ششم تیر ماه سالروز حادثه سوء قصد به جان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

در ششم تیر ماه سال 1360 حضرت آیت الله خامنه‌ای توسط گروه فرقان در مسجد ابوذر تهران مورد سوء قصد قرار گرفتند،اما تقدیر الهی چنین بود كه ایشان برای آینده نظام حفظ شوند و به عنوان افتخار جانبازان در خیل جانبازان انقلاب اسلامی قرار گیرند.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، توطئه‌های استكبار جهانی علیه نظام نوپای اسلامی فزونی گرفت. یكی از این توطئه‌ها ، تجهیز و تقویت گروهك‌ها و جریان‌های ضد انقلاب بود . این گروهكهای منحرف كه با سوءاستفاده از موقعیت در اوایل انقلاب به جمع‌آوری و دزدی و غارت سلاح و مهمات پرداخته بودند، شروع به بمب‌گذاری در گوشه و كنار كشور و ترور روحانیون مبارز و انقلابی و حتی مردم عادی كردند و شخصیتهای ارزشمندی را به شهادت رساندند.
یكی از این گروهك‌ها،‌ گروهك ضاله‌ی فرقان بود كه با اندیشه التقاطی و منحرف خود در ترور شخصیتهای ارزشمند نظام قدم پیش نهاد. از جمله اشخاص ترور شده توسط این گروه می‌توان به سپهبد قرنی، شهید مطهری، شهید حاج مهدی عراقی، آیت‌الله قاضی طباطبایی و استاد مفتح اشاره كرد.
شرح ما وقع  به این قرار بود که در روز 6 تیر ماه 1360، ‌حضرت آیت‌الله خامنه‌ای(نماینده امام(ره) در شورای عالی دفاع و  امام جمعه تهران ) در مسجد ابوذر تهران پس ازنمازظهر، جهت پاسخ به پرسشهای مردم پشت تریبون قرار گرفتند و هنگامی که صمیمانه درحال جواب گویی به سوالات مردم بودند ناگهان ضبط صوت منفجر شد، انفجار ضبط صوت بمب‌گذاری شده باعث شد از سمت راست بدن ایشان مورد اصابت تركشها قرار گرفتند. روی قسمتی از ضبط صوت كه بعدا در محل انفجارپیدا شده بود عبارت «هدیه گروه فرقان»‌ كه با ماژیك نوشته شده بود به چشم می‌خورد. ساعتی بعد  مسوول انتظامی منطقه 12  تهران  اعلام کرد :« بمبی که جلوی تریبون جاسازی شده بود خوشبختانه به طور کامل عمل نکرده  و این ازنظرکارشناسان معجزه است . و آقای  خامنه ای  با هلیکوپتر به بیمارستان قلب مهدی رضایی منتقل شده است. »
پس از انفجار، ایشان که به بیمارستان منتقل شده بودند مورد عمل جراحی قرار گرفتند و  اراده خدا بر این تعلق گرفته بود كه ایشان برای آینده نظام حفظ شوند و به عنوان افتخار جانبازان در خیل جانبازان انقلاب اسلامی قرار گرفتند.
حضرت امام خمینی (ره)  در تلگرامی به این مضمون خاطر نشان کردند : "جناب حجت الاسلام خامنه ای ،  دامت افاضاته ، خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروه ها و اشخاص احمق قرار داده است و خداوند را شکر که از ابتدای انقلاب شکوهمند اسلامی هرچه نقشه کشیدند و توطئه چیدند وهرسخنرانی که کردند ، ملت فداکاررا منسجم تروپیوند ها را مستحکم ترنمود و مصداق لازال یوید هذا الدین بالرجل الفاجرتحقق پیدا کرد. اینان هرجا سخن گفتند خود را رسواتر کردند وهرچه مقاله نوشتند ملت را بیدارتر نمودند وهرچه شخصیتها را ترورنمودند قدرت مقاومت را در صفوف فشرده ملت بالاتر بردند. اکنون دشمنان انقلاب با سوء قصد به شما که از سلاله رسول اکرم (ص) و خاندان حسین ابن علی (ع) هستید و جرمی جزخدمت به اسلام وکشور اسلامی ندارید و سربازی فداکار درجبهه جنگ و معلمی آموزنده درمحراب و خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز درصحنه انقلاب می باشید ... با سوء قصد به شماعواطف میلیونها متعهد را در سراسرکشوربلکه جهان جریحه دار نمودند اینان آنقدر از بینش سیاسی بی نصیبند که بی درنگ پس از سخنان شما درمجلس وجمعه وپیشگاه ملت به این جنایت دست زدند و به کسی سوء قصد کردند که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین جهان طنین انداز است . اینان در این عمل غیر انسانی به جای برانگیختن رعب ،  عزم میلیونها مسلمان را مصممتر و صفوف آنان را فشر ده تر نمودند .آیا با این اعمال وحشیانه و جرایم ناشیانه وقت آن نرسیده است که جوانان عزیز فریب خورده ازدام خیانت اینان رها شوند...
