بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار
استانداران سراسر كشور
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
دوستان و برادران خيلى خوش آمديد!
نكتهى اصلى و اساس قضيه اين است كه استاندار در هر استانى جايگاه خودش را درست
تشخيص بدهد و به معناى واقعى كلمه، مسئوليتهاى اين جايگاه را بر دوش خودش
احساس كند. به گمان بنده استاندار در هر استانى، نقش رئيس دولت را در آن استان
دارد. نمىشود استاندار بگويد كه فلان بخش به مسئوليت خودش عمل نكرد و اين كار
به اين دليل عقب افتاد؛ نه، استاندار بايد با تلاش خودش، با تماس با مركز و
دولت، كارى كند كه همهى بخشهاى مختلف بتوانند كارشان را آنجا انجام دهند.
استاندار لازم است كارها را پيگيرى كند، تا انجام بگيرد؛ ما تا الان ملاكمان
براى ضعف و قوت استاندارها اين بود؛ يعنى اگر يك استاندار هر هفته شوراى تأمين
را هم تشكيل بدهد و كارهاى ديگر هم بكند، اما كارهاى استان پيش نرود - ولو
كارهايى كه مربوط به وزارت راه است، مربوط به وزارت نيرو يا فلان وزارتخانه است
- ما استاندار را ضعيف مىدانيم؛ قضاوت ما در مورد استاندارها ناشى از اين
مسئله است. پس، اولين مطلب اين است كه استاندار جايگاه خودش و مسئوليت سنگينى
را كه پذيرفته، بداند.
مطلب دوم اين است كه توجه بكنيد كه الان كشور آماده براى كار است. بحمداللَّه
كشور در امنيت و در آمادگى عمومى، و با اميد مواج در دلهاى مردم قرار دارد.
امروز خوشبختانه مردم با يك اميد، با يك خوشبينى، با يك احساس وابستگى به
مركزيت كشور و دولت، خودشان را در معرض گذاشتهاند كه شما كار كنيد (شما يعنى
دولت. وقتى ما دولت را از لحاظ مسئوليتى تجزيه كنيم و ريز شويم، در همان مراتب
اول، مىرسد به استانداران) مردم آماده هستند و زمينه بسيار خوب است. وضعيت
كنونى دولت و وضع خاص رئيس جمهور و نوع برخوردى كه الان در گفتار و كردار با
مردم صورت مىگيرد، خيلى زمينهى خوبى را به وجود آورده و مردم حقيقتاً اميدوار
شدهاند. اگر شما به هر بخشى از بخشهاى مراجعات مردمى سركشى كنيد - كه بنده
اطلاع دارم - مىبينيد كه در اين برهه، شكايات مردم كم شده؛ نه از باب اينكه
مشكلات از بين رفته؛ نه، مشكلات اگر هم كم شده باشد، آن قدر كم نشده كه شكايات
مردم از بين برود، بلكه به خاطر اين است كه مردم اميدوار شدهاند. اميد، نقش
ايفا مىكند؛ مردم احساس مىكنند كارها پيشرفت مىكند.
برادران عزيز! از اولى كه اين انقلاب پيروز شد و اين نظام سر كار آمد، ما در
كشورمان با يك چالش پيشبينى شده و متوقعى روبهرو بودهايم و هستيم و تا
مدتها خواهيم بود. اگر كسى خيال كند كه ما مىتوانيم نظام جمهورى اسلامىِ با
اين معيارها و با اين مرزهاى تعريف شده را داشته باشيم و در عين حال، قدرتهاى
مسلط بر جهان - كه نقطهى مقابل اين معيارهاى ما هستند - سر جاى خودشان بنشينند
و نه به ما تعرضى بكنند، بلكه حتى به ما كمك بكنند، اين انتظار، انتظار كاملاً
ناسنجيدهاى است؛ اصلاً انتظارش را نبايد داشت. ما با معيار «عدالت
بينالمللى»، «گرايش به معنويت»، «كرامت دادن به نوع انسان» و «گرايش به دين
خدا و به معنويت و اخلاق معنوى»، سر كار آمدهايم؛ ما با معيار تن ندادن به
قدرتطلبى و زيادهخواهىِ سيطرهجويان عالم سركار آمدهايم؛ اينها، معيارهاى
جمهورى اسلامى است. بديهى است كه وقتى شما بنايتان مواجههى با زورگويى است،
زورگوهاى عالم با شما سرِ سازش نخواهند داشت؛ و اين، چالش ايجاد مىكند. اين
چالش از اول انقلاب بوده، تا الان هم هست، بعد از اين هم تا وقتى كه مأيوس
نشدهاند، وجود دارد. بايد خودتان و اين كشور را به جايى برسانيد كه مأيوس
بشوند. آن وقت هم چالشها باقى خواهد بود؛ منتها با تأثيرات كمترى. بنابراين،
هميشه خودتان را در ميدان چالش و مواجههى با افزونطلبان بدانيد و با اين نگاه
مسائل خودتان را دنبال كنيد.
