پروژه قم و سيزده نكته
به قلم فاطمه رجبي
مظلومنمايي مهاجمان و طراحان و مجريان اصلي برنامه قم، نميتواند در نگاه و باور
مردم نسبت به جريان بدسابقه تغييري ايجاد كند. نمونهاي چون انتخابات رياست جمهوري
نشان داد مردم مفاسد را از مصالح به خوبي تشخيص داده، و نه با «زورمداري» مرعوب
ميشوند، و نه با «مظلومنمايي» و «تحريف واقعيتها» فريب ميخورند
گستره بازتابهاي سريع خبري- تحليلي، سخنراني هاشمي رفسنجاني در قم، جاي تأمل و
تعمق بسيار دارد. در اين باره روزنامههاي دوم خردادي، جمهوری اسلامي- ارگان
سينهچاك هاشمي و حتي كيهان نوشتند، و قطعاً باز هم خواهند نوشت، بدون آنكه نياز
اين نوشتنها را به منبع و اسناد پشت پرده مشخص كنند!نوشتهها،
مصاحبهها، عكسها و شيون و زاري تصنعي بر ماجرايي ناچيز، هر فرد مبتدي را به اين
نكته متوجه ميكند كه شبه كودتاي انتخابات نهم در حمايت از هاشمي براي «احياي
دوباره» به جنجال سازي و تشنج آفريني نيازمند است. اين «خط هدفمند» ممكن است در
آينده نيز به طريقي ديگر دنبال شود!!
اما چند نكته درخور توجه را نبايد از نظر دور داشت:
1- پخش مستقيم برنامه سخنراني هاشمي از شبكه سراسري،
بيسابقهترين عمل تلويزيون بوده است. سالهاي گذشته، بزرگاني چون آيتالله العظمي
نوري همداني و آيتالله مصباح يزدي در اين مراسم سخنراني داشتهاند، كه كمترين
تصويري حتي به گونه غيرمستقيم پخش نشده است. بايد روشن شود تصميم پخش مستقيم اين
برنامه بر چه اساسي گرفته شده، و كدام امر مهم و حياتي در اين ماجرا نهفته بوده
است؟!
2- تمامي شاهدان عيني اتفاق نظر دارند كه صرف«سؤال» يكي از
حاضرين، خشم نيروهايي را كه در ميان مردم جاي داده شده بودند، برانگيخت. به اين
معنا كه تعدادي از «فدائيان هاشمي»!! به محض برخاستن و در خواست سؤال يكي از حضار،
وي و ديگران را بشدت مضروب و مجروح ساختند. حال پرسش اين است كه: اين «چماقداران»
چه كساني بودند؟ با كدام آمادگي و اطلاع و هدف در ميان مردم جاي داده شده بودند؟
چرا به جرم درخواست يك سؤال، مشابه «مأموران ساواك» به دژخيمي پرداختند؟
3- همگان شاهد بودهاند كه هيچگونه شعار، اهانت و هتك حرمتي نسبت
به هاشمي صورت نگرفته است. تصويري كه روزنامههاي پليد دوم خردادي در حمايت از
هاشمي درج كردهاند، اعتراض نسبت به كتك زدن مردم توسط حاميان هاشمي بوده است. پس
با كدام انگيزه و هدف، و از چه منبع و منشأيي صورت ميگيرد؟ و بالأخره آيا تصاوير
خبر از «معترضين روحاني» نميدهد؟!