من به  شما خامنه ای عزیز تبریک می گویم که در جبهه ها ی نبرد با لباس سربازی و در پشت جبهه با لباس روحانی به این ملت مظلوم خدمت نموده و از خداوند تعالی سلامت شما را برای ادامه خدمت به اسلام و مسلمین خواستارم ".
در دوران شكل‌گیری نهضت انقلاب اسلامی برخی از گروه‌های سیاسی درگیر با نظام شاه به فكر استفاده از اسلحه و بكارگیری خشونت در مقابل خشونت افتادند. اما این شیوه از سوی امام خمینی طرد شد و حتی ایشان حاضر نبودند برای قتل عاملان رژیم شاهنشاهی از جمله حسنعلی منصور به اعضای هیأت‌های مؤتلفه اسلامی اذن شرعی بدهند. طبعا در چنین شرایطی موافقتی از سوی امام با اقدامات سازمان مجاهدین خلق كه مبارزه مسلحانه را به عنوان هدف اصلی خود در برخورد با رژیم سلطنتی مد نظر قرار داده بودند صورت نگرفت و تلاش عناصر این گروه بعد از ملاقات‌هایی با امام جهت گرفتن تأیید از ایشان بی‌نتیجه ماند.
پس از پیروزی انقلاب و روی كارآمدن نظام جمهوری اسلامی ایران، برخی از نیروها نتوانستند با شرایط جدید كنار بیایند. در تفكر آنان اوضاع فعلی با حقیقت انقلاب و تلقیات ذهنی‌شان از مفهوم حكومت و تشكیل دولت متفاوت بود. از این روی به این فكر افتادند كه شرایط را به نفع خود تغییر دهند. اما با عنایت به اینكه نتوانستند به شیوه‌های معمول حزبی و تشكیلاتی حرف خود را به كرسی بنشانند از حربه ترور به عنوان ابزاری برای تغییر شرایط استفاده كردند.

فرقان چه بود؟
تشكیلات فرقان از جمله این گروه‌ها بودند كه در مدت فعالیت كوتاه مدت خود ضایعات جبران‌ناپذیری را به پیكره نظام جمهوری اسلامی وارد كردند.
این گروه شامل چه كسانی بودند؟ از كجا تغدیه فكری می‌شدند و در ذهن خود برای آینده سیاسی كشور چه افكاری را در سر می‌پروراندند؟بی‌شك پرداختن به شخصیت اصلی و فكری اكبر گودرزی به عنوان رهبر این گروه تا حدودی خوانندگان این یادداشت را با بخشی از زوایای پنهان تشكیلات فرقان آشنا خواهد كرد.
اكبر گودرزی با نام مستعار «عباس» در ده كوچكی به نام دوزان (بین خمین و الیگودرز) به دنیا آمده بود.
وی بین سال‌های 51 و 52 از الیگودرز به خوانسار رفت و بعد از مدتی به قم رفت و ضمن اینكه در دبیرستان درس می‌خواند در مدرسه علمیه آیت‌الله نجفی نیز به صورت نیمه وقت می‌رفت و بعد از مدتی در مسجد چهلستون و در مدرسه شیخ عبدالحسین درس خواند.