كسانى كه چالش عمدهى نظام با آنهاست، مصلحت خودشان را در چه مىبينند؟ امريكا
مصلحت خودش را در ايران، با سر پا بودن نظام جمهورى اسلامى، در چه وضعيتى
مىبيند؟ او، مصلحت خودش را در ايجاد اختلاف و از بين بردن اين يكپارچگىاى كه
امروز شما در مردم مشاهده مىكنيد و در متوقف كردن حركت علمى كشور، مىبيند؛
چون علم و دست برتر علمى، راز پيشرفت هر كشورى در اقتدار اقتصادى، سياسى، نظامى
و روحيهاى است. ما اين حركت را سالهاست كه شروع كردهايم و خوب پيش مىرويم و
حركت با روند تصاعدى قابل قبول و با تضاعف بالا مىرود؛ اگر چه كه آنها دلشان
مىخواهد اين حركت متوقف شود؛ زيرا مصلحت آنها در متوقف كردن موج خدمترسانى
است. شعار خدمترسانى كه چند سال است در كشور مطرح شده، الان به يك گفتمان
تبديل شده و دولت كنونى هم بر اساس اين گفتمان وسط ميدان آمده و زمام كار را به
دست گرفته است. اينها مىخواهند خط خدمترسانى متوقف شود. مصلحت آنها در ايجاد
ناامنى است و انگيزههاى ايجاد ناامنى، فراوان است. شما گزارشهايى داريد و ما
هم گزارشهاى متعدد و فراوانى داريم، كه مىخواهند از طرق مختلف ناامنى ايجاد
كنند. مصلحت آنها در سرگرم كردن دولت به كشمكشها و لفاظىهاى سياسى و خط و
جناحى است؛ مصلحت آنها در نوميد كردن مردم است؛ در گرفتن ايمان مردم به صحت
شعارها و صحت اين راه است؛ در بىنشاط كردن مردم است. اينها كارهايى است كه به
طور طبيعى روشن است. ما حتّى اگر يك گزارش هم نداشته باشيم، مىدانيم كه مصلحت
امريكا و قدرتهاى صهيونيستى و آنهايى كه آن جبهه را در مقابل ما تشكيل
مىدهند، در ايجاد اين كارهاست. علاوه بر اينكه گزارشهايى هم داريم كه
همينها را تأييد مىكند و نشان مىدهد كه واقعاً دنبال اين مسائلند.
شما رئيس جمهور استان هستيد. در مقابل اين مسائل مىخواهيد چه كار كنيد؟ اين،
ملاك كار است. اولويتها و روشتان را با توجه به اين چيزها انتخاب كنيد. اين
مطالبى كه آقايان گفتيد، مطالب بسيار خوبى بود - هم آنچه كه استاندارهاى محترم
گفتند و هم آنچه كه وزير محترم بيان كردند - حالا شما چه كار مىكنيد؟ آن را
بايد در صحنهى عمل نشان دهيد و كارى كه انجام مىدهيد، مشخص كنيد. بايد برويد
دنبال كار و آن را رها نكنيد؛ آن را دست كم نگيريد و از كار خسته نشويد. زمان
به سرعت مىگذرد. ببينيد! از دورهى مسئوليت شما شش ماه گذشت. از هشت تا شش ماه
- كه در يك دورهى چهار ساله است - يك هشتمش گذشت و هفت تاى آن باقى مانده است،
كه آن هم به سرعت مىگذرد. سعى كنيد در اين مدت - كه مدت زيادى هم نيست -
كارهاى بسيارى را انجام دهيد كه اگر خود شما خواستيد ادامه دهيد، خرسند باشيد و
كار آيندهى خودتان را تسهيل كنيد. اگر هم بنا شد كس ديگرى بعد از شما بيايد،
نگاه كند به كار شما و در دل خود - حتّى اگر در زبان هم نخواهد شما را مدح كند
- شما را مدح كند و بگويد چه استاندار خوبى اينجا بوده و چه كارهاى خوبى انجام
داده كه ما امروز مىتوانيم آن كارها را ادامه دهيم. بايد اينطورى پيش برويم.
آنچه كه به نظر من مىرسد، اين است كه شما بايد مسئلهى امنيت را خيلى جدى
بگيريد. خدمترسانى، كه مهم است و جلب رضايت مردم را هم خيلى بايد جدى بگيريد.
