چه کسانی با تحریم، «کاسبی» می کنند؟

«کاسبان تحریم»؛ عبارتی که در ماه‌های اخیر بسامد استفاده از آن توسط برخی افراد و جریانات خاص سیاسی بالا گرفته و حتی مقامات ارشد دولت هم از آن برای حمله به منتقدین خود و اساتید دانشگاه و علمایی که از مذاکرات هسته‌ای و توافق ژنو انتقاد می‌کنند، استفاده می‌کنند.

 چه کسانی با تحریم، «کاسبی» می کنند؟


 

شاید بد نباشد بدانیم که کاسب تحریم واقعی و حقیقی کیست و چه کسانی تلاش کردند تا با ایجاد فضای سیاه از اوضاع داخلی ایران در عرصه بین‌المللی، زمینه را برای اعمال تحریم‌های بیشتر علیه ایران فراهم کردند و از این طریق تلاش کردند تا اهداف خاص خود را پیگیری کنند و منافع سیاسی جناح افراطی اصلاحات را تامین کنند.   

فشار از بیرون؛ چانه‌زنی از درون

جریان موسوم به اصلاحات در دورانی که سکان هدایت قوه مجریه را برعهده داشت، از هیچ تلاش برای تغییر ساختار حکومتی جمهوری اسلامی ایران دریغ نکرد و در این زمینه هم هیچ ابایی نداشت تا از کشورهای خارجی هم کمک دریافت کند و با استفاده از اعمال فشارهای جهانی علیه کشورمان، مسئولان ارشد نظام را به پیروی از خواسته‌های آنان وادار کند.  

آش این استراتژی آنقدر شور شد که تئوریسین‌های این جریان صراحتا از رویکرد «فشار از بیرون؛ چانه‌زنی از درون» سخن گفتند و با سفرهای متعدد خارجی و برگزاری نشست‌های پرسر و صدا در کشورهای اروپایی و ایالات متحده (نظیر آن چیزی که در کنفرانس برلین با حضور جمعی از این افراد رخ داد)، این تئوری را پیاده‌سازی کردند. 

 

این روند تا جایی پیش رفت که در حوالی سال ۱۳۸۲ مساله «خروج از حاکمیت» از سوی این افراد و سران جریان اصلاحات در دستور کار قرار گرفت و استراتژی استفاده از فشار خارجی برای پیشبرد اهداف سیاسی در داخل کشور، به طور علنی و عریان نمایان شد تا اینکه با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴ و پیروزی غیرمنتظره محمود احمدی‌نژاد، این رویکرد شکست خورد و به طور موقت متوقف شد. 

 

فتنه‌گران و جاده‌ صاف‌کنی برای خارجی‌ها

حوادث سال ۱۳۸۸ و فتنه‌ای که در پی دروغ بزرگ تقلب شکل گرفت، مجددا زمینه را برای احیای سناریوی فشار از بیرون فراهم کرد و بازار نامه‌نگاری از سوی برخی انجمن‌ها و نهادهای جعلی و خودساخته به مراجع بین‌المللی به منظور محکوم کردن جمهوری اسلامی ایران حسابی داغ شد.  

 «نمایندگان کانون ایران قلم»، «انجمن معلمان ایران»،«انجمن قلم ایران» ، «دیده‌بان حقوق بشر در ایران» ، «کمپین یک میلیون امضا»، «مادران داغدار پارک لاله» ، «انجمن حقوق دانشجو»، «دفتر تحکیم وحدت طیف علامه» ، «انجمن استادان دانشگاه» و... تنها بخشی از صد‌ها گروه و انجمن و نهاد مجهول‌الهویه‌ای بودند که در جریان حوادث سال ۸۸ به طور قارچ‌گونه پیدا شدند و اقدام به ارسال نامه‌های متعدد به نهادهای جهانی نظیر سازمان ملل، عفو بین‌الملل، دیده‌بان حقوق بشر، خبرنگاران بدون مرز و غیره کردند که همین نامه‌ها سبب شد تا یک اجماع جهانی علیه ایران به وجود بیاید و زمینه برای اعمال فشارهای اقتصادی و تحریم‌های گسترده اقتصادی و اجتماعی فراهم شد. 

 

این روند تا ۹ دی ۸۸ و راهپیمایی تاریخی مردم ادامه داشت؛ تا جایی که دشمنان خارجی ایران متوجه شدند که دیگر کاری از دست نیروهای داخلی فتنه ساخته نیست و باید این روند تغییر کند. 

 

در همین زمان بود که رسما استراتژی آنان تغییر پیدا کرد و مسیر بعدی تقابل با جمهوری اسلامی ایران را بر مبنای اعمال گسترده فشار خارجی قرار دادند؛ فشارهایی که با وضع تحریم‌های گسترده و جدید اقتصادی و سیاسی صورت گرفت. از اینجا به بعد بود که جریان افراطی اصلاحات هم «هورا کشیدن» برای افزایش حجم تحریم‌ها به ایران را در دستور کار خود قرار داد و به بهانه مخالفت با حمله نظامی، خواستار افزایش تحریم‌ها و فلج شدن اقتصاد کشور شدند. 

 

دانلود

نیک آهنگ کوثری : مهدی هاشمی در 13 اکتبر 2010 از تلفن دوبی خود به من زنگ زد و خواست با مقام‌های وزارت خزانه‌داری ارتباط برقرار کنم تا تحریم‌ها علیه ایران افزایش یابد. وی که بارها تاکید کرده بود ....

 

کاسبی با تحریم در تبلیغات انتخاباتی

در جریان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، مساله تحریم‌ها و بیان این مساله که دولت قبلی باعث وضع تحریم‌های شدید و نهایتا ضربه به اقتصاد کشور شده و یک دولت عاقل اصلاح‌طلب می‌تواند زمینه را برای رفع تحریم‌ها فراهم کند، به رویکرد اصلی تبلیغاتی جریان اصلاحات و کارگزاران تبدیل شد. 

 

به جز دو کاندیدا، تقریبا تمامی کاندیدا‌ها تلاش کردند تا از نمد تحریم‌ها، کلاهی برای خود و ستاد انتخاباتیشان ببافند. دامنه این تبلیغات تا جایی پیش رفت که بسیاری از رسانه‌های خارجی صراحتا اعلام کردند که تحریم‌های اقتصادی بالاخره نتیجه لازم را به دست آورد و اکنون در ایران همه به دنبال خلاصی از تحریم به هر قیمت ممکن هستند. برخی از تحلیل‌گران سیاسی در داخل کشور هم بازگشت جریان کارگزاران و اصلاحات به قوه مجریه و در دست گرفتن دولت را نتیجه کاسبی تحریم‌های اقتصادی معرفی کردند. 

 

حتی پس از انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی دکتر حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایالات متحده روی کار آمدن وی را نتیجه اثربخشی تحریم‌ها علیه ایران عنوان کرد. باراک اوباما هفتم دسامبر در میان گروهی از حامیان اسرائیل گفت: «روی کار آمدن روحانی به این معنی نیست که باید به او اعتماد کنیم؛ چرا که تحریم‌های غرب علیه ایران موجب انتخاب ریس جمهور جدید در ایران شد. روشن است که حسن روحانی هم جزئی از نظام ایران است و به نظرم باید فرض کنیم که ایدئولوژی او هم خصومت با آمریکا و اسرائیل است ولی او همچنین میل مردم ایران به تغییر جهت را نمایندگی می‌کند و نباید این تغییر را که مردم ایران می‌خواهند با جهان تعامل کنند، دست‌کم بگیریم یا رد کنیم.» 

 

چه کسی «کاسب تحریم» است؟ 

نگاهی به همه آنچه بیان شد، نشان می‌دهد که برخلاف چیزی که این روز‌ها در ادبیات سیاسی کشور جاریست و بسیاری از مقامات دولتی و رسانه‌های نزدیک به جریان اصلاحات و کارگزاران از آن‌ها استفاده می‌کنند، کاسب اصلی تحریم‌ها نه منتقدین دولت که اتفاقا کسانی هستند که در زمره حامیان دولت قرار دارند و به دنبال بهره‌برداری سیاسی از این مساله هستند.  

پرداختن دیوانه‌وار و بی‌سابقه به ماجرای «بابک زنجانی» از سوی رسانه‌های خاص، فارغ از لزوم برخورد با فساد این پرونده، نشان می‌دهد که این جریان اساسا با هرگونه روش دور زدن تحریم‌ها نیز مخالف است و به دنبال نشان دادن تاثیر تحریم‌ها بر روی وضعیت زندگی مردم کشور است؛ مساله‌ای که هفته گذشته از سوی یکی از سایت‌های نزدیک به معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد هم بیان شد و موضوع توزیع آشفته سبد کالا در میان مردم، حربه شخص رئیس‌جمهور برای نمایش در برابر دیدگان نمایندگان گروه ۱+۵ عنوان شده بود. 

 

به نظر می‌رسد اکنون بهتر می‌توان درباره کاسبین تحریم سخن گفت؛ افرادی که حیات خود را با اتصال به غرب و اعمال فشار از طریق آنان بر جمهوری اسلامی ایران جستجو می‌کنند و اگر همواره از بحران و خطر در کشور سخن نگویند، روزشان شب نمی‌شود. نگاهی به آنچه در این ماه‌ها از سوی رسانه‌های خاص و مسئولین دولتی بیان شده، ما را در یافتن مصداق حقیقی «کاسب تحریم» راهنمایی خواهد کرد.

 

 

منبع: به نقل از فرهنگ نیوز