گودرزی می‌خواست طلبه مدرسه مجتهدی شود.در این زمینه آیت الله مجتهدی خاطره‌ای جالب دارد. وی در این خصوص گفت: وقتی كه گودرزی آمد كه طلبه بشود چون خیلی چهره زشتی داشت و دیدم نورانیت ندارد گفتم تو به درد طلبگی نمی‌خوری.آقای مجتهدی معتقداست طلبه باید چهره‌ای جذاب داشته باشد
درس تفسیر قرآن او از سال 50 شروع شد و از پاییز 55 با عده‌ای از دوستانش بطور جدی‌تر و منسجم‌تر به بررسی و تدوین دو كتاب «ایدئولوژی توحید و ابعاد گوناگون آن» و «اصول تفكر قرآنی» پرداخت.وی جلسات تفسیر قرآن خود را در مسجد «الهادی» خیابان شوش، مسجد «فاطمیه» خزانه، مسجد «رضوان» خیابان اتابك، مسجد «شیخ هادی »خیابان حنیف‌نژاد و مسجد «خمسه» قلهك برگزار می‌كرد.
با توجه به جوانی او و شیوه‌ و ادبیات خاصی كه او در بیان تفسیر از آن استفاده می‌كرد، زمینه جذب برخی از نیروهای جوان به سمت او فراهم آمد و از این پس او به صورت جدی‌تر به طرح موضوعات و برداشت‌های خاص خود از آیات و سور قرآنی پرداخت.
او علاوه بر جلسه تفسیر قرآْن اقدام به برگزاری جلساتی به صورت خصوصی در منزل افراد كرد. این جلسات عبارت بودند از جلسات خصوصی در منزل عباس عسگری با محمد متحدی و شاه بابا بیگ، در خیابان جوادیه با سید مهدی و حسن اقرلو، در خیابان گرگان با عباس عسگری و محمد متحدی و حسن اقرلو، در خیابان فرصت نیز با حمید و رضا و سعید و علی و محسن سیاهپوش و بهرام.
عمده فعالتی‌های تفسیری گودرزی در مسجد خمسه قلهك صورت ‌می‌گرفت. معلمی به نام علی حاتمی كه در بخش كتابخانه مسجد مشغول به كار بود، عده‌ای از جوانان را كنار خود گرد آورده بود و برای آنان از مباحث اخلاقی و برداشت قرآنی می‌گفت. شیوه رفتاری و خصوصیات فردی او باعث جذب جوانانی می‌شد كه به این مركز راه پیدا می‌كردند. مدتی نگذشت كه به دعوت حاتمی، گودرزی برای برگزاری جلسات تفسیر قرآن به مسجد اعظم قلهك آمد. ورود این طلبه جوان و حرف‌های تازه‌ای كه از برداشتهای قرآنی داشت برای جوانان جذابیت داشت.
گودرزی در سال 55 به مدت یكسال تحت نظر ساواك قرار گرفت و از این پس زندگی مخفی خود را شروع كرد. در 28 فروردین 57 به قصد سفر لبنان مخفیانه عازم پاكستان شد و اما بعدها متوجه شد كه این سفر توطئه‌ای برای نابود كردن او بوده است به همین خاطر در 26 خرداد 57 به ایران بازگشت.
گودرزی بعد از مدتی مطالب تفسیری خود را به صورت جزوه منتشر كرد و از این پس بود كه گروه فرقان تشكیل شد.
هدف از تأسیس فرقان در ابتدا اصول تفكر قرآنی مطرح شده است. به عبارت دیگر كسانی كه در جلسات تفسیر قرآن گودرزی شركت می‌كردند و به برداشتهایی از آیات و سور قرآنی اعتقاد داشتند گروه فرقان را تشكیل دادند. از این پس قرار شد مطالب ارائه شده توسط گودرزی بصورت یك نشریه منظم و مداوم نوشته و پخش شود.
بعد از انتشار مجموعه‌های گروه فرقان كه عمدتا در مناطق پرجمعیت كشور مثل بازار و مراكز دانشگاهی پخش می‌شد ذهن برخی از نیروهای فكری از جمله شهید مطهری نسبت به افكار و عقاید این گروه جلب شد. مرحوم مطهری آثار و نوشته‌های آنها را مطالعه می‌كرد و در كتابهایش به شبهات آنان پاسخ می‌داد. حتی برخی از افراد به وی توصیه می‌كردند كه در شان او نیست كه به این نوع آثار قلمی كوچك بها بدهد و برای پاسخ‌گویی به آن وقت بگذارد اما شهید مطهری می‌گفت: آدم‌ها مهم نیستند حرف‌هایشان و تاثیری كه روی جوانان می‌گذارد مهم است. كسی چه می‌داند كه نویسنده این تفسیر یك بچه است. این نوشته‌ها در ذهن جوانان شبهه ایجاد می‌كند و من باید جواب اینها را بدهم.
علاوه بر طرح مباحث قرآنی در نشریات فرقان به مسائل سیاسی هم پرداخته می‌شد و بخصوص از شماره 7 به بعد به صورت مستقیم علیه نظام جمهوری اسلامی و از شماره 10 به بعد نیز رهبری انقلاب مورد نقد و تعرض قرار گرفت. كمی بعدتر مقوله تروریسم نیز به عنوان یكی از مسائل مورد توجه گروه فرقان مورد بحث قرار گرفت.
به اعتقاد اعضای گروه فرقان حكومت جمهوری اسلامی تلاشی برای برقراری حاكمیت آخوندیسم بود و از سوی دیگر با توجه به روی كار آمدن دولت موقت و مواجهه ملایم آنان با آمریكا و ملاقات مهندس بازرگان با برژینسكی در حواشی برگزاری جشنهای سالگرد الجزایر نشانه‌ای از ادامه روند همكاری با امپریالیسم و تداوم شیوه حكومتی رژیم سابق بود. هشت نفر از اعضای گروه فرقان بعد از دستگیری در گفت‌وگو با روزنامه كیهان به این موضوع اشاره كردند.
محمد حسین بید هندی، علی حاتمی، امرالله الهی، محمد مهری، حسن عزیزی، محمود متحدی، محمود كشانی و حمید احمدیان اعضای گروه فرقان به تحلیل دلایل خود برای پیوستن به این گروه پرداختند. از نظر آنان تضاد با امپریالیسم و روابط سازشكارانه دولت موقت با آمریكا و ملاقات مهدی بازرگان با عوامل امپریالیسم در الجزایر از جمله این دلایل بود.
گروه فرقان در نوشته‌های خود عمدتا از آثار دكتر علی شریعتی استفاده می‌كرد و از گفته‌های او بخصوص در بحث تز اسلام منهای روحانیت در توجیه اعمال و رفتار خود بهره می‌گرفت. به زعم فرقانی‌ها منش و روش سیاسی نظام جمهوری اسلامی با حركت تشیع سرخ علوی در تضاد بود.
گروه فرقان از سال 57 تشكیل شد اما كار تشكیلاتی خود را از سال 55 شروع كرد.
سرعت در نماز خواندن و تاكید بر بی‌توجهی به آداب ظاهری نماز، خوابیدن روی فرش بدون استفاده از بالش و زیرانداز و روی انداز، كم و ساده غذا خوردن، به عنوان یك اصل در این گروه مد نظر قرار می‌گرفت و وقتی یكی از اعضا به فراگیری آموزش‌های اعتقادی و تشكیلاتی بی‌توجهی می‌كرد، با ریختن آب سرد روی بدن، مورد تنبیه واقع می‌شد.
از گودرزی به عنوان رهبر گروه فرقان یاد می‌شود اما وی در بازجویی های خود منكر قضیه بود و ادعا می‌كرد كه بحث رهبری در گروه فرقان مطرح نبوده بلكه وی صرفا مباحث ایدئولوژیكی را طرح می‌كرد و محمد متحدی به عنوان طراح مسائل نظامی و عباس عسگری به عنوان مسئول شاخه تبلیغی و فرهنگی به فعالیت می‌پرداختند. بعدها حسن اقرلو به این جمع پیوست و به عنوان ضلع چهارم این گروه مشغول كار شد.
با این همه در صفحات مختلف پرونده گودرزی آمده است كه وقتی بحث ترور افراد مطرح می‌شد با او صحبت می‌كردند و بیانیه‌های ترور توسط او نوشته می‌شد.
گروه فرقان علیرغم تلاش در جهت تنظیم یك زندگی زاهدانه در رفتار فردی برای بدست آوردن پول و امكانات مادی اقدام به سرقت از بانكها می‌كرد.