سفرهاى استانىِ آقاى رئيس جمهور و هيئت دولت، جزوِ كارهاى خيلى خوب است. رفتن
در ميان مردم و حرفها را بىواسطه از زبان آنها شنيدن، خيلى در شكل بخشيدن به
انگيزههاى آن كسى كه كار متوجه به اوست، تأثير دارد. البته در كنار اين كار،
دو چيز را حتماً رعايت كنيد: يكى اينكه با يك گفتهى ناسنجيده، توقعى را كه
قابل برآورده شدن نيست يا بهزودى قابل برآورده شدن نيست، در مردم زنده نكنيد،
تا تلاقى بين قول و عمل از نظر مردم ناممكن جلوه نكند. دوم اينكه اين
خدمترسانىها - كه كارهاى نقد و نزديك و شبيه مُسكّن است - نبايد موجب شود كه
شما را از كارهاى زيربنايى و اساسى باز بدارد؛ ما به هر دو كار احتياج داريم؛
نه بايد فقط چسبيد به كارهاى زيربنايى و از نيازهاى روزمرهى مردم غافل شد - كه
اين بسيار چيز خطرناكى است - و نه عكسش درست است كه ما سرگرم شويم به كارهاى
امداد و فورى و اضطرارى، و از آن چيزهايى كه نگاه بلندمدتِ ما را اقتضا مىكند،
غافل شويم. به اين دو نكته حتماً توجه شود.
رفتارتان بايد مردمى، عادلانه و متواضعانه باشد. آقايان! با مردم گرم بگيريد؛
در مقابل مردم تواضع كنيد؛ به ميان مردم برويد؛ در موارد مقتضى به خانههاى
مردم سر بزنيد. شكوه استاندارى، شما را هضم نكند؛ بر شما غلبه نكند؛ اين بسيار
بسيار مهم است. مردم ببينند كسى از خودشان است؛ در اين صورت، هيبت استاندار هم
بيشتر حفظ خواهد شد. نبادا خيال كنيد كه اگر كسى منقطع از مردم شد، هيبت بيشترى
پيدا مىكند؛ نه، هيبت براى مسئولان خوب است كه مردم نسبت به آنها تهيّبى داشته
باشند؛ اما اين هيبت با رفتار معنوى شما حاصل مىشود. شما وقتى سالميد، وقتى به
فكر منافع شخصى نيستيد، وقتى راحتِ خودتان را فداى راحتِ مردم مىكنيد و وقتى
براى خدا كار مىكنيد و مخلصانه كار مىكنيد، خداى متعال هم محبت و هم هيبت شما
را در دل مردم مىاندازد. من ديدهام مسئولانى را كه خودشان را از مردم جدا
مىكردند، به خيال اينكه اين كار، يك شأن و تشخصى است! مردم كمترين اهميتى به
اينها نمىدادند؛ يعنى هيچ عزتى هم در چشم مردم نداشتند. بنابراين، با مردم و
در كنار مردم باشيد.
از نيروهاى مخلص و باكفايت غفلت نكنيد. در سرتاسر كشور نيروهايى هستند كه اى
بسا براى مركزنشينان - كه ماها باشيم - شناخته شده نيستند، اما كفايت و اخلاص
لازم را دارند؛ اينها را در چرخهى كارها قرار دهيد و از نيرويشان استفاده
كنيد. حتماً اهداف اساسى نظام و دولت، يعنى سند چشمانداز و برنامهى پنج ساله
را كه مصوّب است، در برنامههاى خودتان در نظر بگيريد و اينها حتماً در
برنامههاى شما ديده بشود؛ در چارچوب آنها حركت كنيد.
من نكتهى اساسى را در همهى اين كارها، همان «اخلاص»، «براى خدا كار كردن»،
«مراقب خود بودن از لحاظ ارتباط با خدا» و «تقويت جنبهى معنوى در خود» مىبينم
و معتقدم آن كسى كه اهتمام مىورزد به كار و خدمت، اگر بتواند اين رابطه را با
خدا تقويت كند، خداى متعال به او كمك خواهد كرد و راهها را در مقابلش باز
خواهد كرد. و انشاءاللَّه خداوند متعال توفيق خواهد داد كه بتوانيد اين
كارهايى را كه بر عهده گرفتهايد، انجام دهيد. طورى باشد كه اگر ما يك بار ديگر
شما را زيارت كرديم، آنچه كه شما خواهيد گفت، اين باشد كه: به طور مشخص ما اين
كار را كرديم، اين اقدام بزرگ را انجام داديم و اينقدر پيش رفتيم.
زمينه براى خدمت خيلى آماده است و شما مردان خدمتيد؛ بايد در اين ميدان كمرها
را محكم ببنديد و از دشمن هم نترسيد؛ هيچ ترسى از دشمن نداشته باشيد. از دشمن -
يعنى همان جبههى متحد و در حقيقت نامتحد در باطن؛ «جان گرگان و سگان از هم
جداست»؛ اينها گرگ و سگهايى هستند كه يك گله عليه پيكر امت و جامعهى اسلامى
تشكيل دادهاند؛ اما در حقيقت جانها و دلهايشان هم مثل اجسامشان از همديگر
جداست؛ ولى به ظاهر يك جبههى متحد عليه اسلام و پرچم برافراشتهى اسلام در
كشور ما هستند. - نترسيد؛ از اينها مرعوب نشويد؛ اينها كارى نمىتوانند بكنند.
