بيانات در ديدار جمعى از بانوان فرهيخته‌ى حوزوى و دانشگاهى

21/2/1392



بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحيم
 خيلى متشكّريم از بانوان محترم و گرامى كه جلسه‌اى به اين خوبى و به اين پربارى ترتيب داديد و من امروز حقيقتاً از بيانات خانمها بهره‌مند شدم و استفاده كردم؛ و خدا را سپاسگزارى كردم به خاطر عمقى كه انسان مشاهده ميكند در مباحث و تلاشها و فكر كردنها در بين بانوان برجسته و ممتاز كشورمان بحمداللّه وجود دارد. مطالبى كه فرموديد، غالباً مطالب خوبى بود؛ پيشنهادهايى هم بود كه ان‌شاءاللّه ميدهيم بررسى كنند؛ آن مقدار كه به عهده‌ى من است و ما بايد دنبال كنيم حتماً دنبال ميكنيم ان‌شاءاللّه.
 درباره‌ى مسئله‌ى زن و آنچه كه پيرامون اين مسئله است، خب حرف خيلى زياد است؛ ما دچار يك عقب‌ماندگى‌اى هستيم كه شما خانمها - بعضى از خانمهايى كه صحبت كرديد - اشاره كرديد. عقب‌ماندگى در اين قلمرو، از نوع عقب‌ماندگى در علم - كه ما ميگوييم دچار عقب‌ماندگى هستيم مثلاً - نيست؛ در اينجا اگر تعبير ميكنيم به عقب‌ماندگى، به خاطر اين است كه ما در زمينه‌ى مسئله‌ى زن، مسئله‌ى جنسيّت، مسئله‌ى امورى كه حول‌وحوش وجود زن تحقّق پيدا ميكند و معنا پيدا ميكند - مثل همين خانواده و فرزند و ازدواج و سَكَن و آرامش و از اين مطالب - حرفهاى برجسته‌اى داريم كه توفيق پيدا نكرديم اينها را منتقل كنيم به دنيا، اينها را مطرح كنيم در ذهنيّت جهانى، عقب‌ماندگى از اين جهت. در حالى كه دنيا احتياج دارد به مبانى و مفاهيم روشنِ فراگيرِ كارگشا؛ همچنان كه ملاحظه كرديد بعضى از خانمها گفتند كه وقتى ما اينها را در دنيا مطرح ميكنيم، مورد استقبال قرار ميگيرد؛ يا بعضى از خانمها گفتند كه دستاوردهاى علمى در زمينه‌هاى روان‌شناسى و غيره، احكام اسلامى را در مورد زن تأييد ميكند. خب، اين يك گوشه‌اى از توانايى‌هاى نظام فكرى اسلامى در اين مسئله‌ى حسّاس است؛ و ما اين توانايى‌ها را نتوانستيم درست بيان كنيم، تعريف كنيم. در خيلى از مناطق گوناگون فكرى و قلمروهاى فكرى همين‌جور است؛ در خيلى از زمينه‌ها ما واقعاً نظر اسلام را درست نتوانستيم به دنيا منتقل كنيم. حالا اينكه ميگويم "نتوانستيم"، اين را نميشود گناه نظام جمهورى اسلامى دانست؛ چون همان مقدارى هم كه كار شده است، به بركت نظام جمهورى اسلامى است و به بركت نفوذ فكر انقلاب و فكر امام و نام انقلاب و نام امام و اينها بود كه بحمداللّه تا حدودى گسترش پيدا كرد؛ لكن بيش از اين بايد ما كار كنيم، كه نياز داريم به اين؛ كه حالا عرض خواهم كرد. ما براى اينكه بتوانيم يك جبهه‌ى تهاجمى و مصون از تعرّضِ تهاجم ديگران - يك آرايش تهاجمى - داشته باشيم، نياز داريم به اينكه اين كارها را، اين انديشه‌ها را، اين افكار را منتشر كنيم، بگوييم؛ به اين واقعاً نيازمنديم؛ در واقع اين تهاجم ما، جنبه‌ى مصونيّت‌سازى و تدافعى دارد. بنابراين هرچه شماها كار بكنيد براى اينكه اين عقب‌ماندگى را جبران بكنيد، به نظر من مفيد است و لازم است. در زمينه‌ى اين نهضت - بايد گفت نهضت بيدارى در زمينه‌ى مسائل مربوط به زنان - واقعاً هيچ نبايستى ما تعلّل كنيم، توقّف كنيم؛ بين راه درنگ نبايد كرد. با وجود اينكه اين گفتمانِ كامل و مفيد و قانع‌كننده را از اسلام در اختيار داريم، امّا عملاً خودمان را در موضع انفعال قرار داديم در مقابل گفتمان غربى در مورد زن.
 گفتمان غرب در مورد زن، يك گفتمان كاملاً حساب‌شده‌ى سياسى است؛ يعنى آن روزى كه اين فكر و اين گفتمان درباره‌ى زن، در غرب آغاز به كار كرد و شروع كرد، يك محاسبه‌ى دقيقى پشت اين وجود داشت. اين البتّه به عنوان خبر نيست كه من از روى اطّلاع و با استناد به اخبار بگويم، امّا مؤيّدات واقعى‌اى دارد كه اين تحليل را تقويت ميكند؛ يعنى از آغاز رنسانس در غرب و به دنبال آن حضور صنعت و پيدايش صنعت جديد در غرب، بتدريج اين گفتمان غربى رشد پيدا كرد؛ و اوجش در روزگار ما است كه البتّه اين اوج همراه خواهد بود با انحطاط و نزول و ان‌شاءاللّه سرافكندگى و فروپاشى اين گفتمان.
 گفتمان غربى در مورد زن اجزاء گوناگونى دارد، لكن دو جزء در آن برجسته است: يكى مردواره كردن زن، يعنى زن را متشبّه به مرد قرار دادن، اين يك بخش مهمّ از اين گفتمان است؛ يك بخش ديگر هم زن را وسيله‌ى راحتى براى التذاذ جنسى مرد قرار دادن، حالا التذاذ چشمى يا مراحل بدتر و بعدتر از التذاذ چشمى، اين هم يك بخش ديگر از گفتمان غربى است در مورد زن. اين مسئله‌ى فمينيسم و اين چيزهايى كه امروز در دنيا رايج شده، همه در واقع فراورده‌هاى آن گفتمان غربى است كه در نهايت كار به اينجاها ميرسد.
 مردواره كردن زن؛ يعنى به دنبال اين بودند كه مشاغل گوناگونى كه با ساخت جسمى و عصبى و فكرى مرد سازگارتر است را بكشانند به سمت بانوان و زنان، و اين را يك افتخار براى زن و يك امتياز براى زن قرار بدهند. ما در مقابل اين دچار انفعال شديم، يعنى دوْر خورديم؛ ما هم نادانسته، ناخواسته، اين گفتمان را قبول كرديم. مى‌بينيد ما الان افتخار ميكنيم كه فلان تعداد زن، در فلان بخشهاى اجرايى كشور داريم. اشتباه نشود، از اينكه اين بانوان در اين مناصب اجرايى باشند من هيچ مشكلى ندارم؛ يعنى منع نميكنم، نفى نميكنم، ايرادى هم برايش قائل نيستم - فرض كنيد وزير بهداشت ما يك خانم بود، يا معاونين رئيس‌جمهور مثلاً يا بخشهاى مختلف در بينشان بانوان هستند، اين از نظر من اشكالى ندارد - آنچه اشكال دارد، افتخار به اين است؛ كه ما به رخ دنيا بكشيم كه ببينيد، ما در بخشهاى اجرايى اينقدر زن داريم! اين همان دوْر خوردن است، اين همان منفعل شدن است؛ اين افتخارى ندارد. خيلى خب، يك خانمى است، ارزشهايى داشته، توانايى‌هايى پيدا كرده، مناسبِ اين مقام شده؛ خيلى