بخش شهید آوینی حرف دل موبایل شعر و سبک اوقات شرعی کتابخانه گالری عکس صوتی فیلم و کلیپ لینکستان استخاره دانلود نرم افزار بازی آنلاین
خرابی لینک
 

فضليت سحر خيزي و نماز شب

بايد توجه داشت که وقت سحر، وقت بسيار مبارکي است، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقيقي در خلوت شب است، وقتي است که پيشوايان معصوم اسلام(سلام الله عليهم) مسلمانان را به بيداري و تهجد د ر آن ترغيب مي نمودند، وقتي است که وقتي است که علماي بزرگ و صلحاي روزگار هميشه در آن وقت از خواب بر مي خاستند و در پيشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار مي پرداختند و حل کمشکلات و قضاي حوايج مهم خود را در اين ساعت از آن ذات مقدس مي خواستند و به مقصود مي رسيدند.خداوند در دو جاي قرآن، کساني را که در سحرگاهان به استغفار مي پردازند و از خداوند کريم و رحيم بخشايش گناهان خود را مي خواهند مورد تمجيد قرار داده است.وقت سحربنابر اظهر، آخرين قسمت از يک ششم شب ميباشد.هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز مي شود و تا طلوع فجر ادامه پيدا مي کند، ولي هر چه به طلوع فجر نزديکتر باشد، ثواب بيشتري دارد.براي نماز شب فضليت هاي فراواني و تاکيد بسياري در احاديث اهل بيت عصمت(عليهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم(صلي الله غليه وآله وسلم) در ضمن وصيتهاي خود به حضرت امير المؤمنان(عليه السلام) فرمودند: « عَليکَ بِصَلوهِ اللّيلِ، بِصلوهِ الّليلِ، بِصلوهِ اللّيلِ » يعني سه مرتبه فرمودند: نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار.

حضرت صاذق(عليه السلام) فرمودند:« شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤمن در اين است که متعرض اعراض مردم چيزهايي که مردم عنايت به پنهان ماندن آن دارند، نشود، به اين معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غيبت آنان را نکند.»

و نيز حضرت صادق(عليه السلام) فرمودند: « مال دنيا و فرزندان، زينت زندگي اين دنيا و نماز شب، زينت آخرت است. »

در احاديث اسلامي براي نماز شب علاوه بر اينکه ثواب و فضيلت فراوان اخروي ذکر شده است، فوايد دنيوي بسياري نيز براي آن بيان شده است.که حضرت صادق(عليه السلام) فرمود: « نماز شب بخوانيد که آن سنت پيغمبر و رسم صلحايي است که پيش از شما مي زيستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور مي کند. » و نيز فرمودند: « نماز شب خواندن روي انسان را سفيد و نوراني وخلق انسان را نيکو و بوي وي را پاکيزه مي کند و روزي را فراوان مي سازد و موجب اداي قرض انسان مي گردد و غم و اندوه را بر طرف مي نمايد و به چشم انسان جلوه و روشني مي بخشد. »حضرت رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: « خانه هايي که در آنها نماز شب و قرآن خوانده مي شود، براي اهل آسمان روشنايي مي دهند به همان طوري که ستارگان آسمان براي مردم زمين، روشنايي مي دهند. » حضرت رض(عليه السلام) فرمودند: « نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانيد زيرا هر بنده مؤ مني که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و يک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات مي دهد وعمرش را در دنيا طولاني ميکند و در زندگي اقتصادي خداوند به او وسعت و گشايش ميدهد وهر خانه اي که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه براي مردم آسمان روشنايي مي دهد همانطورکه ستارگان آسمان براي مردم روي زمين روشنايي مي بخشند. » براي د ستيابي به اين توفيق لازم است از اول شب تصميم بگيرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را براي بيداري آماده سازند که حضرت امير المؤمنين(عليه السلام) فرمودند: « در سه چيز با سه چيز طمع مکن: 1-در بيداري شب با پرخوردن.2-در نور صورت با خوابيدن در جميع شب.3-در امان ماندن در دنيا با همنشيني با فاسقان و فاجران.» 

 

کيفيت نماز شب

و اما کيفيت نماز شب به اين ترتيب است که:

هشت رکعت که هر دو رکعت به يک سلام انجام بگيرد به قصد نماز نافله شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع مي خواند و از آن پس يک رکعت به نيت نماز وتر بجا مي آورد و بهتر اين است که قنوت نماز وتر را به اين ترتيب بجا بياورد:

1- دعاي فرج را که عبارت از اين دعا است: لا اله الله الحليم الکريم لا اله الا الله العلي العظيم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضين السبع و ما فيهن و ما بينهن و رب العرش العظيم و سلام علي المرسلين بخواند.

2- هفت مرتبه بگويد: استغفر الله الذي لا اله الا هو الحي القيوم ذوالجلال و الاکرام من جميع ظلمي و جرمي و اسرافي علي نفسي و اتوب اليه.بعد از آن 70مرتبه بگويد: استغفرالله ربي و اتوب اليه.پس از آن 300مرتبه بگويد: العفو. سپس براي چهل مؤمن دعا کند(به زبان غير عربي هم اشکال ندارد، مثلاً بگويد: خداوندا! فلاني را بيامرز) .از آن پس براي خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمه قنوت 7مرتبه بگويد: هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ.

 

فضيلت نماز جعفر طيار

نماز جعفر طيار، داراي ثواب و فضيلت بسيار است و بر اساس رواياتي که از اهل بيت عصمت(سلام الله عليهم) رسيده است تاثير زيادي در بخشيده شدن گناهان انسان دارد.

حضرت صادق(عليه السلام) فرمودند: « روزي که قلعه خيبر، دژ محکم يهوداني که در برابر پيشرفت اسلام جوان، سنگ اندازي مي کردند و هر روز نقشه اي مي کشيدند و تر فندهايي براي متوقف ساختن، بلکه بر انداختن نظام اسلامي، طرح مي کردند به دست سپاه اسلام فتح شد، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستي جمعي از مسلمانان که در نتيجه فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محيطي آزاد به اقامه مراسم دين قيام کنند و هم به تبليغ اسلام پرداخته، درخت دين را در آن سر زمين بنشانند، مسافرت کرده بود مراجعت کرد.حضرت رسول اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) از شنيدن اين جريان بسيار خرسند گرديد و فرمود: « والله ما ادري بايهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خيبر ». قسم به خداوند از اين دو جرياني که امروز براي ما پيش آمده است نمي دانم براي کدام يک بيشتر خشنود باشم، آيا براي فتح خيبر يا براي بازگشت جعفر ؟ و از جاي خود برخاست و جعفر را به آغوش کشيد و ميان دو چشم وي را بوسيد و فرمود هديه اي به تو بدهم.چون اين کلام را مسلمانان شنيدند افراد بسياري در ميان جمع گرد آمدند و چنين فکر مي کردندکه اين هديه طلا ونقره قابل توجهي خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند: « چهار رکعت نماز به تو تعليم مي دهم اگر بتواني در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستي در هر ماه يک مرتبه و اگر نتوانستي در هر سال يک مرتبه بخوان، خداوند متعال گناهاني را که ما بين آن دو نماز انجام گرفته باشد مي آمرزد.سپس آن را بيان فرمود و توضيح آن به اين ترتيب است: چهار رکعت است به تشهد و دو سلام. در رکعت اول بعد از سوره حمد سوره «اذا زلزلت » و در رکعت دوم بعد از سوره « و العاديات» و در رکعت سوم پس از حمد، سوره « اذا جاء نصرالله » و در رکعت چهارم بعد از حمد سوره « قل هو الله احد» و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه مي گويد سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همين تسبيحات را ده مرتبه مي گويد و چون سر از رکوع بر مي دارد ده مرتبه و در سجده دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پيش از اينکه برخيزد، ده مرتبه مي گويد و هر چهار رکعت را به همين تر تيب مي خواند که مجموعاً 300مرتبه مي شود. اگر نتواند اين سوره ها را بخواند بجاي آنها هم سوره قل هو الله احد را بخواند، ثواب و فضيلت اين نماز را بدست مي آورد.خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است، ولي بهترين اوقات آن در روز جمعه هنگامي است که آفتاب در سطح زمين گسترش يافته باشد.علماي بزرگ اسلام و صلحاي روزگار در اين وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند.نماز هاي مستحبي غير از اينها نيز بسيار است به کتاب مفاتيح الجنان و غير آن مراجعه بفرماييد. 

 

وقت نافله هاي يوميه

(مساله 769) نافله نماز ظهر پيش از نماز ظهر خوانده مي شود و وقت آن از اول ظهر است تا موقعي که آن مقدرا از سايه شاخص که بعد از ظهر پيدا مي شود، به اندازه دو هفتم آن شود، مثلاً اگر درازي شاخص هفت وجب باشد، هر وقت مقدار سايه اي که بعد الظهر پيدا مي شود به دو وجب رسيد، آخر وقت نافله ظهر است.

(مساله 770) نافله عصر پيش از نماز عصر خوانده مي شود و وقت آن تا موقعي است که آن مقدار از سايه شاخص که بعد از ظهر پيدا مي شود، به چهار هفتم آن برسد و چنانچه بخواهد نافله ظهر و نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند، بهتر است نافله ظهر را بعد از نماز ظهر و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند و بنابر احتياط واجب، نيت ادا و قضا نکند.

(مساله 771) وقت نافله مغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتي که سرخي طرف مغرب که بعد از غروب کردن آفتاب در آسمان پيدا مي شود از بين برود.

(مساله 772) و قت نافله عشا بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب است و بهتر است بعد از نماز عشا بلافاصله خوانده شود.

(مساله 773) نافله صبح پيش از نماز صبح خوانده مي شود و وقت آن بعد از گذاشتن از نصف شب به مقدار خواندن يازده رکعت نماز شب است، ولي احتياط آن است که قبل از فجر اول نخوانند مگر آنکه بعد از نافله شب بلافاصله بخوانند، که در اين صورت مانعي ندارد.

(مساله 774) وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح و بهتر است نزديک اذان صبح خوانده شود.

(مساله 775) مسافر و کسي که براي او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند، مي تواند آن را در اول شب بجا آورد. 

 

نماز غفيله

(مساله 776) يکي از نماز هاي مستحبي نماز غفيله است که بين نماز مغرب و عشا خوانده مي شود و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتي که سرخي طرف مغرب از بين برود ودر رکعت اول آن، بعد از حمد بايد بجاي سوره اين آيه را بخوانند:

و ذاالنون اذ ذهب مغاصباً ان لن نقدر عليه فنادي في الظلمات ان لا اله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين فاستجبنا له و نجيناه من الغم و کذلک ننجي المؤ منين. ودر رکعت دوم بعد از حمد بجاي سوره اين آيه را بخوانند: و عنده مفاتح الفيب لا يعلمه الا هو و يعلم ما في البر و البحر و ما تسقط من ورقه الا يعلمها و لا حبه في ظلمات الارض و لا رطب و لا رطب و لا يابس الا في کتاب مبين و در قنوت آن بگويد: اللهم اني اسالک بمفاتح الغيب التي لا يعلمها الا انت ان تصلي علي محّمدٍ و آل محّمدٍ و ان تفعل بي کذا و کذ، و بجاي کلمه کذا و کذا حاجتهاي خود را بگويد و بعد بگويد: اللهم انت ولي نعمتي و القادر علي طلبتي تعلم حاجتي فاسالک بحق محمّدٍ و آل محمّدٍ عليه و عليهم السلام لما قضيتها لي.  

 

ساير احکام نماز

احکام قبله

(مساله 777) خانه کعبه در مکه معظمه مي باشد قبله است، و بايد روبروي آن نماز خواند، ولي کسي که دور است اگر طوري بايستد که بگويند رو به قبله نماز مي خواند، کافي است. و همچنين است کارهاي ديگري که مانند سر بريدن حيوانات، بايد رو به قبله انجام گيرد.

(مساله 778) کسي که نماز واجب را ايستاده مي خواند، بايد طوري بايستد که بگويند رو به قبله ايستاده و لازم نيست زانو هاي او و نوک پاي او هم رو به قبله باشد.

(مساله 779) کسي که بايد نشسته نماز بخواند، اگر نمي تواند به طور معمول بنشيند و در موقع نشستن، کف پاها را به زمين مي گذرد، بايد در موقع نماز صورت و سينه و شکم او رو به قبله باشد و لازم نيست ساق پاي او رو به قبله باشد.

(مساله 780) کسي که نمي تواند نشسته نماز بخواند، بايد در حال نماز به پهلوي راست طوري بخوابد که جلوي بدن او رو به قبله باشد و اگر ممکن نيست بايد به پهلوي چپ طوري بخوابد که جلوي بدن او رو به قبله باشد و اگر ممکن نيست بايد به پهلوي چپ طوري بخوابد که جلوي بدن او رو به قبله باشد و اگر اين را هم نتواند بايد به پشت بخوابد به طوري که کف پاي او رو به قبله باشد.

(مساله 781) نماز احتياط و سجده و تشهد فراموش شده را بايد رو به قبله بجا آورده و در سجده سهو هم احتياط واجب، همين است.

(مساله 782) نماز مستحبي را مي شود در حال راه رفتن و سواري خواند و اگر انسان در اين دو حال، نماز مستحبي بخواند، لازم نيست رو به قبله باشد.

(مساله 783) کسي که مي خواهد نماز بخواند، بايد براي پيدا کردن قبله کوشش نمايد تا يقين کند که قبله کدام طرف است، و مي تواند به گفته دو شاهد عادل يا يک عادل که از روي نشانه هاي حسي شهادت مي دهند يا به قول کسي که از روي قاعده عملي قبله را مي شناسد و محل اطمينان است عمل کند و اگر اينها ممکن نشد بايد به گماني که از محراب مسجد مسلمانان يا قبرهاي آنان يا از راههاي ديگر پيدا مي شود عمل نمايد، حتي اگر از گفته فاسق يا کافري که به واسطه قواعد علمي قله را مي شناسد گمان به قبله پيدا کند، کافي است.

(مساله 784) کسي که گمان به قبله دارد، اگر بتواند گمان قوي تري پيدا کند نمي تواند به گمان ضعيف عمل نمايد، مثلاً اگر ميهمان از گفته صاحب خانه، گمان به قبله پيدا کند ولي بتواند از راه ديگر گمان قوي تري پيدا کند نبايد به حرف او، عمل نمايد.

(مساله 785) اگر براي پيدا کردن قبله وسيله اي ندارد، يا با اينکه کوشش کرده، گمانش به طرفي نمي رود، چنانچه وقت نماز وسعت دارد بايد چهار نماز به چهار طرف بخواند و اگر به اندازه چهار نماز وقت ندارد، بايد به اندازه اي که وقت دارد، نماز بخواند مثلاً اگر فقط به اندازه يک نماز وقت دارد، بايد يک نماز به هر طرفي که مي خواهد بخواند. و بايد نماز ها را طوري بخواند که يقين کند يکي از آنها رو به قبله بوده يا اگر از قبله کج بوده به طرف دست راست و دست چپ قبله، نرسيده است.

(مساله 786) اگر يقين يا گمان کند که قبله در يکي از دو طرف است، بايد به هر دو طرف نماز بخواند، ولي احتياط مستحب آن است که در صورت گمان، به چهار طرف نماز بخواند.

(مساله 787) کسي که بايد به چند طرف نماز بخواند، اگر بخواهد نماز ظهر و عصر يا مغرب وعشا را بخواند بهتر آن است که نماز اول را به هر چند طرف که واجب است بخواند، بعد نماز دوم را شروع کند.

(مساله 788) کسي که يقين به قبله ندارد، اگر بخواهد غير از نماز کاري کند که بايد رو به قبله انجام داد، مثلاً بخواهد سر حيواني را ببرد، بايد به گمان عمل نمايد و اگر گمان ممکن نيست به هر طرف که انجام دهد، صحيح است.

 

 پوشانيدن بدن در نماز

(مساله 789) مرد بايد در حال نماز، اگر چه کسي او را نبيند عورتين خود را بپوشاند. و بهتر است از ناف تا زانو را هم بپوشاند.

(مساله 790) زن بايد در موقع نماز، تمام بدن حتي سر و موي خود را بپوشاند ولي پوشاندن صورت به مقداري که در وضو شسته مي شود و دستها تا مچ و پاها تا مچ پا لازم نيست. اما براي آنکه يقين کند که مقدار واجب را پوشانده است، بايد مقداري از طرف صورت و قدري پائين تر از مچ را هم بپوشاند.

(مساله 791) موقعي که انسان قضاي سجده فراموش شده يا تشهد فراموش شده را بجا مي آورد، بلکه بنابر احتياط واجب در موقع سجده سهو هم، بايد خود را مثل موقع نماز بپوشاند.

(مساله 792) اگرانسان عمد،ياازروي ندانستن مساله درنماز عورتش را نپوشاند، نمازش باطل است.

