علم و آگاهى فضه خادمه به واسطه تربيت‏ها و آموزشهاى حضرت زهرا (س)



توجه خوانندگان عزيز را به خادم اهل‏بيت، حضرت فضه كه سالها از محضر فاطمه‏ى عليهاالسلام كسب فيض كرد جلب مى‏كنم:
فضه زنى بود فقيه و دانا، كه عمر بن خطاب در حق او گفت: شَعْرَةٌ مِنْ آلِ اَبى‏طالِبٍ اَفْقَهُ مِنْ عَدِىٍّ.(1)
يك رشته موى آل ابى‏طالب فقيه‏تر و داناتر از تمام قبيله عدى است.
لازم به توضيح است كه خليفه در مقام قضاوت بين فضّه و شوهر او (سليك غطفان) اين جمله را گفت كه شوهر، از عدم موافقت فضّه در زوجيّت و مباشرت، شكوه داشت، در حالى كه فضّه در مقام استبراء و كشف حال دوران عادت ماهانه بود....(2)
مرحوم علامه مجلسى- رضوان‏اللَّه‏عليه- در مورد فضّه داستانى را نقل كرده، كه علم و آگاهيش را- كه قطره‏اى از علوم فاطمه‏ى زهرا مى‏باشد- ترسيم مى‏نمايد:
روزى يكى از زائران بيت خدا از قافله عقب ماند و در اين گيرودار متوجه زنى شد كه او نيز راه گم كرده و نمى‏دانست كجا رود. مرد پرسيد: «تو كيستى؟» (من انت؟)
زن با خواندن آيه‏ى هشتاد و نه سوره‏ى زخرف به او تفهيم كرد كه چرا سلام نكردى؟ (3)
مرد: سلام عليك
زن: و عليك‏السّلام
مرد: در اين صحرا چه مى‏كنى؟ «ما تصنعين ههنا؟»
زن: خدا هركسى را هدايت كند گمراه نمى‏شود. «و من يهدالله فماله من مضل». (4)
(او با خواندن اين آيه مرد را متوجه كرد كه گم شده است.)
مرد: تو از جن هستى يا از جنس بشر؟
زن: اى بنى‏آدم! خود را مزين سازيد. «يا بنى‏آدم خذوا زينتكم (5) يعنى من از جنس بشر هستم.»
مرد: از كجا مى‏آيى؟
زن: از راه دور «ينادون من مكان بعيد؛(6) يعنى از مدينه مى‏آيم.»
مرد: كجا مى‏روى؟
زن: براى افراد واجد شرائط واجب است به حج روند. «ولله على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا.(7) (كنايه از اينكه عازم حج هستم.)
مرد: كى از خانه خارج شده‏اى.
زن: ما زمين و آسمان را در شش روز آفريده‏ايم. «و لقد خلقنا السموات والارض و ما بينهما فى ستة ايّام (8) يعنى شش روز است كه از مدينه خارج گشته‏ام.»
مرد: آيا ميل طعام داريد؟
زن: ما آنان را جسد و بى‏روح خلق نكرده‏ايم كه نيازى به خوردن نداشته باشند. «و ما جعلناهم جسدا لايأكلون الطعام (9) با اين تعبير و خواندن آيه مى‏رساند كه نياز به غذا و خوردن دارد.» مرد به او غذا داد و سپس گفت: كمى با شتاب حركت كن.
زن: خداوند هركسى را به اندازه قدرتش مكلف ساخته. «لايكلف اللَّه نفساً إلا وسعها (10) يعنى بيش از اين توانايى ندارم.»
مرد: پس بيا تو را نيز به مركب خود سوار كنم.
زن: اگر در عالم دو خلق وجود داشت باعث فساد مى‏شد. «لو كان فيهما آلهة الا اللَّه لفسدتا (11) آرى سوار شدن زن و مرد به يك مركب خطرناك است.»
مرد از مركب خود پايين آمده و زن را بر آن سوار كرد. در اين هنگام زن اين آيه را خواند: «سبحان الذى سخّر لنا هذا (12) منزه است آن خدايى كه اين را براى ما مسخر كرد...» مرد مى‏گويد: بدين طريق خود را به قافله رسانديم، من از زن پرسيدم: آيا در ميان كاروان كسى را دارى؟
او با خواندن آيه‏ى 26 سوره‏ى ص، 144 آل‏عمران، 12 مريم و 11 طه، كه به ترتيب، نامهاى مبارك حضرت داوود، حضرت محمد صلى اللَّه عليه و آله، حضرت يحيى و حضرت موسى عليهم‏السلام است مرا متوجه چهار پسر خود كرد كه اين نامها را داشتند.
من با صداى بلند كاروان را مخاطب قرار داده و نام اين افراد را خواندم، ناگاه ديدم چهار نفر جوان به نزد من آمدند، از زن پرسيدم آنان كيستند؟ او با خواندن آيه‏ى 46 سوره‏ى كهف به من فهماند كه آنان پسرانم هستند.
آن جوانان به خدمت آن زن رسيدند. جوانان فوق‏العاده محبت مى‏كردند، زن از آنان با خواندن آيه‏ى بيست و شش سوره‏ى قصص خواست كه به من نيكى كنند. جوانان نيز هدايا و اشيايى به عنوان تشكّر به من دادند...
من از آنان پرسيدم: اين زن كيست؟
آنان گفتند: اين مادر ما (فضّه)- خادمه‏ى فاطمه‏ى زهرا عليهاالسلام- است، كه بيست سال تمام سخنان خويش را با خواندن قرآن مى‏رساند.
حالا شما خوانندگان عزيز توجه فرماييد كه اگر فضه- خادمه زهرا- چنين باشد، معلم و مربى او كه تمام فضائل اخلاقى و كمالات انسانى و علوم سرشار خويش را از منبع فيض بى‏منتهاى الهى كسب كرده و در دامن پر مهر نبوت و رسالت تربيت شده و شايستگى همسرى ولايت و مادرى امامت گرديده است چگونه بوده است؟!

پی نوشت ها


1ـ رياحين‏الشريعة، ج 2، ص 317 نقل از: خصايص فاطميّه.
2ـ «قبيله عدى» فاميل و قبيله‏ى خود خليفه بوده است.
3ـ و قل سلام فسوف يعلمون.
4ـ زمر/ 37.
5ـ اعراف/ 31.
6ـ فصلت/ 44.
7ـ آل‏عمران/ 97.
8ـ ق/ 38.
9ـ انبياء/ 8.
10ـ بقره/ 286.
11ـ انبياء/ 22.
12ـ زخرف/ 13.







Logo
https://old.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Fatemeh/Veladat/87/olgoyeZanan/Elm/06.aspx?mode=print