4- مردم ميبينند كه سفرهاي پي در پي هاشمي به قم، رفتن به بيوت
بزرگان، سخنراني در مراكز و مجامع اين شهر ظرف چند ماه اخير، در 16 سال گذشته سابقه
نداشته است. ملت هرگز اين پيوند تنگاتنگ هاشمي با روحانيت و مرجعيت را شاهد
نبودهاند، بلكه در 8 سال رياست جمهوري وي، و 8 سال حمايت از اصلاح طلبي، تلاش
بسيار در انزوا و حذف روحانيت و مرجعيت را آشكارا لمس كردهاند. حال اگر اين روند،
يك «پروژه حساب شده» با طراحي «هدفمند سياسي»، ارزيابي شود، آيا بايد مورد تهمت و
افترا، و چماق خوردن و دستگيري از سوي حاميان هاشمي واقع شد؟
5- ملت صدور اطلاعيههايي با سرعت غيرقابل تصور، و ارائه و
تحليلهاي آن را دور از شأن روحانيت عظيمالشأن ميدانند. آيا رواست روحانيت، حوزه
علميه، جامعه مدرسين و… در راستاي «منافع و مطامع سياسي خاص» هزينه گردد؟ آيا اين
نهادهاي مقدس نبايد آن چنان منزه بمانند تا توصيه حضرت امام خميني(س) مبني بر
ارتباط نسلهاي جوان با آنها همواره جريان داشته باشد؟
6- مردم شگفتزدهاند كه با فرض وجود شعار عليه هاشمي به عنوان يك
«چهره سياسي» با سابقه و روشهاي سياسي- ديني غيرقابل پذيرش از سوي ملت در اين
سخنراني، ايجاد اين جو رواني در كشور ضرورت داشت؟ آيا تخريب آيات قرآن كريم، احاديث
ائمه هدي(ع)، اهانت آشكار به ساحت مقدس زهراي مرضيه(ع) و حضرت صاحبالامر(عج) در
سالهاي گذشته، سبب صدور چنين اطلاعيههايي گرديد؟ همچنين شگفتي ملت از آن است كه
آيا در سياسيكاري توأمان حساب شده هاشمي و خاتمي كتاب عاليجناب سرخ پوش عليه
هاشمي نوشته نشده، آيا اين كتاب و نوشتهها و شعارها و گفتههاي بسيار در 8 سال
اصلاح طلبي، به «بهانه حمله به هاشمي»، اسلام و انقلاب و روحانيت و حضرت امام(س) و
جنگ و ارزشها را گلوله باران نكرد؟ پس چگونه آن روز «اهانت به هاشمي» دردمندي
نداشت، و امروز «صرف درخواست سؤال كردن» اين وسعت موضعگيري و اعلان خطر و… را در
پي دارد؟!
7- ملت قاطعانه بر پيوند هميشگي خود با مرجعيت عظيمالشأن و
روحانيت والامقام استوار است. ملت با اعتقاد كامل به «وارستگي، دنياگريزي، و دوري
از سياسيكاري» اين نهادهاي مقدس، همچنان آنها را «ستونهاي نگهبان شريعت» ميداند،
و خود را در پاسداشت حرمت آن پايبند ميشمارد. نماد كامل اين «اعتقاد عملي»
پايداري جانبازانه ملت به «ولايت فقيه» است كه در برهههاي گوناگون، چشم دشمنان
اسلام را از حدقه خارج ساخته است. اما حساب كساني كه «سياستشان» بر «ديانتشان»
ميچربد، نزد ملت از حساب حوزههاي علميه، مرجعيت و روحاينت جداست، كه اين امري
ديني، عقلي و منطقي ميباشد.
8- پروژه دين ستيزي و ماجراهاي هولناك حمايت از هاشمي در انتخابات
با اجراي دوم خردادي و راست و منافق و ملحد و سلطنت طلب فراموش ناشدني است.
نميتوان و نبايد «فراموشي و ناداني» را به مردم «القاء» كرد، يا با «فشار» و «زور»
و «سياسي كاري» و «چماق كشي» سعي در تطهير زشتيهايي نمود كه هم «واقعيت» داشتند، و
هم «استمرار» آن بر ملت آشكار است! برپا كردن برنامههاي متعدد و پوشش تلويزيوني
مستقيم و غيرمستقيم به منظور مطرح ساختن «هاشمي» حتي با پروژه «چماقداري» مشابه
آنچه در قم روي داد، نه تنها جنبه اثباتي ندارد، بلكه «بيزاري» و «عدم اعتماد»
بيشتر و بيشتر ملت را نتيجه خواهد داد.
9- «خيز به سوي خبرگان رهبري» و «جوسازي» براي «كسب آراء به هر
طريق و با هر روش» امري ناپسند و مذموم است. اميد ميرود نهادهاي مقدس و بزرگان
دينمدار در اين گرداب نيفتند. اگر وجود مجلس خبرگان رهبري با هدف حراست از جايگاه
رفيع ولايت فقيه هست- كه هست- بايد و بايد «توصيههاي الهي» حضرت روحالله(س) در
روشهاي انتخاباتي و انتخاب اصلح نصبالعين قرارگيرد. «بحران آفريني» و
«بهرهبرداري سياسي» اگر در هر انتخابي كارساز باشد- كه در سوم تيرماه نبود- در
انتخابات خبرگان رهبري، واكنش منفي يكپارچه ملت را ثمر خواهد داشت.
10- حاميان هاشمي، سياسي كاران حرفهاي، دوم خرداديها و…
ابزارهاي «سرنيزه قلم» و «مشت ولگد» و «دستگيري و محاكمه» را بايد كنار گذارند.
يقيناً ملت «بازكردن ميدان داخلي براي حضور آمريكاي جنايتكار» را از سوي هر كس و هر
گروه كه باشد، سركوب و منكوب خواهد كرد. استفاده دوباره از «حربه پوسيده انتخابات
گذشته» تنها و تنها، دست و پا زدنهاي آخرين «مافياي قدرت و ثروت» است كه منافع خود
را در دوره جديد در خطر ميبينند.