(مساله 793) اگر در بين نماز بفهمد که عورتش پيدا است، بايد آن را بپوشاند و چنانچه پوشاندن عورت زياد طول بکشد، احتياط واجب آن است که نماز را تمام کند و دوباره بخواند، ولي اگر بعد از نماز بفهمد که در نماز عورت او پيدا بوده، نمازش صحيح است.

(مساله 794) اگر در حال ايستاده لباسش عورت او را مي پوشاند ولي ممکن است در حال ديگر، مثلاً در حال رکوع و سجود نپوشاند، چنانچه موقعي که عورت او پيدا مي شود، به وسيله اي آن را بپوشاند، نماز او صحيح است. ولي احتياط مستحب آن است که با آن لباس نخواند.

(مساله 795) انسان مي تواند در نماز خود را به علف و برگ درختان بپوشاند، ولي احتياط مستحب آن است موقعي خود را با اينها بپوشاند که چيز ديگري نداشته باشد.

(مساله 796) اگر غير از گل هيچ چيز ندارد که در نماز خود را بپوشاند، گل ساتر نيست و مي تواند برهنه نماز بخواند.

(مساله 797) اگر چيزي ندارد که در نماز خود را با آن بپوشاند چنانچه احتمال دهد که پيدا مي کند، بنابر احتياط واجب بايد نماز را تاخير بيندازد، و اگر چيزي پيدا نکرد. در آخر وقت مطابق وظيفه اي که گفته ميشود نماز بخواند

(مساله 798) کسي که مي خواهد نماز خواند، اگر براي پوشاندن خو حتي برگ درخت و علف نداشته باشد و احتمال ندهد، که تا آخر وقت چيزي پيدا کند که خود را آن بپوشاند، در صورتي که نامحرم او را مي بيند بايد نشسته نماز بخواند و عورت خود را باران خود بپوشاند. و اگر کسي او را نمي بيند ايستاده نماز بخواند و جلو خود را با دست بپوشاند و در هر صورت رکوع و سجود را با اشاره انجام مي دهد و براي سجود سر را قدري پائين ترمي آورد. 

 

لباس نمازگزار

(مساله 799) لباس نماز گزار شش شرط دارد: اول آنکه پاک باشد، دوم آنکه مباح باشد، سوم آنکه از اجزا ء مردار نباشد، چهارم آنکه از حيوان حرام گوشت نباشد، پنجم و ششم آنکه نمازگزار مرد است، لباس او ابريشم خالص و طلا باف نباشد و تفصيل اينها در مسائل آينده گفته مي شود.

 

شرط اول

(مساله 800) لباس نمازگزار بايد پاک باشد و اگر کسي عمداً با بدن يا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل است.

(مساله 801) کسي که نمي داند با بدن و لباس نجس، نماز باطل است اگر با بدن يا لباس نجس يا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل مي باشد.

(مساله 802) اگر به واسطه ندانستن مساله، چيز نجسي را نداند نجس است، مثلاً نداند عرق شتر نجاستخوار نجس است و با آن نماز بخواند نمازش باطل است.

(مساله 803) اگر نداند که بدن يا لباسش نجس است وبعد از نماز بفهمد نجس بوده نماز اوصحيح است،ولي احتياط مستحب آن است که اگر وقت دارد، دوباره آن نماز را بخواند.

(مساله 804) اگر فراموش کند که بدن يا لباسش نجس است و در بين نماز يا بعد از آن يادش بيايد، بايد نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته، قضا نمايد.

(مساله 805) کسي که در وسعت وقت مشغول نماز است، اگر در بين نماز، بدن يا لباس او نجس شود و پيش از آنکه چيزي از نماز را با نجاست بخواند، ملتفت شود که نجس شده، يا بفهمد بدن يا لباس او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده، در صورتي که آب کشيدن بدن يا لباس يا عوض کردن لباس يا بيرون آوردن آن، نماز را به هم نمي زند، بايد در بين نماز، بدن يا لباس را آب بکشد، يا لباس را عوض نمايد، يا اگر چيز عورت او را پوشانده، لباس را بيرون آورد، ولي چنانچه طوري باشد که اگر بدن يا لباس را آب بکشد يا لباس را عوض کند يا بيرون آورد، نماز به هم مي خورد و اگر لباس را بيرون آورد برهنه مي ماند، بايد نماز را بشکند و با بدن و لباس پاک نماز بخواند.

(مساله 806) کسي که در تنگي وقت مشغول نماز است، اگر در بين نماز لباس او نجس شود و پيش از آنکه چيزي از نماز را با نجاست بخواند بفهمد که نجس شده، يا بفهمد که لباس او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده در صورتي که آب کشيدن يا عوض کردن يا بيرون آوردن لباس، نماز را به هم نمي زند و مي تواند لباس را بيرون آورد، بايد لباس را آب بکشد يا عوض کند، يا اگر چيز ديگري عورت او را پوشانده، لباس ر ا بيرون آورد و نماز را تمام کند، اما اگر چيز ديگري عورت او را نپوشانده و لباس را هم نمي تواند آب بکشد يا عوض کند بايد لباس را بيرون آورد و به دستوري که براي برهنگان گفته شد، نماز را تمام کند. ولي چنانچه طوري است که اگر لباس را آب بکشد يا عوض کند، نماز به هم مي خورد و به واسطه سرما و مانند آن نمي تواند لباس را بيرون آورد، بايد با همان حال نماز را تمام کند و نمازش صحيح است.

(مساله 807) کسي که در تنگي وقت مشغول نماز است، اگر در بين نماز بدن او نجس شود و پيش از آنکه چيزي از نماز را با نجاست بخواند ملتفت شود که نجس شده، يا بفهمد بدن او نجس است و شک کند که همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده، در صورتي که آب کشيدن بدن نماز را به هم نمي زند، بايد آب بکشد و اگر نماز را به هم مي زند، و وقت به طوري تنگ است که اگر نماز را به هم بزند و بدن را تطهير کند يک رکعت هم از وقت درک نمي کند بايد با همان حال نماز را تمام کند و نماز او صحيح است.

(مساله 808) کسي که در پاک بودن بدن يا لباس خود شک دارد، چنانچه نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد که بدن يا لباسش نجس بوده، نمازش صحيح است.

(مساله 809) اگر لباس را آب بکشد و يقين کند که پاک شده است و با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاک نشده، نمازش باطل است و آن را دوباره بخواند.

(مساله 810) اگر خوني د ر بدن يا لباس خود ببيند و يقين کند که از خونهاي نجس نيست، مثلاً يقين کند که خون پشه است، چنانچه بعد از نماز بفهمد از خونهائي بوده که نمي شود با آن نماز خواند، نماز او صحيح است.

(مساله 811) هر گاه يقين کند خوني که در بدن يا لباس اوست، خون نجسي است که نماز با آن صحيح است، مثلاً يقين کند خون زخم و دمل است، چنانچه بعد از نماز بفهمد خوني بوده که نماز با آن باطل است، نمازش صحيح است.

(مساله 812) اگر نجس بودن چيزي ر ا فراموش کند و بدن يا لباسش با رطوبت به آن برسد و در حال فراموشي نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، نماز او صحيح است. ولي اگر بدنش با رطوبت به چيزي که نجس بودن آن را فراموش کرده برسد و بدون اينکه خود را آب بکشد، غسل کند و نماز بخواند، غسل و نمازش باطل است. ونيز اگر جائي از اعضاء وضو با رطوبت به چيزي که نجس بودن آن را فراموش کرده برسد و پيش از آنکه را آب بکشد، وضو بگيرد و نماز بخواند، وضو و نمازش باطل مي باشد.

(مساله 813) کسي که يک لباس دارد، اگر بدن و لباسش نجس شود و به اندازه آب کشيدن يکي از آنها آب داشته باشد، چنانچه بتواند لباسش را بيرون آورد، بايد بدن را آب بکشد و نماز را به دستوري که براي هنگان گفته شد بجا آورد و اگر به واسطه سرما يا عذر ديگر نتواند لباس را بيرون آورد، در صورتي که نجاست هر دو مساوي باشد، مثلاً هر دو بول يا خون باشد يا نجاست بدن شديدتر باشد، مثلاً نجاستش بول باشد که بايد دو مرتبه آن را آب کشيد، احتياط واجب آن است که بدن را آب بکشد، و اگر نجاست لباس بيشتر يا شديدتر باشد هر کدام از بدن يا لباس را بخواهد مي تواند آب بکشد.

(مساله 814) کسي که غير از لاس نجس، لباس ديگري ندارد و وقت تنگ است يا احتمال نمي دهد که لباس پاک پيدا کند، بايد نماز را به دستوري که براي بر هنگان گفته شد بجا آورد.

(مساله 815) کسي که دو لباس دارد، اگر بداند يکي از آنها نجس است و نتواند آنها را آب بکشد و نداند کدام يک آنهاست، چنانچه وقت دارد، بايد با هر دو لباس نماز بخواند. مثلاً اگر ميخواهد نماز ظهر وعصر بخواند بايد با هر کدام يک نماز ظهر و يک نماز عصر بخواند، ولي اگر وقت تنگ است، بايد نماز را به دستوري که براي برهنگان گفته شد بجا آورد، و به احتياط واجب آن نماز را با لباس پاک قضا نمايد. 

 

شرط دوم

(مساله 816) لباس نماز گزار بايد مباح باشد و کسي که مي داند پوشيدن لباس غصبي حرام است، اگر عمداً در لباس غصبي نماز بخواند باطل است و همچنين در لباسي که نخ يا تکمه يا چيز ديگر آن غصبي است نماز بخواند بنابر احتياط واجب بايد آن نماز را دوباره با لباس غير غصبي بخواند.

(مساله 817) کسي که مي داند پوشيدن لباس غصبي حرام است، ولي نمي داند نماز را باطل مي کند، اگر عمداً با لباس غير غصبي بخواند.

(مساله 818) اگر نداند يا فراموش کند که لباس او غصبي است اگر خودش آن لباس را غضب کرده باشد و با آن نماز بخواند، بنابر احتياط واجب بايد دوباره آن نماز را بخواند.

(مساله 819) اگر نداند يا فراموش کند که لباس او غصبي است و در بين نماز بفهمد، چنانچه چيز ديگري عورت او را پوشانده است و مي تواند فوراً يا بدون اينکه موالات يعني پي در پي بودن نماز به هم بخورد، لباس غصبي را بيرون آورد، بايد آن را بيرون آورد و نمازش صحيح است و اگر چيز ديگر عورت او را نپوشانده يا نمي تواند لباس غصبي را فوراً بيرون آورد، يا اگر بيرون آورد پي در پي بودن نماز به هم مي خورد در صورت که به مقدار يک رکعت هم وقت داشته باشد، بايد نماز را بشکند و با لباس غير غصبي نماز بخواند و اگر به اين مقدار وقت ندارد، بايد در حال نماز لباس را بيرون آورد و به دستور نماز برهنگان نماز را تمام نمايد.

(مساله 820) اگر کسي براي حفظ جانش با لباس غصبي نماز بخواند، يا مثلاً براي اينکه دزد لباس غصبي را نبرد با آن نماز بخواند، نمازش صحيح است.

(مساله 821) اگر با عين پولي که خمس يا زکات آن را نداده لباس بخرد، نماز خواندن در آن لباس باطل است. 

 

شرط سوم

(مساله 822) لباس نماز گزار بايد از اجزاء حيوان مرده اي که خون جهنده دارد، يعني حيواني که اگر رگش را ببرند خون از آن جستن مي کند نباشد.بلکه اگراز حيوان مرده اي که مانند ماهي و مار خون جهنده ندارد لباس تهيه کند احتياط واجب آن است که با آن نماز نخواند.

(مساله 823) بايد چيزي از مردار حلال گوشت مانند مو و پشم که روح ندارد همراه نمازگزار باشد، يا با لباسي که از آنها تهيه کرده اند، نماز بخواند نمازش صحيح است. 

 

شرط چهارم

(مساله 825) لباس نماز گزار بايد از حيوان حرام گوشت نباشد و اگر موئي از آن هم همراه نماز گزار باشد، نماز او باطل است.

(مساله 826) اگر آب دهان يا بيني يا رطوبت ديگري از حيوان حرام گوشت مانند گربه بر بدن يا لباس نماز گزار باشد، چنانچه تر باشد نماز باطل و اگر خشک شده و عين آن بر طرف شده باشد، نماز صحيح است.

(مساله 827) اگر مو و عرق و آب دهان کسي بر بدن يا لباس نماز گزار باشد اشکال ندارد. و همچنين است اگر مرواريد و موم و عسل همراه او باشد.

(مساله 828) اگر شک داشته باشد که لباسي از حيوان حلال گوشت است يا حرام گوشت، چه در داخله تهيه شده باشد چه در خارجه، نماز خواندن با آن مانعي ندارد.

(مساله 829) اگر انسان احتمال دهد تکمه صدفي و مانند آن از حيوان است، نماز خواندن با آن مانعي ندارد و اگر بداند صدف است و احتمال بدهد صدف گوشت نداشته باشد، نماز خواندن با آن مانع ندارد.

(مساله 830) با پوست سنجاب و خز، نماز خواندن اشکال ندارد.

(مساله 831) اگر با لباسي که نمي داند که از حيوان حرام گوشت است، نماز بخواند نمازش صحيح است، ولي اگر فراموش کرده باشد، بنابر احتياط واجب بايد آن نماز را دوباره بخواند. 

 

شرط پنجم

(مساله 832) پوشيدن لباس طلا باف براي مرد حرام و نماز با آن باطل است، ولي براي زن در نماز و غير نماز اشکال ندارد.

(مساله 833) زينت کردن به طلا مثل آويختن زنجير طلا به سينه و انگشتر طلا به دست کردن و بستن ساعت مچي طلا به دست براي مرد حرام و نماز خواندن با آنها باطل است. و احتياط واجب آن است که از استعمال عينک طلا هم خود داري کند، ولي زينت کردن به طل، براي زن در نماز و غير نماز اشکال ندارد.

(مساله 834) اگر مردي نداند يا فراموش کند که انگشتري يا لباسش از طلا است و با آن نماز بخواند، نمازش صحيح است.

 

شرط ششم

(مساله 835) لباس مرد نماز گزار بايد ابريشم خالص نباشد و همچنين بنابر احتياط واجب چيزهائي مانند عرقچين و بند شلوار که به تنهايي ساتر عورتين نيستند در غير نماز هم پوشبدن آن براي مرد حرام است.

(مساله 836) اگر آستر تمام لباس يا آستر مقداري از آن ابريشم خالص باشد، پوشيدن آن براي مرد حرام و نماز در آن باطل است.

(مساله 837) لباسي را که نمي داند از ابريشم خالص است يا جيز ديگر، پوشيدن آن اشکال ندارد، و نماز با آن صحيح است.

(مساله 838) دستمال ابريشمي و مانند آن اگر در جيب مرد باشد، اشکال ندارد و نماز را باطل نمي کند.

(مساله 839) پوشيدن لباس ابريشمي براي زن در نماز و غير نماز اشکال ندارد.

(مساله 840) پوشيدن لباس غصبي و ابريشمي خالص و طلا باف و لباسي که از مردار تهيه شده، در حال ناچاري مانعي ندارد و نيز کسي که نا چار است لباس بپوشد و لباس ديگري غير از اينها ندارد و تا آخر وقت هم ناچاري او از بين نمي رود، مي تواند با اين لباسها نماز بخواند.

(مساله 841) اگر غير از لباس غصبي و لباسي که از مردار تهيه شده، لباس ديگري ندارد و ناچار نيست لباس بپوشد، بايد به دستوري که براي برهنگان گفته شد، نماز بخواند.

(مساله 842) اگر غير از لباسي که از حيوان حرام گوشت تهيه شده لباس ديگري ندارد، چنانچه در پوشيدن لباس ناچار باشد، مي تواند با همان لباس نماز بخواند و اگر ناچار نباشد، بايد به دستوري که براي برهنگان گفته شد نماز را بجا آورد و بنابر احتياط واجب

يک نماز ديگر هم با همان لباس بخواند.

(مساله 843) اگر مرد غير از لباس ابريشمي خالص يا طلا باف، لباس ديگري نداشته باشد چنانچه در پوشيدن لباس ناچار نباشد، بايد به دستوري که براي برهنگان گفته شد، نماز بخواند.

(مساله 844) اگر چيزي ندارد که در نماز عورت خود را با آن بپووشاند، واجب است اگر چه به کرايه يا خريداري باشد، تهيه نمايد. ولي اگر تهيه آن به قدري پول لازم دارد که نسبت به دارائي او زياد است، يا طوري است که اگر پول را به مصرف لباس برساند، به حال او ضرر دارد، بايد به دستوري که براي برهنگان گفته شد، نماز بخواند.

(مساله 845) کسي که لباس ندارد، اگر ديگري لباس به او ببخشد يا عاريه دهد، چنانچه قبول کردن آن براي او مشقت نداشته باشد، بايد قبول کند بلکه اگر عاريه کردن يا طلب بخشش براي او سخت نيست، بايد از کسي که لباس دارد، طلب بخشش يا عاريه نمايد

(مساله 846) بنابر احتياط واجب بايد انسان از پوشيدن لباس شهرت که پارچه يا رنگ يا دوخت آن براي کسي که مي خواهد آن را بپوشد معمول نيست، و موجب هتک و موهون بودن است خودداري کند، ولي اگر با لباس نماز بخواند اشکال ندارد.

(مساله 847) احتياط واجب آن است که مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه جز در موردي که داعي عقلاني و مصلحت مهمتري د ر بين باشد نپوشد، ولي اگر با آن لباس نماز بخواند، اشکال ندارد.

(مساله 848) کسي که بايد خوابيده نماز بخواند، اگر برهنه باشد و لحاف يا تشک او نجس يا ابريشم خالص يا از اجزاء حيوان حرام گوشت باشد، احتياط واجب آن است که در نماز خود را با آنها نپوشاند مواردي که لازم نيست بدن و لباس نماز گزار پاک باشد

(مساله 849) در سه صورت که تفصيل آنها بعداً گفته مي شود، اگر بدن يا لباس نماز گزار نجس باشد، نماز او صحيح است.

اول: آنکه به واسطه زخم يا جراحت يا دملي که در بدن او است لباس يا بدنش به خون آلوده شده باشد.

دوم: آنکه بدن يا لباس او به مقدار کمتر از درهم(که تقريباً به اندازه يک اشرافي مي شود) به خون آلوده باشد.

سوم: آنکه ناچار باشد يا بدن يا لباس نجس نماز بخواند و در دو صورت اگر فقط لباس نماز گزار نجس باشد، نماز او صحيح است:

اول: آنکه لباسهاي کوچک او مانند جوراب و عرقچين نجس باشد.

دوم: آنکه لباس زني که پرستار بچه است نجس شده باشد و احکام اين پنج صورت مفصلاً در مسائل بعد گفته مي شود.

(مساله 850) اگر بدن يا لباس نماز گزار، خون زخم يا جراحت يا دمل باشد، چنانچه طوري است که آب کشيدن بدن يا لباس يا عوض کردن لباس براي بيشتر مردم يا براي خصوص او سخت است، تنا وقتي که زخم يا جراحت يا دمل خوب نشده است، مي تواند با آن خون نماز بخواند. و همچنين است اگر چرکي که با خون بيرون آمده يا دوائي که روي زخم گذاشته اند و نجس شده، در بدن يا لباس او باشد.

(مساله 851) اگر خون بريدگي و زخمي که به زودي خوب مي شود و شستن آسان است، در بدن يا لباس نماز گزار باشد، نماز او باطل است.

(مساله 852) اگر جائي از بدن يا لباس که با زخم فاصله دارد، به رطوبت زخم نجس شود، جايز نيست با آن نماز بخواند. ولي اگر مقداري از بدن يا لباس که معمولاً به رطوبت زخم آلوده مي شود، به رطوبت آن نجس شود، نماز خواندن با آن مانعي ندارد.

(مساله 853) اگر زخمي که از توي دهان و بيني و مانند اينها باشد، خوني به بدن يا لباس برسد احتياط واجب آن است که با آن نماز نخواند، ولي با خون بواسير مي شود نماز خواند، اگرچه دانه هايش در داخل باشد.

(مساله 854) کسي که بدنش زخم است، اگر در بدن يا لباس خود خوني ببيند و نداند از زخم است يا خون ديگر، با آن نماز خواندن مانعي ندارد.

(مساله 855) اگر چند زخم در بدن باشد و به طوري نزديک هم باشند که يک زخم حساب شود، تا وقتي همه خوب نشده اند، نماز خواندن با خون آنها اشکال ندارد، ولي اگر به قدري از هم دور باشند که هر کدام يک زخم حساب شود، هر کدام که خوب شد، بايد براي نماز، بدن و لباس را از خون آن آب بکشد.

(مساله 856) اگر سر سوزني خون حيض، در بدن يا لباس نماز گزار باشد، نماز او باطل است و بنابر احتياط خون نفاس و استحاضه و خون سگ و خوک و کافر و مردار و حيوان حرام گوشت در بدن، يا لباس نماز گزار نباشد، ولي خون هاي ديگر مثل خون بدن انسان يا خون حيوان حلال گوشت اگر چه در چند جاي بدن و لباس باشد در صورتي که ر وي هم کمتر از درهم باشد(که تقريباً به اندازه يک اشرافي مي شود) نماز خواندن با آن، اشکال ندارد.

(مساله 857) خوني که به لباس بي آستر بريزد و به پشت آن برسد، يک خون حساب مي شود، ولي اگر پشت آن، جدا خوني شود، بنابر احتياط واجب بايد هر کدام را جدا حساب نمود، پس، پس اگر خوني که در پشت و روي لباس است روي هم کمتر درهم باشد، نماز با آن صحيح و اگر بيشتر باشد، نماز با آن باطل است.

(مساله 858) اگر خون، روي لباسي که آستر دارد بريزد و به آستر آن برسد و يا به آستر بريزد و روي لباس خوني شود، بايد هر کدام را جدا حساب نمود، پس اگر خون روي لباس و آستر، کمتر از درهم باشد نماز با آن صحيح و اگر بيشتر باشد نماز با آن باطل

است.

(مساله 859) اگر خون بدن يا لباس کمتر از درهم باشد و رطوبتي به آن برسد در صورتي که خون و رطوبتي که به آن رسيده به اندازه درهم يابيشتر شود و اطراف را آلوده کند، نماز با آن باطل است. بلکه اگر رطوبت و خون به اندازه درهم نشود و اطراف را هم آلوده نکند، نماز خواندن با آن اشکال دارد ولي اگر رطوبت مخلوط به خون شود و از بين برود نماز صحيح است و الا باطل است، بنابر احتياط واجب.

(مساله 860) اگر بدن يا لباس خوني نشود، ولي به واسطه رسيدن به خون نجس شود اگر چه مقداري که نجس شده کمتر از درهم باشد، نمي شود با آن نماز خواند.

(مساله 861) اگر خوني که در بدن يا لباس است کمتر از درهم باشد و نجاست ديگري به آن برسد، مثلاً يک قطره بول روي آن بريزد، نماز خواندن با آن جايز نيست.

(مساله 862) اگر لباسهاي کوچک نماز گزار مثل عرقچين و جوراب که نمي شود با آنها عورت را پوشانيدد نجس باشد، چنانچه از مردار و حيوان حرام گوشت درست نشده باشد، نماز با آنها صحيح است و نيز اگر با انگشتري نجس نماز بخواند، اشکال ندارد.

(مساله 863) چيز نجس مانند دستمال و کليد و چاقوي نجس جائز است همراه نماز گزار باشد و بعيد نيست مطلق لباس نجس حتي پيراهن هم اگر همراه او باشد، مثلاً در جيب او باشد و آن را نپوشيده باشد، ضرري به نماز نرساند.

(مساله 864) زني که پرستار بچه است و بيشتر از يک لباس ندارد، هرگاه شبانه روزي يک مرتبه لباس خود را آب بکشد، اگر چه تا روز ديگر لباس به بول بچه نجس شود، مي تواند با آن لباس نماز بخواند ولي احتياط واجب آن است که لباس خود را در شبانه روز يک مرتبه براي اولين نمازي که لباسش پيش از آن نجس شده آب بکشد، و نيز اگر بيشتر از يک لباس دارد ولي ناچار است کخ همه آنها را بپوشد، چنانچه شبانه روزي يک مرتبه به دستوري که گفته شده همه آنها را آب بکشد، کافي است.

 

چيزهائي که در لباس نماز گزار مستحب است

(مساله 865) چند چيز در لباس نماز گزار مستحب است که از آن جمله است: عمامه با تحت الحتک، پوشبدن عبا و لباس سفيد و پاکيزه ترين لباسها و استعمال بوي خوش و دست کردن انگشتري عقيق. 

 

چيزهائي که در لباس نماز گزار مکروه است

(مساله 866) چند چيز در لباس نماز گزار مکروه است و از آن جمله است: پوشيدن لباس سياه و چرک و تنگ و لباس شرابخوار که نجس بودن آن معلوم نباشد و لباس کسي که از نجاست پرهيز نمي کند و لباسي که نقش صورت دارد و نيز باز بودن تکمه هاي لباس و دست کردن انگشتري که نقش صورت دارد، مکروه مي باشد.

 

مکان نماز گزار

مکان نماز گزار چند شرط دارد:

 

شرط اول

آنکه مباح باشد.

(مساله 867) کسي که در ملک غصبي نماز مي خواند اگر چه روي فرش و تخت و مانند اينها باشد، نمازش باطل است، حتي نماز خواندن غاصب در زير سقف غصبي و خيمه غصبي، باطل است.

(مساله 868) نماز خواندن در ملکي که منفعت آن مال ديگري است، بدون اجازه کسي که منفعت ملک او مي باشد، باطل است، مثلاً در خانه اجاره اي اگر صاحب خانه يا ديگري بدون اجازه کسي که آن خانه را اجاره کرده نماز بخواند، نمازش باطل است و همچنين است اگر در ملکي که ديگري در آن حقي دارد نماز بخواند، مثلاً اگر ميت وصيت کرده باشد که ثلث مال او را به مصرفي برسانند، تا وقتي ثلث را جدا نکنند، نمي شود در ملک او نماز خواند.

(مساله 869) کسي که در مسجد نشسته، اگر ديگري جاي او را غصب کند و در آنجا نماز بخواند گناه کرده است ولي نمازش صحيح است.

(مساله 870) اگر در جائي که نمي داند غصبي است نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد، يا در جائي که غصبي بودن آن را فراموش کرده نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، نماز او صحيح است مگر آنکه خودش غصب کرده باشد.

(مساله 871) اگر بداند جائي غصبي است، ولي نداند که در جاي غصبي نماز باطل است و در آنجا نماز بخواند، ماز او باطل مي باشد

(مساله 872) کسي که ناچار است نماز واجب را سواره بخواند، چنانچه حيوان سواري يا زين آن غصبي باشد، نماز باطل است و همچنين است اگر بخواهد سواره نماز مستحبي بخواند.

(مساله 873) کسي که در ملکي با ديگري شريک است اگر سهم او جدا نباشد، بدون اجازه شريکش نمي تواند در آن ملک تصرف کند و نماز بخواند.

(مساله 874) اگر با عين پولي که خمس و زکات آن را نداده ملکي بخرد، تصرف او در آن ملک حرام و نمازش هم در آن باطل است.

(مساله 875) اگر صاحب ملک به زبان، اجازه خواندن بدهد و انسان بداند که قلباً راضي نيست، نماز خخواندن در ملک او باطل است. و اگر اجازه ندهد و انسان يقين کند که قلباً راضي است، نماز صحيح است.

(مساله 876) تصرف در ملک ميتي که خمس يا زکات بدهکار است، حرام و نماز در آن باطل است، ولي اگر بدهي او را بدهند يا ضامن شوند که ادا نمايند به نحوي که از عهده ميت ساقط شود جائز است و اگر عين مالي که خمس يا زکوت به آن تعلق گرفته معلوم باشد، فقط تصرف و نماز در آن عين قبل از اداء جائز نيست ولي تصرف و نماز در غير آن با رضايت ورثه يا ولي آنها در صورتي که صغير باشند، اشکال ندارد.

(مساله 877) تصرف در ملک ميتي که به مردم بدهکار است، حرام و نماز در آن باطل است ولي تصرفات جزئي که براي برداشتن ميت معمول است اشکال ندارد و نيز اگر بدهکاري او کمتر از مالش باشد و ورثه هم تصميم داشته باشند که بدهي او را بدون مسامحه بدهند، تصرفي که غير فروختن و از بين بردن مال باشد، اشکال ندارد.

(مساله 878) اگر ميت فرض نداشته باشد ولي بعضي از ورثه او صغير يا ديوانه يا غائب باشند، تصرف در ملک او حرام و نماز در آن باطل است ولي تصرفات جزئي که براي برداشتن ميت معمول است، اشکال ندارد.

(مساله 879) نماز خواندن در مسافر خانه و حمام و مانند اينها که براي واردين آماده است با اطمينان به رضايت صاحبان آنها اشکال ندارد، ولي در غير اين قبيل جاه، در صورتي ميشود نماز خواند که مالک آن اجازه بدهد،يا حرفي بزند که معلوم شود، براي نماز خواندن اذن داده است، مثل اينکه به کسي اجازه دهد در ملک او بنشيند و بخوابد، که از اينها فهميده مي شود براي نماز خواندن هم اذن داده است.

(مساله 880) در زمين بسيار وسيعي که براي بيشتر مردم مشکل است موقع نماز از آنجا بجاي ديگر بروند، بدون اجازه مالک نماز خواندن و نشستن و خوابيدن در آن، اشکال ندارد.

 

شرط دوم

(مساله 881) مکان نماز گزار بايد بي حرکت باشد، و اگر به واسطه تنگي وقت يا جهت ديگر ناچار باشد در جائي که حرکت دارد، مانند اتومبيل و کشتي و ترن نماز بخواند، به قدري که ممکن است بايد در حال حرکت چيزي نخواند و اگر آنها از قبله به طرف ديگر حرکت کنند، به طرف قبله برگردد.

(مساله 882) نماز خواندن در اتومبيل و کشتي و ترن و مانند اينه، وقتي ايستاده اند مانعي ندارد.

(مساله 883) روي خرمن گندم و جو و ماننداينها که نمي شود بي حرکت ماند، نماز باطل است.

 

شرط سوم

(مساله 884) آنکه در جايي نماز بخواند که اطمينان به تمام کردن نماز داشته باشد. در جائي که به واسطه احتمال باد و باران و زيادي جمعيت و مانند اينه، اطمينان ندارد که بتواند نماز راتمام کند، احتياط واجب آن است که نماز نخواند.

 

شرط چهارم

آنکه در جائي که ماندن در آن حرام است، مثلاً زير سقفي که نزديک است خراب شود بايد نماز نخواند باطل است.

 

شرط پنجم

آنکه روي چيزي که ايستادن و نشستن روي آن حرام است، مثل فرشي که اسم خدا بر آن نوشته شده، نبايد بخواند اگر خواند باطل است.

 

شرط ششم

آنکه در جائي که سقف آنکوتاه است و نمي تواند در آنجا راست بايستد يا به اندازه اي کوچک است که جاي رکوع و سجود ندارد، نماز نخواند و اگر ناچار شود در چنين جائي نماز بخواند، بايد به قدري که ممکن است قيام و رکوع و سجود را بجا آورد.

(مساله 885) براي رعايت ادب جلوتر از قبر پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم) و امام(عليه السلام) نماز نخواند و چنانچه نماز خواندن بي احترامي و مستلزم هتک باشد، حرام است و نماز بنابر احتياط واجب صحيح نيست.

(مساله 886) اگر در نماز چيزي مانند ديوار بين او و قبر مطهر باشد که بي احترامي نشود اشکال ندار د، ولي فاصله شدن صندوق شريف و ضريح و پارچه اي که روي آن افتاده، کافي نيست.

 

شرط هفتم

آنکه مکان نماز گزار اگر نجس است به طوري تر نباشد که رطوبت آن به بدن يا لباس او برسد، ولي جائي که پيشاني را بر آن مي گذارد اگر نجس باشد در صوررتي که خشک هم باشد نماز باطل است، و احتياط مستحب آن است که مکان نماز گزار اصلاً نجس نباشد.

(مساله 887) بنابر احتياط مستحب بايد زن عقب تر از مرد بايستد و جاي سجده او از جاي ايستادن مرد کمي عقب تر باشد.

(مساله 888) اگر زن برابر مرد يا جلوتر بايستد و با هم وارد نماز شوند، بهتر آن است که نماز را دوباره بخوانند.

(مساله 889) اگر بين مرد و زن، ديوار يا پرده، يا چيز ديگري باشد نمازشان صحيح است و احتياط مستحب هم در دوباره خواندن نيست

 

شرط هشتم

 آنکه جاي پيشاني نماز گزار از جاي زانوهاي او، پيش از چهار انگشت بسته پست تر يا بلند تر نباشد، و احتياط واجب آن است که از سر انگشتان پا هم بيشتر از اين پست تر و بلند تر نباشد.

(مساله 890) بودن مرد و زن نا محرم در جائي که کسي در آنجا نيست و کسي هم نمي تواند وارد شود در صورتي که احتمال وقوع معصيت را بدهند، حرام است و احتياط مستحب آن است که در آنجا نماز نخوانند.

(مساله 891) نماز خواندن در جائي که تار و مانند آن استعمال مي کنند، باطل نيست، ولي گوش دادن به آنها حرام است.

(مساله 892) در خانه کعبه و بر بام آن نماز واجب خواندن مکروه است، ولي در حال ناچاري مانع ندارد.

(مساله 893) خواندن نماز مستحب در خانه کعبه و بر بام آن اشکال ندارد، بلکه مستجب است در داخل خانه، مقابل هر رکني، دو رکعت بخوانند. 

 

جاهائي که نماز خواندن در آنها مستحب است

(مساله 894) در شرع مقدس اسلام بسيار سفارش شده است، که نماز را در مسجد بخوانند و بهتر از همه مسجد ها مسجد الحرام است و بعد از آن مسجد پيغمبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و بعد مسجد کوفه و بعد از آن مسجد بيت المقدس و بعداز مسجد بيت المقدس، مسجد جامع هر شهر و بعد از آن مسجد محله و بعد از محله، مسجد بازار است.

(مساله 895) براي زنها نماز خواندن در خانه، بلکه در صندوقخانه و اطاق عقب بهتر است، ولي اگر بتوانند کاملاً خود را از نا محرم حفظ کننند، بهتر است در مسجد نماز بخوانند.

(مساله 896) نماز در حرم امامان(عليهم السلام) مستحب، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امير المؤمنين(عليه السلام) برابر دويست هزار نماز است.

(مساله 897) زياد رفتن به مسجد و رفتن در مسجدي که نماز گزار ندارد مستحب است و همسايه مسجد اگر عذري نداشته باشد، مکروه است در غير مسجد، نماز بخواند.

(مساله 898) مستحب است انسان با کسي که در مسجد حاضر نميشود، غذا نخورد و در کارها با او مشورت نکند و همسايه او نشود، و از او زن نگيرد و به او زن ندهد. 

 

جاهایي که نماز خواندن در آنها مکروه است

(مساله 899) نماز خواندن در چند جا مکروه است و از جمله است: حمام، زمين شوره نمکزار، مقابل انسان، مقابل دري که باز است، در جاده و خيابان و کوچه اگر براي کساني که عبور مي کنند زحمت نباشد و چنانچه زحمت باشد حرام، ولي نماز باطل نيست، مقابل آتش و چراغ، در آشپزخانه و هر جا که کوزه آتش باشد، مقابل چاه و چاله اي که محل بول باشد، روبروي عکس و مجسمه چيزي که روح دارد، مگر آنکه روي آن پرده بکشند، در اطاقي که جنب در ان باشد، در جائي که عکس باشد اگر چه روبروي نماز گزار نباشد، مقابل قبر، روي قبر، بين دو قبر، در قبرستان.

(مساله 900) کسي که در محل عبور مردم نماز مي خواند، يا کسي روبروي اوست، مستحب است جلوي خود چيزي بگذارد و اگر چوب يا ريسماني هم باشد کافي است.

 

احکام مسجد

(مساله 901) نجس کردن زمين و سقف و بام و طرف داخل ديوار مسجد حرام است و هر کس بفهمد که نجس شده است بايد فوراً نجاست آن را بر طرف کند. و احتياط واجب آن است که طرف بيرون ديوار مسجد را هم نجس نکنند، واگر نجس شود نجاستش را بر طرف نمايند، مگر آنگه واقف آن را جزء مسجد قرار نداده باشد.

(مساله 902) اگر نتواند مسجد را تطهير نمايد، يا کمک لازم داشته باشد و پيدا نکند، تطهير مسجد بر او واجب نيت ولي اگر بي احترامي به مسجد باشد بنابر احتياط واجب، بايد به کسي که مي تواند تطهير کند، اطلاع دهد.

(مساله 903) اگر جائي از مسجد نجس شود که تطهير آن بدو ن کندن يا خراب کردن ممکن نيست، بايد آنجا ر ا بکنند يا اگر خرابي زياد لازم نمي لآيد، خراب نمايند و پر کردن جائي که کنده اند، و ساختن جائي که خراب کرده اند، واجب نيست. ولي اگر آن

کس که نجس کرده، بکند يا خراب کرده اند، واجب نيست. ولي اگر آن کس که نجس کرده، بکند يا خراب کند در صورتي امکان بايد پر کند و تعمير نمايد.

(مساله 904) اگر مسجدي را غصب کنند و بجاي آن خانه و مانند آن بسازند، که ديگر به آن مسجد نگويند باز هم بنابر احتياط واجب نجس کردن آن حرام و تطهير آن واجب است

(مساله 905) نجس کردن حرم امامان(عليهم السلام) حرام است. و اگر يکي از آنها نجس شود، چنانچه نجس ماندن آن بي احترامي باشد، تطهير آن واجب است، بلکه احتياط واجب آن است که اگر بي احترامي هم نباشد آن را تطهير کنند.

(مساله 906) اگر حصير مسجد نجس شود، بنابر احتياط واجب بايد آن را آب بکشند، ولي چنانچه به واسطه آب کشيدن، خراب مي شود و بريدن جاي نجس بهتر است، بايد آنرا بُبرند و اگر کسي که نجس کرده ببُرد، بايد خودش اصلاح کند.

(مساله 907) بردن عين نجاست مانند خون در مسجد اگر بي احترامي به مسجد باشد، حرام است و همچنين بردن چيزي که نجس شده، در صورتي که بي احترامي به مسجد باشد، حرام است.

(مساله 908) اگر مسجد رابراي روضه خواني چادر بزنند و فرش کنند و سياهي بکوبند و اسباب چاي در آن ببرند، در صورتي که اين کارها به مسجد ضرر نرساند و مانع نماز واندن نشود، اشکال ندارد.

(مساله 909) بنابر احتياط واجب مسجد را به طلا نبايد زينت نمايند و همچنين نبايد صورت يزهائي که مثل انسان و حيوان روح در مسجد نقش کنند و نقاشي چيزهائي که روح ندارد، مثل گل و بوته مکروه است.

(مساله 910) اگر مسجد خراب هم شود نمي توانند آن را بفروشند، يا داخل ملک و جاده نمايند. مگر اينکه ولي فقيه بر اساس مصالح مهمتري اجازه بدهد.

(مساله 911) فروختن در و پنجره و چيزهاي ديگر مسجد حرام است و اگر مسجد خراب شود، باد اينها را صرف تعمير همان مسجد کنند، و چنانچه به درد آن مسجد نخورد، بايد در مسجد ديگر مصرف شود، ولي اگر به درد مسجدهاي ديگر هم نخورد، مي توانند آن را بفروشند و پول آن را، اگر ممکن است صرف تعمير همان مسجد و گرنه صرف تعمير مسجد ديگر نمايند.

(مساله 912) ساختن مسجد و تعمير مسجدي که نزديک به خرابي مي باشد مستحب است و اگر مسجد طوري خراب شود که تعمير آن ممکن نباشد، مي توانند آن را خراب کنند و دوباره بسازند، بلکه مي تواننند مسجدي ر ا که خراب نشده، براي احتياج مردم خراب کنند و بزرگتر بسازند.

(مساله 913) تميز کردن مسجد و روشن کردن چراغ آن مستحب است و کسي که مي خواهد مسجد برود، مستحب برود، مستحب است خود را خوشبو کند و لباس پاکيزه و قيمتي بپوشد و ته کفش خود را وارسي کند که نجاستي به آن نباشد و موقع داخل شدن به مسجد اول پاي راست و موقع بيرون آمدن، اول پاي چپ را بگذارد و همچنين مستحب است از همه زودتر به مسجد آيد و از همه ديرتر از مسجد بيرون رود.

(مساله 914) وقتي انسان وارد مسجد مي شود، مستحب است دو رکعت نماز به قصد تحيت و احترام مسجد بخواند و اگر نماز واجب يا مستحب ديگري هم بخواند، کافي است.

(مساله 915) خوابيدن در مسجد، اگر انسان ناچار نباشد و صحبت کردن راجع به کارهاي دنيا و مشغول صنعت شدن و خواندن شعري که نصيحت و مانند آن نباشد، مکروه است و نيز مکروه است و نيز مکروه است آب دهان و بيني و اخلاط سينه را در مسجد بيندازد و گمشده اي را طلب کند و صداي خود را بلند کند، ولي بلند کردن صدا براي اذان مانعي ندارد.

(مساله 916) راه دادن بچه و ديوانه به مسجد مکروه است و کسي که پياز و سير و مانند اينها خورده که بوي دهانش مردم را اذيت مي کند، مکروه است به مسجد برود. 

 

اذان و اقامه

(مساله 917) براي مرد و زن مستحب است پيش از نمازهاي يوميه اذان و اقامه بگويند، ولي پيش از نماز عيد فطر و قربان، مستحب است سه مرتبه بگويند الصّلوهُ و در نماز هاي واجب ديگر سه مرتبه الصّلوهُ را به قصد رجاء بگويند.

(مساله 918) مستحب است در روز اولي که بچه به دنيا مي آيد، يا پيش از آنکه بند نافش بيفتد، در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگويند.

(مساله 919) اذان هيجده جمله است: اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ، حيّ علي الصلاهِ، حيَّ علي الفلاحِ، حيّ علي خيرِ العملِ، الله اکبرُ، لا الهَ الا اللهً هر يک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است يعني دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و يک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم مي شود و بعد از گفتن حيّ علي خيرِ العملِ بايد دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود.

(مساله 920) اشهدً انّ علياً وليً اللهِ جزء اذان و اقامه نيست ولي خوب است بعد از اشهدً انّ محمداً رسولُ‌ اللهِ، به قصد قربت گفته شود. و چون در امثال زمان ما، شعا ر تشيع محسوب مي شود در هر جا که اظهار اين شعار مستحسن و لازم باشد، گفتن آن هم مستحسن و لازم است.

 

ترجمه اذان و اقامه

اللهَ اکبرً يعني خداي تعالي بزرگتر از آن است که او را وصف کنند اشهدً ان لا الهَ الاّ اللهً يعني شهادت مي دهم که غير خدائي که يکتا و بي همتا است خداي ديگر سزاوار پرستش نيست. اشَهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ يعني شهادت مي دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلي عليه و آله و سلم پيغمبر و فرستاده خداست. اشهدً ان علياً امير المؤمنينَ وليّ الله يعني شهادت مي دهم که حضرت علي(عليه الصلاهَ و السلام) امير المؤمنين ولي خدا بر همه خلق است حيّ عليَ الصلاهِ يعني بشتاب براي نماز. حيّ علي الفلاحِ يعني بشتاب براي رستگاري. حيّ علي خيرِ العملِ يعني بشتاب براي بهترين کارها که نماز است. قَد قامتِ الصلاهُ يعني بتحقيق نماز بر پا شد. لا الهَ الاّ اللهُ يعني خدائي سزاوار پرستش نيست مگر خدائي که يکتا و بي همتا است.

(مساله 921) بين جمله هاي اذان و اقامه بايد خيلي فاصله نشود و اگر بين آنها بيشتر از معمول فاصله بيندازد، بايد دوباره آن را از سر بگيرد.

(مساله 922) اگر در اذان و اقامه صدا را در گلو بيندازد چنانچه غنا شود، يعني به طور آواز خواني که در مجالس لهو و بازيگري معمول است، اذان و اقامه را بگويد، حرام است و اگر غنا نشود، مکروه مي باشد.

(مساله 923) در پنج نماز اذان ساقط مي شود:

اول: نماز عصر روز جمعه.

دوم: نماز عصر روز عرفه که روز نهم ذي الحجه است.

سوم: نماز عشا ء شب عيد قربان، براي کسي که در مشعر الحرام باشد.

چهارم: نماز عصر و عشاء زن مستحاضه.

پنجم: نماز عصر کسي که نمي تواند از بيرون آمدن بول و غائط خود داري کند و در اين پنج نماز در صورتي ادان ساقط مي شود، که با نماز قبلي فاصله نشود، يا فاصله کمي بين آنها باشد، ولي فاصله شدن نافله و تعقيب ضرر ندارد.

(مساله 924) اگر براي نماز جماعتي اذان و اقامه گفته باشند، کسي که با آن جماعت نماز مي خواند نبايد براي خود اذان و اقامه بگويد.

(مساله 925) اگر براي خواندن نماز جماعت به مسجد رود و بيند جماعت تمام شده، تا وقتي که صفها بهم نخورده و جمعيت متفرق نشده، نمي تواند براي نماز خود اذان و اقامه بگويد در صورتي که براي جماعت اذان و اقامه گفته شده باشد.

(مساله 926) در جايي که عده اي مشغول نماز جماعتند، يا نماز آنان تازه تمام شده و صف ها بهم نخورده است، اگر انسان بخواهد فرادي يسا با جماعت ديگري که بر پا مي شود نماز بخواند، يا سه شرط اذان و اقامه از او ساقط مي شود:

اول: آنکه براي آن نماز، اذان گفته باشند.

دوم: آنکه نماز او و نماز جماعت در يک مکان باشد، پس اگر نماز جماعت، داخل مسجد باشد و او بخواهد در بام مسجد نماز بخواند، مستحب است اذان و اقامه بگويد.

(مساله 927) اگر در شرط دوم از شرطهايي که در مساله پيش گفته شد شک کند، يعني شک کند که نماز جماعت صحيح بوده يا نه، اذان و اقامه از او ساقط است، ولي اگر در يکي از دو شرط ديگر شک کند، مستحب است اذان و اقامه بگويد.

(مساله 928) کسي که اذان و اقامه ديگري را شنيد، چه با او گفته باشد يا نه، در صورتي که بين آن اذان و اقامه و نمازي که مي خواهد بخواند، زياد فاصله نشده باشد، مي تواند براي نماز خود اذان و اقامه نگويد.

(مساله 930) اگر مرد اذان ر با قصد لذت بشنود، اذان از او ساقط نمي شود بلکه اگر قصد لذت هم نداشته باشد، ساقط شدن ادان اشکال دارد.

(مساله 931) اذان و اقامه نماز جماعت را بايد مرد بگويد، ولي در جماعت زنان اگر زن اذان و اقامه بگويد، کافي است.

(مساله 932) اقامه بايد بعد از اذان گفته شود و اگر قبل از اذان بگويند، صحيح نيست.

(مساله 933) اگر کلمات اذان و اقامه را بدون ترتيب بگويد مثلاً حيّ علي الفلاحِ را پيش از حيّ علي الصلاهِ بگويد، از جايي که ترتيب به هم خورده، دوباره بگويد.

(مساله 934) بايد بين اذان و اقامه ندهد و اگر بين آنها بقدري فاصله دهد که اذاني را گفته اذان اين اقامه حساب نشود، مستحب است دوباره اذان و اقامه را بگويد و نيز اگر بين اذان و اقامه و نماز بقدري فاصله دهد فاصله دهد که اذان و اقامه آن نماز حساب نشود، مستحب است دوباره براي آن نماز، اذان و اقامه بگويد.

(مساله 935) اذان واقامه بايد به عربي صحيح گفته شود، پس اگر به عربي غلط بگويد، يا بجاي حرفي حرف ديگر بگويد يا مثلاً ترجمه آنها را به فارسي بگويد صحيح نيست.

(مساله 936) اذان و اقامه بايد بعد از داخل شدن وقت نماز گفته شود و اگر عمداً يا از روي فراموشي پيش او وقت بگويد، باطل است.

(مساله 937) اگر پيش از گفتن اقامه شک کند که اذان گفته يا نه، بايد ادان را بگويد، ولي اگر مشغول اقامه شود و شک کند که اذان گفته يا نه،گفتن اذان لازم نيست.

(مساله 938) اگر در بين اذان يا اقامه، پيش از آنکه قسمتي را بگويد شک کند که قسمت پيش از آن را گفته يا نه، بايد قسمتي را که در گفتن آن شک کرده بگويد، ولي اگر در حال گفتن قسمتي از اذان يا اقامه شک کند که آنچه پيش از آن است گفته يا نه، گفتن آن لازم نيست.

(مساله 939) مستحب است انسان در موقع گفتن اذان، رو به قبله بايستد و با وضو يا غسل باشد و دستها را به گوش بگذرد و صدا را بلند نمايد و بکشد و بين جمله هاي اذان کمي فاصله دهد و بين آنها حرف نزند.

(مساله 940) مستحب است بدن انسان در موقع گفتن اقامه آرام باشد و آن را از اذان آهسته تر بگويد و جمله هاي آن را به هم نچسباند ولي به اندازه اي که بين جمله هاي اذان فاصله مي دهد، بين جمله هاي اقامه فاصله ندهد.

(مساله 941) مستحب است بين اذان و اقامه يک قدم بر دارد يا قدري بنشيند يا سجده کند يا ذکر بگويد يا قدري ساکت باشد يا حرفي بزند يا دو رکعت نماز بخواند ولي حرف زدن بين اذان و اقامه نماز صبح مستحب نيست، نماز خواندن بين اذان و اقامه مغرب را به اميد ثواب بجا بياورد.

(مساله 942) مستحب است کسي را که براي گفتن اذان معين مي کنند، عادل و وقت شناس و صدايش بلند باشد و اذان را در جاي بلند بگويد. 

 
 Copyright © 2003-2013 - AVINY.COM - All Rights Reserved