پوشانيدن بدن در نماز
مسأله 726ـ
مرد بايد در حال نماز عورتين خود را بپوشاند، هرچند كسى اورا نمى بيند و بهتر است
از ناف تا زانو را بپوشاند و از آن بهتر اين كه لباس كامل كه در برابر افراد محترم
در تن مى كند به تن داشته باشد.
مسأله 727ـ
زن بايد در موقع نماز تمام بدن حتّى سر و موى خود را بپوشاند، ولى پوشاندن گردى
صورت و دستها تا مچ و پاها تا مچ لازم نيست، امّا براى اين كه يقين كند كه مقدار
واجب را پوشانده است احتياط اين است كه مقدارى از اطراف صورت و قدرى پايين تر از مچ
را هم بپوشاند.
مسأله 728ـ
در نماز احتياط و قضاى سجده يا تشهّد فراموش شده، بلكه بنابر احتياط واجب در موقع
سجده سهو و سجده هاى واجب قرآن نيز خود را مانند موقع نماز بپوشاند.
مسأله 729ـ
براى زنان پوشانيدن موهاى مصنوعى و زينتهاى پنهانى (مانند دستبند و گردن بند) نيز
لازم است.
مسأله 730ـ
هرگاه در بين نماز بفهمد كه قسمتى را كه بايد بپوشاند پيداست بايد فورا آن را
بپوشاند، به شرط اين كه كارى كه صورت نماز را بر هم مى زند به جا نياورد و چنانچه
پوشاندن آن زياد طول بكشد احتياط واجب آن است خود را بپوشاند و نماز را تمام كند و
دوباره بخواند.
مسأله 731ـ
هرگاه بعد از نماز بفهمد كه مقدار واجب را در حال نماز نپوشانده، نمازش صحيح است.
مسأله 732ـ
انسان مى تواند خود را در نماز با برگ درختان يا علف بپوشاند، ولى احتياط مستحب آن
است هنگامى از اينها استفاده كند كه چيز ديگرى نباشد.
مسأله 733ـ
اگر چيزى غير از گِل در اختيار ندارد بايد بدن خود را با آن بپوشاند و نماز بخواند.
مسأله 734ـ
هرگاه برهنه است و چيزى براى پوشانيدن بدن در نماز ندارد، چنانچه احتمال مى دهد تا
آخر وقت پيدا كند، احتياط آن است كه نماز را به تأخير اندازد و اگر پيدا نكرد
چنانچه كسى او را مى بيند بايد نشسته نماز بخواند و عورت خود را به اين وسيله
بپوشاند و اگر كسى او را نمى بيند ايستاده نماز بخواند و بنابر احتياط واجب عورت را
با دست بپوشاند و ركوع و سجود را با اشاره انجام دهد و براى سجود سر را قدرى
پايين تر بياورد.
شرايط لباس نمازگزار
مسأله 735ـ
لباس نمازگزار شش شرط دارد: 1ـ
پاك بودن. 2ـ
غصبى نبودن، بنابراحتياط واجب. 3ـ
ازاجزاء مردار نباشد. 4ـ
از حيوان حرام گوشت نباشد. 5 و 6ـ
اگر نمازگزار مرد
است لباس او از ابريشم خالص يا طلا بافت نباشد و شرح اينها در مسائل آينده خواهد
آمد.
شرط اوّل ـ پاك بودن
مسأله 736ـ
اگر كسى عمداً با لباس يا بدن نجس نماز بخواند نمازش باطل است، حتّى اگر به خاطر
ياد نگرفتن مسأله باشد.
مسأله 737ـ
اگر خبر ندارد كه بدن يا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد، نمازش صحيح است، امّا
اگر قبلاً باخبر بوده و فراموش كرده و با آن نماز خوانده بايد نماز را اعاده كند،
خواه در وسط نماز يادش بيايد، يا بعد از نماز و اگر وقت نماز گذشته بايد قضا كند.
مسأله 738ـ
هرگاه كسى مشغول نماز است و
در وسط نماز لباس يا بدن او نجس شود، يا بفهمد لباس يا بدن او نجس شده است امّا
نداند همان موقع نجس شده يا از قبل نجس بوده، چنانچه آب در دسترس اوست و آب كشيدن
بدن يا لباس يا عوض كردن آن نماز را به هم نمى زند بايد همان موقع آن را آب بكشد،
يا عوض كند، سپس نماز را ادامه دهد و اگر ممكن نيست بايد نماز را بشكند و با بدن و
لباس پاك نماز بخواند و اين در صورتى است كه وقت تنگ نباشد و الاّ با همان حال نماز
مى خواند و صحيح است.
مسأله 739ـ
كسى كه بعد از نماز بفهمد بدن يا لباسش نجس بوده نمازش صحيح است، خواه در وقت باشد
يا بعد از وقت.
مسأله 740ـ
هرگاه لباس يا بدن نجس بوده و آن را آب بكشد و يقين به پاكى آن پيدا كند و نماز
بخواند و بعد از نماز بفهمد هنوز پاك نشده است، نماز او صحيح است و براى نمازهاى
بعد بايد آن را پاك كند.
مسأله 741ـ
هرگاه در لباس خود خونى ببيند و يقين كند كه به مقدار كمتر از درهم است و يا خون
زخم و دمل است كه براى نماز اشكال ندارد و با آن نماز بخواند، بعد بفهمد خون بيش از
مقدار درهم بوده، يا خون از غير زخم و دمل است نمازش صحيح است.
مسأله 742ـ
هرگاه نجس بودن چيزى را فراموش كند و بدن يا لباسش با رطوبت به آن ملاقات كند و
نماز بخواند بعد يادش بيايد نماز او صحيح است، ولى اگر بدنش با رطوبت به چيزى كه
نجس بودن آن را فراموش كرده ملاقات كند و بدون آن كه خود را آب بكشد، غسل كند، غسل
و نمازش باطل است.
مسأله 743ـ
كسى كه يك لباس بيشتر ندارد هرگاه بدن و لباس او هر دو نجس شود و به اندازه آب
كشيدن يكى از آن دو بيشتر آب ندارد احتياط واجب آن است كه بدن را آب بكشد و نماز را
با همان لباس نجس بخواند، ولى اگر نجاست لباس شديد تر باشد (مثلاً نجاستش از بول
باشد كه بايد آن را با آب قليل دو مرتبه شست و نجاست بدن مثلاً از خون باشد كه يك
مرتبه شستن كافى است) احتياط واجب آن است كه لباس را بشويد و با نجاست بدن نماز را
بخواند.
مسأله 744ـ
هرگاه كسى غير از لباس نجس لباس ديگرى در اختيار ندارد واحتمال نمى دهد تا آخر وقت
لباس پاك پيدا كند بايد با همان لباس نماز بخواند.
مسأله 745ـ
كسى كه دو لباس دارد و مى داند يكى از آن دو نجس است امّا نمى داندكداميك از آنهاست
با هيچ كدام نمى تواند نماز بخواند و بايد هر دو را آب بكشد و اگر توانايى بر اين
كار نداشته باشد بايددو نماز جداگانه با آن دو لباس بخواند.
شرط دوّم - غصبى نبودن
مسأله 746ـ
لباس نمازگزار بنابر احتياط واجب بايد مباح باشد و اگر عمداً در لباس غصبى نماز
بخواند حتّى اگر نخ يا دكمه آن غصبى باشد نماز را اعاده كند، ولى اگر نمى دانست
غصبى است و با آن نماز خواند نمازش صحيح است، همچنين اگر قبلاً مى دانسته غصبى است
و بعد فراموش كرده، مگر اين كه غاصب خود نمازگزار باشد، به اين معنى كه چيزى را غصب
كرده و بعد فراموش نموده و با آن نماز خوانده است در اينجا احتياط واجب آن است كه
اعاده نمايد.
مسأله 747ـ
چنانچه در اثناء نماز متوجّه شود كه لباس او غصبى است اگر چيز ديگرى كه عورت او را
بپوشاند در تن دارد بايد لباس غصبى را بيرون آورد و نماز را ادامه دهد و اگر چيز
ديگرى در تن ندارد نماز را بشكند و با لباس غير غصبى نماز بخواند.
مسأله 748ـ
اگر كسى براى حفظ جان خود با لباس غصبى نماز بخواند نمازش صحيح است، همچنين اگر
براى حفظ آن لباس از دستبرد دزد و مانند آن، آن را بپوشد، نمازش درست است.
مسأله 749ـ
اگر با پولى كه خمس يا زكات آن را نداده لباس بخرد، نماز در آن لباس اشكال دارد،
همچنين اگر لباسى را نسيه بخرد امّا در موقع معامله قصدش اين باشد كه از پولى كه
خمس يا زكات آن را نداده بدهى خود را بدهد يا اصلاً بدهى خود را ندهد نمازش اشكال
دارد.
شرط سوم ـ از اجزاء
مردار نباشد
مسأله 750ـ
لباس نمازگزار بايد از اجزاء حيوان مرده اى كه خون جهنده دارد نباشد، بلكه احتياط
واجب آن است كه از اجزاى حيوانهاى مرده ديگر كه خون جهنده ندارند (مانند ماهى و
مار) نيز اجتناب كند.
مسأله 751ـ
نمازگزار بايد از اجزاى مردار چيزى همراه نداشته باشد هرچند به صورت لباس هم نباشد
امّا اجزايى كه مانند مو و پشم بى روح است مانعى ندارد، مثلاً مى توان از مو و پشم
مردار حلال گوشت لباس تهيّه كرد و با آن نماز خواند.
مسأله 752ـ
با لباسهاى چرمى كه از بازار مسلمانان تهيّه مى شود مى توان نماز خواند هرچند شك
داشته باشد كه از حيوانى است كه ذبح شرعى شده يا نه، امّا اگر يقين داشته باشد كه
چرم را از ممالك غير اسلامى آورده اند و فروشنده يك انسان لاابالى است كه درباره آن
تحقيق نكرده نماز با آن جايز نيست و اگر نداند چرم از بلاد اسلامى است يا غير بلاد
اسلامى اشكالى ندارد.
شرط چهارم ـ از حيوان
حرام گوشت نباشد
مسأله 753ـ
لباس نمازگزار بايد ازحيوان حرام گوشت نباشد، حتّى اگر مويى ازآن همراه نمازگزار
باشد اشكال دارد.
مسأله 754ـ
هرگاه آب دهان يا بينى يا رطوبت ديگرى از حيوان حرام گوشت (مانند گربه) در بدن يا
لباس نمازگزار باشد مادام كه عين آن برطرف نشده نماز با آن اشكال دارد، امّا اگر
خشك شود و عين آن برطرف گردد نماز صحيح است.
مسأله 755ـ
بودن مو يا عرق يا آب دهان
انسانى در بدن يا لباس انسانى ديگر براى نماز او اشكال ندارد.
مسأله 756ـ
اگر مرواريد يا موم همراه نمازگزار باشد براى نماز او اشكالى ندارد ولى نماز خواندن
با دكمه صدف كه از حيوان حرام گوشت گرفته مى شود مشكل است.
مسأله 757ـ
اگر شك داشته باشد كه لباس از پشم و كرك و موى حيوان حلال گوشت است يا حرام گوشت،
نماز با آن صحيح است، خواه در داخل تهيّه شده باشد يا در خارج.
مسأله 758ـ
اين ايّام چرمهاى مصنوعى را به وسيله مواد پلاستيكى و مانند
آن مى سازند نماز خواندن با آن اشكالى ندارد و هرگاه شك كند كه چيزى چرم مصنوعى است
يا چرم واقعى يا از حيوان حرام گوشت، يا حيوان مرده، آن هم اشكالى ندارد.
مسأله 759ـ
بنابر احتياط واجب بايد از پوست خز و سنجاب در نماز اجتناب كرد.
شرط پنجم ـ طلابافت
نباشد
مسأله 760ـ
نماز خواندن با لباس طلا بافت براى مردان جايز نيست و نماز را باطل مى كند، ولى
براى زنان در صورتى كه اسراف نباشد اشكالى ندارد، در غير حال نماز نيز پوشيدن چنين
لباسى براى مردان حرام است.
مسأله 761ـ
زينت طلا مانند انگشتر طلا و
يا ساعت مچى طلا و مانند آن براى مردان حرام است و نماز با آن نيز باطل است و
احتياط واجب آن است كه از استعمال عينك طلا نيز خوددارى شود ولى همه اينها براى
زنان در نماز و غير نماز جايز است.
مسأله 762ـ
دندان طلا اگر در جلو باشد و
جنبه زينت داشته باشد براى مردان چه در نماز و چه در غير نماز اشكال دارد، مگر
اين كه ناچار باشند.
شرط ششم ـ از ابريشم
خالص نباشد
مسأله 763ـ
پوشيدن لباس از ابريشم خالص براى مردان حرام است، حتّى عرقچين و بند شلوار و نماز
با آن باطل است، حتّى آستر لباس نيز نبايد از ابريشم خالص باشد، امّا براى زنان همه
اينها چه در حال نماز و چه در غير نماز جايز است.
مسأله 764ـ
لباسى كه معلوم نيست از ابريشم خالص است يا چيز ديگر پوشيدن آن اشكال ندارد و نماز
با آن صحيح است.
مسأله 765ـ
اگر دستمال ابريشمى و مانند آن در جيب مرد باشد حرام نيست و نماز را باطل نمى كند.
مسأله 766ـ
هرگاه لباس مخلوط از ابريشم و غير آن باشد اشكالى براى هيچ كس ندارد، امّا اگر غير
ابريشم بقدرى كم باشدكه به حساب نيايد براى مرد جايز نيست.
مسأله 767ـ
در حال اضطرار و ناچارى پوشيدن لباس ابريشمى خالص و طلا بافت يا غصبى و يا لباسى كه
از مردار تهيّه شده مانعى ندارد و مى تواند با آن نماز بخواند.
مسأله
768ـ اگر غير از
لباس نجس و ابريشمى و طلا بافت يا لباسى كه از مردار يا حيوان حرام گوشت تهيّه شده
لباس ديگرى ندارد بايد با همان نماز بخواند، ولى اگر لباس او منحصر به غصبى است و
مى تواند برهنه نماز بخواند بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد عمل كند.
مسأله 769ـ
هرگاه لباسى كه نماز در آن جايز است در اختيار ندارد اگر مى تواند بايد بخرد يا
كرايه كند واگر ديگرى به او ببخشد يا عاريه دهد چنانچه منّت و ناراحتى زيادى نداشته
باشد بايد قبول كند.
مسأله 770ـ
بنابر احتياط واجب بايد انسان از پوشيدن لباس شهرت خوددارى كند، منظور از لباس شهرت
لباسى است كه جنبه رياكارى دارد و مى خواهد به وسيله آن مثلاً به زهد و ترك دنيا
مشهور شود، خواه از جهت پارچه يا رنگ آن باشد يا دوخت آن، امّا اگر واقعا قصدش ساده
پوشيدن است و جنبه ريا كارى ندارد نه تنها جايز است بلكه عملى است شايسته و اگر كسى
با لباس شهرت نماز بخواند نماز او باطل نيست.
مسأله 771ـ
پوشيدن لباسى كه مايه هتك و بى آبرويى انسان يا منشأ فساد مى شود اشكال دارد.
مسأله 772ـ
احتياط آن است كه مرد لباس مخصوص زنان و زن لباس مخصوص مردان را نپوشد، ولى نماز با
آن اشكال ندارد.
مسأله 773ـ
كسى كه بايد خوابيده نماز بخواند هرگاه برهنه باشد، بنابر احتياط واجب بايد لحاف يا
تشك او نجس يا ابريشم خالص و مانند آن كه در بالا گفته شد نباشد، مگر در حالت
اضطرار.
مواردى كه نجس بودن
لباس يا بدن نمازگزار جايز است
مسأله 774ـ
در شش صورت اگر بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد نماز او صحيح است:
1ـ
در جايى كه به واسطه زخم يا جراحت و دمل، لباس يا بدن به خون آلوده شده باشد.
2ـ
در جايى كه خون موجود در لباس كمتر از درهم باشد (درهم تقريباً به اندازه يك
«بند انگشت»
اشاره است).
3ـ
هرگاه لباسهاى كوچك مانند جوراب و عرقچين او نجس باشد.
4ـ
محمول متنجّس.
5ـ
لباس زنى كه پرستار بچّه است.
6ـ
در جايى كه ناچار است با بدن يا لباس نجس نماز بخواند. شرح اينها در مسائل آينده
خواهد آمد.
مسأله 775ـ
اوّل
هرگاه در بدن يا لباس نمازگزار خون زخم يا جراحت يا دمل باشد اگر به گونه اى است كه
آب كشيدن بدن يا لباس، كار مشكلى است تا وقتى كه زخم يا جراحت و دمل خوب نشده
مى تواند با آن نماز بخواند، همچنين است چركى كه با خون بيرون مى آيد، يا دوايى كه
روى زخم مى گذارند و نجس مى شود، ولى اگر زخم بزودى خوب مى شود و شستن خون آن از
لباس يا بدن آسان است بايد آن را آب كشد.
مسأله 776ـ
جايى از لباس يا بدن كه با زخم فاصله دارد اگر با آن نجس
شود بايد آن را آب بكشد، مگر جاهايى كه معمولاً خون از زخم به آنجا
سرايت مى كند.
مسأله 777ـ
هرگاه به آسانى مى تواند زخم را پانسمان كند و از سرايت خون به ساير بدن يا لباس
جلوگيرى كند بايد اين كار را انجام دهد.
مسأله 778ـ
هرگاه زخم داخل بينى يا دهان باشد و خونى از آن به بدن يا لباس رسد احتياط واجب آن
است كه با آن نماز نخواند، خون بواسير نيز اگر از داخل بدن باشد همين حكم را دارد.
مسأله 779ـ
كسى كه بدنش زخم است اگر در لباس يا بدن خود خونى ببيند و نداند از آن زخم است يا
خون ديگر نماز خواندن با آن مشكل است.
مسأله 780ـ
اگر چند زخم در بدن وجود دارد و بطورى نزديك هم است كه يك زخم حساب مى شود تا وقتى
كه همه خوب نشده است نماز خواندن با آنها اشكال ندارد، ولى اگر به اندازه اى از هم
دور است كه هر كدام يك زخم حساب مى شود، هر كدام خوب شود بايد بدن و لباس را از خون
آن آب بكشد.
مسأله 781ـ
دوم از موارد عفو،
خون كمتر از درهم است كه در لباس نمازگزار باشد، نماز خواندن با آن جايز است به شرط
اين كه از خون حيض يا نفاس و استحاضه و خون سگ و خوك و مردار و خون حيوان حرام گوشت
و همچنين خون كافر نباشد(بنابر احتياط واجب).
مسأله 782ـ
هرگاه خون در چند جاى لباس پراكنده باشد اگر مجموع آن كمتر از درهم است براى نماز
ضررى ندارد، ولى خونى كه بر بدن است به هر مقدار باشد بنابر احتياط واجب بايد آن را
شست.
مسأله 783ـ
هرگاه لباس داراى آستر است اگر خون به آستر نيز سرايت كند هر كدام خون جداگانه اى
حساب مى شود، ولى در پارچه اگر زياد ضخيم نباشد و از يك طرف به طرف ديگر سرايت كند،
پشت و روى آن يكى محسوب مى شود.
مسأله 784ـ
خونى كه كمتر از مقدار درهم است هرگاه بدون شستن از لباس زايل شود جاى آن نجس است،
ولى براى نماز اشكالى ندارد.
مسأله 785ـ
اگر خونى كه در لباس است كمتر از درهم باشد و نجاست ديگرى مانند بول روى آن بريزد
نماز خواندن با آن جايز نيست.
مسأله 786ـ
سوم از موارد عفو،
لباسهاى كوچك نمازگزار است، مانند عرقچين و جورابى كه نمى توان با آن عورت را
پوشانيد، اگر نجس باشد نماز با آنها صحيح است و همچنين انگشتر و عينك كه نجس شده
است.