خب، بگذارند، خلاف قانون هم كه نبوده؛ امّا اينكه ما به اين افتخار بكنيم كه ببينيد، ما اين تعداد خانمِ مسئولِ در بخشهاى اجرايى داريم، اين غلط است. اگر ما افتخار كنيم كه اين تعداد خانم روشنفكر، خانم تحصيلكرده داريم، اين خوب است، اين جا دارد؛ اگر بگوييم اين مقدار خانم نويسنده، خانم فعّال فرهنگى يا فعّال سياسى داريم، اشكالى ندارد؛ اگر بگوييم اين مقدار خانم شهادت‌طلب و مجاهده‌كار در ميدانهاى گوناگون داريم، اين خوب است؛ اگر بگوييم اين مقدار خانمى كه در عرصه‌هاى سياسىِ انقلابى فعّالند - گوينده‌اند، نويسنده‌اند - داريم، اين خوب است؛ افتخار به اينها خوب است؛ امّا افتخار به اينكه ما اين تعداد وزير زن، اين تعداد نماينده‌ى زن، اين تعداد معاونِ بخشهاى مختلفِ زن، اين تعداد رئيس مؤسّساتِ تجارى زن داريم، افتخار به اين غلط است؛ اين انفعال در مقابل آنها است. مگر بنا بوده ما كارهاى مردانه را به زنها بدهيم؟ نه، جايگاه زن و هويّت و شخصيّت زن، در جنس خود زن يك هويّت بسيار بالا و با كرامتى است، از بعضى جهات از مردها بالاتر است. در مجموع هم كه نگاه كنيم، زن و مرد فرقى ندارند؛ از لحاظ خلقت، از لحاظ خصوصيّاتِ كيان طبيعى‌شان كه خداى متعال خلق كرده، يك امتيازاتى جانب زنانه دارد، يك امتيازاتى جانب مردانه دارد؛ خداى متعال يك مقدار خصوصيّاتى را به اين جنس داده، يك مقدار خصوصيّاتى را به آن جنس داده؛ يك برجستگى‌ها و ارزشهايى اين دارد، يك برجستگى‌ها و ارزشهايى آن دارد؛ لذا است كه با همديگر از لحاظ آنچه كه مربوط به انسانيّت است هيچ فرقى ندارند، هيچ تفاوتى ندارند؛ در آن چيزهايى كه خداى متعال براى انسان قرار ميدهد - از لحاظ حقوق انسانى، از لحاظ حقوق اجتماعى، از لحاظ ارزشهاى معنوى و سير تكامل معنوى - هيچ فرقى ندارند؛ يعنى يك مردى مثل علىّ‌بن‌ابى‌طالب ميشود، يك زنى مثل فاطمه‌ى زهرا ميشود؛ يك مردى مثل عيسى ميشود، يك زنى مثل مريم ميشود؛ تفاوتى ندارند با همديگر. پس اين نگاهْ درست است كه ما زن را در جنسيّت خودش - همان‌جور كه هست، زن واقعى، مؤنّث واقعى - بشناسيم، و ببينيم چه ارزشهايى ميتواند اين فرد متعلّق به اين جنس را يا اين جامعه‌ى اين جنسيّت را رشد بدهد و تعالى ببخشد؛ اين نگاه، نگاه درست است. ما نبايد در مقابل نگاه غرب دچار اين انفعال ميشديم كه متأسّفانه شديم.
 البتّه در آن بخش دوّم كه زن را وسيله‌اى براى التذاذ جنسى مرد قرار ميدهد - نه التذاذ معنوى و روحى، نه التذاذ علمى؛ ممكن است دو نفر بنشينند، يكى لذّت ببرد از خوش‌صحبتى يكى، از معلومات كسى؛ نخير، اين مطرح نيست - براى اينكه مرد به راحتى بتواند التذاذ ببرد از مسائل جنسى زن، اين مثل يك سِيلى وارد كشورهاى بى‌دفاع و بى‌حفاظ اسلامى شد از طرف غرب؛ كشور ما هم همين‌جور. خوشبختانه انقلاب آمد، جلوى اين تا يك حدود زيادى گرفته شد و بايست جلوى اين سد بشود؛ اين خطر بزرگى است؛ بلاى عظيمى است. مسئله‌ى حجاب يكى از مقدّمات اين كار است، مسئله‌ى پوشش و لباس همين‌جور، مسئله‌ى معاشرت زن و مرد و حدود معاشرت يكى از مقدّمات اين است كه اين بلاى بزرگ كه هم بلاى براى زن است و هم بلاى براى مرد است - و البتّه شامل تحقير زن هم هست، بدون اينكه ملتفت بشوند - سد بشود. امروز در دنيا عمداً به اين مسئله دامن زده ميشود. البتّه من اطّلاع دارم و خوانده‌ام در نوشتجاتى، در مطبوعاتى، در كتابهايى كه انديشمندان غربى بتدريج دارند احساس ترس و احساس دهشت ميكنند از اين وضعيّت؛ كه حق با آنها است، منتها دير فهميدند؛ دامن زدن به مسئله‌ى شهوت - كه متمركز بود روى مسئله‌ى زنها؛ و امروز مى‌بينيد كه در دنيا بدتر از اينها دارد ميشود، اين مسئله‌ى همجنس‌بازى و همجنس‌گرايى و اين ازدواجها و خانواده‌هاى دو جنس مشابه و مانند اينها - اينها چيزهايى است كه به زبان آسان مى‌آيد؛ اينها چاله‌هاى عظيم و عميق و خطرناكى است پيش پاى آن تمدّن و كسانى كه آن تمدّن را دارند اداره ميكنند و پيش ميبرند؛ لغزشگاه عجيبى است، پدر اينها را درخواهد آورد؛ حالا اين نيمه‌ى راه است، نيمه‌ى سراشيبى است. البتّه به نظر من قادر هم نيستند جلوى آن را بگيرند. يعنى مشكل آنها از اين حرفها گذشته است. من چند سال پيش - هفت، هشت، ده سال قبل از اين تقريباً - در مطبوعات كشورهاى خارجى ديدم و خواندم و شنيدم كه آمريكايى‌ها دارند دنبال ميكنند كه از كتابهاى فلان نويسنده‌ى مثلاً رمان‌نويسِ خانواده‌نويس - كه رمان‌هايش اطراف خانواده است - فيلم درست كنند براى اينكه بكشانند جهت فيلمسازى و فيلمبردارى و سينما و مانند اينها را به اين جهت؛ خب، يك كارهايى هم كرده‌اند، دارند هم ميكنند؛ امّا اينها مثل يك جريانهاى باريكى است در مقابل يك سيل عظيمى كه خودشان به دست خودشان راه انداختند؛ و دچارشان كرده است و بعد از اين بيشتر دچارشان خواهد كرد. ما البتّه نسبت به اين قضيّه فعلاً يك "مصونيّةٌما"اى(1) داريم - به خاطر همين حجاب و همين چيزهايى كه وجود دارد - منتها اين را نبايستى دستِ‌كم گرفت، بايستى اين را به‌جّد اهمّيّت داد. در همين مباحثى كه خانمها اشاره كرديد كه داريد كار ميكنيد، اين مسئله‌ى جاذبه‌ى جنسى و خطر جاذبه‌ى جنسى براى زن و براى مرد و براى جامعه و براى خانواده، اين را به نظر من خيلى بايستى جدّى گرفت.
 خب، عرض كرديم گفتمان اسلام "زنِ حقيقى" است؛ اين گفتمان را همان‌طور كه اشاره كردم، بايستى ما به صورت تهاجمى مطرح كنيم. مطلقاً در موضع دفاعى قرار نگيريد. گفتند بعضى از خانمها كه آن كسانى كه دنبال مثلاً كنوانسيون زنان يا مؤسّسات وابسته به سازمان ملل هستند، تهديد ميكنند كه اگر چنين كنيد، اگر چنان كنيد ممكن است عليه شما قطعنامه صادر كنيم! خب به دَرَك! قطعنامه صادر كنند. گفتمان اسلامى در مورد زن را بايست با روحيّه‌ى تهاجم، طلبگارانه مطرح كرد. اگر آنها گفتند كه شما چرا به زن براى اينكه بتواند بى‌حجاب بگردد آزادى نميدهيد، بايد گفت شما چرا اين آزادى مضرّ و دهشتناك را ميدهيد، به آن شكلى كه امروز در غرب وجود دارد. آنچه كه امروز در غرب در زمينه‌ى بى‌حفاظى و بى‌حجابى زن دارد دنبال ميشود، واقعاً گاهى اوقات تصوّرش انسان را دچار دهشت ميكند كه چكار ميخواهند بكنند، كجا دارند ميروند؟ كه لابد شماها خبرهايتان بيشتر از من است، ولى من هم اطّلاعات زيادى دارم در اين زمينه كه چه كارهايى دارد انجام ميگيرد؛ در سطوح مختلف: از سطوح بالا، تا سطوح كار و معيشت متعارَف زندگى و شغل و اين حرفها. خصوصيّات زن در اين گفتمان گفته شود؛ كرامت زن، عزّت زن، ظرافت زن، نه فقط ظرافت جسمى بلكه ظرافت ساختمان فكرى و عصبى و ظرافت كاركردى كه بايد بكند. اين رشته‌هاى بشدّت رقيق و نازك اعصاب كودك را فقط سرْانگشت ظريف و لطيف مادر است كه ميتواند از هم جدا كند كه عقده به‌وجود نيايد، گره به‌وجود نيايد؛ هيچ كس ديگر نميتواند، يعنى هيچ انسان ديگرى كه از جنس زن نباشد نميتواند؛ اين كار، كار زنانه است. يعنى برخى از كاركردها بقدرى همراه با ظرافت است كه انسان استعجاب ميكند از قدرت الهى كه چطور اين توانايى بالا را همراه با ظرافت به زنان عنايت كرده. من هميشه به دوستان و خويشاوندان و زنان ميگويم، ميگويم برخلاف آنچه كه معروف است، در بين اين دو جنس، آن جنس قوى‌تر زن است. زنها قوى‌تر از مردهايند. زنها ميتوانند با تدبير و با ظرافت، مرد را در دست خودشان بچرخانند؛ انسان، هم در تجربه اين را مشاهده ميكند، هم با قياسهاى فكرى و عقلى اين را ميتواند اثبات بكند. اين واقعيّتى است. بله، زنهايى هستند كه بى‌تدبيرى ميكنند، لذا اين كار را نميتوانند انجام بدهند؛ امّا زنى كه اهل تدبير باشد، مرد را ميكند رام خودش. اين مثل اين است كه يك نفرى بتواند يك شير درنده را افسار بزند، سوارش بشود؛ اين معنايش اين نيست كه او از لحاظ جسمى از اين شير قوى‌تر است، معنايش اين است كه توانسته اين اقتدار معنوى را به كار ببرد؛ زنها اين توانايى را دارند، منتها با ظرافت؛ يعنى ظرافتى كه ميگوييم، تنها ظرافت در تركيب جسمانى و ساختمان جسمانى نيست، بلكه ظرافت در فكر و انديشه و تدبير و دستگاه تصميم‌گيرى است كه خداى متعال در زن قرار داده. بنابراين به نظر من اساس كار بايد اين باشد: اين گفتمان بايستى تقويت بشود و پيش برود.
 مطلب دوّمى كه عرض ميكنم، در مسائل فعلىِ زنان كشور ما به اعتقاد من دو مسئله از همه مهم‌تر يا بگوييد فورى‌تر و لازم‌الاهتمام‌تر از بقيّه‌ى مسائل است. يك مسئله، مسئله‌ى اهمّيّت و اعتبار خانه و خانواده است. براى خانه بايد شأن قائل شد؛ انسان بدون خانه - كه مسكن و مأوايى ندارد - قابل تصوّر نيست. هر انسان احتياج دارد به خانه و محيط خانه. روح محيط خانه عبارت است از خانواده؛ بايد به اين اهمّيّت داد، بايد در اين تأمّل و تدبّر كرد. و دوّم جلوگيرى از ضعف و ستم‌زدگى زن در سطوح مختلف، ما زنانى داريم كه ضعيفند و محرومند، زنانى داريم كه ستم‌زده و مظلومند؛ بايد جلوى اين مظلوميّتها را گرفت. قوانين مهمّى لازم است كه بايد وجود داشته باشد، خُلقيّات لازمى وجود دارد كه بايستى دنبال كرد كه تحقّق پيدا كند، آداب و سننى لازم است وجود داشته باشد كه زن در سطوح مختلفِ - من اينجا يادداشت كرده‌ام - معاشرتى، جنسى، خانوادگى، فرهنگى و فكرى دچار ستم‌زدگى نباشد. يعنى از مسائل كاملاً شخصى و خصوصى - يعنى مسائل جنسى - احتمال و امكان ستم‌زدگى زن و مظلوميّت زن وجود دارد، تا مسائل عمومى‌تر مثل مسائل معاشرتى، مسائل خانوادگى؛ كه در مورد مسائل خانوادگى من اينجا يادداشت كرده‌ام: احترام در چشم شوهر، در چشم فرزند، در چشم پدر، در چشم برادر. زن اگر چنانچه در محيط خانواده، محترم و مكرّم شمرده بشود، بخش مهمّى از مشكلات جامعه حل خواهد شد. بايد كارى بكنيم كه بچّه‌ها دست مادر را حتماً ببوسند؛ اسلام دنبال اين است. كما اينكه در خانواده‌هاى مذهبى‌تر و اخلاقى‌تر و نزديك‌تر به مفاهيم مذهبى، اينها مشاهد ميشود. فرزندان خانواده نسبت به مادر تكريم داشته باشند. هيچ منافاتى ندارد اين تكريمِ نسبت به مادر، با آن حالت عاطفى و خودمانى‌گرى‌اى كه بين فرزند و مادر وجود دارد؛ هيچ منافاتى ندارد؛ اين احترام بايد باشد؛ محترم بايد باشد زن در درون خانواده. رفع مظلوميّت به اين شكل است. اگر چنانچه فرض كنيم در يك خانواده‌اى، در يك خانه‌اى، مرد به همسر خودش توهين ميكند، انواع توهينها، از توهينهاى رفتارى تا زبانى تا وحشى‌گرى يدى كه متأسّفانه يك جاهايى هنوز در كشور ما وجود دارد كه نبايد وجود داشته باشد، البتّه در بين غربى‌ها هست، فراوان هم وجود دارد، خلاف انتظار هم نيست - غربى‌ها، يعنى بخصوص نژادهاى اروپايى، نژادهاى وحشى‌اند؛ اينها ظاهرشان اتو كشيده و كراوات زده و ادكلن زده و اينهايند امّا همان باطن وحشى‌گرى‌اى كه در تاريخ وجود داشته هنوز هم در اينها هست؛ راحت آدم ميكشند، خونسرد جنايت ميكنند؛ بنابراين كتك زدن زن در داخل خانه به وسيله‌ى آنها و بعد به وسيله‌ى آمريكاييها، بُعدى ندارد - امّا در محيط اسلامى چنين چيزى اصلاً نبايستى تصوّر بشود؛ ولى متأسّفانه هست. بنابراين اين دو نقطه، دو نقطه‌ى اصلى است؛ به نظر من هر چه در اين زمينه‌ها برنامه‌ريزى بشود، جا دارد.
 بعد از اين دو مسائل مهم ديگرى هم وجود دارد: مسئله‌ى ازدواج و نجات از تجرّد. موانع ازدواج احصاء بشود. همين كارهايى كه خانمها اشاره كردند كه دارند انجام ميدهند و من واقعاً خرسند شدم كه بحمداللّه به اين مسائل پرداخته ميشود. مسئله‌ى پوشش، مسئله‌ى معاشرت، واقعاً يك كار مبنايى‌اى در اين زمينه انجام بگيرد. مسئله‌ى حمايت مالى و حقوقى از زنان محروم يا مظلوم كه حالا مسئله‌ى دادگاه‌ها را كه يكى از دغدغه‌هاى فكرى من بود، آن خانم خراسان رضوى اشاره كردند كه اين كار در دادگسترى آنجا شده؛ اميدواريم واقعاً تحقّق عينى داشته باشد اين كار؛ يكى از دغدغه‌ها و از نگرانى‌هاى بنده همين است كه خانمها در محيطهاى دادگاهى و محيطهاى قضائى، توانايى دفاع از خودشان را درست نداشته باشند؛ نه پول داشته باشند كه بتوانند وكيل درست‌وحسابى بگيرند، نه خودشان بتوانند از خودشان دفاع كنند و مظلوم واقع بشوند؛ اين از جمله‌ى چيزهايى است كه مهم است، بايد دنبال بشود. مسئله‌ى اشتغال زنان، حدود اشتغال، چه اشتغالى، چه جور كارى، به چه نحوى - همان انعطافى كه ما گفتيم در زمينه‌ى مسائل اشتغال - اينها همه كارهايى است كه بايد انجام بگيرد؛ لكن فورى‌تر از همه‌ى اينها آن دو مسئله‌اى است كه اوّل عرض كردم.
 يكى از چيزهايى كه ذهن بنده را مشغول ميكند اين است كه اين همه فعّاليّتهاى گوناگونى كه در زمينه‌ى زن و مسئله‌ى زن در كشور وجود دارد - از مسائل حقوقى و قانونى و فقهى بگيريد تا مسائل اجتماعى، تا مسائل اجرايى، تا مسائل عاطفى، اين همه موضوعات مختلفى كه در زمينه‌ى زن مطرح است - بايستى يك شكل سيستمى پيدا كند، بايستى يك هندسه‌ى عمومى پيدا بكند. البتّه بعضى از گزارشهايى كه به من دادند يا آنچه كه اينجا گفته شد، اشاره‌اى به اين ميكند كه فكرى در اين زمينه شده، لكن به اعتقاد من بايد يك كار جامعى در اين زمينه انجام بگيرد. ما همه‌ى مسائل زنان را به يك شكل سيستمىِ كامل، با يك هندسه‌ى صحيح تصوير كنيم، ترسيم كنيم؛ يك مركز عالى و ثابت هم با كادرهاى قوى و چشم‌انداز بلندمدّت - كه بنده به كار كوتاه مدّت، در اين زمينه‌ى مهم هيچ اعتقادى ندارم - به وجود بيايد؛ آن وقت در ذيل اين مركز عالى و ثابت، نهادها و بنيادهاى متناسبى براى بخشهاى مختلف تشكيل بشود؛ از كارهاى هم مطّلع هم بشوند و يك بانك اطّلاعاتى مناسبى هم وجود داشته باشد، يعنى الان بسيارى از كارها هست كه حتّى خانمهايى كه در اين جلسه حضور داريد ممكن است بعضى از بعضى از كارهاى ديگرانتان اطّلاعى نداشته باشند. خب اين همه بحمداللّه ما زنِ فرزانه و نخبه داريم، در بخشهاى مختلف، با نگاه‌هاى مختلف، از اين مجموعه‌ى عظيم بايستى استفاده كرد.
 يك نكته‌ى ديگر هم - كه چون وقت نيست و ظهر است، عرض بكنيم به عنوان مطلب آخر - اين است كه زنان فعّالِ در جبهه‌ى انقلاب، يك روزى نقش‌آفرينى برجسته‌اى كردند - هم اندكى پيش از پيروزى انقلاب، هم در اوائل انقلاب، هم در دوران جنگ تحميلى - و از خودشان حضور نمايانى نشان دادند؛ نگذاريد حضور نمايان زنان فعّال در جبهه‌ى انقلاب كمرنگ بشود. ديگران در مواجهه‌ى با انقلاب و معارضه‌ى با انقلاب سعى ميكنند از عنصر زن و زنانِ كارآمد استفاده كنند؛ جبهه‌ى انقلاب، زنان كارآمد و فعّال و زبان‌آور و نويسنده و عالِم و دانشمند بمراتب بيشتر دارد؛ خانمهايى كه اهل اِقدامند، اهل فكرند، اهل نگارش و نويسندگى‌اند، اهل سخن گفتنند، اهل فكر دادنند، صحنه‌ى انقلاب و دفاع از انقلاب را خالى نگذارند؛ اين يك نكته است. و نكته‌ى آخر را هم با اين جمله من تكميل و تتميم كنم كه براى پيشرفت آنچه كه در مورد زن ما عرض ميكنيم و از شماها ميشنويم و فكر ميشود، حتماً بايستى صداوسيما يك نقش صددرصدى ايفا كند. اين را اعتقاد داريم ما و سفارش ميكنيم، حتماً بايستى صداوسيما يك نقش صددرصدى‌اى ايفا كند؛ ميتواند؛ صداوسيما ميتواند آنچنان فرهنگ‌سازى‌اى بكند كه زن مؤمن، فعّال، مجاهد فى‌سبيل‌اللّه، باحجاب، داراى خصوصيّات زن اسلامى، در جامعه محترم و مكرّم باشد؛ ديگران ميخواهند عكسش اتّفاق بيفتد. بعضى از برنامه‌هاى صداوسيما متأسّفانه در همان جهتِ خاصّ ديگران است؛ بايد عكسْ عمل بشود؛ يعنى واقعاً بايد صداوسيما صددرصد در خدمت اين فكر قرار بگيرد.
 به‌هرحال آنچه كه ميتوان به‌عنوان جمع‌بندىِ مجموعه‌ى كارها، فكر كرد و تصوّر كرد اين است كه بحمداللّه ما در زمينه‌ى مسائل زنان در نظام جمهورى اسلامى پيشرفتهايى داشتيم، منتها اين پيشرفتها متناسب با نياز، متناسب با توقّع، متناسب با آن امكانى كه در اسلام وجود دارد نيست؛ عقب‌ماندگى داريم. اين عقب‌ماندگى را ان‌شاءاللّه شما خانمها بايستى به بهترين وجهى جبران كنيد.
 خداوند ان‌شاءاللّه شماها را محفوظ بدارد. توفيقاتتان را روزافزون بكند و بتوانيم روزبه‌روز به سمت آنچه كه مطلوب اسلام در اين زمينه است، پيشتر برويم.
    والسّلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
 
1) چيزى شبيه مصونيّت

منبع : دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

 
 
https://old.aviny.com/Bayanat/92/2-21.aspx?&mode=print
Copyright © 2003-2022 - AVINY.COM - All Rights Reserved