١٥٨٤ جماع روزه را باطل مىکند، اگر چه به مقدار ختنهگاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد.
١٥٨٥ اگر کمتر از مقدار ختنهگاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، روزه باطل نمىشود، ولى کسى که آلتش را بريدهاند اگر کمتر از ختنهگاه را هم داخل کند، روزهاش باطل مىشود.
١٥٨٦ اگر شک کند که به اندازه ختنهگاه داخل شده يا نه، روزه او صحيح است. و کسى که آلتش را بريدهاند، اگر شک کند که دخول شده يا نه، روزه او صحيح است.
١٥٨٧ اگر فراموش کند که روزه است و جماع نمايد، يا او را به جماع مجبور نمايند، به طورى که از خود اختيارى نداشته باشد، روزه او باطل نمىشود. ولى چنانچه در بين جماع يادش بيايد يا ديگر مجبور نباشد، بايد فورا از حال جماع خارج شود، و اگر خارج نشود، روزه او باطل است.
١٥٨٨ اگر روزهدار استمنا کند، يعنى با خود کارى کند که منى از او بيرونآيد، روزهاش باطل مىشود.
١٥٨٩ اگر بى اختيار منى از او بيرون آيد، روزهاش باطل نيست. ولى اگر کارى کند که بى اختيار منى از او بيرون آيد، روزهاش باطل مىشود.
١٥٩٠ هرگاه روزهدار بداند که اگر در روز بخوابد، محتلم مىشود، يعنى در خواب منى از او بيرون مى آيد، مىتواند در روز بخوابد. و چنانچه بخوابد و محتلم هم بشود، روزهاش صحيح است.
١٥٩١ اگر روزهدار در حال بيرون آمدن منى از خواب بيدار شود، واجب نيست از بيرون آمدن آن جلوگيرى کند.
١٥٩٢ روزهدارى که محتلم شده، مىتواند بول کند و به دستورى که در مساله گفته شد، استبرا نمايد. ولى اگر بداند به واسطه بول يا استبرا کردن باقى مانده منى از مجرى بيرون مىآيد، در صورتى که غسل کرده باشد، نمىتواند استبرا کند.
١٥٩٣ روزهدارى که محتلم شده، اگر بداند منى در مجرى مانده و در صورتى که پيش از غسل بول نکند بعد از غسل منى از او بيرون مىآيد، بنابر احتياط واجب بايدپيش از غسل بول کند.
١٥٩٤ اگر به قصد بيرون آمدن منى کارى بکند، در صورتى که منى ازاو بيرون نيايد، روزهاش باطل نمىشود.
١٥٩٥ اگر روزه دار بدون قصد بيرون آمدن منى با کسى بازى و شوخى کند، در صورتى که عادت نداشته باشد که بعد از بازى و شوخى منى از او خارج شود، اگرچه اتفاقا منى بيرون آيد، روزه او صحيح است. ولى اگر شوخى را ادامه دهد تا آن جا که نزديک است منى خارج شود، و خوددارى نکند تا خارج گردد، روزهاش باطل است.
١٥٩٦ اگر روزهدار به گفتن يا به نوشتن يا به اشاره و مانند اينها، به خدا و پيغمبر و جانشينان آن حضرت عمدا نسبت دروغ بدهد، اگر چه فورا بگويد دروغ گفتم، يا توبه کند، روزه او باطل است. و احتياط واجب آن است که حضرت زهرا سلام الله عليها و ساير پيغمبران و جانشينان آنان هم در اين حکم فرقى ندارند.
١٥٩٧ اگر بخواهد خبرى را که نمىداند راست استيا دروغ نقل کند، بنابر احتياط واجب بايد از کسى که آن خبر را گفته يا از کتابى که آن خبر در آن نوشته شده، نقل نمايد. ليکن اگر خودش هم خبر بدهد، روزهاش باطل نمىشود.
١٥٩٨ اگر چيزى را به اعتقاد اين که راست است از قول خدا يا پيغمبر نقل کند و بعد بفهمد دروغ بوده، روزهاش باطل نمىشود.
١٥٩٩ اگر بداند دروغ بستن به خدا و پيغمبر روزه را باطل مىکند و چيزى را که مىداند دروغ است به آنان نسبت دهد و بعدا بفهمد آن چه را که گفته، راست بوده، روزهاش صحيح است.
١٦٠٠ اگر دروغى را که ديگرى ساخته عمدا به خدا و پيغمبر و جانشينان پيغمبر نسبت دهد، روزهاش باطل مىشود، ولى اگر از قول کسى که آن دروغ را ساخته نقل کند، اشکال ندارد.
١٦٠١ اگر از روزهدار بپرسند که آيا پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم چنين مطلبى فرمودهاند و او جايى که در جواب بايد بگويد نه، عمدا بگويد بلى، يا جايى که بايد بگويد بلى، عمدا بگويد نه، روزهاش باطل مىشود.
١٦٠٢ اگر از قول خدا يا پيغمبر حرف راستى را بگويد، بعد بگويد دروغ گفتم، يا در شب دروغى را به آنان نسبت دهد و فرداى آن روز که روزه مىباشد بگويد آنچه ديشب گفتم راست است، روزهاش باطل مىشود.
١٦٠٣ رساندن غبار غليظ به حلق روزه را باطل مىکند، چه غبار چيزى باشد که خوردن آن حلال است، مثل آرد، يا غبار چيزى باشد که خوردن آن حرام است.
١٦٠٤ اگر به واسطه باد غبار غليظى پيدا شود و انسان با اين که متوجه است مواظبت نکند و به حلق برسد، روزهاش باطل مىشود.
١٦٠٥ احتياط واجب آن است که روزهدار دود سيگار و تنباکو و مانند اينها را هم به حلق نرساند. ولى بخار غليظ روزه را باطل نمىکند، مگر اين که در دهان به صورت آب در آيد و فرو دهد.
١٦٠٦ اگر مواظبت نکند و غبار يا بخار يا دود و مانند اينها داخل حلق شود،چنانچه يقين داشته که به حلق نمى رسد روزهاش صحيح است.
١٦٠٧ اگر فراموش کند که روزه است و مواظبت نکند، يا بىاختيار غبار و مانند آن به حلق او برسد، روزهاش باطل نمىشود، و چنانچه ممکن است بايد آن را بيرون آورد.
١٦٠٨ اگر روزهدار عمدا تمام سر را در آب فرو برد، اگرچه باقى بدن او از آب بيرون باشد، بنا بر احتياط واجب بايد قضاى آن روزه را بگيرد. ولى اگر تمام بدن را آب بگيرد و مقدارى از سر بيرون باشد روزه او باطل نمىشود.
١٦٠٩ اگر نصف سر را يک دفعه و نصف ديگر آن را دفعه ديگر در آب فرو برد،روزهاش باطل نمىشود.
١٦١٠ اگر شک کند که تمام سر زير آب رفته يا نه روزهاش صحيح است.
١٦١١ اگر سر زير آب برود ولى مقدارى از موها بيرون بماند، روزه باطل مىشود.
١٦١٢ احتياط واجب آن است که سر را در گلاب فرو نبرد، ولى در آبهاى مضاف ديگر و در چيزهاى ديگر که روان است، اشکال ندارد.
١٦١٣ اگر روزهدار بىاختيار در آب بيفتد و تمام سر او را آب بگيرد، يا فراموش کند که روزه است و سر در آب فرو برد، روزه او باطل نمىشود.
١٦١٤ اگر عادتا با افتادن در آب سرش زير آب مى رود، چنانچه با توجه بهاين مطلب خود را در آب بيندازد و سرش زير آب برود روزهاش باطل مىشود.
١٦١٥ اگر فراموش کند که روزه است و سر را در آب فرو برد يا ديگرى به زور سر او را در آب فرو برد، چنانچه در زير آب يادش بيايد که روزه استيا آن کس دستخود را بردارد، بايد فورا سر را بيرون آورد، و چنانچه بيرون نياورد، روزهاش باطل مىشود.
١٦١٦ اگر فراموش کند که روزه است و به نيت غسل سر را در آب فرو برد، روزه و غسل او صحيح است.
١٦١٧ اگر بداند که روزه است و عمدا براى غسل سر را در آب فرو برد،چنانچه روزه او روزه واجبى باشد که مثل روزه کفاره وقت معينى ندارد، غسل صحيح و روزه باطل مىباشد. ولى اگر واجب معين باشد، اگر به فرو بردن سر در آب قصد غسل کند، روزه او باطل است و بنابر احتياط واجب غسل او هم باطل است،مگر آن که در زير آب يا در حال خارج شدن از آب نيت غسل کند، که در اين صورت غسل او صحيح است. و اما اگر روزه ماه رمضان باشد، هم غسل و هم روزه باطل است،مگر آن که در همان زير آب توبه نمايد و در حال خارج شدن از آب نيت غسل کند،که در اين صورت غسل او صحيح است.
١٦١٨ اگر براى آنکه کسى را از غرق شدن نجات دهد، سر را در آب فرو برد، اگرچه نجات دادن او واجب باشد، روزهاش باطل است.
١٦١٩ اگر جنب عمدا تا اذان صبح غسل نکند، يا اگر وظيفه او تيمم است عمدا تيمم ننمايد، روزهاش باطل است.
١٦٢٠ اگر در روزه واجبى که مثل روزه ماه رمضان وقت آن معين است، تا اذان صبح غسل نکند و تيمم هم ننمايد، روزهاش صحيح است.
١٦٢١ کسى که جنب است و مىخواهد روزه واجبى بگيرد که مثل روزه رمضان وقت آن معين است، چنانچه عمدا غسل نکند تا وقت تنگ شود، مىتواند با تيمم روزه بگيرد و صحيح است.
١٦٢٢ اگر جنب در ماه رمضان غسل را فراموش کند و بعد از يک روز يادش بيايد، بايد روزه آن روز را قضا نمايد، و اگر بعد از چند روز يادش بيايد، بايد روزه هر چند روزى را که يقين دارد جنب بوده قضا نمايد. مثلا اگر نمىداند سه روز جنب بوده يا چهار روز، بايد روزه سه روز را قضا کند.
١٦٢٣ کسى که در شب ماه رمضان براى هيچ کدام از غسل و تيمم وقت ندارد،اگر خود را جنب کند روزهاش باطل است و قضا و کفاره بر او واجب مىشود، ولى اگر براى تيمم وقت دارد، چنانچه خود را جنب کند، با تيمم روزه او صحيح است، ولى گناهکار است.
١٦٢٤ اگر گمان کند که به اندازه غسل وقت دارد و خود را جنب کند و بعد بفهمد وقت تنگ بوده، چنانچه تيمم کند روزهاش صحيح است.
١٦٢٥ کسى که در شب ماه رمضان جنب است و مىداند که اگر بخوابد تا صبح بيدار نمىشود، نبايد بخوابد، و چنانچه بخوابد و تا صبح بيدار نشود، روزهاش باطل است و قضا و کفاره بر او واجب مىشود.
١٦٢٦ هرگاه جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود، اگر احتمال بدهد که اگر دوباره بخوابد بيدار مىشود براى غسل، مىتواند بخوابد.
١٦٢٧ کسى که در شب ماه رمضان جنب است و مىداند يا احتمال مىدهد که اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مىشود، چنانچه تصميم داشته باشد که بعد از بيدار شدن غسل کند و با اين تصميم بخوابد و تا اذان خواب بماند، روزهاش صحيح است.
١٦٢٨ کسى که در شب ماه رمضان جنب است و مىداند يا احتمال مىدهد که اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مىشود، چنانچه غفلت داشته باشد که بعد از بيدار شدن بايد غسل کند، در صورتى که بخوابد و تا اذان صبح خواب بماند، روزهاش صحيح است.
١٦٢٩ کسى که در شب ماه رمضان جنب است و مىداند يا احتمال مىدهد که اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مىشود، چنانچه نخواهد بعد از بيدار شدن غسل کند، يا ترديد داشته باشد که غسل کند يا نه، در صورتى که بخوابد و بيدار نشود، روزهاش باطل است.
١٦٣٠ اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود و بداند يا احتمال دهد که اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مىشود و تصميم هم داشته باشد که بعد از بيدار شدن غسل کند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود، بايد روزه آن روز را قضا کند، و همچنين است اگر از خواب دوم بيدار شود و براى مرتبه سوم بخوابد، و کفاره بر او واجب نمىشود.
١٦٣١ خوابى را که در آن محتلم شده نبايد خواب اول حساب کرد، بلکه اگراز آن خواب بيدار شود و دوباره بخوابد، خواب اول حساب مىشود.
١٦٣٢ اگر روزهدار در روز محتلم شود، واجب نيست فورا غسل کند.
١٦٣٣ هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده، اگرچهبداند پيش از اذان محتلم شده، روزه او صحيح است.
١٦٣٤ کسى که مىخواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد، هرگاه تا اذان صبح جنب بماند، اگر چه از روى عمد نباشد، روزه او باطل است.
١٦٣٥ کسى که مىخواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد، اگرچه بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده و بداند پيش از اذان محتلم شده است، چنانچه وقت روزه تنگ است، مثلا پنچ روز روزه رمضان دارد، و پنج روز هم به رمضان مانده است، بعد از رمضان عوض آن را به جا آورد، و اگر وقت قضاى روزه تنگ نيست روزه بگيرد.
١٦٣٦ اگر در روزه واجبى غير روزه رمضان و قضاى آن، تا اذان صبح جنب بماند، روزهاش صحيح است، چه وقت آن معين باشد و چه نباشد.
١٦٣٧ اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاک شود و عمدا غسل نکند، يا اگر وظيفه او تيمم است تيمم نکند، روزهاش باطل است.
١٦٣٨ اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاک شود و براى غسل وقت نداشته باشد، چنانچه بخواهد روزه ماه رمضان يا قضاى آن را بگيرد، بايد تيمم نمايد و روزهاش صحيح است، و اگر بخواهد روزه مستحب يا روزه واجب مثل روزه کفاره و روزه نذرى بگيرد، اگرچه بدون تيمم هم روزهاش صحيح است، ولى احتياط مستحب آن است که تيمم کند.
١٦٣٩ اگر زن نزديک اذان صبح از حيض يا نفاس پاک شود و براى هيچ کدام از غسل و تيمم وقت نداشته باشد، يا بعد از اذان بفهمد که پيش از اذان پاک شده، روزه او صحيح است، ولى اگر در وسعت وقت قضاى رمضان را گرفته باشد،صحيح بودن آن اشکال دارد.
١٦٤٠ اگر زن بعد از اذان صبح از خون حيض يا نفاس پاک شود، يا در بين روز خون حيض يا نفاس ببيند، اگر چه نزديک مغرب باشد، روزه او باطل است.
١٦٤١ اگر زن غسل حيض يا نفاس را فراموش کند و بعد از يک روز يا چند روز يادش بيايد، روزههايى که گرفته صحيح است.
١٦٤٢ اگر زن پيش از اذان صبح در ماه رمضان از حيض يا نفاس پاک شود ودر غسل کردن کوتاهى کند و تا اذان غسل نکند و در تنگى وقت تيمم هم نکند، روزهاش باطل است. ولى چنانچه کوتاهى نکند، مثلا منتظر باشد که حمام زنانه شود، اگرچه سه مرتبه بخوابد و تا اذان غسل نکند، در صورتى که تيمم کند روزه او صحيح است.
١٦٤٣ اگر زنى که در حال استحاضه است، غسلهاى خود را به تفصيلى که در احکام استحاضه در مساله به بعد گفته شد به جا آورد، روزه او صحيح است.
١٦٤٤ کسى که مس ميت کرده، يعنى جايى از بدن خود را به بدن ميت رسانده،مىتواند بدون غسل مس ميت روزه بگيرد. و اگر در حال روزه هم ميت را مس نمايد،روزه او باطل نمىشود.
١٦٤٥ اماله کردن با چيز روان اگرچه از روى ناچارى و براى معالجه باشد، روزه را باطل مىکند، ولى استعمال شيافهايى که براى معالجه است اشکال ندارد، و احتياط واجب آن است که از استعمال شيافهايى که براى کيف کردن است، مثل شياف ترياک يا براى تغذيه از اين مجرا است، خوددارى نمايند.
١٦٤٦ هرگاه روزهدار عمدا قى کند - اگر چه به واسطه مرض و مانند آن ناچار باشد - روزهاش باطل مىشود، ولى اگر سهوا يا بىاختيار قى کند، اشکال ندارد.
١٦٤٧ اگر در شب چيزى بخورد که مىداند به واسطه خوردن آن در روز بىاختيار قى مىکند، احتياط واجب آن است که روزه آن روز را قضا نمايد.
١٦٤٨ اگر روزهدار بتواند از قى کردن خوددارى کند، چنانچه براى او ضرر و مشقت نداشته باشد، بايد خوددارى نمايد.
١٦٤٩ اگر مگس در گلوى روزهدار برود، چنانچه به قدرى پايين رود که به فرو بردن آن خوردن نمىگويند، لازم نيست آن را بيرون آورد و روزه او صحيح است، واگر به اين مقدار پايين نرود، بايد آن را بيرون آورد، اگرچه موجب شود که قى کند و روزهاش باطل شود، و چنانچه فرو برد روزهاش باطل مىشود، و بنابر احتياط واجب بايد کفاره جمع بدهد.
١٦٥٠ اگر سهوا چيزى را فرو ببرد و پيش از رسيدن به شکم يادش بيايد که روزه است، چنانچه به قدرى پايين رفته باشد که اگر آن را داخل شکم کند خوردن نمىگويند، لازم نيست آن را بيرون آورد و روزه او صحيح است.
١٦٥١ اگر يقين داشته باشد که به واسطه آروغ زدن چيزى از گلو بيرون مىآيد، نبايد عمدا آروغ بزند، ولى اگر يقين نداشته باشد اشکال ندارد.
١٦٥٢ اگر آروغ بزند و بدون اختيار چيزى در گلو يا دهانش بيايد آن را بيرونبريزد، و اگر بى اختيار فرو رود، روزهاش صحيح است.
١٦٥٣ اگر انسان عمدا و از روى اختيار کارى که روزه را باطل مىکند، انجام دهد،روزه او باطل مىشود و چنانچه از روى عمد نباشد اشکال ندارد، ولى جنب اگر بخوابد و به تفصيلى که در مساله گفته شد تا اذان صبح غسل نکند، روزه او باطل است.
١٦٥٤ اگر روزهدار سهوا يکى از کارهايى که روزه را باطل مىکند انجام دهد و به خيال اين که روزهاش باطل شده، عمدا دوباره يکى از آنها را بجا آورد، روزه او باطل مىشود.
١٦٥٥ اگر چيزى به زور در گلوى روزهدار بريزند، يا سر او را به زور در آب فرو برند، روزه او باطل نمىشود، ولى اگر مجبورش کنند که روزه خود را باطل کند مثلا به او بگويند اگر غذا نخورى ضرر مالى يا جانى به تو مى زنيم و خودش براى جلوگيرى از ضرر، چيزى بخورد، روزه او باطل مىشود.
١٦٥٦ روزهدار نبايد جايى برود که مىداند چيزى در گلويش مى ريزند يا مجبورش مىکنند که خودش روزه خود را باطل کند، اما اگر قصد رفتن کند و نرود يا بعد از رفتن چيزى به خوردش ندهند، روزه او صحيح است، و چنانچه از روى ناچارى کارى که روزه را باطل مىکند انجام دهد، روزه او باطل مىشود، ولى اگرچيزى در گلويش بريزند، باطل شدن روزه او محل اشکال است.
١٦٥٧ چند چيز براى روزهدار مکروه است و از آن جمله است: دوا ريختن به چشم و سرمه کشيدن در صورتى که مزه يا بوى آن به حلق برسد، انجام دادن هر کارى که مانند خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف مىشود، انفيه کشيدن اگر نداند که به حلق مىرسد و اگر بداند به حلق مى رسد جايز نيست، بو کردن گياههاى معطر، نشستن زن در آب، استعمال شياف، تر کردن لباسى که در بدن است، کشيدن دندان و هر کارى که به واسطه آن از دهان خون بيايد، مسواک کردن به چوب تر، و نيز مکروه است انسان بدون قصد بيرون آمدن منى زن خود را ببوسد يا کارى کند که شهوت خود را به حرکت آورد، و اگر به قصد بيرون آمدن منى باشد، در صورتى که منى بيرونآيد، روزه او باطل است.
١٦٥٨ اگر در روزه ماه رمضان عمدا قى کند يا در شب جنب شود و به تفصيلى که در مساله گفته شد سه مرتبه بيدار شود و بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود،فقط بايد قضاى آن روز را بگيرد، و چنانچه عمدا اماله کند يا سر زير آب ببرد،بنابر احتياط واجب بايد کفاره هم بدهد، ولى اگر کار ديگرى که روزه را باطل مىکند عمدا انجام دهد، در صورتى که مىدانسته آن کار روزه را باطل مىکند، قضا و کفاره براو واجب مىشود.
١٦٥٩ اگر به واسطه ندانستن مساله کارى انجام دهد که روزه را باطل مىکند، چنانچه مىتوانسته مساله را ياد بگيرد، بنابر احتياط واجب کفاره بر او ثابت مىشود، و اگر نمىتوانسته مساله را ياد بگيرد يا اصلا ملتفت مساله نبوده يا يقين داشته که فلان چيز روزه را باطل نمىکند، کفاره بر او واجب نيست.
١٦٦٠ کسى که کفاره روزه رمضان بر او واجب است، بايد يک بنده آزاد کند يا به دستورى که در مساله بعد گفته مىشود، دو ماه روزه بگيرد يا شصت فقير را سير کند يا به هر کدام، يک مد که تقريبا ده سير است، طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها بدهد، و چنانچه اينها برايش ممکن نباشد، هر چند مد که مىتواند به فقرا طعام بدهد و اگر نتواند طعام بدهد بايد استغفار کند، اگر چه مثلا بک مرتبه بگويد: "استغفرالله"، و احتياط واجب در فرض اخير آن است که هر وقت بتواند، کفاره را بدهد.
١٦٦١ کسى که مىخواهد دو ماه کفاره روزه رمضان را بگيرد، بايد سى و يک روز آن را پى در پى بگيرد، و اگر بقيه آن پى در پى نباشد، اشکال ندارد.
١٦٦٢ کسى که مىخواهد دو ماه کفاره روزه رمضان را بگيرد، نبايد موقعى شروع کند که در بين سى و يک روز، روزى باشد که مانند عيد قربان روزه آن حرام است.
١٦٦٣ کسى که بايد پى در پى روزه بگيرد، اگر در بين آن بدون عذر يک روز روزه نگيرد، يا وقتى شروع کند که در بين آن به روزى برسد که روزه آن واجب است،مثلا به روزى برسد که نذر کرده آن روز را روزه بگيرد، بايد روزهها را از سر بگيرد.
١٦٦٤ اگر در بين روزهايى که بايد پى در پى روزه بگيرد، عذرى مثل حيض يا نفاس يا سفرى که در رفتن آن مجبور است، براى او پيش آيد، بعد از برطرف شدن عذر واجب نيست روزهها را از سر بگيرد، بلکه بقيه را بعد از برطرف شدن عذر بجامىآورد.
١٦٦٥ اگر به چيز حرامى روزه خود را باطل کند، چه آن چيز اصلا حرام باشد مثل شراب و زنا، يا به جهتى حرام شده باشد مثل نزديکى کردن با عيال خود در حال حيض، بنا بر احتياط کفاره جمع بر او واجب مىشود، يعنى بايد يک بنده آزاد کند و دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير کند، يا به هر کدام آنها يک مد که تقريبا ده سير است گندم يا جو يا نان و مانند اينها بدهد، و چنانچه هر سه برايش ممکن نباشد، هر کدام آنها را که ممکن است بايد انجام دهد.
١٦٦٦ اگر روزهدار دروغى را به خدا و پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم نسبت دهد، کفاره جمع که تفصيل آن در مساله پيش گفته شد بنابر احتياط بر او واجب مىشود.
١٦٦٧ اگر روزهدار در يک روز ماه رمضان چند مرتبه جماع کند، يک کفاره براو واجب است، ولى اگر جماع او حرام باشد يک کفاره جمع واجب مىشود.
١٦٦٨ اگر روزهدار در يک روز ماه رمضان چند مرتبه غير جماع کار ديگرى که روزه را باطل مىکند انجام دهد، براى همه آنها يک کفاره کافى است.
١٦٦٩ اگر روزهدار جماع حرام کند و بعد با حلال خود جماع نمايد، يک کفاره جمع کافى است.
١٦٧٠ اگر روزهدار کارى که حلال است و روزه را باطل مىکند، انجام دهد،مثلا آب بياشامد، و بعد کار ديگرى که حرام است و روزه را باطل مىکند انجام دهد، مثلا غذاى حرامى بخورد، يک کفاره کافى است.
١٦٧١ اگر روزهدار آروغ بزند و چيزى در دهانش بيايد، چنانچه عمدا آن را فرو ببرد، روزهاش باطل است و بايد قضاى آن را بگيرد و کفاره هم بر او واجب مىشود، و اگر خوردن آن چيز حرام باشد، مثلا موقع آروغ زدن خون يا غذايى که از صورت غذا بودن خارج شده به دهان او بيايد و عمدا آن را فرو برد، بايد قضاى آن روزه را بگيرد، و بنابر احتياط کفاره جمع هم بر او واجب مىشود.
١٦٧٢ اگر نذر کند که روز معينى را روزه بگيرد، چنانچه در آن روز عمدا روزه خود را باطل کند، بايد يک بنده آزاد نمايد، يا دو ماه پى در پى روزه بگيرد،يا به شصت فقير طعام دهد.
١٦٧٣ اگر به گفته کسى که مىگويد مغرب شده افطار کند، و بعد بفهمد مغرب نبوده است، قضا و کفاره بر او واجب مىشود. ولى اگر خبر دهنده عادل بوده،فقط قضاى آن روزه واجب است.
١٦٧٤ کسى که عمدا روزه خود را باطل کرده، اگر بعد از ظهر مسافرت کند، يا پيش از ظهر براى فرار از کفاره سفر نمايد، کفاره از او ساقط نمىشود، بلکهاگر قبل از ظهر مسافرتى براى او پيش آمد کند، بنابر احتياط کفاره بر او واجب است.
١٦٧٥ اگر عمدا روزه خود را باطل کند، و بعد عذرى مانند حيض يا نفاس يا مرض براى او پيدا شود، کفاره بر او واجب نيست.
١٦٧٦ اگر يقين کند که روز اول ماه رمضان است، و عمدا روزه خود را باطل کند،بعد معلوم شود که آخر شعبان بوده، کفاره بر او واجب نيست.
١٦٧٧ اگر انسان شک کند که آخر رمضان استيا اول شوال، و عمدا روزه خود را باطل کند، بعد معلوم شود اول شوال بوده، کفاره بر او واجب نيست.
١٦٧٨ اگر روزهدار در ماه رمضان با زن خود که روزهدار است جماع کند، چنانچه زن را مجبور کرده باشد، کفاره روزه خودش و روزه زن را بايد بدهد، و اگر زن به جماع راضى بوده، بر هر کدام يک کفاره واجب مىشود.
١٦٧٩ اگر زنى شوهر خود را مجبور کند که جماع نمايد، يا کار ديگرى که روزه را باطل مىکند انجام دهد، واجب نيست که کفاره روزه شوهر را بدهد.
١٦٨٠ اگر روزهدار در ماه رمضان با زن خود که روزهدار است جماع کند،چنانچه به طورى زن را مجبور کرده باشد که از خود اختيارى نداشته باشد، و در بين جماع زن راضى شود، بايد مرد دو کفاره و زن يک کفاره بدهد، و اگر با اراده و اختيار عمل را انجام دهد، اگرچه مجبورش کرده باشد، مرد بايد کفاره خودش و زن را بدهد.
١٦٨١ اگر روزهدار در ماه رمضان با زن روزهدار خود که خواب است جماع نمايد،يک کفاره بر او واجب مىشود، و روزه زن صحيح است و کفاره هم بر او واجب نيست.
١٦٨٢ اگر مرد زن خود را مجبور کند که غير جماع کار ديگرى که روزه را باطل مىکند بجا آورد، کفاره زن را نبايد بدهد، و بر خود زن هم کفاره واجب نيست.
١٦٨٣ کسى که به واسطه مسافرت يا مرض روزه نمىگيرد، نمىتواند زن روزهدار خود را مجبور به جماع کند، ولى اگر او را مجبور نمايد، بنابر احتياط بايد کفارهاش را بدهد.
١٦٨٤ انسان نبايد در بجا آوردن کفاره کوتاهى کند، ولى لازم نيست فورا آن را انجام دهد.
١٦٨٥ اگر کفاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را بجا نياورد، چيزى بر آن اضافه نمىشود.
١٦٨٦ کسى که بايد براى کفاره يک روز شصت فقير را طعام بدهد، اگر به شصت فقير دسترسى دارد، نبايد به هر کدام از آنها بيشتر از يک مد که تقريبا ده سير است طعام بدهد، يا يک فقير را بيشتر از يک مرتبه سير نمايد، ولى چنانچه انسان اطمينان داشته باشد که فقير طعام را به عيالات خود مىدهد يا به آنها مىخوراند، مىتواند براى هر يک از عيالات فقير اگرچه صغير باشند يک مد به آن فقير بدهد.
١٦٨٧ کسى که قضاى روزه رمضان را گرفته، اگر بعد از ظهر عمدا کارى که روزه را باطل مىکند انجام دهد، بايد به ده فقير هر کدام يک مد که تقريبا ده سير است طعام بدهد، و اگر نمىتواند بنابر احتياط واجب بايد سه روز پى در پى روزه بگيرد.
١٦٨٨ در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است، و کفاره واجب نيست:اول: آنکه روزهدار در روز ماه رمضان عمدا قى کند. دوم: آنکه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلى که در مساله گفته شد تا اذان صبح از خواب سوم بيدار نشود. . سوم: عملى که روزه را باطل مى کند بجا نياورد، ولى نيت روزه نکند يار يا کند، يا قصد کند که روزه نباشد. چهارم: آنکه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند، و با حال جنابتيک روز يا چند روز روزه بگيرد. پنجم: آنکه در ماه رمضان بدون اين که تحقيق کند صبح شده يا نه، کارى که روزه را باطل مى کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده و نيز اگر بعد از تحقيق با اين که گمان دارد صبح شده، کارى که روزه را باطل مى کند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضاى آن روزه بر او واجب است. ولى اگر بعد از تحقيق گمان يا يقين کند که صبح شده و چيزى بخورد، و بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نيست، بلکه اگر بعد از تحقيق شک کند که صبح شده يا نه و کارى که روزه را باطل مىکند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نيست. ششم: آنکه کسى بگويد صبح نشده و انسان به گفته او کارى که روزه را باطل مىکند انجام هد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هفتم: آنکه کسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نکند، يا خيال کند شوخى مىکند و کارى که روزه را باطل مىکند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است. هشتم: آنکه به گفته کس ديگر که عادل باشد افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. نهم: آنکه در هواى صاف به واسطه تاريکى يقين کند که مغرب شده و افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده است. ولى اگر در هواى ابر به گمان اين که مغرب شده افطار کند، بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نيست. دهم: آنکه براى خنک شدن، يا بى جهت مضمضه کند، يعنى آب در دهان بگرداند و بىاختيار فرو رود، ولى اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد، يا براى وضو مضمضه کند و بىاختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
١٦٨٩ اگر غير آب چيز ديگرى را در دهان ببرد و بىاختيار فرو رود، يا آب داخل بينى کند و بىاختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.
١٦٩٠ مضمضه زياد براى روزهدار مکروه است، و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر استسه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.
١٦٩١ اگر انسان بداند که به واسطه مضمضه، بىاختيار يا از روى فراموشى آب وارد گلويش مىشود، نبايد مضمضه کند.
١٦٩٢ اگر در ماه رمضان بعد از تحقيق يقين کند که صبح نشده و کارى که روزه را باطل مىکند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضا لازم نيست.
١٦٩٣ اگر انسان شک کند که مغرب شده يا نه، نمىتواند افطار کند، ولى اگر شک کند که صبح شده يا نه، پيش از تحقيق هم مىتواند کارى که روزه را باطل مىکند انجام دهد.
١٦٩٤ اگر ديوانه عاقل شود، واجب نيست روزههاى وقتى را که ديوانه بوده قضا نمايد.
١٦٩٥ اگر کافر مسلمان شود، واجب نيست روزههاى وقتى را که کافر بوده قضا نمايد، ولى اگر مسلمانى کافر شود و دوباره مسلمان گردد، روزههاى وقتى را که کافر بوده بايد قضا نمايد.
١٦٩٦ روزهاى که از انسان به واسطه مستى فوت شده بايد قضا نمايد، اگرچه چيزى را که به واسطه آن مستشده براى معالجه خورده باشد، بلکه اگر نيت روزه کرده و مستشده و در حال مستى روزه را ادامه داده تا از مستى خارج شده باشد، بنا بر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام کند و بعدا قضا نمايد.
١٦٩٧ اگر براى عذرى چند روز روزه نگيرد و بعد شک کند که چه وقت عذر او برطرف شده، مىتواند مقدار کمتر را که احتمال مىدهد روزه نگرفته قضا نمايد، مثلا کسى که پيش از ماه رمضان مسافرت کرده و نمىداند پنجم رمضان از سفر برگشته يا ششم، مىتواند پنج روز روزه بگيرد. و نيز کسى هم که نمىداند چه وقت عذر برايش پيدا شده، مىتواند مقدار کمتر را قضا نمايد، مثلا اگر در آخرهاى ماه رمضان مسافرت کند و بعد از رمضان برگردد و نداند که بيست و پنجم رمضان مسافرت کرده يا بيستو ششم، مىتواند مقدار کمتر يعنى پنج روز را قضا کند.
١٦٩٨ اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، قضاى هر کدام را که اول بگيرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت قضاى رمضان آخر تنگ باشد، مثلا پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز هم به رمضان مانده باشد، بايد اول، قضاى رمضان آخر را بگيرد.
١٦٩٩ اگر قضاى روزه چند رمضان بر او واجب باشد، و در نيت معين نکند روزهاى را که مىگيرد قضاى کدام رمضان است، قضاى سال اول حساب مىشود.
١٧٠٠ کسى که قضاى روزه رمضان را گرفته، اگر وقت قضاى روزه او تنگ نباشد، مىتواند پيش از ظهر روزه خود را باطل نمايد.
١٧٠١ اگر قضاى روزه ماه رمضان شخص ديگرى را گرفته باشد.
١٧٠٢ اگر به واسطه مرض يا حيض يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد، لازم نيست روزههايى را که نگرفته، براى او قضا کنند، اگر چه مستحب است.
١٧٠٣ اگر به واسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد و مرض او تا رمضان سال بعد طول بکشد، قضاى روزههايى را که نگرفته بر او واجب نيست، و بايد براى هر روز يک مدکه تقريبا ده سير است طعام، يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد.ولى اگر به واسطه عذر ديگرى، مثلا براى مسافرت روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند، روزههايى را که نگرفته، بايد قضا کند، و احتياط مستحب آن است که براى هر روز يک مد طعام هم به فقير بدهد.
١٧٠٤ اگر به واسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد و بعد از رمضان مرض او برطرف شود ولى عذر ديگرى پيدا کند که نتواند تا رمضان بعد قضاى روزه را بگيرد، بايد روزههايى را که نگرفته، قضا نمايد. و نيز اگر در ماه رمضان غير مرض، عذر ديگرى داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر برطرف شود و تا رمضان سال بعد به واسطه مرض نتواند روزه بگيرد، روزههايى را که نگرفته، بايد قضا کند.
١٧٠٥ اگر در ماه رمضان به واسطه عذرى روزه نگيرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و تا رمضان آينده عمدا قضاى روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا کند و براى هر روز يک مد گندم يا جو و مانند اينها هم به فقير بدهد.
١٧٠٦ اگر در قضاى روزه کوتاهى کند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پيدا کند، بايد قضا را بگيرد و براى هر روز يک مد گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد، بلکه اگر موقعى که عذر دارد، تصميم داشته باشد که بعد از برطرف شدن عذر روزههاى خود را قضا کند، و پيش از آن که قضا نمايد در تنگى وقت عذر پيدا کند، بايد قضاى آن را بگيرد، و احتياط واجب آن است که براى هر روز هم يک مد غذا به فقير بدهد.
١٧٠٧ اگر مرض انسان چند سال طول بکشد، بعد از آن که خوب شد اگر تا رمضان آينده به مقدار قضا وقت داشته باشد، بايد قضاى رمضان آخر را بگيرد و براى هر روز از سالهاى پيش يک مد که تقريبا ده سير است، طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد.
١٧٠٨ کسى که بايد براى هر روز يک مد طعام به فقير بدهد، مىتواند کفاره چند روز را به يک فقي بدهد.
١٧٠٩ اگر قضاى روزه رمضان را چند سال تاخير بيندازد، بايد قضا را بگيرد و براى هر روز يک مد طعام به فقير بدهد.
١٧١٠ اگر روزه رمضان را عمدا نگيرد، بايد قضاى آن را به جا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بگيرد، يا به شصت فقير طعام بدهد، يا يک بنده آزاد کند. و چنانچه تا رمضان آينده قضاى آن روزه را به جا نياورد، براى هر روز نيز دادن يک مد طعام لازم است.
١٧١١ اگر روزه رمضان را عمدا نگيرد و در روز کارى که روزه را باطل مىکند انجام دهد، مثلا چند مرتبه جماع کند، يک کفاره کافى است.
١٧١٢ بعد از مرگ پدر، پسر بزرگتر بايد قضاى نماز و روزه او را به تفصيلى که در مساله گفته شد بجا آورد، ولى قضاى روزه مادر بر پسر واجب نيست.
١٧١٣ اگر پدر غير از روزه رمضان، روزه واجب ديگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشد، بايد پسر بزرگتر قضا نمايد.
١٧١٤ مسافرى که بايد نمازهاى چهار رکعتى را در سفر دو رکعت بخواند،نبايد روزه بگيرد. و مسافرى که نمازش را تمام مىخواند، مثل کسى که شغلش مسافرت، يا سفر او سفر معصيت است، بايد در سفر روزه بگيرد.
١٧١٥ مسافرت در ماه رمضان اشکال ندارد، ولى اگر براى فرار از روزه باشد،مکروه است.
١٧١٦ اگر غير روزه رمضان روزه معين ديگرى بر انسان واجب باشد، بنا براحتياط واجب نبايد در آن روز مسافرت کند، و اگر در سفر باشد، بايد قصد کند که ده روز در جايى بماند و آن روز را روزه بگيرد، ولى اگر نذر کرده باشد روز معينى را روزه بگيرد، مىتواند در آن روز مسافرت نمايد.
١٧١٧ اگر نذر کند روزه بگيرد و روز آن را معين نکند، نمىتواند آن را در سفر بجا آورد. ولى چنانچه نذر کند که روز معينى را در سفر روزه بگيرد، بايدآن را در سفر بجا آورد. و نيز اگر نذر کند روز معينى را چه مسافر باشد يا نباشد،روزه بگيرد، بايد آن روز را اگرچه مسافر باشد روزه بگيرد.
١٧١٨ مسافر مىتواند براى خواستن حاجت، سه روز در مدينه طيبه روزه مستحبى بگيرد.
١٧١٩ کسى که نمىداند روزه مسافر باطل است، اگر در سفر روزه بگيرد و در بين روز مساله را بفهمد، روزهاش باطل مىشود، و اگر تا مغرب نفهمد، روزهاش صحيح است.
١٧٢٠ اگر فراموش کند که مسافر است، يا فراموش کند که روزه مسافر باطل مىباشد و در سفر روزه بگيرد، روزه او باطل است.
١٧٢١ اگر روزهدار بعد از ظهر مسافرت نمايد، بايد روزه خود را تمام کند، و اگر پيش از ظهر مسافرت کند، وقتى به حد ترخص برسد، يعنى به جايى برسد که ديوار شهر را نبيند و صداى اذان آن را نشنود، بايد روزه خود را باطل کند، و اگر پيش از آن روزه را باطل کند، بنابر احتياط کفاره نيز بر او واجب است.
١٧٢٢ اگر مسافر پيش از ظهر به وطنش برسد، يا به جايى برسد که مىخواهد ده روز در آن جا بماند، چنانچه کارى که روزه را باطل مىکند انجام نداده، بايد آن روز را روزه بگيرد، و اگر انجام داده روزه آن روز بر او واجب نيست.
١٧٢٣ اگر مسافر بعد از ظهر به وطنش برسد، يا به جايى برسد که مىخواهد ده روز در آن جا بماند، نبايد آن روز را روزه بگيرد.
١٧٢٤ مسافر و کسى که از روزه گرفتن عذر دارد، مکروه است در روز ماه رمضان جماع نمايد و در خوردن و آشاميدن کاملا خود را سير کند.
١٧٢٥ کسى که به واسطه پيرى نمىتواند روزه بگيرد، يا براى او مشقت دارد،روزه بر او واجب نيست، ولى در صورت دوم بايد براى هر روز يک مد که تقريبا ده سير است گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد.
١٧٢٦ کسى که به واسطه پيرى روزه نگرفته، اگر بعد از ماه رمضان بتواند روزه بگيرد، بنابر احتياط واجب بايد قضاى روزهايى را که نگرفته بجا آورد.
١٧٢٧ اگر انسان مرضى دارد که زياد تشنه مىشود و نمىتواند تشنگى را تحمل کند،يا براى او مشقت دارد، روزه بر او واجب نيست. ولى در صورت دوم بايد براى هر روز يک مد گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. و احتياط واجب آن است که بيشتر از مقدارى که ناچار است آب نياشامد، و چنانچه بعد بتواند روزه بگيرد، بنابر احتياط واجب بايد روزههايى را که نگرفته قضا نمايد.
١٧٢٨ زنى که زاييدن او نزديک است و روزه براى حملش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست، و بايد براى هر روز يک مد طعام، يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. و نيز اگر روزه براى خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست. و بنابر احتياط واجب بايد براى هر روز يک مد طعام به فقير بدهد، ودر هر دو صورت روزههايى را که نگرفته بايد قضا نمايد.
١٧٢٩ زنى که بچه شير مىدهد و شير او کم است، چه مادر بچه يا دايه او باشد، يا بى اجرت شير دهد، اگر روزه براى بچهاى که شير مىدهد ضرر دارد، روزه براو واجب نيست و بايد براى هر روز يک مد طعام، يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. و نيز اگر براى خودش ضرر دارد، روزه بر او واجب نيست، و بنابر احتياط واجب بايد براى هر روز يک مد طعام به فقير بدهد و در هر دو صورت روزههايى را که نگرفته بايد قضا نمايد. ولى اگر کسى پيدا شود که بى اجرت بچه را شير دهد، يا براى شير دادن بچه از پدر يا مادر بچه يا از کس ديگر که اجرت او را بدهد اجرت بگيرد، احتياط واجب آن است که بچه را به او بدهد و روزه بگيرد.