آنچه براى روزه دار مكروه است
مسأله ۱۶۶۵ ـ چند چیز براى روزه دار مكروه است و از آن جمله است:
۱ ـ دوا ریختن به چشم و سرمه كشیدن، در صورتى كه مزه یا بوى آن به حلق برسد.
۲ ـ انجام دادن هر كارى ـ مانند خون گرفتن و حمام رفتن ـ كه باعث ضعف مى شود.
۳ ـ انفیه كشیدن اگر نداند كه به حلق مى رسد، و اگر بداند به حلق مى رسد جایز نیست.
۴ ـ بو كردن گیاهان معطّر.
۵ ـ نشستن زن در آب.
۶ ـ استعمال شیاف.
۷ ـ تر كردن لباسى كه در بدن است.
۸ ـ كشیدن دندان و هر كارى كه به واسطه آن از دهان خون بیاید.
۹ ـ مسواك كردن با چوب تر.
۱۰ ـ بى جهت آب یا چیزى روان در دهان كردن، و نیز مكروه است انسان بدون قصد بیرون آمدن منى زن خود را ببوسد، یا كارى كند كه شهوت خود را به حركت آورد، و اگر به قصد بیرون آمدن منى باشد روزه او باطل مى شود.
جايى كه قضا و كفّاره واجب است
مسأله ۱۶۶۶ ـ اگر در روزه ماه رمضان در شب جنب شود و به تفصیلى كه در مسأله «۱۶۳۶» گذشت بیدار شود و دوباره بخوابد و تا اذان صبح بیدار نشود، فقط باید قضاى آن روزه را بگیرد، ولى اگر كار دیگرى كه روزه را باطل مى كند عمداً انجام دهد، در صورتى كه مى دانسته آن كار روزه را باطل مى كند، قضا و كفّاره بر او واجب مى شود، و همچنین در صورتى كه مى دانسته آن كار حرام است، اگر چه نمى دانسته كه روزه را باطل مى كند، مانند به دروغ نسبت دادن به خدا و پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) و ائمّه معصومین (علیهم السلام).
مسأله ۱۶۶۷ ـ اگر به واسطه ندانستن مسأله كارى كه روزه را باطل مى كند، و به اعتقاد این كه باطل نمى كند انجام دهد كفّاره بر او نیست.
كفّاره روزه
مسأله ۱۶۶۸ ـ كفّاره افطار روزه ماه رمضان این است كه یك بنده آزاد كند، یا به دستورى كه در مسأله بعد مى آید دو ماه روزه بگیرد، یا شصت فقیر را سیر كند، یا به هر كدام یك مُد ـ كه تقریباً ده سیر است ـ طعام، یعنى گندم یا آرد یا نان یا خرما و مانند اینها بدهد، و چنانچه اینها برایش ممكن نباشد بنابر احتیاط واجب بین تصدّق به هر اندازه كه مى تواند و استغفار جمع نماید، و اگر امكان تصدّق نبود استغفار كند، اگر چه یك مرتبه بگوید «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ» و احتیاط واجب آن است كه هر وقت بتواند كفّاره را بدهد.
مسأله ۱۶۶۹ ـ كسى كه مى خواهد دو ماه كفّاره روزه ماه رمضان را بگیرد، باید یك ماه تمام و یك روز آن را از ماه دیگر پى درپى بگیرد، و اگر بقیه آن پى درپى نباشد اشكال ندارد.
مسأله ۱۶۷۰ ـ كسى كه مى خواهد دو ماه كفّاره روزه ماه رمضان را بگیرد، نباید موقعى شروع كند كه مى داند در بین یك ماه و یك روز، روزى است كه مانند عید قربان روزه آن حرام است.
مسأله ۱۶۷۱ ـ كسى كه باید پى درپى روزه بگیرد، اگر در بین آن بدون عذر یك روز روزه نگیرد یا وقتى شروع كند كه بداند در بین آن به روزى مى رسد كه روزه آن واجب است، مثلا به روزى مى رسد كه نذر كرده آن روز را روزه بگیرد، باید روزه ها را از سر بگیرد.
مسأله ۱۶۷۲ ـ اگر در بین روزهایى كه باید پى درپى روزه بگیرد، عذرى غیر اختیارى مثل حیض یا نفاس یا مرضى براى او پیش آید، بعد از بر طرف شدن عذر واجب نیست روزه ها را از سر بگیرد، بلكه بقیه را بعد از بر طرف شدن عذر به جا آورد.
مسأله ۱۶۷۳ ـ اگر به چیز حرامى روزه خود را باطل كند ـ چه آن چیز اصلا حرام باشد مثل شراب و زنا، یا به جهتى حرام شده باشد مثل نزدیكى كردن با عیال خود در حال حیض ـ بنابر احتیاط كفّاره جمع بر او واجب مى شود، یعنى باید یك بنده آزاد كند و دو ماه روزه بگیرد و شصت فقیر را سیر كند، یا به هر كدام آنها یك مُد طعام بدهد، و چنانچه هر سه برایش ممكن نباشد، هر كدام آنها كه ممكن باشد واجب است انجام دهد، و بنابر احتیاط واجب استغفار هم بنماید.
مسأله ۱۶۷۴ ـ اگر روزه دار دروغى را به خدا و پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) و ائمّه معصومین (علیهم السلام)عمداً نسبت دهد، بنابر احتیاط كفّاره جمع ـ كه تفصیل آن در مسأله پیش گذشت ـ بر او واجب مى شود.
مسأله ۱۶۷۵ ـ اگر روزه دار در یك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع یا استمناء كند، بنابر احتیاط براى هر دفعه یك كفّاره بر او واجب است، و اگر جماع یا استمناء او حرام باشد، بنابر احتیاط براى هر دفعه یك كفّاره جمع بر او واجب مى شود.
مسأله ۱۶۷۶ ـ اگر روزه دار در یك روز ماه رمضان چند مرتبه غیر جماع و استمناء كار دیگرى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، براى همه آنها یك كفّاره كافیست.
مسأله ۱۶۷۷ ـ اگر روزه دار غیر از جماع و استمناء كار دیگرى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و بعد با حلال خود جماع یا استمناء نماید، براى آن كار یك كفّاره و براى جماع یا استمناء بنابر احتیاط كفّاره دیگرى واجب مى شود.
مسأله ۱۶۷۸ ـ اگر روزه دار غیر از جماع و استمناء كار دیگرى كه حلال است و روزه را باطل مى كند انجام دهد ـ مثلا آب بیاشامدـ و بعد كار دیگرى كه حرام است و روزه را باطل مى كند ـ غیر از جماع و استمناء ـ انجام دهد، مثلا غذاى حرامى بخورد، یك كفّاره كافیست.
مسأله ۱۶۷۹ ـ اگر روزه دار آروغ بزند و چیزى از غذا در دهانش بیاید، چنانچه عمداً آن را فرو ببرد، روزه اش باطل و بنابر احتیاط واجب كفّاره هم بدهد، و همچنین است اگر آنچه در دهانش بیاید از صورت غذا بودن خارج شده باشد، اگر چه در این صورت احتیاط مستحبّ این است كه كفّاره جمع بدهد، و اگر به آروغ زدن چیزى كه خوردنش حرام است ـ مثل خون ـ به دهان او بیاید و عمداً فرو ببرد، روزه اش باطل و باید قضاى آن روز را بگیرد، و بنابر احتیاط واجب كفّاره جمع بدهد.
مسأله ۱۶۸۰ ـ اگر نذر كند كه روز معینى را روزه بگیرد، چنانچه در آن روز عمداً روزه خود را باطل كند، باید كفّاره بدهد، و كفّاره مخالفت نذر كفّاره مخالفت قسم است كه در مسأله «۲۷۳۴» خواهد آمد.
مسأله ۱۶۸۱ ـ اگر روزه دار به گفته كسى كه مى گوید مغرب شده و قول او شرعاً معتبر نیست، افطار كند و بعد بفهمد مغرب نبوده است، یا شكّ كند كه مغرب بوده است یا نه، قضا و كفّاره بر او واجب مى شود.
مسأله ۱۶۸۲ ـ كسى كه عمداً روزه خود را باطل كرده، اگر بعد از ظهر مسافرت كند، یا پیش از ظهر براى فرار از كفّاره سفر نماید، كفّاره از او ساقط نمى شود، و همچنین است ـ بنابر اقوى ـ اگر مسافرت براى او قبل از ظهر پیش آمد كند.
مسأله ۱۶۸۳ ـ اگر عمداً روزه خود را باطل كند و بعد عذرى مانند حیض یا نفاس یا مرض براى او پیدا شود، بنابر احتیاط كفّاره بر او واجب است.
مسأله ۱۶۸۴ ـ اگر یقین یا اطمینان كند و یا بینه قائم شود كه روز اوّل ماه رمضان است و عمداً روزه خود را باطل كند، و بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده، كفّاره بر او واجب نیست.
مسأله ۱۶۸۵ ـ اگر انسان شكّ كند كه آخر ماه رمضان است یا اوّل شوّال و عمداً روزه خود را باطل كند، بعد معلوم شود كه اوّل شوّال بوده كفّاره بر او واجب نیست.
مسأله ۱۶۸۶ ـ اگر روزه دار در ماه رمضان با زن روزه دار خود جماع كند، چنانچه زن را بر جماع اكراه كرده باشد، كفّاره روزه خودش و بنابر احتیاط كفّاره روزه زن را باید بدهد، و اگر زن به جماع راضى بوده بر هر كدام یك كفّاره واجب مى شود.
مسأله ۱۶۸۷ ـ اگر زنى شوهر روزه دار خود را بر جماع اكراه نماید، واجب نیست كفّاره روزه شوهر را بدهد.
مسأله ۱۶۸۸ ـ اگر روزه دار در ماه رمضان زن خود را بر جماع اكراه كند و در بین جماع، زن راضى شود، بنابر احتیاط واجب مرد دو كفّاره و زن یك كفّاره بدهد.
مسأله ۱۶۸۹ ـ اگر روزه دار در ماه رمضان با زن روزه دار خود كه خواب است جماع نماید، یك كفّاره بر او واجب مى شود، و روزه زن صحیح است و كفّاره هم بر او واجب نیست.
مسأله ۱۶۹۰ ـ اگر مرد زن خود را یا زن شوهر خود را اكراه كند كه غیر از جماع كار دیگرى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بر هیچ یك از آنها كفّاره واجب نیست.
مسأله ۱۶۹۱ ـ كسى كه به واسطه مسافرت یا مرض روزه نمى گیرد، نمى تواند زن روزه دار خود را بر جماع اكراه نماید، ولى اگر او را اكراه كرد، كفّاره بر مرد واجب نیست.
مسأله ۱۶۹۲ ـ انسان نباید در به جا آوردن كفّاره كوتاهى كند، ولى لازم نیست فوراً آن را انجام دهد.
مسأله ۱۶۹۳ ـ اگر كفّاره بر انسان واجب شود و چند سال بگذرد و انجام ندهد، چیزى بر آن اضافه نمى شود.
مسأله ۱۶۹۴ ـ كسى كه باید براى كفّاره یك روز، شصت فقیر را طعام بدهد، نمى تواند یك نفر از آنها را دو مرتبه یا بیشتر سیر كند، یا به هر كدام از آنها بیشتر از یك مُد طعام بدهد و زیادى را از كفّاره حساب كند، ولى مى تواند فقیر را با عیال او ـ اگر چه صغیر باشند و در صورتى كه از جهت سن به حدّى باشند كه در مورد آنها اطعام عرفاً صدق كند ـ سیر نماید، یا به ولىّ صغیر براى آن صغیر یك مُد بدهد.
مسأله ۱۶۹۵ ـ كسى كه قضاى روزه ماه رمضان را گرفته، اگر بعد از ظهر عمداً كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، باید به ده فقیر هر كدام یك مُد طعام بدهد، و اگر نمى تواند باید سه روز روزه بگیرد، و احوط آن است كه پى درپى باشد.
جاهايى كه فقط قضاى روزه واجب است
مسأله ۱۶۹۶ ـ در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و كفّاره واجب نیست:
(اوّل) آن كه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلى كه در مسأله «۱۶۳۸» گذشت تا اذان صبح از خواب دوم و سوم بیدار نشود.
(دوم) آن كه عملى كه روزه را باطل مى كند انجام ندهد، ولى نیت روزه نكند، یا ریا كند، یا قصد كند كه روزه نباشد، یا قصد كند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.
(سوم) آن كه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با حال جنابت یك روز یا چند روز روزه بگیرد.
(چهارم) آن كه در ماه رمضان بدون این كه خودش تحقیق كند صبح شده یا نه، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، و بعد معلوم شود صبح بوده، و نیز اگر بعد از تحقیق گمان داشته باشد كه صبح شده، یا شكّ كند كه صبح شده یا نه، و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، و بعد معلوم شود صبح بوده، قضاى آن روزه بر او واجب است.
(پنجم) آن كه كسى بگوید صبح نشده و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، و بعد معلوم شود صبح بوده است.
(ششم) آن كه كسى بگوید صبح شده و انسان به گفته او یقین نكند یا خیال كند شوخى مى كند و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، و بعد معلوم شود صبح بوده است.
(هفتم) آن كه كور و مانند او به گفته كسى دیگر افطار كند، و بعد معلوم شود مغرب نبوده است.
(هشتم) آن كه در هواى صاف به واسطه تاریكى یقین كند كه مغرب شده و افطار كند، و بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولى اگر در هواى ابرى به گمان این كه مغرب شده افطار كند، و بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا لازم نیست.
(نهم) آن كه براى خنك شدن یا بى جهت مضمضه كند ـ یعنى آب در دهان بگرداند ـ و بى اختیار فرو رود، ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، یا براى وضوى نماز واجب مضمضه كند و بى اختیار فرو رود، قضا بر او واجب نیست.
(دهم) آن كه كسى از جهت اكراه یا اضطرار یا تقیه افطار كند.
مسأله ۱۶۹۷ ـ اگر غیر آب چیز دیگرى را در دهان ببرد و بى اختیار فرو رود، یا آب داخل بینى كند و بى اختیار فرو رود، قضا بر او واجب نیست.
مسأله ۱۶۹۸ ـ استنشاق و مضمضه زیاد براى روزه دار مكروه است، و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر آن است كه سه مرتبه آب دهان را بیرون بریزد.
مسأله ۱۶۹۹ ـ اگر انسان بداند كه به واسطه مضمضه یا استنشاق بى اختیار یا از روى فراموشى آب وارد گلویش مى شود، نباید مضمضه یا استنشاق كند.
مسأله ۱۷۰۰ ـ اگر در ماه رمضان بعد از تحقیق یقین كند كه صبح نشده، و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، و بعد معلوم شود صبح بوده، قضا لازم نیست.
مسأله ۱۷۰۱ ـ اگر انسان شكّ كند كه مغرب شده یا نه، نمى تواند افطار كند، ولى اگر شكّ كند كه صبح شده یا نه، پیش از تحقیق هم مى تواند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.
احكام روزه قضا
مسأله ۱۷۰۲ ـ اگر دیوانه عاقل شود، واجب نیست روزه هاى وقتى را كه دیوانه بوده قضا نماید.
مسأله ۱۷۰۳ ـ اگر كافر مسلمان شود، واجب نیست روزه هاى وقتى را كه كافر بوده قضا نماید، ولى اگر مسلمانى كافر شود، روزه هایى را كه در زمان كفر از او فوت شده باید قضا نماید، و اگر مسلمان شود به اسلام از او ساقط نمى شود.
مسأله ۱۷۰۴ ـ روزه اى كه از انسان به واسطه مستى فوت شده باید قضا نماید، اگر چه چیزى را كه به واسطه آن مست شده براى معالجه خورده باشد.
مسأله ۱۷۰۵ ـ اگر براى عذرى چند روز روزه نگیرد، و بعد شكّ كند كه چه وقت عذر او بر طرف شده، بنابر احتیاط واجب مقدار بیشترى را كه احتمال مى دهد روزه نگرفته قضا نماید، مثلا كسى كه پیش از ماه رمضان مسافرت كرده و نمى داند پنجم ماه از سفر برگشته یا ششم، بنابر احتیاط واجب شش روز روزه بگیرد، ولى كسى كه نمى داند چه وقت عذر برایش پیدا شده، مى تواند مقدار كمتر را قضا نماید، مثلا اگر در آخر ماه رمضان مسافرت كرده و بعد از ماه رمضان برگشته و نمى داند كه بیست و پنجم ماه رمضان مسافرت كرده یا بیست و ششم، مى تواند مقدار كمتر یعنى پنج روز را قضا كند، اگر چه احتیاط مستحبّ این است كه مقدار بیشتر را قضا نماید.
مسأله ۱۷۰۶ ـ اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، قضاى هر كدام را كه اوّل بگیرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت قضاى ماه رمضان آخر تنگ باشد، مثلا پنج روز از ماه رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به ماه رمضان مانده باشد، بنابر احتیاط واجب اوّل قضاى ماه رمضان آخر را بگیرد.
مسأله ۱۷۰۷ ـ اگر قضاى روزه چند ماه رمضان بر او واجب باشد، واجب نیست معین كند روزه اى را كه مى گیرد قضاى كدام ماه رمضان است، مگر اینكه بین آن دو در اثر اختلاف باشد.
مسأله ۱۷۰۸ ـ در قضاى روزه ماه رمضان مى تواند پیش از ظهر روزه خود را باطل نماید، ولى اگر وقت قضا تنگ باشد ـ بنابر احتیاط واجب ـ نمى تواند باطل نماید.
مسأله ۱۷۰۹ ـ اگر قضاى روزه میتى را گرفته باشد، احتیاط مستحبّ این است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند.
مسأله ۱۷۱۰ ـ اگر به واسطه مرض یا حیض یا نفاس روزه ماه رمضان را نگیرد، و پیش از تمام شدن ماه رمضان یا بعد از تمام شدن ماه و قبل از تمكّن از قضا بمیرد، روزه هایى را كه نگرفته قضا ندارد.
مسأله ۱۷۱۱ ـ اگر به واسطه مرضى روزه ماه رمضان را نگیرد، و مرض او تا ماه رمضان سال بعد طول بكشد، قضاى روزه هایى را كه نگرفته بر او واجب نیست، و باید براى هر روز یك مُد طعام به فقیر بدهد، ولى اگر به واسطه عذر دیگرى ـ مثلا براى مسافرت ـ روزه نگرفته باشد، و عذر او تا ماه رمضان بعد باقى بماند، روزه هایى را كه نگرفته باید قضا كند، و احتیاط واجب این است كه براى هر روز یك مُد طعام هم به فقیر بدهد.
مسأله ۱۷۱۲ ـ اگر به واسطه مرضى روزه ماه رمضان را نگیرد، و بعد از ماه رمضان مرض او بر طرف شود، ولى عذر دیگرى پیدا كند كه نتواند تا ماه رمضان بعد قضاى روزه را بگیرد، باید روزه هایى را كه نگرفته قضا نماید، و نیز اگر در ماه رمضان غیر از مرض عذر دیگرى داشته باشد، و بعد از ماه رمضان آن عذر بر طرف شود و تا ماه رمضان سال بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگیرد، روزه هایى را كه نگرفته باید قضا كند، و در هر دو صورت احتیاط واجب این است كه براى هر روز نیز یك مُد طعام به فقیر بدهد.
مسأله ۱۷۱۳ ـ اگر در ماه رمضان به واسطه عذرى روزه نگیرد، و بعد از ماه رمضان عذر او بر طرف شود، و تا ماه رمضان آینده عمداً قضاى روزه را نگیرد، باید روزه را قضا كند، و براى هر روز یك مُد طعام به فقیر بدهد.
مسأله ۱۷۱۴ ـ اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود، و در تنگى وقت عذر پیدا كند، باید قضا را بگیرد و براى هر روز یك مُد طعام به فقیر بدهد، و همچنین اگر موقعى كه عذر دارد تصمیم داشته باشد كه بعد از بر طرف شدن عذر، روزه هاى خود را قضا كند، ولى پیش از آن كه قضا نماید در تنگى وقت عذر پیدا كند، باید روزه ها را قضا كند، و براى هر روز هم ـ بنابر احتیاط واجب ـ یك مُدطعام بدهد.
مسأله ۱۷۱۵ ـ اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آن كه خوب شد، باید قضاى ماه رمضان آخر را بگیرد، و براى هر روز از سالهاى پیش یك مُدّ طعام به فقیر بدهد.
مسأله ۱۷۱۶ ـ كسى كه باید براى هر روز یك مُدّ طعام به فقیر بدهد، مى تواند كفّاره چند روز را به یك فقیر بدهد.
مسأله ۱۷۱۷ ـ اگر قضاى روزه ماه رمضان را چند سال تأخیر بیندازد باید قضا را بگیرد و از جهت تأخیر در سال اوّل براى هر روز یك مُدّ طعام به فقیر بدهد، و امّا از جهت تأخیر سال بعدى چیزى بر او واجب نیست.
مسأله ۱۷۱۸ ـ اگر روزه ماه رمضان را عمداً نگیرد، باید قضاى آن را به جا آورد و براى هر روز یك بنده آزاد كند، یا شصت فقیر را طعام بدهد، یا دو ماه روزه بگیرد، و چنانچه تا ماه رمضان آینده قضاى آن روزه را به جا نیاورد، باید براى هر روز یك مُدّ طعام به فقیر بدهد.
مسأله ۱۷۱۹ ـ اگر روزه ماه رمضان را عمداً نگیرد، و در روز مكرّر جماع یا استمناء كند، بنابر احتیاط واجب كفّاره هم مكرّر مى شود، ولى اگر چند مرتبه كار دیگرى از مفطرات روزه را انجام دهد ـ مثلا چند مرتبه غذا بخورد ـ یك كفّاره كافیست.
مسأله ۱۷۲۰ ـ بعد از مرگ پدر، پسر بزرگتر باید قضاى روزه او را به تفصیلى كه در مسأله «۱۳۹۸» گذشت به جا آورد.
مسأله ۱۷۲۱ ـ اگر پدر غیر از روزه ماه رمضان، روزه واجب دیگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشد، واجب است كه پسر بزرگتر قضا نماید، ولى اگر براى روزه اجیر شده و نگرفته باشد قضاى آن بر پسر بزرگ لازم نیست.