این گروه از اردیبهشت ماه 1358 اقدامات تروریستی خود را شروع كرد. فهرست برنامه ترور این گروه كه در بیشتر موارد موافق به انجام آن شدند عبارتند از:
ـ محمد قرنی در سوم اردیبهشت 58
ـ مرتضی مطهری در 12 اردیبهشت 58
ـ هاشمی رفسنجانی در خرداد 58
ـ حاجی طرخانی در تیرماه 58
ـ رضی شیرازی در تیرماه 58
ـ مهدی و حسام عراقی در شهریور 58
ـ مهدیان در شهریور 58
ـ هانس یواخیم لایب در مهرماه 58
ـ محمد مفتح در آذر 58
ـ اصغر همتی، جواد بهمنی، قاضی طباطبایی، محمد باقر دشتیانه، بهبهانی ، احمد لاجوردی
ـ سید علی خامنه ای در تیرماه 60
افرادی كه برای ترور شناسایی شده بودند: محمد بهشتی، محمد جواد باهنر، حقی، امامی كاشانی، ناطق نوری، موسوی اردبیلی، تیمسار فلاحی، بنی‌صدر و خوانساری
مهمترین محل اختفای در محل كلاك كرج بود كه  در تاریخ 6/8/58 كشف و وسایل زیر به دست آمد:
ـ یك آزمایشگاه مجهز شیمی و مقدار زیادی مواد منفجره
ـ یك تن گوگرد و مقدار زیادی تجهیزات جنگی، نارنجك، ادوات و آلاتی كه برای ساختن فشنگ و چاشنی‌های انفجاری بكار می‌‌رفت و همچنین تعدادی بمب ساعت شمار
ـ دوازده قبضه مسلسل كلاشینكف و یوزی.
ـ تعدادی باطری انفجاری و گاز اشك آور.
ـ سه دستگاه بی‌سیم.
ـ شش كارتن چاپ شده از اعلامیه‌های گروه فرقان.
ـ مبلغ چهار میلیون و پانصدهزار ریال وجه نقد و تعدادی چك و شناسنامه جعلی.
بعد از متلاشی كردن گروه فرقان از سوی شهید بهشتی معادیخواه و ناطق نوری و محی‌الدین ‌انواری برای رسیدگی به پرونده فرقان انتخاب شدند كه بعدها انواری از كار كناره گیری كرد.
لاجوری و ذوالقدر كار بازجویی را به عهده گرفتند.
بعد از دستگیری گروه فرقان نیروهای درگیر در این موضوع تشویق شدند و قطعه زمینی در ملاصدرا و شیخ بهایی به آنها داده شد.
در 3 خرداد 59 اكبر گودرزی، علی حاتمی، عباس عسگری، حسن اقرلو، سعید مرات و علیرضا شاه بابا بیك تبریزی اعدام شدند.
موارد اتهامی اكبر گودرزی در دادگاه توسط دادستان چنین مطرح شد:
ـ مسخ اندیشه توحیدی با اتكا به دروغ و تزویر
ـ تاسیس و بنیانگذاری و رهبری گروه فرقان با مشی مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی
ـ ایجاد رعب و وحشت در جامعه و زمینه سازی برای برقراری یك دیكتاتوری یعنی خط آمریكا
- ترور شخصیتهای قابل قبول مردم و نیز ترور كسانی كه باید توسط دادگاه‌های عدل اسلامی مجازات ‌می‌شدند.
روابط عمومی دادستانی كل انقلاب نیز در بیانیه‌ای اعلام كرد: امرالله الهی، حسن نوری، محمد نوری، كمال یاسینی، محمد كاشانی، غلامرضا یوسفی و سعید واحد به جرم قتل محمد مفتح، مهدی عراقی،حسام عراقی، جواد بهمنی، اصغر بهمنی و سوءقصد به جان هاشمی رفسنجانی و سرقت مسلحانه از بانكهای جمهوری اسلامی در دادگاه انقلاب اسلامی مركز به اعدام محكوم شدند و در ساعت یك بامداد 13/12/58 حكم اجرا شد.
محمد متحدی و مسعود تقی‌زاده نیز به جرم قتل شهید قاضی طباطبایی به اعدام محكوم شدند كه در تاریخ 8/11/1360 در محل برگزاری نماز جمعه تبریز به اجرا درآمد.
البته برخی از اعضای گروه فرقان كه نقش كمتری در این گروه داشتند مشمول عفو شدند و در دوران دفاع مقدس به جبهه ها رفتند و بعضی از آنها به شهادت رسیدند.
 

منبع : پایگاه هم اندیشی

Logo
https://old.aviny.com/News/85/04/07/03.aspx?&mode=print