مسأله 787ـ
چهارم،
هرگاه دستمال يا لباس نجسى كه مى توان با آن عورت را پوشانيد در جيب نمازگزار باشد
نماز او صحيح است و همچنين ساير اشياء نجس، ولى احتياط مستحب اجتناب از آن است.
مسأله 788ـ
پنجم،
زنى كه پرستار بچّه است و نمى تواند براى نماز به آسانى لباس طاهر تهيّه كند، هرگاه
در شبانه روز يك مرتبه لباس خود را بشويد مى تواند با آن نماز بخواند، هرچند لباسش
با بول بچّه نجس شود، ولى احتياط آن است كه لباس خود را براى اوّلين نمازى كه به جا
مى آورد آب بكشد.
مسأله 789ـ
هرگاه بتواند با وسايلى
(مثلاً با پوشكهاى معمولى) جلو سرايت نجاست بچّه را بگيرد بايد چنين كند و نيز اگر
لباسهاى متعدد دارد بايد از لباس پاك استفاده كند.
مستحبّات و مكروهات
لباس نمازگزار
مسأله 790ـ
چند چيز در لباس نمازگزار به اميد ثواب مطلوب است، از آن جمله: پوشيدن لباس سفيد و
پاكيزه ترين لباسها و استعمال بوى خوش و انگشتر عقيق به دست كردن.
مسأله 791ـ
ترك چند چيز در لباس نمازگزار به اميد ثواب مطلوب است از جمله: پوشيدن لباس سياه
(مگر در مورد تعظيم شعائر، چادر، عبا، و عمّامه سادات) و لباس كثيف و تنگ و لباس
كسى كه از نجاست پرهيز نمى كند، مخصوصاً لباس شرابخوار و باز بودن دكمه هاى لباس و
پوشيدن لباسى كه نقش صورت دارد و همچنين انگشترى كه روى آن صورت انسان يا حيوانى
نقش شده است.
مكان نمازگزار
مسأله 792ـ
مكان نمازگزار بايد داراى شرايط زير باشد:
شرط
اوّل ـ مباح بودن
احتياط واجب آنست
كه مكان نمازگزار مباح باشد، بنابراين كسى كه درملك غصبى يا روى فرش يا تخت غصبى
نماز مى خواند نمازش اشكال دارد، همچنين نماز در ملكى كه منفعت آن متعلّق به ديگرى
است (مثل اين كه در اجاره اوست) كه نماز خواندن در آن بدون اجازه مستأجر اشكال
دارد، همچنين در ملكى كه مورد تعلّق حقّ ديگرى است، مثل اين كه ميّت وصيّت كرده كه
ثلث مال او را به مصرفى برسانند تا وقتى كه ثلث را جدا نكنند نمى توان در آن ملك
نماز خواند.
مسأله 793ـ
كسى كه در مسجد نشسته اگر ديگرى جاى او را غصب كند و در آن نماز بخواند بنابر
احتياط واجب بايد نمازش را اعاده كند.
مسأله 794ـ
هرگاه در جايى نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد غصبى است نمازش صحيح است، همچنين
اگر غصبى بودن جايى را مى دانست امّا فراموش كرد و بعداً به خاطرش آمد، ولى اگر خود
غاصب فراموش كند و نماز بخواند نمازش اشكال دارد.
مسأله 795ـ
هرگاه بداند مكانى غصبى است،
امّا اين مسأله را كه نبايد در جاى غصبى نماز بخواند نمى دانست، هرگاه در آنجا نماز
بخواند بنابر احتياط واجب نمازش را اعاده كند.
مسأله 796ـ
كسى كه ناچار است نماز واجب را سواره بخواند چنانچه مركب يا صندلى و زين آن غصبى
باشد و مجبور نباشد بر آن مركب نماز بخواند نماز او اشكال دارد، همچنين است اگر
بخواهد در حال اختيار نماز مستحبّى را سواره بخواند.
مسأله 797ـ
كسى كه با ديگرى در ملكى شريك است اگر سهم او جدا نباشد بدون اجازه شريكش نمى تواند
در آن ملك تصرّف كند و نماز بخواند.
مسأله 798ـ
اگر با پولى كه خمس و زكات آن را نداده ملكى بخرد، تصرّف او در آن ملك حرام است و
نمازش هم در آن اشكال دارد، همچنين است اگر به ذمّه بخرد امّا هنگام خريدن قصدش اين
باشد از مالى كه خمس يا زكاتش را نپرداخته پول آن را بپردازد كه بنابر احتياط واجب
بايد از آن اجتناب كند.
مسأله
799ـ هرگاه رضايت
صاحب ملك از قرائن روشن و قطعى باشد نماز خواندن در آن ملك اشكالى ندارد، هرچند به
زبان نگويد و بعكس اگر با زبان اجازه دهد امّا بداند قلباً راضى نيست نمى تواند
نماز بخواند.
مسأله 800ـ
تصرّف و نماز خواندن در ملك ميّتى كه خمس يا زكات بدهكار است حرام است، مگر آن كه
بدهى او را بدهند.
مسأله 801ـ
تصرّف و نماز خواندن در ملك ميّتى كه به مردم بدهكار است با اجازه ورثه مانعى
ندارد، مگر اين كه آن تصرّف مزاحم حقّ طلبكاران گردد.
مسأله 802ـ
هرگاه بعضى از ورثه ميّت، صغير يا ديوانه يا غايب باشند تصرّف در ملك آنها و نماز
در آن حرام است، ولى تصرّفات جزيى كه براى برداشتن ميّت معمول است اشكال ندارد.
مسأله 803ـ
نماز خواندن در مسافرخانه ها و حمّامها و مانند آن براى مسافران و مشتريان كه طبق
متعارف وارد آنجا مى شوند اشكال ندارد، ولى در اماكن خصوصى بدون اجازه مالك جايز
نيست، مگر آن كه اجازه تصرّفى بدهد كه معلوم شود براى نماز خواندن نيز راضى است مثل
اين كه كسى را به ناهار يا شام يا استراحت دعوت كند كه مسلّماً براى نماز نيز رضايت
دارد.
مسأله 804ـ
در زمينهاى بزرگ زراعتى و غير زراعتى كه ديوار ندارد و زراعتى فعلاً در آن نيست
نماز خواندن و نشستن و خوابيدن و تصرّفات جزئى اشكال ندارد، خواه نزديك شهر و روستا
باشد يا دور از آن و خواه مالكين آن صغير باشند يا كبير، ولى اگر صاحبش صريحاً
بگويد راضى نيستم يا بدانيم قلباً راضى نيست تصرّف در آن حرام و نماز نيز اشكال
دارد.
شرط دوم ـ استقرار
مسأله 805ـ
اگر مكان نمازگزار متحرّك باشد بطورى كه نتواند كارهاى نماز را بطور عادى انجام
دهد، نماز او باطل است بنابراين، نماز خواندن در كشتى و قطار و مانند آن اگر بتواند
كارهاى نماز را صحيح انجام دهد اشكال ندارد و اگر از جهت تنگى وقت يا ضرورت ديگرى
ناچار باشد نماز را در كشتى و اتومبيل و مانند آن بخواند و قبله دائماً در حال
تغيير باشد بايد تا آنجا كه مى تواند به طرف قبله برگردد و در حال برگشتن به سوى
قبله چيزى نخواند.
مسأله 806ـ
نماز خواندن روى خرمن گندم و جو و مانند اينها كه مقدارى حركت دارد جايز است به شرط
اين كه بتواند واجبات نماز را انجام دهد.
مسأله 807ـ
در جايى كه به واسطه احتمال باد و باران يا فشار جمعيّت و مانند آن اطمينان ندارد
كه بتواند نماز را تمام كنداگر به اميد تمام كردن شروع كند و به مانعى برخورد
ننمايد نمازش صحيح است.
مسأله 808ـ
در جايى كه ماندن در آن حرام است (مثلاً جايى كه خطر خراب شدن سقف، يا ريزش كوه و
آمدن سيلاب دارد) بايد نماز نخواند و اگر بخواند احتياط واجب اعاده آن است، همچنين
روى چيزى كه ايستادن و نشستن بر آن حرام است مانند فرشى كه نام خدا بر آن نوشته شده
است.
شرط سوم ـ توانائى
انجام واجبات در آن محل
مسأله 809ـ
بايددر جايى نماز بخواندكه بتواند واجبات راانجام دهد، پس در جايى كه سقف آن كوتاه
است ونمى تواند بايستد ياجاى ركوعوسجود ندارد نمازباطل است.
مسأله 810ـ
شايسته است انسان رعايت ادب كند و جلوتر از قبر پيغمبر(صلى الله عليه وآله) و
امام(عليه السلام)، نماز نخواند و در صورتى كه نماز خواندن هتك و بى احترامى باشد
حرام است و نماز هم اشكال دارد، در غير اين صورت نماز باطل نيست.
شرط چهارم ـ تقدّم مرد
بر زن
مسأله 811ـ
بايد در نماز، زن عقب تر از مرد بايستد و جاى سجده او از جاى سجده مرد كمى عقب تر
باشد و الاّ نماز باطل است در اين حكم محرم و غير محرم تفاوتى ندارند، ولى اگر ميان
مرد و زن ديوار يا پرده و مانند آن باشد، يا به اندازه ده ذراع (تقريباً 5 متر)
فاصله باشد اشكال ندارد.
مسأله 812ـ
اگر زن در كنار مرد يا جلوتر بايستد و باهم وارد نماز شوند نماز
هر دو باطل است، امّا اگر يكى قبلاً وارد نماز شده، نماز او صحيح و نماز
دومى باطل است.
شرط پنجم ـ بلندتر
نبودن محلّ پيشانى از جاى ايستادن
مسأله 813ـ
بايد محلّ پيشانى نمازگزار از جاى ايستادن او به اندازه اى بلند نباشد كه از صورت
سجده بيرون رود و احتياط واجب آن است بيش از چهار انگشت بسته بلند تر يا پست تر
نباشد.
مسأله 814ـ
بودن مرد با زن نامحرم در جاى خلوت كه ديگرى نمى تواند به آنجا وارد شود اشكال دارد
و احتياط واجب ترك آن است و نماز خواندن در آنجا نيز اشكال دارد، همچنين نماز
خواندن در محلّى كه مجلس گناه است مثلاً در آنجا شراب مى نوشند، قمار مى زنند يا
غيبت مى كنند.
مسأله 815ـ
احتياط واجب آن است كه نماز واجب را در خانه كعبه نخوانند، ولى نماز مستحب اشكال
ندارد، بلكه مستحبّ است در داخل خانه كعبه در مقابل هر زاويه اى دو ركعت نماز
بخوانند، ولى نماز بر پشت بام كعبه خواه واجب يا مستحب اشكال دارد.
مكانهايى كه نماز
خواندن در آنها مستحب يا مكروه است
مسأله 816ـ
مستحبّ است انسان نماز را در مسجد بخواند و بسيار روى آن تاكيد شده و بهتر از همه
مساجد، مسجدالحرام است، سپس مسجد پيغمبر(صلى الله عليه وآله) و بعد مسجد كوفه و بعد
از آن مسجد بيت المقدّس است و در درجه بعد مسجد جامع هر شهر و بعد از آن مسجد محلّه
و مسجد بازار است.
مسأله 817ـ
براى زنها در صورتى كه خود را از نامحرم بخوبى حفظ كنند بهتر است نماز را در مسجد
بخوانند و اگر راهى براى ياد گرفتن مسائل اسلامى جز از طريق رفتن به مسجد وجود
ندارد واجب است به مسجد بروند.
مسأله 818ـ
نماز در حرم امامان(عليهم السلام) مستحبّ است، بلكه در حديث آمده نماز در حرم مطهّر
حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) برابر با دويست هزار نماز است.
مسأله 819ـ
رفتن به مسجدى كه نمازگزار ندارد مستحبّ است و همسايگان مسجد تا عذرى نداشته باشند
نماز در مسجد را ترك نكنند.
مسأله 820ـ
شايسته است انسان با كسانى كه از روى بى اعتنايى، به مسجد مسلمانها حاضر نمى شوند
رابطه دوستى برقرار نكند، با آنها غذا نخورد و در كارها با آنها مشورت ننمايد و از
آنها زن نگيرد و به آنها زن ندهد.
مسأله 821ـ
شايسته است نماز را در اين چند جا نخوانند: حمّام، زمين نمك زار، مقابل انسانى كه
نشسته يا ايستاده است، مقابل درى كه باز است و در جادّه ها، و كنار خيابانها، در
صورتى كه مزاحم عبور و مرور مردم نباشد، و اگر مزاحم باشد حرام است; همچنين نماز
خواندن در مقابل آتش، چراغ، داخل آشپزخانه و هرجا كه كوره آتش باشد، مقابل چاه و
چاله اى كه محلّ فاضلاب است و روبه روى عكس و مجسّمه چيزى كه روح دارد، مگر آن كه
روى آن پرده بكشند و در جايى كه عكس باشد هرچند مقابل نمازگزار نيست و در مقابل قبر
و روى قبر و در قبرستان و در اطاقى كه شخص جُنُب در آن باشد.
مسأله 822ـ
هرگاه انسان در جايى نماز مى خواند كه مردم از جلو او عبور مى كنند مستحبّ است جلو
خود چيزى بگذارد كه ميان او و آنها حايل گردد، حتّى اگر عصا و تسبيح و ريسمانى هم
باشد كافى است.
آداب و احكام مسجد
مسأله 823ـ
نجس كردن مسجد حرام است، خواه زمين مسجد باشد و يا سقف و بام و طرف داخل ديوارها و
احتياط واجب آن است كه طرف بيرون ديوار مسجد را هم نجس نكند، مگر آن كه واقف آن را
جزء مسجد قرار نداده باشد.
مسأله 824ـ
هرگاه مسجد نجس شود بر همه
لازم است كه بطور واجب كفائى نجاست را برطرف كنند، يعنى اگر يك يا چند نفر اقدام به
تطهير كنند از ديگران ساقط مى شود وگرنه همه گنهكارند و كسى كه مسجد را نجس كرده در
اين حكم با ديگران تفاوتى ندارد.
مسأله 825ـ
هرگاه نتواند مسجد را تطهير كند مثل اين كه مسافر و در حال عبور باشد، يا احتياج به
كمك دارد و پيدا نكند، احتياط واجب آن است كه به ديگران كه مى توانند تطهير كنند
اطّلاع دهد.
مسأله 826ـ
هرگاه جايى از مسجد نجس شود كه تطهير آن بدون كندن يا خراب كردن ممكن نيست بايد
آنجا را بكنند، يا اگر خرابى زيادى لازم نمى آيد خراب نمايند و بنابر احتياط واجب
جايى را كه كنده اند يا خراب كرده اند به حالت اوّل بازگردانند و بهتر است كسى كه
نجس كرده تعمير آن را بر عهده گيرد و اگر مخارجى داشته باشد بنابر احتياط واجب ضامن
است.
مسأله 827ـ
هرگاه مسجدى را غصب كنند و آن را از صورت مسجد بكلّى در آورند، بطورى كه ديگر به آن
مسجد نگويند، باز هم نجس كردن آن بنا بر احتياط حرام است و تطهير آن لازم است.
مسأله 828ـ
آلوده كردن حرم پيامبر(صلى
الله عليه وآله) و امامان(عليهم السلام) اگر موجب هتك باشد حرام است و در اين صورت
تطهير آن نيز واجب است، بلكه اگر بى احترامى هم نباشد احتياط آن است كه آن را تطهير
كنند.
مسأله 829ـ
نجس كردن فرش مسجد نيز حرام است و چنانچه نجس شود بايد آن را تطهير كرد و اگر
خسارتى لازم آيد كسى كه آن را نجس كرده است ضامن است (بنابر احتياط واجب).
مسأله 830ـ
بردن عين نجاست مانند خون و بول در مسجد حرام است هر چند بى احترامى به مسجد نباشد
بنابر احتياط واجب، مگر چيز جزئى كه گاه در لباس و بدن شخص وارد شونده يا در لباس
بچّه هاى كوچك است، امّا بردن متنجّس (چيزى كه نجس شده مانند لباس و كفش نجس) در
صورتى كه بى احترامى به مسجد نباشد و سبب آلودگى مسجد نيز نشود حرام نيست.
مسأله 831ـ
اگر براى روضه خوانى و مراسم سوگوارى يا جشن مذهبى و مانند آن مسجد را چادر بزنند و
سياهى بكوبند و اسباب چاى و غذا در آن ببرند، در صورتى كه اين كارها به مسجد ضرر
نرساند و مانع نماز خواندن نشود اشكال ندارد.
مسأله 832ـ
تزيين كردن مسجد به طلا اشكال
دارد و همچنين احتياط آن است كه صورت چيزهايى كه روح دارد مثل انسان و حيوان در
مسجد نقش نكنند.
مسأله 833ـ
اگر مسجد خراب شود نمى توانند زمين آن را بفروشند يا داخل ملك و جادّه كنند، حتّى
فروختن در و پنجره ها و چيزهاى ديگر مسجد حرام است و اگر مسجد خراب شود بايد آنها
را صرف تعمير همان مسجد كنند و هرگاه به درد آن مسجد نخورد بايد در مساجد ديگر صرف
شود و اگر به درد مساجد ديگر نيز نخورد بايد آن را بفروشند و پولش را اگر ممكن است
صرف تعمير همان مسجد و گرنه صرف تعمير مسجد ديگر نمايند.
مسأله 834ـ
ساختن مسجد مستحبّ است و هر قدر در جاى مناسبتر و بهترى باشد كه مسلمانان از آن
بيشتر استفاده كنند بهتر است. تعمير مسجد نيز مستحبّ است و از بهترين كارها است و
اگر مسجد طورى خراب شود كه تعمير آن ممكن نباشد مى توانند آن را بكلّى خراب كنند و
دوباره بسازند.
مسأله 835ـ
مسجدى كه خراب نشده و قابل استفاده است اگر نياز به توسعه دارد مى توان آن را خراب
كرد و بهتر و بزرگتر ساخت.
مسأله 836ـ
تميز كردن مسجد و روشن كردن چراغ آن و كوشش در تأمين حوائج آن مستحبّ است و نيز
مستحبّ است كسى كه مى خواهد به مسجد برود خود را خوشبو كند و لباس پاكيزه بپوشد و
ته كفش خود را به هنگام ورود به مسجد وارسى كند كه آلوده نباشد و شايسته است موقع
داخل شدن پاى راست و موقع بيرون آمدن پاى چپ را بگذارد و زودتر به مسجد آيد و ديرتر
از مسجد بيرون رود.
مسأله 837ـ
وقتى انسان وارد مسجد مى شود مستحبّ است دو ركعت نماز به قصد تحيّت و احترام مسجد
بخواند و اگر نماز واجب يا مستحبّ ديگرى بخواند كافى است.
مسأله 838ـ
خوابيدن در مسجد و سخن گفتن درباره كارهاى دنيا و خواندن اشعارى كه نصيحت و مانند
آن در آن نباشد مكروه است و همچنين انداختن آب دهان و بينى و اخلاط سينه در مسجد و
بلند كردن صدا و داد و فرياد و آنچه با موقعيّت مسجد منافات دارد مكروه مى باشد.
مسأله 839ـ
راه دادن بچّه و ديوانه به مسجد مكروه است ولى در صورتى كه آوردن بچّه ها توليد
مزاحمتى نكند و آنها را به مسجد و نماز علاقه مند سازد مستحبّ است و گاه واجب.
مسأله 840ـ
كسى كه سير و پياز و مانند
اينها خورده و بوى دهانش مردم را آزار مى دهد مكروه است به مسجد برود.
اذان و اقامه
مسأله 841ـ
مستحبّ است پيش از نمازهاى يوميّه اذان و اقامه بگويند وبهتر است حتّى الامكان ترك
نشود، مخصوصاً «اقامه»،
ولى براى نماز عيد «فطر» و «قربان» و نمازهاى واجب ديگر، اذان و اقامه نيست، بلكه
سه مرتبه به اميد مطلوبيّت پروردگار بگويند
«الصّلاة» و
نيز مستحبّ است به عنوان تبرّك و اميد ثواب در روز اوّل كه بچّه به دنيا مى آيد، يا
پيش از آن كه بند نافش بيفتد در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگويند.
مسأله
842ـ اذان داراى
18
جمله است به ترتيب زير:
اَللّهُ
اَكْبَرُ چهار مرتبه
(يعنى خداوند بزرگتر از آن است كه به وصف آيد).
اَشْهَدُ
اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ
دو مرتبه (يعنى گواهى مى دهم غير از خداوند يكتا معبود ديگرى نيست).
اَشْهَدُ
أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ
دو مرتبه (يعنى گواهى مى دهم كه محمّد فرستاده خداست).
حَىَّ
عَلَى الصَّلاةِ دو
مرتبه (يعنى بشتاب به سوى نماز).
حَىَّ
عَلَى الْفَلاحِ دو
مرتبه (يعنى بشتاب به سوى رستگارى).
حَىَّ
عَلى خَيْرِ الْعَمَلِ
دو مرتبه (يعنى بشتاب به سوى بهترين كارها كه نماز است).
اَللّهُ
اَكْبَرُ دو مرتبه
(يعنى خداوند بزرگتر از آن است كه به وصف آيد).
لا
اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ
دو مرتبه (يعنى هيچ معبودى جز خداوند يكتا نيست).
و اقامه 17 جمله
است به اين ترتيب كه همه چيزش مانند اذان است جز اين كه در اوّل آن فقط دو مرتبه
«اَللّهُ اَكْبَرُ»
مى گويند و در آخر آن يك مرتبه
«لا اِلهَ إِلاّ اللّهُ»
ولى بعد از گفتن
«حَىَّ عَلَى خَيْرِ
الْعَمَلِ»، دو
مرتبه «قَدْ قامَتِ
الصَّلاةُ» ( يعنى
نماز برپا شد) اضافه مى شود.
مسأله 843ـ
«اَشْهَدُ أَنَّ
عَلِيَّاً وَلِىُّ اللّهِ»
(يعنى گواهى مى دهم كه على ولىّ خدا بر همه خلق است) جزء اذان و اقامه نيست، ولى
خوب است بعد از
«اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ»
به قصد تبرّك گفته شود، لكن به صورتى كه معلوم شود جزء آن نيست.
مواردى كه اذان گفتن
ساقط مى شود
مسأله 844ـ
در پنج مورد اذان ساقط مى شود و بنابر احتياط واجب بايد آن را ترك كرد:
1ـ
اذان نماز عصر روز جمعه هنگامى كه با نماز جمعه همراه خوانده شود.
2ـ
نماز عصر روز عرفه كه روز نهم
ذى الحجّه است هنگامى كه همراه ظهر خوانده شود.
3ـ نماز عشاى شب عيد
قربان براى كسى كه در مشعرالحرام است و آن را با مغرب همراه مى خواند.
4ـ
نماز عصر و عشاى زن مستحاضه كه بايد آن رابلافاصله بعد از نماز ظهر يا مغرب بخواند.
5ـ
نماز عصر و عشاى كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن بول و غائط خوددارى كند.
بطور كلّى هر
نمازى كه با نماز قبل همراه خوانده شود اذان آن ساقط مى شود و فاصله شدن نافله و
تعقيب كافى نيست، ولى اگر نمازها را جدا از هم هر يك را در وقت فضيلت خود به جا
آورند اذان و اقامه هر دو مستحبّ است.
مسأله 845ـ
در نماز جماعت اگر يك نفر اذان و اقامه بگويد براى همه كافى است و بقيّه بنابر
احتياط واجب بايد اذان و اقامه را ترك كنند.
مسأله 846ـ
هرگاه براى خواندن نماز جماعت به مسجد رود و ببيند نماز جماعت تمام شده، ولى صفها
هنوز به هم نخورده است احتياط آن است كه براى نماز خود اذان و اقامه نگويد، به شرط
اين كه براى جماعت اوّل اذان و اقامه گفته شده باشد.
مسأله 847ـ
در جايى كه عدّه اى مشغول نماز جماعتند يا نماز آنان تازه تمام شده و صفها به هم
نخورده است اگر كسى بخواهد فرادى يا با جماعت ديگرى كه برپا مى شود نماز بخواند
اذان و اقامه از او ساقط است به شرط اين كه براى آن نماز اذان و اقامه گفته باشند و
نماز جماعت صحيح باشد و هر دو نماز در يك مكان و هر دو ادا و مربوط به يك وقت و در
مسجد باشد.
مسأله 848ـ
كسى كه اذان ديگرى را مى شنود مستحبّ است هر جمله را كه مى شنود بازگو كند، بازگو
كردن اقامه نيز به اميد ثواب مستحبّ است (و آن را حكايت اذان و اقامه گويند).
مسأله 849ـ
اگر مرد اذان زن را بشنود اذان از او ساقط نمى شود، ولى اگر زن اذان مرد را بشنود
اذان از او ساقط مى شود.
مسأله 850ـ
در جماعتى كه مردان و زنان شركت دارند اذان و اقامه نماز جماعت را بايد مرد بگويد،
ولى در جماعت زنان اذان و اقامه زنان كافى است.
مسأله
851ـ هرگاه كلمات
اذان و اقامه را بدون ترتيب بگويد، مثلاً
«اَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدَاً
رَسُولُ اللّهِ» را
قبل از «اَشْهَدُ
اَنْ لا اِلَهَ إِلاَّ اللّهُ»
بگويد، بايد برگردد و ترتيب را رعايت كند.
مسأله 852ـ
ميان اذان و اقامه بايد زياد فاصله ندهد و اگر فاصله بقدرى باشد كه اقامه مربوط به
آن اذان حساب نشود دوباره بگويد و همچنين ميان اذان و اقامه با نماز نبايد زياد
فاصله شود و اِلاّ اذان و اقامه را اعاده نمايد.
مسأله 853ـ
اذان و اقامه بايد به عربى صحيح گفته شود، بنابراين اگر غلط بگويد، يا ترجمه آنها
را به فارسى يا زبان ديگر بگويد صحيح نيست.
مسأله 854ـ
اذان و اقامه را قبل از داخل
شدن وقت نماز نمى توان گفت و اگر بگويد باطل است.
مسأله 855ـ
هرگاه پيش از گفتن اقامه شك كند كه اذان را گفته يا نه، اذان را بگويد، ولى اگر
مشغول اقامه شود و شك كند، اعتنا به شك نكند، ولى اگر در جمله هاى اذان و اقامه شك
كند احتياط آن است كه برگردد و به جا آورد.
مسأله 856ـ
مستحبّ است در موقع اذان گفتن رو به قبله بايستد و باوضو باشد و صدا را بلند كند
وبكشد و بين جمله هاى آن كمى فاصله دهد و درميان آن حرف نزند.
مسأله 857ـ
شايسته است كه بدن در موقع گفتن اقامه آرام باشد و اقامه را از اذان آهسته تر بگويد
و فاصله جمله ها را كمتر كند و ميان اذان و اقامه يك گام بردارد، يا كمى بنشيند، يا
سجده كند، يا دعا نمايد، يا دو ركعت نماز به جا آورد.
مسأله 858ـ
بهتر است كسى راكه براى اذان معيّن مى كنند، عادل و وقت شناس و صدايش مناسب و بلند
باشد و اذان را در جاى بلند بگويد و در صورتى كه از بلندگوها استفاده شود مانعى
ندارد گوينده اذان در محل پايين قرار گيرد.
مسأله 859ـ
شنيدن اذان از راديو و مانند آن براى نماز كافى نيست، بلكه خود نمازگزاران به شرحى
كه در بالا گفته شد بايد اذان بگويند.
مسأله 860ـ
اذان گفتن به صورت غنا يعنى آهنگى كه مناسب مجالس لهو و لعب است حرام و باطل است.
مسأله 861ـ
احتياط واجب آن است كه اذان را هميشه به قصد نماز بگويند و گفتن اذان براى اعلام
دخول وقت بدون قصد نماز بعد از آن مشكل است.
واجبات نماز
مسأله 862ـ
واجبات نماز يازده چيز است: 1ـ
نيّت، 2ـ
تكبيرة الاحرام، يعنى
«اللّهُ اكبرُ»
در اوّل نماز، 3ـ
قيام، 4ـ
قرائت، 5ـ
ركوع، 6ـ
سجود، 7ـ
ذكر ركوع و سجود، 8ـ
تشهّد،
9ـ
سلام،
10ـ
ترتيب،
11ـ
موالات (پى در پى به جا آوردن اجزاء نماز).
مسأله 863ـ
واجبات نماز بر دوگونه است: بعضى ركن است و بعضى غير ركن، ركن چيزى است كه اگر آن
را به جا نياورد يا اضافه كند نماز باطل است، خواه عمداً باشد يا از روى سهو و
اشتباه، ولى در واجبات غير ركنى هنگامى نماز باطل مى شود كه آن را عمداً كم و زياد
كند و اگر از روى سهو و اشتباه كم و زياد كند نماز صحيح است.
مسأله 864ـ
اركان نماز پنج چيز است: اوّل
نيّت. دوم
تكبيرة الاحرام. سوم
قيام در موقع گفتن تكبيرة الاحرام و قيام متّصل به ركوع، يعنى ايستادن پيش از ركوع.
چهارم
ركوع. پنجم
دو سجده (البتّه در نيّت زيادى تصوّر نمى شود و زيادى تكبيرة الاحرام نيز اگر از
روى سهو باشد نماز را باطل نمى كند، هرچند احتياط مستحب آن است كه آن را اعاده
كند).
1ـ نيّت
مسأله 865ـ
نماز را بايد به قصد قربت يعنى براى اطاعت فرمان خدا انجام داد و لازم نيست نيّت را
به زبان آورد و يا در اوّل نماز از قلب بگذراند، همين اندازه كه اگر سؤال كنند چه
مى كنى، بتواند جواب دهد كه براى خدا نماز مى خوانم كافى است.
مسأله 866ـ
در موقع نيّت بايد قصد كند كه نماز ظهر مى خواند يا عصر يا نمازهاى ديگر و اگر فقط
نيّت كند چهار ركعت نماز مى خوانم كافى نيست، بلكه نمازى را كه مى خواند بايد در
نيّت خود معيّن كند و احتياط واجب آن است كه قضا و ادا بودن آن را نيز معيّن نمايد.
مسأله 867ـ
نيّت بايد تا آخر نماز ادامه داشته باشد و اگر طورى غافل شود كه نداند چه مى كند
نمازش باطل است.
مسأله 868ـ
هركس براى ريا يعنى نشان دادن به مردم نماز يا عبادت ديگرى را انجام دهد علاوه بر
اين كه عبادتش باطل است گناه كبيره نيز انجام داده است و اگر خدا و مردم را هر دو
در نظر بگيرد باز عملش باطل و گناه كبيره است.
مسأله 869ـ
اگر قسمتى از نماز را به قصد ريا انجام دهد نماز باطل است، خواه قسمت واجب باشد مثل
حمد و سوره، يا مستحب مانند قنوت، بنابراحتياط واجب.
مسأله 870ـ
هرگاه اصل نماز را براى خدا مى خواند، ولى به قصد ريا آن را در مسجد يا در اوّل وقت
يا با جماعت انجام مى دهد نمازش باطل است، ولى اگر براى ريا نيست بلكه نماز خواندن
در اوّل وقت يا در مسجد براى او راحت تر است اشكالى ندارد.
2ـ تكبيرة الاحرام
مسأله 871ـ
اوّلين جزء نماز
«اَللّهُ اَكْبَرُ»
است كه آن را «تكبيرة الاحرام»
مى گويند و ترك آن
خواه از روى عمد باشد يا سهو نماز را باطل مى كند، امّا اضافه كردن آن (يعنى به جاى
يك اَللّهُ اَكْبَرُ
مثلاً دو مرتبه
اَللّهُ اَكْبَرُ
بگويد) اگر عمدى باشد موجب باطل شدن نماز است.
مسأله 872ـ
«اَللّهُ اَكْبَرُ»
مانند ساير ذكرهاى نماز و حمد و سوره بايد به عربى صحيح گفته شود و عربى غلط يا
ترجمه آن كافى نيست.
مسأله 873ـ
بايد موقع گفتن
تكبيرة الاحرام بدن آرام باشد و اگر در حالى كه مثلاً قدم بر مى دارد
اَللّهُ اَكْبَرُ
بگويد باطل است و چنانچه سهواً بگويد احتياط واجب آن است كارى كند كه نماز باطل شود
(مثلاً صورت را به طرف پشت قبله كند) و دوباره تكبير بگويد.
مسأله 874ـ
تكبير و حمد و سوره و ساير
ذكرهاى نماز را بايد طورى بخواند كه اگر مانعى در كار نباشد حدّاقل خودش آن را
بشنود.
مسأله 875ـ
كسانى كه به خاطر بيمارى يا لال بودن نمى توانند تكبير را درست بگويند بايد هر طورى
مى توانند بگويند و اگر هيچ نمى توانند بگويند احتياط واجب آن است كه اشاره كنند و
با زبانى كه در ميان افراد كر و لال متعارف است آن را ادا نمايند و در قلب خود نيز
بگذرانند.
مسأله 876ـ
مستحبّ است
قبل از
تكبيرة الاحرام به قصد رجاء اين دعا را بخوانند:
«يا مُحْسِنُ قَدْ اَتاكَ
الْمُسىءُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الْمـُحْسِنَ اَنْ يَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسيئِ اَنتَ
الْمـُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسيئُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَى
مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ تَجاوَزْ عَنْ قَبِيحِ ما تَعْلَمُ مِنّى.
يعنى: «اى خداى نيكوكار! بنده
گنهكارت به در خانه تو آمده است تو امر كرده اى كه نكوكار از گنهكار بگذرد،تو نيكو
كارى و من گنهكارم، به حقّ محمّد و آل محمّد رحمتت را بر محمّد و آل محمّد بفرست و
از كارهاى زشتى كه مى دانى از من سرزده بگذر!»
مسأله 877ـ
مستحبّ است در موقع گفتن تكبيرة الاحرام و ساير تكبيرهاى نماز دستها را تا مقابل
گوش بالاببرد.
مسأله 878ـ
هرگاه شك كند كه تكبيرة الاحرام را گفته يا نه، چنانچه مشغول خواندن حمد شده است به
شك خود اعتنا نكند واگر چيزى نخوانده بايد تكبير را بگويد و هرگاه مى داند
تكبيرة الاحرام را گفته امّا شك دارد كه صحيح گفته است يا نه، اگر اين شك بعد از
گفتن تكبير پيدا شود اعتنا نكند.
3ـ قيام
مسأله 879ـ
قيام يعنى ايستادن، در دو جاى
نماز، واجب و ركن است: هنگام گفتن تكبيرة الاحرام و قيام قبل از ركوع كه آن را
«قيام متّصل به ركوع»
گويند، ولى قيام در موقع خواندن حمد و سوره و همچنين بعد از ركوع واجب است امّا ركن
نيست.
مسأله 880ـ
هرگاه ركوع را فراموش كند و
بعد از حمد و سوره بنشيند و يادش بيايد كه ركوع نكرده بايد بايستد و به ركوع رود و
اگر به حالت خميدگى به ركوع برگردد نماز او باطل است زيرا قيام متّصل به ركوع را به
جا نياورده است.
مسأله 881ـ
در موقع قيام نبايد بدن و
پاها را حركت دهد و به طرفى خم شود يا به جايى تكيه كند، ولى اگر از روى ناچارى
باشد مانعى ندارد.
مسأله 882ـ
هرگاه در حال قيام براى حمد و سوره از روى فراموشى بدن و پاها را حركت دهد يا به
طرفى خم شود نماز باطل نيست، امّا اگر در موقع تكبيرة الاحرام و قيام متّصل به ركوع
باشد، بنابر احتياط واجب بايد نماز را تمام كند و اعاده نمايد.
مسأله 883ـ
هرگاه در موقع قيام روى يك پا بايستد نمازش اشكال دارد، ولى لازم نيست سنگينى بدن
را بطور مساوى روى هر دو پا قرار دهد.
مسأله 884ـ
اگر پاها را بيش از اندازه گشادبگذارد بطورى كه از شكل ايستادن بيرون رود
نمازش باطل است، مگر اين كه ناچار باشد.
مسأله 885ـ
هرگاه در نماز مى خواهد كمى جلو يا عقب رود يا بدن را كمى به طرف راست و چپ حركت
دهد بايد چيزى نگويد ولى
«بِحَوْلِ اللّهِ وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُدُ»
را بايد در حال برخاستن بگويد.
مسأله 886ـ
در موقع ذكرهاى واجب نماز نيز بايد بدن آرام باشد، بلكه احتياط واجب آن است كه در
ذكرهاى مستحب نيز اين معنى رعايت شود.
مسأله 887ـ
هرگاه در حال حركت بدن ذكر بگويد مثلاً موقع رفتن ركوع يا در حال رفتن به سجده
تكبير آن را بگويد، احتياط آن است كه نماز را دوباره بخواند، مگر آن كه قصدش مطلق
ذكر باشد، يعنى نه آن تكبير مخصوصى كه مثلاً قبل از سجده در حال ايستادن گفته
مى شود، بلكه از آنجا كه ذكر خدا در هر جاى نماز خوب است تكبير مى گويد.
مسأله
888ـ هرگاه در موقع
قرائت حمد و سوره يا تسبيحات بى اختيار بقدرى حركت كند كه از حال آرام بودن بدن
خارج شود و يا مثلاً در ميان جمعيّت باشد و به او تنه بزنند و او را حركت دهند
احتياط واجب آن است كه بعد از آرام گرفتن بدن آنچه را در حال حركت خوانده دوباره
بخواند.
مسأله 889ـ
هرگاه در بين نماز از ايستادن عاجز شود بايد بنشيند و اگر از نشستن هم عاجز شود
بايد بخوابد، ولى تا بدنش آرام نگرفته بايد چيزى نخواند.
مسأله 890ـ
كسى كه نمى تواند ايستاده نماز بخواند بايد بنشيند، ولى اگر بتواند بايستد و به عصا
يا ديوار و مانند آن تكيه كند، يا پاهايش را از هم دور بگذارد بايد ايستاده نماز
بخواند، مگر اين كه فوق العاده براى او زحمت داشته باشد، همچنين مادام كه مى تواند
نشسته نماز بخواند هرچند به چيزى تكيه كند بايد خوابيده نماز نخواند و هرگاه نتواند
بايد به پهلوى راست بخوابد، بطورى كه جلو بدن او رو به قبله باشد و اگر نتواند به
پهلوى چپ و اگر آن هم ممكن نيست به پشت بخوابد بطورى كه كف پاهاى او رو به قبله
باشد.
مسأله 891ـ
كسى كه مى تواند قسمتى از نماز را ايستاده بخواند واجب است آن مقدار را بايستد و
بقيّه را بنشيند و اگر نتوانست بخوابد.
مسأله 892ـ
هرگاه كسى بر اثر ناتوانى نماز را خوابيده بخواند، اگر در بين نماز بتواند بنشيند
بايد آن مقدار را كه مى تواند، بنشيند و يا اگر مى تواند برخيزد و همچنين كسانى كه
نشسته نماز مى خوانند و در اثناء نماز توانايى ايستادن پيدا مى كنند بايد بايستند،
ولى تا بدن آرام نگرفته است چيزى نخوانند.
مسأله 893ـ
كسى كه احتمال مى دهد تا آخر وقت بتواند ايستاده نماز بخواند بنابر احتياط واجب در
اوّل وقت نماز نخواند.
مسأله 894ـ
هرگاه توانايى بر ايستادن دارد امّا مى داند يا احتمال عقلائى مى دهد كه براى او
ضرر داشته باشد، يا بيمارى اش طولانى مى شود، يا مثلاً زخم يا شكستگى استخوان او
دير التيام پيدا مى كند، بايد نشسته نماز بخواند و اگر آن هم ضرر دارد خوابيده نماز
بخواند.
مسأله 895ـ
شايسته است در حال ايستادن بدن را راست نگه دارد، شانه ها را پايين بيندازد، دستها
را روى رانها بگذارد، انگشتها را به هم بچسباند، سنگينى بدن را بطور مساوى روى دو
پا بيندازد و به محل سجده نگاه كند و با خضوع و خشوع باشد، مردان كمى پاها را باز
بگذارند و زنان به هم بچسبانند.
4ـ قرائت
مسأله 896ـ
در ركعت اوّل و دوم نمازهاى واجب روزانه بايد بعد از تكبيرة الاحرام سوره حمد را
قرائت كند و بعد از آن بنابر احتياط واجب يك سوره تمام از قرآن مجيد را و خواندن يك
يا چند آيه كافى نيست. و بايد توجّه داشت كه سوره «فيل» و «ايلاف» يك سوره حساب
مى شود و همچنين سوره «والضّحى» و «الم نشرح».
مسأله 897ـ
در تنگى وقت يا در جايى كه ترس از دزد يا درنده اى باشد مى توان سوره را ترك كرد و
همچنين در جايى كه عجله براى كار مهمّى داشته باشد.
مسأله 898ـ
واجب است قرائت حمد قبل از سوره باشد و اگر عمداً برخلاف اين انجام دهد نمازش باطل
است اگر از روى اشتباه باشد چنانچه قبل از ركوع يادش بيايد بايد برگردد و درست
بخواند، امّا اگر بعد از رسيدن به حدّ ركوع يادش بيايد نمازش صحيح است، همچنين اگر
حمد يا سوره يا هر دو را فراموش كند.
مسأله 899ـ
هرگاه در نماز واجب يكى از چهار سوره اى را كه آيه سجده دارد
عمداً بخواند بنابراحتياط واجب بايد سجده را به جا آورد سپس برخيزد و حمد و سوره
ديگرى بخواند و نماز را تمام كند و بعد اعاده نمايد و چنانچه سهواً مشغول خواندن
سوره سجده شود اگر قبل از رسيدن به آيه سجده متوجّه گردد بايد آن سوره را رها كرده
و سوره ديگرى بخواند و اگر از نصف گذشته باشد احتياطاً نماز را اعاده كند اگر بعد
از خواندن آيه سجده بفهمد بايد به ترتيب بالا عمل كند.
مسأله 900ـ
خواندن سوره هاى سجده در نمازهاى مستحب مانعى ندارد و بايد به دنبال آيه سجده، سجده
كند، سپس برخيزد و نماز را ادامه دهد.
مسأله 901ـ
در نمازهاى مستحبّى مى توان سوره را ترك كرد حتّى آن نماز مستحبّى كه بهواسطه نذر
كردن واجب شده باشد، ولى نمازهاى مستحبّى مخصوصى كه سوره هاى خاصّى دارد بايد به
دستور آن عمل كرد.
مسأله 902ـ
مستحبّ است در ركعت اوّل نماز ظهر روز جمعه بعد ازحمد، سوره جمعه بخواند در ركعت
دوم، سوره منافقين را و هرگاه مشغول يكى از اينها شود احتياط واجب آن است كه به
سوره ديگرى عدول نكند.
مسأله 903ـ
عدول كردن از سوره
«قُلْ هُوَ اللّهُ»،
يا سوره «قُلْ يا
اَيُّهَا الْكافِرُونَ»
به سوره ديگرى در هر نماز باشد جايز نيست، جز در نماز جمعه كه اگر به جاى سوره جمعه
و منافقين يكى از اين دو سوره را بخواند پيش از آن كه به نصف برسد مى تواند آن را
رها كرده، سوره جمعه و منافقين را بخواند.
مسأله 904ـ
هرگاه غير سوره «قُلْ
هُوَ اللّهُ» و
«قُلْ يا اَيُّهَا
الْكافِرُونَ» را در
نماز بخواند مى تواند آن را رها كرده و سوره ديگرى را بخواند، به شرط اين كه به نصف
نرسيده باشد.
مسأله 905ـ
هرگاه مقدارى از سوره را فراموش كند، يا از جهت تنگى وقت نتواند به آن ادامه دهد،
مى تواند آن را رها كرده و سوره ديگرى را بخواند، خواه از نصف گذشته باشد و خواه
سوره «قُلْ هُوَ
اللّهُ اَحَدٌ» و يا
«قُلْ يا اَيُّهَا
الْكافِرُونَ» باشد
يا نه.
مسأله 906ـ
واجب است مردان حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند و حمد و سوره نماز ظهر و
عصر را آهسته بخوانند و زنان نيز بايد حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند،
امّا حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را مى توانند بلند يا آهسته بخوانند، ولى
اگر نامحرم صداى آنها را بشنود احتياط مستحب آن است كه آهسته بخوانند.
مسأله 907ـ
در جايى كه بايد حمد و سوره را بلند بخواند اگر عمداً يك كلمه را آهسته بخواند نماز
باطل است، همچنين در جايى كه بايد آهسته بخواند اگر يك كلمه را بلند بخواند نماز
باطل مى شود.
مسأله 908ـ
هرگاه در جايى كه بايد قرائت را بلند بخواند عمداً آهسته بخواند يا در جايى كه بايد
آهسته بخواند عمداً بلند بخواند نمازش باطل است، ولى اگر از روى فراموشى، يا
ندانستن مسأله باشد، صحيح است، مگر اين كه در ياد گرفتن مسأله كوتاهى كرده باشد كه
بنابر احتياط واجب اعاده مى كند.
مسأله 909ـ
هرگاه در اثناء حمد و سوره متوجّه شود مقدارى را بر خلاف دستور بالا سهواً بلند يا
آهسته خوانده لازم نيست برگردد، هرچند بهتر است كه برگردد و صحيح بخواند.
مسأله 910ـ
هرگاه كسى در قرائت و ذكر نماز صداى خود را بيش از حدّ معمول بلند كند و با فرياد
بخواند نمازش باطل است.
مسأله 911ـ
بايد قرائت و ذكر نماز را صحيح بخواند و اگر نمى داند ياد بگيرد، امّا كسانى كه
نمى توانند تلفّظ صحيح را ياد بگيرند بايد همانطور كه مى توانند بخوانند و براى
چنين اشخاصى بهتر است كه تا مى توانند نماز خود را با جماعت به جا آورند.
مسأله 912ـ
كسى كه درياد گرفتن قرائت و ذكر نماز كوتاهى كرده نمازش باطل است و اگر وقت تنگ شده
احتياط واجب آن است كه با جماعت نماز بخواند و اگر دسترسى به جماعت ندارد نمازش در
تنگى وقت صحيح است.
مسأله 913ـ
كسى نمى تواند براى ياد دادن واجبات نماز، مزد بگيرد (بنابراحتياط واجب) امّا براى
مستحبّات مانعى ندارد، مگر اين كه از شعائر دين باشد يا حفظ احكام الهى منوط به
تعليم آن گردد.
مسأله 914ـ
هرگاه يكى از كلمات حمد و سوره يا ذكرهاى ديگر نماز را نداند، يا زير و زبر آن را
غلط بخواند، يا حرفى را به حرف ديگرى تبديل كند، مثلاً به جاى (ض) (ز) بگويد بطورى
كه از نظر لغت عرب غلط باشد، نماز او باطل است.
مسأله
915ـ هرگاه كلمه يا
تلفّظ آيه يا ذكرى را صحيح مى دانسته و مدّتى در نمازها خوانده وبعد مى فهمد غلط
بوده، نمازش اعاده ندارد، هرچند احتياط مستحب اعاده يا قضاى آن است.
مسأله 916ـ
لازم نيست آنچه را علماى تجويد براى بهتر خوانى قرآن ذكر كرده اند رعايت كند، بلكه
لازم است طورى بخواند كه بگويند عربى صحيح است هرچند رعايت دستورات تجويد بهتر است.
مسأله 917ـ
احتياط واجب آن است كه در نماز، وقف به حركت ننمايد و معنى وقف به حركت آن است كه
زير و زبر آخر كلمه را بگويد امّا بين آن كلمه و كلمه بعد فاصله دهد، مثل اين كه
بگويد: اَللّهُ
اَكْبَرُ (و آخر آن
راپيش دهد) امّا مدّتى سكوت كند بعد بِسْمِ اللّه را شروع نمايد، ولى وصل به سكون
مانعى ندارد، هرچند ترك آن بهتر است، معنى وصل به سكون اين است كه آخر جمله را بدون
زير و زبر بخواند و بلافاصله آيه يا كلمه بعد را بگويد.
مسأله 918ـ
در ركعت سوم و چهارم نمازهاى سه ركعتى و چهار ركعتى مخير است كه حمد بخواند (بدون
سوره) يا سه مرتبه تسبيحات اربعه يعنى
«سُبْحانَ اللّهِ وَ
الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرُ»
بگويد، بلكه يك مرتبه نيز كافى است و مانعى ندارد در يك ركعت حمد و در ركعت ديگر
تسبيحات بگويد.
مسأله 919ـ
واجب است در ركعت سوم و چهارم نماز، حمد يا تسبيحات اربعه را آهسته بخوانند، حتّى
بِسْم اللّه
را ( بنابر احتياط واجب).
مسأله 920ـ
اگر در ركعت اوّل و دوم نماز به گمان اين كه ركعت سوم و چهارم است تسبيحات بگويد،
چنانچه پيش از ركوع متوجّه شود بايد برگردد و حمد و سوره بخواند و اگر در ركوع يا
بعد از آن بفهمد نمازش صحيح است و احتياط مستحب آن است كه دو سجده سهو به جا آورد.
مسأله 921ـ
اگر در ركعت سوم يا چهارم مى خواست حمد بخواند تسبيحات به زبانش آمد، يا بعكس
مى خواست تسبيحات بخواند حمد به زبانش آمد، كافى نيست، بايد برگردد و دوباره حمد يا
تسبيحات را بخواند، ولى اگر هر دو در نيّت او بوده است هر كدام به زبانش آيد كافى
است.
مسأله 922ـ
مستحبّ است بعد از تسبيحات استغفار كند مثلاً بگويد:
«اَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبِّى
وَ اَتُوبُ اِلَيْهِ»
يا بگويد:
«اَللّهُمَّ اغْفِرْ لى».
مسأله 923ـ
اگر در ركوع يا بعد از آن شك كند كه تسبيحات را خوانده يا نه، اعتنا به شك نكند،
امّا اگر هنوز به اندازه ركوع خم نشده احتياط واجب آن است كه برگردد و بخواند.
مسأله 924ـ
هرگاه در آيه و يا ذكرى از نماز شك كند بايد آن را تكرار كند تا صحيح بگويد، امّا
اگر به حدّ وسواس برسد بايد اعتنا نكند و اگر اعتنا كند نمازش اشكال دارد و بنابر
احتياط واجب بايد دوباره بخواند.
مسأله 925ـ
مستحبّ است در ركعت اوّل نماز پيش از خواندن حمد بگويد:
«اَعُوذُ بِاللّهِ
مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ»
و نيز مستحبّ است امام جماعت
«بِسْمِ اللّه»
را در ركعت اوّل و دوم نماز
ظهر و عصر در جماعت بلند بگويد، همچنين مستحبّ است حمد و سوره و اذكار نماز را
شمرده بخواند و آيات را به هم نچسباند و مخصوصاً به معنى آنها توجّه داشته باشد و
اگر نماز را با جماعت مى خواند بعد از تمام شدن حمد امام، به اميد ثواب پروردگار
بگويد: «اَلْحَمْدُ
لِلّهِ رِبِّ الْعالَمينَ»
و بعد از خواندن سوره
«قُلْ هُوَ اللّه اَحَدٌ»
يك يا دو يا سه مرتبه بگويد:
«كَذلِكَ اللّهُ رَبِّى»
يا «كَذلِكَ اللّهُ
رَبُّنَا».
مسأله 926ـ
شايسته است در نمازها در ركعت اوّل سوره
«اِنّا اَنْزَلْناهُ»
و در ركعت دوم سوره
«قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ»
را بخواند و هيچ سوره اى را در هر دو ركعت تكرار نكند، مگر سوره
«قُلْ هُوَ اللّهُ»
و سزاوار نيست در تمام نمازهاى شبانه روز سوره
«قُلْ هُوَ اللّهُ اَحَدٌ»
را ترك كند و بهتر است سوره هايى براى نماز انتخاب شود كه مردم را متوجّه امورى كه
به آن نياز دارند و ترك گناهانى كه به آن آلوده اند كند.
5ـ ركوع
مسأله 927ـ
در هر ركعت بعد از قرائت، يك ركوع واجب است، يعنى به اندازه اى خم شود كه اگر
بخواهد كف دستها را به زانو بگذارد بتواند، بلكه احتياط واجب آن است كه كف دستها را
بر زانو بگذارد.
مسأله 928ـ
كسى كه دست يا زانوى او با ديگران تفاوت دارد، مثلاً دستش خيلى بلند است كه اگر كمى
خم شود به زانو مى رسد، يا زانويش خيلى پايين است چنين كسى بايد به اندازه معمول خم
شود.
مسأله 929ـ
كسى كه نماز نشسته مى خواند براى ركوع بايد بقدرى خم شود كه بگويند ركوع كرده است.
مسأله 930ـ
خم شدن بايد به قصد ركوع باشد، بنابراين اگر بدون اين قصد خم شود نمى تواند آن را
ركوع حساب كند، بلكه بايد بايستد و به قصد ركوع خم شود.
مسأله 931ـ
در ركوع واجب است ذكر بگويد، ذكر ركوع بنابر احتياط واجب سه مرتبه
«سُبْحانَ اللّهِ»
يا يك مرتبه
«سُبْحانَ رِبِّىَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ»
است كه بايد به عربى صحيح گفته شود و مستحبّ است آن را سه يا پنج يا هفت مرتبه
تكرار كند.
مسأله 932ـ
در موقع ذكر واجب بايد بدن آرام باشد و براى ذكر مستحب نيز اگر آن را به قصد ذكر
ركوع مى گويد آرام بودن بدن لازم است.
مسأله 933ـ
هرگاه در موقعى كه مشغول ذكر واجب است كسى به او تنه بزند، يا به علّت ديگرى بدن از
آرامش بيرون رود، بايد بعد از آرام گرفتن دوباره ذكر را بگويد، ولى حركات مختصر
اشكال ندارد.
مسأله 934ـ
هرگاه ذكر را قبل از رسيدن به حدّ ركوع و آرام گرفتن بدن بگويد بايد آن را بعد از
آرام گرفتن اعاده كند، حتّى اگر عمداً اين كار را كند احتياط اين است كه نماز را
نيز بعداً اعاده نمايد.
مسأله 935ـ
هرگاه پيش از تمام شدن ذكر واجب عمداً سر از ركوع بردارد نمازش باطل است و اگر
سهواً باشد چنانچه پيش از خارج شدن از حال ركوع متوجّه شود بايد در حال آرامى بدن
دوباره ذكر را بگويد و اگر بعد از آن كه از حال ركوع خارج شد متوجّه گردد، نمازش
صحيح است.
مسأله 936ـ
كسى كه نمى تواند به اندازه ركوع خم شود اگر بتواند بايد به چيزى تكيه كند و ركوع
نمايد و اگر آن هم ممكن نشود بايد به هر اندازه كه ممكن است خم شود و اگر هيچ
نتواند خم شود بايد ركوع را به صورت نشسته انجام دهد، و اگر آن هم ممكن نشود در حال
ايستاده با سر اشاره مى كند و اگر اين را هم نتواند به نيّت ركوع چشمها را بر هم
مى گذارد و ذكر را مى گويد و به نيّت برخاستن از ركوع چشمها را بازمى كند.
مسأله 937ـ
هرگاه كسى مى تواند ركوع كند امّا به خاطر بيمارى يا علّت ديگرى نمى تواند به
اندازه ذكر واجب توقّف كند بايد پيش از آن كه از حال ركوع خارج شود ذكر واجب را
بگويد هرچند بدن آرام نباشد و اگر نتواند، در حال برخاستن ذكر را تمام كند.
مسأله 938ـ
هرگاه كسى بر اثر پيرى خميده شده، يا به خاطر بيمارى يا به علّت ديگر به حالتى شبيه
ركوع درآمده، بايد در موقع نماز آن قدر كه مى تواند كمر را براى قرائت راست كند و
اگر نمى تواند قدرى كمر را قبل از ركوع راست كند سپس به حال ركوع در آيد و اگر آن
هم ممكن نشود براى انجام ركوع كمى بيشتر خم شود، به شرط اين كه از حالت ركوع خارج
نگردد و اگر آن هم ممكن نشود احتياط اين است كه هم با سر اشاره كند و هم قصد كند كه
آن حالتش جزء ركوع باشد.
مسأله 939ـ
ركوع از واجبات ركنى است كه اگر ترك شود يا در يك ركعت دو ركوع يا بيشتر به جا آورد
نماز باطل است خواه عمداً باشد يا از روى سهو و فراموشى.
مسأله 940ـ
بعد از تمام شدن ركوع، واجب است راست بايستد و بعد از آرام گرفتن بدن به سجده رود و
اگر عمداً اين كار را ترك كند نمازش باطل است، امّا اگر از روى سهو باشد اشكالى
ندارد.
مسأله 941ـ
هرگاه ركوع را فراموش كند و پيش از سجده اوّل يا ميان دو سجده، يا قبل از آن كه
پيشانى براى سجده دوم به زمين رسد متوجّه شود، بايد برگردد و بايستد و بعد به ركوع
رود.
مسأله 942ـ
مستحبّ است پيش از رفتن به ركوع در حالى كه راست ايستاده
«اللّهُ اَكْبَرُ»
بگويد و در حال ركوع زانوها را عقب دهد و پشت را صاف نگه دارد، گردن را بكشد و
مساوى پشت نگه دارد و ميان دو قدم نگاه كند و بعد از آن كه از ركوع برخاست و راست
ايستاددرحالى كه بدن آرام است بگويد:
«سَمِعَ اللّهُ لِمَنْ
حَمِدَهُ».
مسأله 943ـ
در احكام ركوع فرقى بين نماز واجب و مستحب نيست، حتّى زيادى ركوع بنابر احتياط
واجب.
6ـ سجود
مسأله 944ـ
در هر ركعت از نمازهاى واجب و مستحب دو سجده واجب است و محلّ آن بعد از ركوع است و
هرگاه هر دو را عمداً يا از روى فراموشى ترك كند يا به جاى دو سجده چهار سجده به جا
آورد نماز باطل است، امّا زيادى يا كمى يك سجده به شرط اين كه از روى سهو باشد نماز
را باطل نمى كند.
مسأله 945ـ
در سجده بايد هفت موضع بر
زمين قرار گيرد: پيشانى، كف دستها،
سر دو زانو، سردوانگشت بزرگ پا
و هرگاه يكى از اين اعضا را عمداً بر زمين نگذارد سجده اش باطل است و اگر سهواً
پيشانى را به زمين نگذارد باز سجده باطل است، امّا اگر پيشانى به زمين باشد و بعضى
ديگر از اعضا را سهواً به زمين نگذارد سجده صحيح است.
7ـ ذ كر ركوع و سجود
مسأله 946ـ
در ركوع واجب است ذكر بگويد، ذكر ركوع بنابر احتياط واجب سه مرتبه
«سُبْحَانَ اللّهِ»
يا يك مرتبه
«سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ»
است. ذكر سجده نيز واجب است و احتياط آن است كه حدّاقل سه مرتبه
«سُبْحانَ اللّهِ»
يا يك مرتبه
«سُبْحانَ رِبِّىَ الاَْعْلى
وَ بِحَمْدِهِ»
بگويد و هرچه بيشتر بگويد بهتر است.
|