11- بدون تعارف و سياسي كاري بايد پذيرفت آنچه در قم پيش آمد،
برنامهاي حساب شده و از پيش تعيين شده بود، حضور نيروهاي «چماقدار» و «دستگيركننده
مردم» در ميان حاضرين، «سركوب سؤال كننده» ، «جوسازي اطلاعيهاي»، «واويلاي
روزنامهاي و پخش مستقيم تلويزيوني، دلايل اين ادعاست. واقعيت آن است كه «هاشمي
به دفعات مورد اعتراض، سؤال و انتقاد نمازگزاران جمعه، عزاداران مراسم حضرت
امام(س)، شركت كنندگان در مراسم دهه فجر و… واقع شده است. هر بار هم «كتك زدن»،
«دستگيري»، «زندان» و غيره شامل حال مسلماني بوده كه پنداشته ميتوان «حاكم» يا
«مسئول» را مورد «سؤال» قرار داد. بنابر اين امر بيسابقهاي در قم روي نداده است.
علاوه بر آنكه امروز ملت شاهد آنند كه در ميان سخنراني رئيس جمهور محبوبشان فرد يا
افرادي سؤال ميكنند، نامه ميدهند، اعتراض دارند و او با قطع سخنراني به مسأله
آنان توجه ميكند. حال چرا بايد «تمام فضاي كشور براي اين امر ناچيز و از پيش تعيين
شده» ملتهب گردد؟!
12- مهاجمان دوران انتخابات به دكتر احمدي نژاد، هرگز از كار دست
نكشيدهاند. روزي نامهها، تريبونهاي نامقدس، مصاحبه و غيره از سوي عناصر «مطرود
ملت» پس از دفاع همه جانبه «مقام عظماي ولايت» از «محبوبترين دولت صدساله اخير»،
خنجرهاي زهرآگين خود را از نيام بركشند. خنثي سازي بيانات مقام معظم رهبري در حمايت
از رئيس جمهور يكي از «اهداف آشكار» حاميان هاشمي در ماجراي قم است. آنان كه از
آغاز پيروزي دكتر احمدي نژاد 2 امر ويرانگر را سر لوحه كار خود قرار دادهاند:
1- طرفداران رئيس جمهور را با مقام عظماي ولايت و روحانيت و
مرجعيت ناسازگار مطرح كنند.
2- اقدامات، تصميمات و سخنان رئيس جمهور را در مورد عدم رضايت
مقام معظم رهبري ترويج نمايند.
بديهي است پس از «فصلالخطاب چهاردهم خرداد توسط مقام معظم رهبري»
اين حراميان با يك «حربه ديگر» وارد عمل شوند. شايد بيضرر نباشد كه به اصطلاح
مقاله فردي چون «حجتي كرماني» در روزنامه شرق 16 خرداد به ياد «نامه الهي احمدي
نژاد به بوشن، افتاده، و با قلم زهرآگين خود به تخطئه آن پرداخته است. آيا اين نامه
با تحليل و تفسير مقام معظم رهبري تمجيد نشد؟ و آيا مدتها از نگارش اين نامه
نگذشته است؟ و آيا «سلاح مهاجمان داخلي» عليه اين نامه از كار نيفتاد؟ و آيا دنياي
غرب و افكار عمومي جهان «بوش» و آمريكا را در مخمصه اين نامه «درگير» نميبينند؟
13- سخن پاياني آن كه اولاً: طبق تصاوير، آن كس كه معترض به كتك
خوردن مردم توسط حاميان هاشمي است، و يا درخواست سؤال كننده، «روحاني» است.
بنابراين بهانه قرار دادن اهانت به روحانيت ترفندي حيلهگرانه بيش نيست.
ثانياً: غوغاسازي براي هاشمي و او را “خط قرمز” ساختن، خطري بزرگ
در آفرينش فجايع بعدي است. آيا «هاشمي» واقعاً «خط قرمز» است؟ و اگر هست خط قرمز
مرجعيت، روحانيت، يا نظام و اسلام است؟ هم چنين آيا هاشمي خود عامل و حامي شكستن
خط قرمزهاي اصيل نبوده است؟
ثالثاً: مظلومنمايي مهاجمان و طراحان و مجريان اصلي برنامه قم،
نميتواند در نگاه و باور مردم نسبت به جريان بدسابقه تغييري ايجاد كند. نمونهاي
چون انتخابات رياست جمهوري نشان داد مردم مفاسد را از مصالح به خوبي تشخيص داده، و
نه با «زورمداري» مرعوب ميشوند، و نه با «مظلومنمايي» و «تحريف واقعيتها» فريب
ميخورند.
منبع:
پایگاه هم اندیشی