برو اين قليان را چاق کن و
بياور!
نوكرى دنبال سرش بود و پوستينى قيمتى روى دوشش مىانداخت و
لباسهاى فاخرى مىپوشيد؛ چون از خانوادۀ اعيان و اشراف بود و پدرش در
تبريز ملكالتجار بوده يا از خانوادۀ ملكالتجار بودند. ايشان طلبه و
اهل معنا بود و بعد از آنکه توفيق شامل حال اين جوان صالح و مؤمن شد،
به درِ خانۀ عارف معروف آن روزگار، استاد علم اخلاق و معرفت و توحيد،
مرحوم آخوند ملاحسينقلى همدانى - كه در زمان خودش در نجف، مرجع و ملجأ
و قبلۀ اهل معنا و اهل دل بوده است و حتى بزرگان مىرفتند در محضر
ايشان مىنشستند و استفاده میكردند - راهنمايى شد.
روز اولى كه مرحوم
حاج ميرزا جواد آقا با آن هیئت يك طلبۀ اعيان و اشراف متعين، به درس
آخوند ملاحسينقلى همدانى مىرود، وقتى كه مىخواهد وارد مجلس درس بشود،
آخوند ملاحسينقلى همدانى از آنجا صدا مىزند كه همانجا - يعنى همان
دم در روى كفشها - بنشين؛ حاج ميرزا جواد آقا هم همانجا مىنشيند!
البته به او برمىخورد و احساس اهانت میکند؛ اما خود اين و تحمل اين
تربيت و رياضت الهى، او را پيش مىبرد. جلسات درس را ادامه مىدهد.
استاد را - آنچنان كه حق آن استاد بوده - گرامى مىدارد و به مجلس درس
او مىرود.
يك روز در مجلس درس، او كه در اواخر مجلس هم نشسته بود،
هنگامى كه درس تمام مىشود، مرحوم آخوند ملاحسينقلى همدانى به حاج
ميرزا جواد آقا رو میکند و مىگويد: برو اين قليان را براى من چاق كن
و بياور! بلند مىشود، قليان را بيرون مىبرد؛ اما چهطور چنين كارى
بكند؟! اعيانى، اعيانزاده، جلوى جمعيت، با آن لباسهاى فاخر! ببينيد،
انسانهاى صالح و بزرگ را اينطور تربيت میكردند. قليان را مىبرد، به
نوكرش كه بيرون در ايستاده بود، مىدهد و مىگويد: اين قليان را چاق كن
و بياور. او مىرود قليان را درست میکند و مىآورد به ميرزا جواد آقا
مىدهد و ايشان قليان را وارد مجلس میکند.
البته اين هم كه قليان را
به دست بگيرد و داخل مجلس بياورد، كار مهم و سنگينى بوده است؛ اما
مرحوم آخوند ملاحسينقلى مىگويد كه خواستم خودت قليان را درست كنى، نه
اينکه بدهى نوكرت درست كند! اين، شكستن آن منِ متعرضِ فضولِ موجبِ شرك
انسانى در وجود انسان است. اين، آن منيت و خودبزرگبينى و خودشگفتى و
براى خود ارزش و مقامى در مقابل حق قائل شدن را از بين مىبرد و او را
وارد جادهايى میکند و به مدارج كمالى مىرساند كه مرحوم ميرزا جواد
آقاى ملكى تبريزى به آن مقامات رسيد. او در زمان حيات خود قبلۀ اهل
معنا بود و امروز قبر آن بزرگوار محل توجه اهل باطن و اهل معناست.
(نقل شده در ديدار با اقشار مختلف مردم در سی ام فروردين 1369)