اگر ما خودمان را در اين خط مستقيم حفظ كنيم و استقامت به خرج دهيم، از آنها
كارى ساخته نيست. تدابير آنها، همينهايى است كه داريد در دنيا مشاهده مىكنيد.
اين تدابير شكست خورده است. امروز شما نگاه كنيد ببينيد امريكايىها مصلحت
خودشان را در عراق، در ايجاد اختلاف و در ناكارآمد نشان دادن دولت برآمدهى از
مردم مىبينند و لذا براى ايجاد اختلاف و جنگ طايفهاى تلاش مىكنند، كه حالا
همين حوادث فاجعهآميز روزهاى اخير در سامرا، نمونهاى از آنهاست. قبل از آن هم
براى برانگيخته كردن احساسات مسلمانها و اهداف سياسى گوناگونى كه داشتند،
مسئلهى اهانت به نبىمكرم اسلام (عليهوعلىآلهالصّلاةوالسّلام) را - با
كشيدن كاريكاتورها - مطرح كردند كه هر دو نوع كار، از يك جنس است؛ يعنى قدم
گذاشتن در ميدان اهانت به مقدسات مردم، براى اينكه در تهيّجى كه پيش مىآيد،
با برنامهريزى، به اهداف خودشان برسند. نتيجه چه شد؟ نتوانستند. امروز قضيهى
كاريكاتورها به حركت عمومى دنياى اسلام و احساس نفرت دنياى اسلام از پنجهى
استكبار منتهى شده و ماجراى سامرا به وحدت شيعه و سنى در بسيارى از نقاط عالم
منتهى شده؛ كه علماى شيعه و سنى بنشينند، با هم اعلاميه بدهند و با هم محكوم
كنند. بنابراين، دشمن نمىتواند؛ نقشههاى دشمن، نقشههاى شناخته شده و تكرارى
است؛ سالها روى اين نقشهها كار كردهاند؛ اما امروز دنياى اسلام بيدار است و
با بيدارىِ دنياى اسلام، نمىتوانند كارى بكنند. البته اين بيدارى را بايد حفظ
كرد؛ برادران شيعه و سنى را بايد به هم نزديك كرد؛ دلهاى امت اسلامى را بايد
به هم نزديك كرد. هدف دشمن را كه ايجاد فتنهى طايفهاى و فتنه و اختلافات
مذهبى است - چه در عراق و چه در بقيهى نقاط عالم - بايد براى افكار عمومى
مسلمانها بيان و افشا كرد. اين كه امروز نمىخواهند بگذارند كه دولت عراق - كه
مظهر شكست امريكاست - يك دمكراسى مردمى را از مردمى كه علاقهمند به اسلام
هستند، تشكيل بدهد، مظهر شكست امريكا در عراق است؛ چون امريكايىها براى اين
كار به عراق نيامده بودند، آنها آمده بودند كه يك دولت طرفدار خودشان و ضامن
منافع خودشان را در آنجا سر كار بياورند؛ نه اينكه يك مجموعهى اسلامگرا
بيايند كه با نگاه مرجع تقليد و با اشارهى دست روحانيون مسئول، حركت و توقف
مىكند. آنها نمىخواستند چنين دولتى سر كار بيايد؛ اما مردم عراق اين را
مىخواستند و اين شد. حالا عراق را كه مظهر شكست سياستهاى امريكا در خاورميانه
است، مىخواهند به شكلى به هم بريزند و اختلاف ايجاد كنند و نگذارند اين دولت -
كه با افكار مردم و با آراى مردم سركار آمده است - به وظايف خودش عمل كند.
انشاءاللَّه ناكام خواهند بود و هوشيارى مردم عراق، مثل هوشيارى مردم ايران،
پاسخ آنها را خواهد داد.
از خداى متعال مىخواهيم به شماها كمك كند و دست شماها را بگيرد؛ انشاءاللَّه
شما را هدايت كند كه بتوانيد با روحيهى خوب و نشاط و اميد فراوان، در مردم
نشاط و اميد ايجاد كنيد و انشاءاللَّه كارها را به بهترين وجه انجام بدهيد و
احساس كنيد كه كار پيشرفت مىكند؛ يعنى وقتى در روى زمين، در عرصهى عمل و در
ميدان، نگاه مىكنيد، خودتان احساس كنيد كه كارها پيشرفت مىكند. انشاءاللَّه
موفق باشد.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته