ديدار مديران و برنامه سازان رسانه اي كشورهاي مختلف
بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم
به ميهمانان عزيز - كه در اينجا هستند و در جشنواره حضور داشتند - خوشآمد عرض
مىكنيم.
معتقدم كه اين گردهماييها و نشستها - بهخصوص در شرايط كنونى دنيا - مىتواند
به سود بشريت تمام بشود. مطالبى را به دوستان عرض مىكنم و اميدوارم كه پاسخ به
اين دو، سه تا سؤالى كه از طرف بعضى از حضار شد، در خلال اين حرفها داده شود.
راديو - كه شما گردهمايىتان بر محور آن است - همچنان رسانهى مهمى است؛ يعنى
با وجود پديد آمدن رسانههاى بعدى، نقش راديو همچنان نقش مهم، اثرگذار و بسيار
گستردهاى است و اين به خاطر امتيازاتى است كه اين رسانه دارد. اهميت
تأثيرگذارى هر رسانهاى، وظيفهى برنامهسازان آن رسانه را سنگينتر مىكند. من
مىخواهم روى اين مسئلهى سنگينى وظايف شما مديران و برنامهسازان رسانهى
راديو، قدرى تأكيد كنم.
امروز رسانهها در دنيا فكر، فرهنگ، رفتار و در حقيقت هويت فرهنگى انسانها را
القاء مىكنند و تعيينكننده هستند. رسانهها مىتوانند در بهبود وضعيت زندگى
انسان مؤثر باشند؛ مىتوانند در گسترش صلح و امنيت جهانى مؤثر باشند؛ مىتوانند
در ارتقاى اخلاق و معنويت در ميان انسانها مؤثر باشند و مىتوانند انسانها را
خوشبختتر كنند؛ متقابلاً مىتوانند وسيلهى برافروختن جنگهاى خانمانسوز
باشند؛ مىتوانند عادات و آداب و رفتارهاى مضر را در ميان مردم رايج كنند؛
مىتوانند ملتهايى را از هويت انسانى خودشان و هويت ملىشان تهى كنند و
مىتوانند احساس تبعيض را در انسانها زنده كنند. رسانهها امروز نقششان خيلى
زياد است. اگر در سطح بينالمللى مديريت و برنامهسازى رسانهاى بر اساس
معيارهاى اخلاق، فضيلت، برابرى و تكيهى بر مفاهيم واقعى انسانى باشد، ملتها
سود خواهند برد. اگر رسانهها برنامهسازى و مديريتشان بر اساس منافع كمپانيهاى
اقتصادى، ثروتمندان بينالمللى، قدرتمندان تماميتخواه و انحصارطلب باشد،
يقيناً بشر زيان خواهد كرد.
رسانهها مىتوانند زمينهساز گفتگوى آزاد و دوجانبه و چندجانبهى بين ملتها
باشند. اين يكى از بزرگترين امتيازات رسانههاى عمومى و فراگير است. رسانهها
مىتوانند به صورت اخلاقى و استدلالى، مفاهيم ملتها را ميان يكديگر تبادل كنند
و دادوستد معنوى و اخلاقى و فرهنگى كنند؛ اين مسئلهى بسيار ارزشمندى است.
مىتوانند سطح آگاهى و معرفت مردم را ارتقاء دهند. اگر رسانهها در دنيا
عادلانه اداره شوند، جادهى رسانهاى، يك جادهى يكطرفه نباشد، ملتها به معناى
حقيقى كلمه، حرف يكديگر را گوش كنند و مفاهيم محترم در نزد يكديگر را بشناسند،
اين به نزديكى ملتها كمك خواهد كرد.
همانطور كه در بيانات چند نفر از شما دوستان، به اشاره يا تصريح بيان شد،
بسيارى از دشمنيهاى موجود ميان ملتها - كه از اين دشمنيها صاحبان قدرت و ثروت
سوءاستفاده مىكنند - ناشى از عدم تفاهم و سوءتفاهم است. حرف يكديگر را
نمىدانند. من اگر يك نگاهى به وضع رسانهاى دنيا بكنم، نگاه من به وضع كنونى
رسانه در دنيا، يك نگاه خوشبينانهاى نيست؛ اين را بايد به شما مديران و
برنامهسازان بگويم. آنچه را كه رئيس محترم اين اتحاديه از لحاظ پيشرفتها و
اينها بيان كردند، اينها را من رد نمىكنم، وجود دارد؛ ليكن نگاه به وضع
رسانهاى در دنيا، يك نگاه اميدواركننده، دلگرمكننده و راضىكننده نيست. امروز
جادهى رسانهاى و ارتباطات، يك جادهى دوجانبه و چندجانبه نيست؛ يك جادهى
يكطرفه است؛ يعنى بايد گفت آنچه را كه صاحبان قدرت رسانهاى و امپراطورى
رسانهاى مىپسندند، با استفاده از علم و فناورى پيشرفته، به زواياى دنيا منتشر
و منعكس مىكنند. آنچه آنها مىپسندند، چيست؟ آن مفاهيمى كه آنها مىخواهند
منتشر كنند، چيست؟ آيا يك مفاهيم انسانى است؟ آيا برخاستهى از حس فضيلتطلبى
است؟ آيا واقعاً در آن، عدالت انسانى وجود دارد؟ چنين چيزى را ما مطلقاً احساس
نمىكنيم. امروز امپراطورى خبرى و رسانهاى دنيا، تقريباً به طور كامل و نزديك
كامل، در انحصار كسانى است كه آنها براى دنيا فضيلت اخلاقى، دين، ايمان، معنويت
و صلح را نمىخواهند. همان كسانى بيشترين تسلط را بر رسانههاى دنيا دارند كه
بزرگترين كارخانههاى اسلحهسازى را دارا هستند؛ منهدمكنندهترين و
ويرانگرترين بمبهاى اتمى در اختيار آنهاست يا مرتبط با آنهاست؛ سياستهاى
سلطهجويانه جزوِ كارهاى روزمرّه و دائمى آنهاست. رسانهها بيشتر در اختيار
اينهاست.
البته امروز با پنجاه سال و بيست سال پيش تفاوت كرده است؛ ملتها و كشورهاى
مستقل، به رسانههايى دسترسى پيدا كردهاند؛ تا حدودى كار خودشان را مىكنند؛
اما همچنان بين آن چيزى كه هست و آن چيزى كه بايد باشد، فاصلهى زيادى هست؛
يعنى همان جادهى دوطرفه و چندطرفه كه بتواند باطن ملتها و مفاهيم محترم در چشم
ملتها را به درستى به يكديگر منتقل كند.
امروز شما سياستهاى رسانهاى مسلط دنيا را ملاحظه كنيد. مصلحت آنها اقتضاء
مىكند كه اسلام را با تروريست مساوى بدانند. اين كار با سرعت هر چه بيشتر و با
استفاده هر چه بيشتر از فناوريهاى پيشرفته انجام مىگيرد. مصلحت آنها اقتضاء
مىكند كه متقابلاً امريكا را مظهر حقوقبشر و دمكراسى به حساب آورند. اين كار
به راحتى و با شيوههاى پيچيده و بسيار پيشرفتهى رسانهاى در دنيا انجام
مىگيرد. دروغهاى بزرگ مثل حقيقت در امواج راديويى، تلويزيونى، اينترنتى و غيره
منعكس مىشود. همانطور كه بعضى از دوستان اشاره كرديد، ناگهان در سطح دنيا
مسئلهى اول مىشود آنفولانزاى مرغى؛ كه شايد تلفاتش در همهى دنيا به هزار نفر
هم نمىرسد. در همان حال صدوبيست هزار شهروند عراقى غير مسلح كه بهوسيلهى
امريكاييها يا مرتبطين تروريستشان از بين مىروند، مسكوت مىماند؛ ناگهان دنيا
پُر مىشود از اينكه ايران به دنبال ساختن سلاح هستهاى است. خود آن كسانى كه
اين سياست تبليغاتى را اتخاذ مىكنند و آن را ترويج مىكنند، به وضوح مىدانند
كه اين يك دروغ است؛ ليكن مصلحت مديريت امپراطورى رسانهاى و خبرى اين را
اقتضاء مىكند، پس بايد گفته شود و گفته مىشود. از اينكه يك ملتى با تلاش خود
به يك فناورى پيشرفتهاى دست پيدا كرده كه آن را وامدارِ هيچكس نيست و
مىخواهد از آن استفادهى صلحآميز بكند، از اين اسمى در رسانههاى دنيا برده
نمىشود! در قضيهى فلسطين اگر يك انفجار در يك منطقهاى از فلسطين اتفاق بيفتد
كه عدهاى صهيونيست در آن زخمى شوند، به عنوان يك فاجعهى بزرگ در دنيا منعكس
مىشود؛ اما متقابلاً كشتار هر روزهى فلسطينيها - هر روزهى بدون مبالغه -
بهوسيلهى سربازان و اعلام رسمى ترور فعالان فلسطينى از سوى رهبران دولت
اسرائيل، اين مسكوت مىماند و منعكس نمىشود، بعد به ذهنها نمىرسد. اين، آن
مشكلات و بيماريهاى مزمن و دردهاى بزرگ مسئلهى رسانهى عمومى و امواج رسانهاى
در دنياست. اساس قضيه اينهاست.
دانشى كه اين رسانههاى روان و آسان و سريع را در اختيار بشر گذاشته، بايد
بتواند بشر را خوشبخت كند. اين خوشبختى به اين صورت انجام مىگيرد كه ملتها
بتوانند بهروشنى از مفاهيم موردنظر يكديگر مطلع شوند؛ بتوانند حرف و درد
يكديگر را بفهمند؛ انگيزههاى يكديگر را بفهمند و تشخيص دهند. شما ببينيد اگر
امروز مثلاً ملت امريكا نظر ملت ايران را در مورد مسائل مهم مطرحِ امروزِ جهانى
بدانند، چه اتفاقى مىافتد؛ در مورد مسئلهى حقوقبشر، مسئلهى مردمسالارى
دينى - كه شعار ماست - حرف ايران در زمينهى مردمسالارى دينى، حرف ملت ايران
در زمينهى نقش دين در زندگى مردم و تأثيرى كه دين مىتواند بگذارد، نقش زن در
زندگى اجتماعى و نگاه اسلام به زن؛ فرض كنيد ملت امريكا يا ملتهاى اروپايى،
اينها را از زبان خود ملت ايران بشنوند - كه اينها را گمان مىكنم شماها هم كه
اصحاب رسانه هستيد، نشنيدهايد، چه برسد شهروندان معمولى كشورهاى غربى - در آن
صورت، اتفاقات مهمى در دنيا رخ خواهد داد؛ بسيارى از سوءتفاهمها از بين خواهد
رفت؛ بسيارى از گرههاى ملتها باز خواهد شد و گسترهى تصميمگيريهاى
سياستمداران و قدرتمندان بر اساس منافع امپراطوريهاى پولى و مالى در دنيا محدود
خواهد شد. امروز سياستمداران و قدرتمندان دنيا از ناآگاهى ملتهاى خودشان
استفاده مىكنند و بسيارى از حرفها و كارها را در سطح دنيا به نام ملتها انجام
مىدهند. ممكن است اگر حقيقت را ملتها بدانند، به اين كارها راضى نباشند و به
اين همكاريها تن ندهند و اين دولتها را قبول نكنند. رسانهها مىتوانند چنين
نقشى داشته باشند و مىتوانند به معناى حقيقى كلمه، به خوشبختى انسانها كمك
كنند.
اگر در مديريت و برنامهسازى رسانهاى، دين، اخلاق و فضيلت حاكم باشد، يقيناً
رسانهها وضع بهترى خواهند داشت و وضع بشريت از آنچه كه امروز هست، بهتر خواهد
شد. من توصيه مىكنم در اينطور گردهماييها لااقل به همان اندازهاى كه در
زمينههاى فنى و كارى تبادلنظر مىشود، در زمينهى آرمانهاى انسانى و چگونگى
به كار گرفتن اين فضيلتها و آرمانها مذاكره و فكر بشود؛ براى اينكه معنويت و
اخلاق وارد جريان رسانهاى دنيا بشود و اين پيشرفت و حركت علمى بسيار باارزشى
كه در دنيا انجام گرفته و رسانهها را اينطور ارتقاء بخشيده، در خدمت بشريت
قرار بگيرد. اين، آن مطلبى است كه من به دوستان عرض مىكنم.
اميدوارم كه اين دو، سه نفر دوستى كه سؤال كردند، پاسخ سؤالات خودشان را در
آنچه كه ما گفتيم، يافته باشند.
من از مديران صدا و سيماى جمهورى اسلامى هم به خاطر اينكه اين اجتماع را به راه
انداختند و اين برنامه را ترتيب دادند و از شما ميهمانان عزيز دعوت كردند، تشكر
مىكنم و اميدوارم كه در اين چند روز به شما خوش گذشته باشد و انشاءاللَّه با
خاطرات خوب ايران را ترك كنيد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه