماه رمضان دارد، نمى‏تواند روزه مستحبّى بگيرد، و چنانچه فراموش كند و روزه مستحبّى بگيرد در صورتى كه پيش از ظهر يادش بيايد، روزه مستحبى او بهم مى‏خورد و مى‏تواند نيّت خود را به روزه قضا برگرداند، و اگر بعد از ظهر ملتفت شود، روزه او ـ بنابر احتياط ـ باطل است. و اگر بعد از مغرب يادش بيايد روزه‏اش صحيح است.

مسأله 1544 ـ اگر غير از روزه ماه رمضان روزه معيّن ديگرى بر انسان واجب باشد، مثلاً نذر كرده باشد كه روز معيّنى را روزه بگيرد، چنانچه عمداً تا اذان صبح نيّت نكند، روزه‏اش باطل است، و اگر نداند كه روزه آن روز بر او واجب است، يا فراموش كند وپيش از ظهر يادش بيايد، چنانچه كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام نداده باشد و نيّت كند روزه او صحيح است. و اگر بعد از ظهر يادش بيايد احتياطى را كه در روزه ماه رمضان گفته شد مراعات نمايد.

مسأله 1545 ـ اگر براى روزه واجب غير معيّنى مثل روزه كفّاره عمداً تا نزديك ظهر نيّت نكند اشكال ندارد، بلكه اگر پيش از نيّت تصميم داشته باشد كه روزه نگيرد، يا ترديد داشته باشد كه بگيرد يا نه، چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد وپيش از ظهر نيّت كند، روزه او صحيح است.

مسأله 1546 ـ اگر در روز ماه رمضان، كافر، مسلمان شود، و از اذان صبح تا آن وقت كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام نداده باشد ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد به قصد ما فى‏الذمّه تا آخر روز امساك كند، و اگر چنين نكرد آن روز را قضا كند.

مسأله 1547 ـ اگر در وسط روز ماه رمضان پيش از ظهر مريض خوب شود و تا آن وقت كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام نداده باشد ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد نيّت روزه كند و آن روز را روزه بگيرد. و چنانچه بعد از ظهر خوب شود، روزه آن روز بر او واجب نيست، و بايد آن را قضا كند.

مسأله 1548 ـ روزى را كه انسان شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان، واجب نيست روزه بگيرد و اگر بخواهد روزه بگيرد، نمى‏تواند نيّت روزه رمضان كند، ولى اگر نيّت كند كه اگر رمضان است روزه رمضان، و اگر رمضان نيست، روزه قضا يا مانند آن باشد، صحت روزه‏اش بعيد نيست، ولى بهتر آن است كه نيّت روزه قضا و مانند آن بنمايد، و چنانچه بعد معلوم شود رمضان بوده، از رمضان حساب مى‏شود. و اگر قصد مطلق روزه را كند و بعد معلوم شود رمضان بوده نيز كافى است.

مسأله 1549 ـ اگر روزى را كه شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان، به نيّت روزه قضا يا روزه مستحبى و مانند آن روزه بگيرد و در بين روز بفهمد كه ماه رمضان است، بايد نيّت روزه ماه رمضان كند.

مسأله 1550 ـ اگر در روزه واجب معيّنى مثل روزه رمضان مردّد شود كه روزه خود را باطل كند يا نه، يا قصد كند كه روزه را باطل كند، اگر دو مرتبه نيّت روزه نكند، روزه‏اش باطل مى‏شود، و اگر دو مرتبه نيّت روزه كند، احتياط واجب آن است كه روزه آن روز را تمام كند، و بعداً قضاء آن را بجا آورد.

مسأله 1551 ـ در روزه مستحب و روزه واجبى كه وقت آن معيّن نيست مثل روزه كفّاره، اگر قصد كند كارى كه روزه را باطل مى‏كند انجام دهد، يا مردّد شود كه بجا آورد يا نه، چنانچه بجا نياورد و در روزه واجب پيش از ظهر، و در روزه مستحب پيش از غروب دوباره نيّت روزه كند، روزه او صحيح است.

next page

fehrest page

back page

 
 
https://old.aviny.com/ahkam/resalehsistani/resale17.aspx?mode=print
Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved